بسم الله الرحمن الرحیم
نگاهی به اختلاف نسخه ها در نقل زیارت عاشورا
این نوشتار برگرفته از کتاب ارزشمند «میزان تشیع» اثر آیت الله محمد عندلیب همدانی می باشد.
وجود اختلاف نسخه در کتب گذشتگان امری طبیعی است. از این رو بزرگان ما از دیرباز در پی تصحیح کتب بوده و مخصوصا در تصحیح کتب ادعیه و زیارات، تلاش مضاعفی به خرج می دادند.
دسته بندی اختلاف نسخه ها
با دقت در اختلاف نسخه هایی که در زیارت عاشورا وجود دارد، می توان اهمّ این اختلاف ها را در پنج دسته خلاصه کرد:
دسته ی اوّل
اختلاف در به کارگیری واژه هایی که تقریبا مترادف هستند. مثل اینکه در برخی از نسخه ها چنین آمده است: «وَ أَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارکَ مَعَ إِمام مَنصِور مِن أهلِ بَیتِ نَبیِّکَ…»، در حالی که در برخی دیگر از نسخه ها، به جای «اهل بیت» از واژه ی «ال» استفاده شده است.
دسته ی دوم
برخی از اختلاف نسخه ها در بود و نبود واژه ای است که در معنی و اساس جمله تأثیر چندانی ندارد. مثل اینکه در برخی از نسخه ها آمده است: «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى»، در حالی که کلمه ی «تعالی» در نسخه ی دیگر نیست.
دسته ی سوم
اختلاف هایی که معنای اصلی جمله را تغییر می دهد. مثل این مورد: «جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ بِکَ عَلَیْنَا وَ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ الْإِسْلام»، که با این جمله تفاوت دارد: «جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیبَتُکَ فِی السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَات».
دسته ی چهارم
اختلاف نسخه هایی که ریشه در نکته های لغوی، ادبی و … دارد. مثل این دو مورد:
الف: «اللَّهُمَ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی جَاهَدَتِ الْحُسَیْنَ». در برخی از نسخه های دیگر به جای «جاهدت»، لفظ «حاربت» به کار رفته است. گروهی بر این باورند که واژه ی جهاد [جاهدت] در جنگ باطل علیه حق به کار نمی رود، بلکه فقط در نبرد حق علیه باطل کاربرد دارد، لذا می گویند: اینجا تحریفی صورت گرفته و واژه ی اصلی «جاحدت» بوده که به معنای انکار کردن است. معنای آن این است که: خداوندا! گروهی را که امام حسین (علیه السلام) را انکار کردند، نفرین کن.
ب ـ در فقره ی «اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلا…» در اکثر نسخه ها، «وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً» آمده، در حالی که عده ای می گویند: از نظر ادبی باید عبارت اینگونه باشد: «وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلُ».
توجه: کنکاش در این چهار دسته و غیر از این ها بحث های بسیار مفید و بلکه لازمی است که مجال مستقلی می طلبد و ما فعلا در پی آن نیستیم.
دسته ی پنجم
در زیارت عاشورا به اختلاف نسخه ی دیگری هم بر می خوریم که به نظر ما تنها و تنها با در نظر گرفتن شرایط دشوار ائمه (علیهم السلام) و شیعیان و رعایت «تقیه» قابل توجیه است.
نمونهای بارز از اختلاف نسخه های دسته ی پنجم
با جستجو در نسخه های متعدّد خطی و چاپی زیارت عاشورا در مصباح و دیگر کتاب ها به نتایج ذیل دست یافتیم:
الف: در برخی از نسخه ها به این جمله می رسیم: «اللَّهُمَ إِنَ هَذَا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو أُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ اللّعینُ بنُ اللَّعین عَلَى لِسَانِکَ وَ لِسَانِ نَبِیِّکَ (صلی الله علیه و آله) فِی کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ نَبِیُّکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ أَبَا سُفْیَان». بعد از این جمله زیارت تمام می شود و امر به سجده و دعای سجده میکند. یعنی این چهار فقره در این نسخه ها وجود ندارد:
۱٫ و معاویة و یزید بن معاویة علیهم منک اللعنة أبد الآبدین و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات الله علیه اللهم فضاعف علیهم اللعن و العذاب اللهم إنی أتقرب إلیک فی هذا الیوم و فی موقفی هذا و أیام حیاتی بالبراءة منهم و اللعنة علیهم و بالموالاة لنبیک و آل نبیک علیه و علیهم السلام.
۲٫ «اللَّهُمَ العن اوّل ظالم …» [که صد بار تکرار می شود]
۳٫ «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه و علی الارواح التی حلت بفنائک …» [که صد بار تکرار می شود]
۴٫ «اللَّهُمَ خُصَ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِم باللعن منّی…»
ب: در بعضی از نسخه ها[۱] دو فقرهی مشتمل بر «صد لعن» و «صد سلام» یافت نمیشود، ولی فقره ی اوّل و چهارم به همان نحو مشهور که در مفاتیح الجنان آمده، دیده می شود.
ج: در بعضی از نسخه ها، سه فقره ی اوّلیه وجود دارد، اما فقره ی چهارم به این نحو است:
«اللَّهُمَ خُصَ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ الَ نَبیِّکَ بِاللَّعْنِ ثُمَّ العَن أعداءَ الِ مُحَمَّد مِن الاوَّلینَ و الآخِرین. اللّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ وَ اباهُ و العَن عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ آلَ مَروانَ و بَنی امیَّۀ قاطِبَۀً إلی یوم القیامۀ.» [۲]
د: در بعضی از نسخه های خطی ضمن وجود سه فقره ی اوّلیه، فقره ی چهارم با اختلاف هایی نقل شده است که به دو مورد از آن ها اشاره می شود:
«اللَّهُمَ خُصَ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ اللَّهُمَ الْعَنْ یَزِیدَ بنَ مُعاویَۀ وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة».
«اللّهُمَّ خُصَّ أنتَ أوَّلَ ظَالِمٍ عَبَدَ [کَذا] اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ».
هـ: در بسیاری از نسخه ها هر سه فقره ی اوّلیه موجود است و فقره ی چهارم هم با همان عبارت مشهور دیده می شود: «اللَّهُمَ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ العَن الثَّانِیَ ثُمَّ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ بنَ مُعاویَۀ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة».
پر واضح است که منظور ما از چهار فقره، اساس چهار فقره است و اختلاف نسخه های جزئی که در قسم پنجم نمی گنجد از بحث ما خارج است.
ارائه ی شواهدی بر وجود هر چهار فقره در زیارت عاشورا
با توجه به شواهدی که ارائه خوایم کرد، به نظر ما نسخه ی صحیح و بدون اعمال تقیه از زیارت عاشورا در «مصباح کبیر» و «مصباح صغیر» مشتمل بر هر چهار فقره می باشد.
شاهد۱ ـ کلام مرحوم سید بن طاووس، متوفی ۶۴۴ هـ.ق
ایشان در کتاب شریف «مصباح الزائر» بعد از نقل زیارت عاشورا چنین می فرماید:
«هذه الزیارۀ نقلناه باسنادها من المصباح الکبیر و هو مقابل بخطّ مصنّفه ـ رحمهالله ـ و لم یکن فی الفاظ الزیارۀ الفصلان الذان یکرران مائۀ مرۀ و إنَّما نقلنا الزیادۀ من المصباح الصغیر فاعلم ذلک؛ زیارت عاشورا را از کتاب مصباح کبیر نقل کردیم که با خط مصنف آن مقابله شده بود. البته در الفاظ زیارت، دو فصلی که صد بار تکرار می شوند وجود نداشت و ما آن دو فصل را از کتاب مصباح صغیر نقل نمودیم.»[۳]
آن چه از این عبارت استفاده می شود:
اوّلا: نسخه ای ارزشمند از «مصباح کبیر» در نزد سید بن طاووس بوده که این نسخه با نسخهای که به خط مرحوم شیخ طوسی بوده، مقابله شده است. اگر چه مرحوم سید نامی از شخص یا اشخاص مقابله کننده به میان نیاورده، اما چون از یک سو از عدم صحت این مقابله سخنی نمیگوید و از سوی دیگر بخشهای عمدهی زیارت را از همان نسخه ی «مصباح کبیر» نقل میکند باید این نسخه را به پیروی از مرحوم سید نسخه ای قابل قبول دانست.
ثانیا: مستفاد از عبارت این است که در «مصباح کبیر» مذکور فقط فقره ی دوم و سوم ـ یعنی فقره ی مشتمل بر «صد لعن» و «صد سلام» ـ وجود نداشته و هرگز از این جمله نمی توان فهمید که فقره ی اوّل «وَ مُعَاوِیَةَ وَ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَة…». و فقره ی چهارم «اللَّهُمَ خُصَ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ…» هم در آن نبوده است.
بله! اگر علت حذف دو فقره ی دوم و سوم[۴] را تقیّه بدانیم، می توان حدس زد که فقره ی چهارم[۵] هم در نسخه نبوده است، ولی به هر حال ظاهر کلام سید فقط عدم ذکر دو فقره ی دوم و سوم است.
ثالثا: به طور قطع و یقین جناب سید المراقبین، سید بن طاووس، مطلبی را بدون اعتماد به نسخه ی معتبر نقل نمی کند. او تا حدی امانت داری را رعایت کرده که صراحتا می فرماید: «این دو فقره در مصباح کبیر نیست»؛ حال که هم دو فقره ی دوم وسوم و هم فقره ی چهارم را از «مصباح صغیر» نقل می کند و اشاره ای هم به عدم اعتماد بر نسخه نمی کند، معلوم می شود که منبع را معتبر شمرده است. پس ما منبعی معتبر در اواسط قرن هفتم در دست داریم که هر چهار فقره در آن وجود دارد. روی همین اساس این که برخی افراد فقره ی «اللَّهُمَ خُصَ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ …» را مربوط به قرون اخیر می دانند، کلامی سست و بیپایه است.
شاهد۲ ـ کلام مرحوم شهید اوّل، متوفی ۷۸۶ هـ. ق
مرحوم شهید اوّل در کتاب «مزار» هر چهار فقره را ذکر کرده است؛ لذا کسانی که فقره ی چهارم را از اضافات و تزویرات غالیان در قرون اخیر می دانند، حتما باید منظورشان از مزوّرین، شخصیت های بزرگواری چون شهید اوّل باشد؟!!! و یا اینکه مرحوم شهید را مربوط به قرن ۹ و ۱۰ و قرون بعدی می شمرند!!!
شاهد۳ ـ کلام مرحوم کفعمی
مرحوم کفعمی از أعلام نام آور شیعه در قرن نهم در دو کتاب گران قدر «بلد الامین»[۶] و «مصباح»[۷] هر چهار فقره ی مورد بحث را به همان نحو مشهور نقل فرموده است. ایشان در مقدّمه ی هر دو کتاب تصریح می فرماید که این ادعیه و زیارات را از کتاب های معتبر، صحیح و پایدار[۸] نقل می کند. در پایان مصباح هم اوّلین منبع خود را «[مصباح] المتهجد» شیخ طوسی و «مختصر [مصباح] المتهجد» معرفی می کند.
حال به زعم باطل کسانی که فقره ی چهارم را ساختهی غالیان قرون اخیر می شمرند، نسخه هایی که از «مصباح کبیر» و «مصباح صغیر» ـ مربوط به پیش از قرن نهم ـ در دست مرحوم کفعمی ـ متوفی قرن نهم ـ بوده، به دست مزوّران قرن های دهم، یازدهم یا دوازدهم نگاشته است؟!!! یا اینکه ـ نعوذ بالله العظیم ـ خود مرحوم کفعمی آغازگر این تزویر و تحریف بوده است؟!!!
شاهد۴ ـ کلام مرحوم ابن مشهدی
مرحوم «محمد بن جعفر المشهدی» از بزرگان قرن ششم در دو جای کتاب مزار خود که موسوم به «مزار کبیر»[۹] است، زیارت عاشورا را با هر چهار فقره[۱۰] نقل فرموده و در مقدّمه ی کتابش چنین میگوید: «فَإنِّی قَد جَمَعتُ فِی کِتَابِی هذَا مِن فُنُونِ الزِّیَارَاتِ لِلمَشَاهِد المُشَرَّفَات وَ مَا وَرَدَ فِی التَّرغِیبِ فِی المَسَاجِدِ المُبَارَکَات وَ الأدعِیَۀِ المُختَارَاتِ… مِمَّا اتَّصَلَت بِهِ مِن ثِقَاتِ الرُّوَاۀِ إلی السَّادات»
کمترین مطلبی که از این مقدّمه استفاده می شود، اعتماد این بزرگوار بر منابع در اختیار خود و مؤلّفین آن ها بوده است. پس باید در منابع پیش از این بزرگوار ـ که خود در قرن ششم می زیسته ـ این فقرات زیارت موجود باشد.
در این جا باید دید کسی که کتابی به عنوان «زیارۀ عاشورا فی المیزان» می نویسد و فقره ی چهارم را تزویر و تحریف میداند، چه سخنی برای گفتن دارد؟!!!
شاهد۵ ـ وجود این نسخه ها در اکثر نسخه های خطی
در اکثر نسخه های خطی موجود از «مصباح کبیر» و «مصباح صغیر» ـ که به شهادت قرائن و گواهی شخصیت هایی نسخه شناس مربوط به قرن پنجم است ـ و نیز در بعضی از نسخه هایی که نزد بزرگان مقابله و قرائت شده، هر چهار فقره در متن نسخه ذکر شده است.
جهت تحقیق بیشتر راجع به این نسخه ها ر.ک: «المداخلات الکاملۀ فی ردّ مدَّعی التّزویر».
شاهد۶ ـ ذکر فقرات حذف شده در حاشیه
در اکثریت قریب به اتّفاق نسخه های «مصباح کبیر» و «مصباح صغیر» که آن چهار فقره یا خصوص فقره ی اخیر یافت نمی شود، مصحّح کتاب، آن را در حاشیه ذکر کرده است. این نسخه ها در دست بزرگان از علما، محدّثان دقیق و نکته سنج و فضلای متعبّد بوده است. این تصحیح ها را یا خود آن ها انجام داده اند و یا این که بعد از تصحیح آن را رؤیت کرده و اعتراضی نکرده اند. حال آیا می توان با چشم پوشی از این مطالب، به همه ی آن ها با دید تزویر نگاه کرد یا این که آنان را جاهلی دانست که از حقیقت غافل بوده اند؟!!!
شاهد۷ ـ منهاج الصّلاح علامه ی مجلسی
در نسخه های خطی از «منهاج الصّلاح» علامه حلّی،[۱۱] مشاهده کردیم که یا هر چهار فقره در متن کتاب آمده[۱۲] و یا اینکه به عنوان تصحیح در حاشیه ذکر شده است.[۱۳]
شاهد۸ ـ کتاب المزار محمد بن داوود
یکی از راویان بسیار گرانقدر و موثّق شیعه جناب «محمد بن داوود» است که نجاشی از او به عنوان: «شیخُ هذِهِ الطَّائِفَۀ وَ عَامِلُهَا وَ شیخُ القُمیّین فِی وَقتِهِ وَ فَقیهُهُم» یاد میکند. وی همچنین از قول استادش جناب «حسین بن عبید الله الغضائری» نقل می کند که کسی را به قدرت حافظه، تفقّه و آشنایی به حدیث، برتر از «محمد بن احمد بن داوود» ندیده است. آن گاه تاریخ فوت او را ۳۶۸ هـ. ق می داند و نام یکی از کتاب های او را هم «المزار» معرفی می کند.[۱۴] مرحوم شیخ طوسی نیز در فهرست کتاب مزار او را، کتابی زیبا و بزرگ می شمرد.[۱۵]
مرحوم علامه طهرانی در الذریعۀ گزارشی از این کتاب ارائه می دهد و بعد از اشاره به کلام نجاشی و شیخ می فرماید: «… ینقل عنه السید عبد الکریم بن طاووس فی «فرحۀ الغری» و یظهر من نقل السید رضی الدین علی بن طاووس انه فی جزئین و یعبّر عنه فی الاقبال بالزیارات و الفضائل … و عدّۀ الکفعمی من مآخذ کتابه «البلد الامین» کما فی آخره فیظهر وجوده عنده و الموجود فی الرضویّۀ بخط السید محمد مرحوم الرضوی القائنی فی ۱۰۹۵»
نسخه ای که علامه ی طهرانی از کتابخانه ی آستان قدس رضوی نشانه داد، مورد ملاحظه ی دقیق قرار گرفت، این نسخه کتاب بزرگی نیست و تنها مشتمل بر ۱۳۱ برگ است. ما اگرچه اطمینان نداریم که این نسخه منتسب به «محمد بن احمد بن داوود» است، اما بالاخره این نسخه مربوط به سال ۱۰۹۵ هـ. ق است که احتمالا همان مزار «محمد بن احمد» باشد، لذا این نسخه قرینه و مؤید مدعای ما است و در آن نسخه چهار فقره ی مورد بحث از زیارت عاشورا با همان عبارت مشهور نقل شده است.
شاهد۹ ـ پذیرش عملی متأخّرین
پذیرش عملی بزرگان از متأخرین ما ـ که زیارت را به همان نحو مشهور قرائت و نقل فرموده اند ـ می تواند مؤیّدی قوی در پذیرش زیارت کنونی دانست. به عنوان نمونه به موارد ذیل توجه کنید:
الف: علامه ی مجلسی این زیارت را به همین صورت معروف و با نقل هر چهار فقره در سه کتاب خود ذکر کرده است.[۱۶]
ب: علامه ی مجلسی خصوص فقره ی چهارم را ـ که برخی آنرا ساخته و پرداخته ی مزوّران می دانند ـ به صورت جداگانه در «بحارالانوار» نقل کرده و به آن استشهاد نموده است.[۱۷]
ج: بزرگانی مثل «محدّث بحرانی»[۱۸] در مزار عوالم، «مولی رضی قزوینی»[۱۹] در تظلّم الزهراء[۲۰] «سید حیدر کاظمی»،[۲۱] «شیخ محمد حسن اصطهباناتی»[۲۲]و محدّث دقیق «مرحوم حاج شیخ عباس قمی» در دو کتاب مفاتیح الجنان و هدیۀ الزائرین[۲۳] و نیز «مرحوم ملا حبیب الله کاشانی» در کتاب شرح زیارۀ عاشورا و … زیارت را با همین عبارت و مشتمل بر هر چهار فقره نقل فرموده اند.
هـ: مصحّح دانشمند و متتبّع «مصباح کبیر» مطبوع در سال ۱۳۳۸ هـ. ق که در سراسر کتاب و از جمله زیارت عاشورا، به اختلاف نسخه های خیلی ساده هم پرداخته و نسخه بدل ها را بیان فرموده است، زیارت عاشورا را مشتمل بر هر چهار فقره نقل کرده و هیچ اشاره ای به عدم وجود این فقرات ـ مخصوصا فقره ی چهارم ـ در بعضی از نسخه ها نمی کند. در این زمینه به دو نکته ی ذیل هم توجه فرمایید:
اوّلا: ایشان در تصحیح خود پنج نسخه ی خطی بسیار ارزشمند را معیار قرار داده است. از جمله ی نسخه ها، نسخه ای عتیق می باشد که اکنون در آستان مقدس رضوی است و مربوط به سال ۵۰۲ هـ. ق می باشد. این نسخه همان نسخه ای است که برخی چنین وانمود می کنند که آنها کاشف نسخه بوده اند و مصحّحان زیارت عاشورا از وجود آن اطلاعی نداشتند.
ثانیا: مرحوم علم الهدی این مقابله و تصحیح را با همکاری گروهی از عاملان مورد وثوق مشهد رضوی انجام داده و در مقدّمه ی مصباح چنین می فرماید:
«… فتحسَّستُ الکتب من عند علماءهم و جمعتُ خمس نسخ من دار الکتب للعالم المحدِّث الفقیه الحاج شیخ عبد الحسین دامت برکاته و کانت نسخته مصححةً من نسخة قوبلت بخطوط إبن إدریس و إبن السکون (قدس سرّهما) و ثانیها نسخهٌ عتیقةٌ من دارالکتب للعالم الفاضل و الأدیب الکامل مادح أهل البیت بدایع نگار آستان رضوی و هی أقدم نسخةٍ وجدتها فی المشهد المقدس بل ما عثرت بأقدمَ منها فی سائر البلدان إذ تاریخ کتابتها بهذا النص: «إتَّفق الفراغ عن استنساخه عند الضَّحوَة من یوم الخمسین الثالث و العشرین من صفر سنة إثنان و خمس مأة هجریة فی المشهد المقدَّس الرضوی علی ساکنه السلام و الصلواة من نسخة الشیخ الجلیل الصائن العفیف الحاجی إبن إسحاق إبراهیم بن محمد الماوراء النهری» لأنَّه کان قریباً من زمان مصنفه باثنین و أربعین سنة. و ثالثها نسخة عتیقة من دارالکتب الفقیه الفقید السید الجلیل میرزا عبد الحسین یزدی طاب ثراه و کانت تلک النسخة مصححة ایضاً من خطوط إبن إدریس و إبن السکون المقدم ذکرهما. و رابعها: نسخة عتیقة أخذتها من دارالکتب مدینة العلم و مهبط الوحی المخصوصة لعتبة الرضویّة و خامسها: نسخة عتیقة کانت عندی. فبعدما جمعت الکتب المزبورة دعوتُ ثقاة من علماء المشهد و اتقیائهم لمساعدتی فی المقابلة فأجابوا شکر الله مساعیهم دعوتی فبذلوا جهدهم فی ذلک . . .» [۲۴]
علم الهدی مصحّح کتاب مصباح می فرماید: … من برای تصحیح و مقابله ی مصباح، به مشهد آمدم. نسخه ها را از علمای مشهد جستجو کردم و در نهایت پنج نسخه پیدا کردم. اوّلین نسخه از کتابخانه ی عالم محدث و فقیه، حاج شیخ عبد الحسین دامت برکاته بود. این نسخه با نسخه ای که با خط ابن ادریس و ابن سکون مقابله شده بود، تصحیح شده بود.
دومین نسخه، نسخه ای عتیق بود از کتابخانه ی عالم فاضل و ادیب، مداح اهل بیت بدایع نگار آسنان قدس رضوی. نسخه ی یاد شده، قدیمی ترین نسخه ای بود که در مشهد مقدّس بدست آوردم. بلکه در سایر شهرها نیز نسخه ای قدیمی تر از آن پیدا نکردم. تاریخ کتابت این نسخه با این عبارت بود: «پایان کتابت این نسخه هنگام ظهر از روز پنجشنبه بیست و سوم صفر، سال ۵۰۲ هجری. در مشهد مقدس رضوی. بر ساکن آن سلام و درود. از نسخه ی شیخ جلیل، با تقوا و عفیف، حاجی ابن اسحاق ابراهیم بن محمد ماوراء النهری صورت گرفت. علت عتیق بودن آن هم این است که نسخه ی ذکر شده از زمان مصنف آن چهل و دو سال بیشتر فاصله نداشت.
سومین نسخه، نسخه ای عتیق از کتابخانه ی فقیه فقید سید بزرگوار میرزا عبد الحسین یزدی بود. آن نسخه هم تصحیح شده بود با نسخه ای که با خط ابن ادریس و ابن سکون مطابقت داده شده بود.
چهارمین نسخه، نسخهای عتیق بود که از کتابخانه ی شهر علم و مهبط وحی دریافت کردم. این نسخه، مخصوص عتبه ی رضویه بود.
پنجمین نسخه، نسخه ای عتیق بود که نزد خودم بود. بعد از آن که کتاب های نوشته شده را جمع آوری کردم، معتمدینی از با تقواترین علمای مشهد را دعوت کردم تا در مقابله ی کتاب ها مار یاری دهند. آن ها نیز دعوت مرا اجابت کردند و تمام تلاش خود را در این راه به کار بردند. خداوند به آنها جزای خیر دهد.
و: ده ها دانشمند بزرگ و حدیث شناس فقیه که یا تمام زیارت عاشورا را شرح داده اند، یا پیرامون فقراتی از زیارت توضیحاتی مطرح کردهاند، و یا این که کیفیت خواندن آن را بیان فرموده اند،[۲۵] هیچ گونه اشاره ای به عدم وجود چهار فقره ی مزبور و از جمله فقره ی چهارم نداشته اند.
شاهد۱۰ ـ نقل داستان شیخ طوسی توسط بزرگان
علی رغم گمان مدعیان کشف تزویر که داستان معروف شیخ طوسی با خلیفه ی عباسی را ساختگی می پندارد، نقل این قضیه توسط اعاظم، شاهد صدقی بر وقوع آن است. این قضیه هم مؤیدی است بر اینکه زیارت عاشورا در مصباح شیخ طوسی با همین عبارات مشهور و از جمله وجود فقره ی چهارم از زمان شیخ موجود بوده است. دانشمندانی که این حکایت را گزارش کرده اند عبارتند از: «مرحوم قاضی نورالله شوشتری»،[۲۶] «قطب الدین محمد لاهیجی اشکوری»،[۲۷] «مرحوم بحرالعلوم»،[۲۸] «مرحوم صاحب حدائق»،[۲۹] «مرحوم مامقانی»،[۳۰] «مرحوم روضاتی»،[۳۱] «مرحوم تنکابنی»،[۳۲] «مرحوم حبیب الله کاشانی»،[۳۳] «مرحوم ملاعلی علیاری»،[۳۴] «مرحوم میرزا ابوالفضل تهرانی»،[۳۵] و دیگران نقل فرموده اند.[۳۶]
چگونه است که پذیرش این امر برای بعضی سنگین آمده و حال آنکه خود مرحوم شیخ طوسی در کتاب «فهرست»، داستانی را که شبیه به همین داستان است از جناب «ابو یحیی احمد بن داوود بن سعید الفرازی» نقل می کند.[۳۷]
نقل ماجرای شیخ طوسی
عدّه ای شکایت شیخ طوسی را نزد خلیفه ی عباسی بردند. به او گفتند: شیخ و یارانش صحابه ی پیامبر [صلی الله علیه و آله] را دشنام می دهند. دلیل این مطلب هم وجود این عبارت در کتاب «مصباح» او است: «اللَّهُمَ خُصَ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ…». خلیفه ی عباسی، مرحوم شیخ را احضار کرده و از حقیقت ماجرا پرسید. شیخ طوسی در مقام تقیه چنین فرمود: مراد از این عبارات، آن چیزی نبوده که به ذهن بد گویان رسیده. بلکه مراد از «اوّل» قابیل، قاتل هابیل بود. او اوّلین کسی بود که قتل و ظلم را پایه ریزی کرد. منظور از «ثانی» قیدار است که ناقه ی صالح را پی کرد. مراد از «ثالث» قاتل یحیی بن زکریا است که به خاطر سرکشی یکی از سرکشان بنی اسرائیل او را به قتل رساند. مراد از «رابع» هم عبد الرحمن بن ملجم قاتل علی بن ابی طالب (علیه السلام) است. وقتی خلیفه این سخنان را از شیخ شنید سخنانش را پذیرفت و جایگاهش را نزد خود بالاتر برد. آن گاه از آن بدگویان انتقام گرفته و از خود دورشان کرد.
شاهد۱۱ ـ موافقت مضمون هر چهار فقره با روایات و زیارات
شاهد بعدی موافقت مضمون هر چهار فقره با روایات و زیارات بسیار است؛ آن هم به صورتی که در مورد مضمون آن می توان ادعای تواتر معنوی داشت. در سه فقره از آن، بانیان اصلی فاجعه و ادامه دهندگان راه آنها به صورت اشاره یا کنایه و یا به شکل صریح معرفی و لعن شده اند. در یک فقره هم که به امام شهید و اصحاب او عرض سلام و ادب میکنیم، و راجع به سلام که بحثی نیست، اما راجع به لعن با عناوین خاص و بعضا کنایی، به نصوصی اشاره می کنیم که در آن ها هم امثال این تعابیر ذکر شده. نصوصی چون:
«الأوّلان»، «الأوّل و الثانی و الثالث و الرابع»، «ملعونان»، «خدّاعان»، «ناکثان»، «اعرابیان»، «هامان و فرعون»، «جبت و طاغوت»، «خداعان»، «الجبتان»، «صنمَی قریش»، «اوثان اربعۀ»، «ود»، «یعوق»، «یغوث»، «نسر» و….[۳۸]
با توجه به این روایات کسانی که در صدد هستند تا عبارت «اللَّهُمَ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ…» را مجعول بشمرند و آن را انکار کنند، در مواجهه با حجم عظیمی از دیگر روایات چه سخنی برای گفتن دارند؟!
ادعایی عجیب در مورد فقره ی چهارم
مضحک این که جناب کاشف التزویر!!! گمان میکند که فقط این «فقره ی چهارم» است که باعث جنگ ها و فتنه ها بین شیعه و سنّی شده!!! او بر این باور است که چه بسا این عبارت توسط متعصّبین از اهل سنت اضافه شده است!!! آن گاه هدف آنها از انجام این را هم مبارزه با مکتب تشیّع می داند!!! او برای این سخن دلیل سخیفی ارائه می دهد و می گوید: در این فقره، کلمه ی «الرابع» ذکر شده و منظور از آن هم خلیفه ی چهارم علی (علیه السلام) است!!!
این فرد آن قدر به خود زحمت نداده که به متن این فقره از زیارت دقّت کند. در این فقره آمده: «اللّهُمَّ خُصَّ أنتَ أوَّلَ ظالِمٍ». یعنی مبنای شمارش در این جمله «ظلم» است نه «خلافت» به اصطلاح آنان! به عبارت دیگر این جمله در صدد لعن اوّلین ظالم، دومین، سومین، چهارمین و پنجمین ظالم و غاصب است.
اگر از معاویه گاهی با نام یاد می شود و گاهی هم به صورت کنایی و با عنوان «رابع»، به جهت آن است که سلسله ی ظلم را ترسیم نماید تا بر همگان روشن شود که شخص سفاک و کافری چون یزید، در حلقه ی پنجم از این سلسله ی ظلم و ستم قرار دارد. حلقه ای که هر چه به ابتدای آن نزدیک تر می شویم، به ریشه و عامل اصلی تمام جنایت ها و درنده خویی هایی که در کربلا واقع شد، نزدیکتر شده ایم.
حقیقت زیارت عاشورا در کلام شیخ صدوق
تمام حقیقت زیارت عاشورا و فقره ی چهارم مورد بحث در سخن بلند شیخ المحدثین مرحوم صدوق جمع است که اعتقاد شیعه را درباره ی ظالمین به اهل بیت (علیهم السلام) بیان می کند:
«بابُ الإعتِقَادِ فِی الظَّالِمین … : إعتِقَادُنَا فِیهِم أنَّهُم مَلعُونُونَ وَ البَرَائَۀُ مِنهُم وَاجِبَۀٌ… وَ الظُّلمُ وَضعُ الشَّیءِ فِی غَیرِ مَوضِعِهِ فَمَن إدَّعَی الإمَامَۀَ وَ لَیسَ بِإمَامٍ فَهُوَ ظَالِمٌ مَلعُونٌ وَ مَن وَضَعَ الإمَامَۀَ فِی غَیرِ أهلِهَا فَهُوَ ظَالِمٌ مَلعُونٌ… قال الصَّادِقُ (علیهالسلام): «مَنْ شَکَ فِی کُفْرِ أَعْدَائِنَا وَ الظَّالِمِینَ لَنَا فَهُوَ کَافِرٌ» … وَ أمّا فَاطِمَةُ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهَا فَإعتِقَادُنَا فِیهَا أنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ العَالَمینَ مِن الأوَّلینَ وَ الآخِرینَ، وَ أنَّ اللّهَ یَغضِبُ لِغَضَبِهَا، وَ یَرضَى لِرِضَاهَا وَ أنَّهَا خَرَجَت مِن الدُّنیَا سَاخِطَةً عَلَى ظَالِمیهَا وَ غَاصِبیهَا وَ مَانِعی إرثِهَا… وَ إعتِقَادُنَا فِی البَراءَةِ أنَّها وَاجِبَةٌ مِن الأَوثانِ الأربَعَة وَ مِن الأندَادِ الأربَعَۀِ وَ مِن جَمیعِ أشیَاعِهِم وَ أتبَاعِهِم، وَ أنَّهُم شَرُّ خَلقِ اللّهِ. وَ لا یَتِمُّ الإقرَارُ بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ بِالأئِمَّةِ إلََّا بِالبَرَاءَةِ مِن أعدَائِهِم. وَ إعتِقَادُنَا فِی قَتَلَةِ الأنبیَاءِ وَ قَتَلَةِ الأئِمَّةِ أنَّهُم کُفّارٌ مُشرِکُون مُخَلَّدُونَ فِی أسفَلِ دَرَکٍ مِن النَّارِ. وَ مَن إعتَقَدَ فِیهِم غَیرَ مَا ذَکرنَاهُ فَلَیسَ عِندَنَا مِن دِینِ اللّهِ فِی شَیءٍ؛ باب اعتقاد در مورد ظالمین… اعتقاد ما در مورد ظالمین این است که آن ها ملعون هستند و اظهار برائت و بیزاری از آنان واجب است (بعد آیاتی را مطرح فرموده در ادامه چنین می گوید:) ظلم یعنی قرار دادن شیء در غیر موضع خود، بنابراین کسی که ادعای امامت کند و امام نباشد، چنین کسی ظالم و ملعون است. کسی که امامت را به غیر اهلش بسپارد، چنین شخصی هم ظالم و ملعون می باشد. (آن گاه روایاتی را ذکر می کند) امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «کسی که در کفر دشمنان و ظلم کنندگان به ما شک داشته باشد، کافر است»… اما فاطمه ـ که درود خداوند بر ایشان باد ـ پس اعتقاد ما در مورد ایشان آن است که ایشان بانوی زنان دو عالم از اوّلین و آخرین هستند. و [نیز معتقدیم که] خداوند غضب می کند به غضب ایشان و راضی میشود به رضایت ایشان. و [معتقدیم که] آن حضرت از دنیا مفارقت کرد در حالی که بر کسانی که بر او ظلم کرده، حقش را غصب کردند و مانع ارثش شدند، غضبناک بود… و اعتقاد ما در برائت این است که برائت از «اوثان اربعه»، «انداد اربعه» و از جمیع پیروان و تابعین آنها واجب است. و [معتقدیم که] آن ها بدترین خلق خداوند هستند و اقرار به خداوند و رسولش و اقرار به ائمه ی معصومین (علیهم السلام) کامل نمی شود، مگر با برائت جستن از دشمنان آن ها. اعتقاد ما در مورد قاتلین انبیای الهی و ائمه ی معصومین (علیهم السلام) این است که آن ها کافر و مشرک هستند و در پایین ترین جای دوزخ جای دارند. و کسی که در مورد آن ها اعتقادی غیر از این چیزی که گفتیم داشته باشد، به نظر ما در دین خدا نیست.» [۳۹]
لازم به تذکر است که مرحوم مفید با اینکه در کتاب «تصحیح الاعتقاد» برخی از کلمات و اعتقادات شیخ صدوق را نقد می کند، در این بخش هیچ سخنی ندارد. همچنین علامه ی مجلسی در بحارالانوار کلامی از علامه ی حلی نقل فرموده، که مشابه فرمایش مرحوم صدوق است.[۴۰]
بنابراین هماهنگی مضمونی هر چهار فقره با اعتقادات ضروری و قطعی شیعه، شاهد صدقی بر عدم تحقق زیاده، عدم تحریف و تزویر است.
پس کسی که به گمان خود زیارت عاشورا را در ترازوی سنجش گذاشته و در راه نگارش کتاب «زیارۀ عاشورا فی المیزان»، سه سال از عمر خود را تلف می کند، باید به این حقیقت تن در دهد که: «زیارۀ عاشورا هی المیزان». همچنین بداند که مخالفت با این میزان و معیار، خروج قطعی از آیین و اعتقادات مسلّم تشیّع است.
شاهد۱۲ ـ ذکر سه اصل برای رفع تردید
اگر بر فرض کسی بگوید: «من از یک سو با توجه به مجموع شواهد فوق و از سوی دیگر با توجه به سخن مدعیان تحریف و تزویر دچار تردید شده ام»، در چنین صورتی تکلیف او رجوع به اصل است و ما در این مورد به سه اصل اشاره می کنیم:
اصل اوّل ـ اصل عدم خیانت و تزویر
معنای شک این است که اگر ما در تحقق «خیانت»، «تزویر» و انجام تحریف توسط کاتبان و ناسخان تردید داریم، در چنین حالی از آنجا که کاتب فردی مسلمان است خیانت، تزویر و تحریف، برخلاف ظهورحال وی بوده و محتاج به اثبات و اقامه ی دلیل است. روی همین اساس اگر دلیلی بر تزویر نداشته و در وقوع آن شک داشتیم، اصلِ عدم تحقق خیانت و تزویر جاری است.
اصل دوم ـ اصل عدم اجتهاد در استنساخ
فرض کنید خیانتی در کار نیست، اما آیا ممکن است که ناسخ از روی «اجتهاد» و برای تفهیم مطلب یا به غرض دیگر مطلبی را به زیارت عاشورا اضافه کرده باشد یا نه؟ در اینجا عُقلا چنین عملی را خلاف کار محوّل شده به وی دانسته و می گویند: اگر هم بر فرض غرضی در بیان یک جمله ی اضافه وجود داشته باشد، باید ناسخ به نحوی اضافات را از متن جدا کند وگرنه این عمل تدلیس وخیانت است؛ هر چند که کاتب قصدی هم نداشته باشد. پس هرگز نمیتوان وجود این چهار فقره را ناشی از برداشت و اجتهاد کاتبان دانست.
اصل سوم ـ اصل عدم زیاده
معنای این اصل عقلایی آن است که اگر شک کنیم کاتب از روی «غفلت»، کلمه یا جملهای را اضافه کرده است، اصل عقلایی در عدم غفلت بوده و وجود غفلت محتاح به اقامه ی شاهد است. فرض ما هم بر این است که شاهد و دلیلی بر این امر نداریم. البته عُقلا در چنین جایی اصل دیگری را نیز به نام «اصل عدم نقیصه» جاری می دانند. یعنی اگر شک کنیم در نسخه هایی که فاقد هر چهار فقره یا بعضی از این فقرات است، غفلت و نقیصه ای صورت گرفته است یا نه؟ عقلا اصل عدم غفلت و در نتیجه اصل عدم نقیصه جاری می شود.
حال در اینجا ما هستیم و دو اصل. یکی «اصل عدم زیاده» و دیگری «اصل عدم نقیصه»؛ لذا ممکن است گفته شود: «این دو اصل با یکدیگر تعارض و تساقط می کنند و چون هیچ دلیلی بر وجود این فقرات نداریم، پس عملا زیارت عاشورا فاقد این فقرات شد». پاسخ این است که عقلا در اصل عدم غفلت بین «غفلت در انجام زیاده» با «غفلت در ایجاد نقیصه» فرق می گذارند و می گویند «اصل عدم زیاده» بر «اصل عدم نقیصه» مقدّم است. چون بسیار بعید است که ناسخ از روی غفلت کلمه ای را (تا چه رسد به جمله، جملات و فقرات) اضافه کند، اما احتمال این که غفلتا چیزی را به هنگام استنساخ از قلم بیندازد بعید نیست و عملا اتفاق میافتد.
اما نظر نهایی ما این است که تقدم «اصل عدم زیاده» بر «اصل عدم نقیصه» نهایتا در مورد زیاده و تقیصه ی یک حرف یا کلمه و حداکثر چند کلمه قابل قبول است، نه در زیاده و نقیصه ی جمله و جملات! در زیارت عاشورا حداکثر چهار فقره و حداقل خصوص فقره ی چهارم مورد تردید در زیاده و نقیصه قرار گرفته است. در اینجا عُقلا «اصل عدم غفلت در نقیصه» را مثل «اصل عدم غفلت در زیاده» میدانند و هیچ کدام را مقدّم نمی کنند. بنابراین معتقدیم که در این بحث، اصلی به نام «اصل عدم زیاده» وجود ندارد، اما همان گونه که ملاحظه فرمودید «اصل عدم خیانت» و «اصل عدم اجتهاد در استنساخ» برای اثبات مدعای ما کافی بود.
بیان دو نکته ی ضروری:
نکته ی اوّل ـ معنای اصل عدم زیاده و تقدم آن بر اصل عدم نقیصه از نظر برخی از علمای اصول همان مطلبی بود که بیان شد، نه آنچه جناب کاشف التزویر از اصل عدم زیاده بیان کرده است!!! [۴۱]
نویسنده ای با ارائه ی شش نسخه از «مصباح کبیر» در پی اثبات آن است که در زیارت عاشورا و بخصوص در فقره ی چهارم، تزویز و تحریف رخ داده است:
نسخه ی اوّل: نسخه ی نقاش رازی است که تاریخ کتابت آن به سال ۵۰۲ هـ. ق می رسد و قدیمی ترین نسخه ی موجود از «مصباح کبیر» است. در این نسخه، دو فقره ی «صد لعن» و «صد سلام» و فقره ی «اللَّهُمَ خُصَّ أَنْتَ…» در متن نیست، هر چند که این فقرات در حاشیه و با خطی مغایر با متن ذکر شده اند. ارزش این نسخه ی عتیق فقط به قدمت آن نیست، بلکه تصحیحات، قرائت ها و مقابله هایی توسط برخی از علما بر روی آن انجام شده است.
نسخه ی دوم: نسخه ای است از کتابخانه ی مرحوم آیت الله مرعشی نجفی که متن آن دقیقا منطبق با نسخه ی پیشین است و فقرات چهارگانه در حاشیه و با خطی مغایر با متن نوشته شده است. این نسخه به گفته ی ایشان مربوط به قرن ششم است.
نسخه ی سوم: نسخه ی سید بن طاووس است که در «مصباح الزائر» گزارش آن را داده و چنین گفته: «نسخه ای از «مصباح کبیر» که در نزد من است و با نسخه ی شیخ طوسی مقابله شده است، دو فصلی را که صد بار تکرار می شوند، ندارد و من آن دو فصل را از مصباح صغیر نقل کرده ام». از نظر نویسنده، این نسخه ی مصباح که نزد سید بن طاووس بوده دقیقا مثل دو نسخه ی قبل است و هیچ تزویری در آن راه پیدا نکرده است.
نسخه ی چهارم: نسخه ای که کاتب آن «بخشی تونی» است. این نسخه مربوط به قرن نهم هجری است و قرائت ها و تصحیح هایی بر روی آن انجام شده است. از جمله ی این قرائتها، قرائتی است که فرزند ناسخ به نام «کمال بن بخشی» در محضر محقق کرکی انجام داده است. زیارت عاشورا در این نسخه هم مثل نسخه ی «سید بن طاووس» و دیگر نسخه های یاد شده ی پیشین است و باز هم با خطی که با متن تفاوت دارد، فرازهای یاد شده در حاشیه ذکر شده است.
نسخه ی پنجم: نسخه ی «جد حفصی» است مربوط به قرن دهم است و متن آن هم دقیقا مثل نسخه های قبل است؛ با این تفاوت که در حاشیه ی این نسخه به فرازهای مزکور، هیچ اشاره ای نشده است.
نسخه ی ششم: نسخه ی «خواجه شیر احمد» است که مربوط به قرن یازدهم هجری است. این نسخه هم نسخه ای است مهم و موافق با پنج نسخه ی قبل و مثل نسخه ی نقاش، مرعشی و نجشی، فقرات مورد بحث در حاشیه با خط مغایر با متن آمده است.
این نویسنده از این شش نسخه نتیجه می گیرد که چون این نسخه ها قدیمی ترین و صحیح ترین نسخه ها هستند پس با اطمینان!!! میتوان گفت که فقره ی «اللَّهُمَ خُصَّ أَنْتَ…» توسط تزویرگران به زیارت عاشورا اضافه شده است !!![۴۲]
اگر چه با توجه به مطالب پیشین سستی این سخنان بارز و آشکار شد، اما در این جا مناسب است به برخی از موارد تزویر در گفته های این شخص اشاره کنیم:
۱ ـ این قلم به دست بارها تکرار کرده است که نسخه ی «مصباح کبیر» که نزد «سید بن طاووس» بوده، مثل پنج نسخه ی خطی نامبرده است در حالی که:
اوّلا: فقره ی اوّل که بعد از لعن به ابوسفیان شروع می شود و پایانش «… بِالْمُوَالاةِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ (عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلام)» هست، در نسخه ی مصباح «سید بن طاووس» موجود بوده، ولی در متن این پنج نسخه نیست.
ثانیا: فقره ی چهارم «اللَّهُمَ خُصَ أَنْتَ…» در نسخه ی مصباح «سید بن طاووس» بوده، ولی در متن این پنج نسخه نیست.
دلیل ادعای ما این است که «سید بن طاووس» تصریح فرمود در نسخه ی مصباح کبیری که در نزد من است و با نسخه ای که به خط مصنف بوده مقابله شده است فقرهی دوم و سوم نیست یعنی دو فقره ی مشتمل بر «صد لعن» و «صد سلام»، و هیچ اشاره ای به فقدان فقره ی اوّل و چهارم نمی کند.[۴۳]
پس این مطلب، نزویری است آشکار که این نویسنده بارها مرتکب آن شده است.
۲ ـ تزویر دوم این است که نویسنده بارها وانمود کرده فقره ی چهارم تزویری است که در قرون اخیر و توسط افراد مزوّر صورت گرفته است، افرادی که به دنبال ایجاد تنش بین شیعه و سنی هستند؛ در حالی که تمام نسخه های موجود از «مصباح الزائر» سید بن طاووس فقره ی چهارم را نقل کرده است. آیا جناب «سید بن طاووس» که متوفی سال ۶۶۴ هـ. ق است، مربوط به قرون متأخره بوده؟!! و آیا منبع او در نقل این قسمت، نسخه های قرن دهم به بعد بوده است؟!!
۳ ـ قانون تحقیق ـ و نه تزویر ـ این بود که هم موارد مثبت و دارای اهمیت را در پنج نسخه متذکر می شد و هم کمبودها و نواقص آن ها را؛ لذا در عین اعتراف به اهمیت والای این نسخه ها چنین می گوییم: «یکی از نکته های منفی در این نسخه ها نبودن فقرهی اوّل است که در تمام متونی که زیارت عاشورا را نقل کرده اند یافت می شود و نبودنش در متن این پنج نسخه نمره ای منفی به این نسخه ها می دهد. همچنین نمره ی منفی دیگر، نبودن فقره ی دوم و سوم است که غیر از این نسخه و نسخه ی «سید بن طاووس» در همه ی نسخه ها و متون مختلفه مثل مصباح و کامل الزیارات و … نقل شده است. خود «سید بن طاووس» هم متوجه این اشکال بوده است؛ روی همین اساس، دو فقرهی دوم و سوم را از «مصباح صغیر» نقل می کند.
۴ ـ تزویر دیگر نویسنده این است که هیچ اشارهای به اشکالات فنی و نسخه ای موجود در پنج نسخه ی خطی نمی کند، در حالی که هر پنج نسخه دچار اشکال هایی است که ما از ذکر آن ها خودداری کرده و خواننده ی گرامی را به کتاب تحقیقی: «المدُاخِلاتُ الکَامِلَۀِ فِی رَدّ مُدَّعِی التَّزوِیرِ» ارجاع می دهیم. در این کتاب به صورت مبسوط و محقّقانه ـ با چشم پوشی از مناقشه های کوچکی که می توان بر آن داشت ـ این مطلب بررسی شده است.
۵ ـ این شخص در بررسی نسخه ها به هیچ وجه وجود حالت خفقان و شرائط سخت شیعه ـ که لازمه اش تقیه است ـ را ملاحظه نکرده است. ما بعید می دانیم این نویسنده تا این حدّ بی اطلاع باشد که نفهمد شیعه در چه زمانی زندگی می کرده و با چه شرایط سختی روبرور بوده است. روی همین حساب برای عدم لحاظ تقیه، هیچ توجیهی به غیر از «تزور» نویسنده نمی توانیم بیابیم. در یک کلام اگر خواننده ی گرامی مجددا به همه ی شواهدی که در این فصل ارائه دادیم مراجعه کند، به موارد تزویر سخن این نویسنده پی خواهد برد.
نکته ی دوم ـ مقایسه ی نقل «کامل الزیارات» با «مصباح المتهجّد»
با صرف نظر از اختلاف نسخه های جزئی، بین مصباح و کامل الزیارات در تمام نسخه های «کامل الزیارات» فقره ی چهارم به این نحوه آمده است: «اللَّهُمَ خُصَ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ نَبِیِّکَ بِاللَّعْنِ ثُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ وَ أَبَاهُ وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ بَنِی أُمَیَّةَ قَاطِبَةً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة». در حالی که ـ باز هم با چشم پوشی از اختلاف نسخه های جزئی ـ در اکثر نسخه های «مصباح کبیر»، «مصباح صغیر» و دیگر منابع، فقره ی چهارم اینگونه است: «اللَّهُمَ خُصَ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِیَ ثُمَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَةَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة».
آن چه در این مورد می توان گفت:
اوّلا: اصل عدم خیانت در هر دو عبارت جاری است و هیچ یک تعارضی با یکدیگر ندارند. بنابراین در خواندن هر دو عبارت، هیچ اشکالی وجود ندارد.
ثانیا: می توانیم بگوییم: با توجه به این که زیارت عاشورا از دو امام بزرگوار یعنی امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) نقل شده است، ممکن است اختلاف هر دو عبارت، مربوط به نقل هر یک از دو بزرگوار باشد.
ثالثا: احتمال دارد هر دو عبارت از هر دو امام باشد؛ منتها یکی مربوط به زمان تقیه باشد (عبارت کامل الزیارات) و دیگری مربوط به غیر زمان تقیه باشد (عبارت مصباح). همان گونه که در بعضی از زیارتها به این نکته اشاره شده و گفته شده که این زیارت مربوط به زمان تقیّه است.[۴۴]
رابعا: اگر نوبت به سنجش و ترجیح برسد، ترجیح سندی با نقل «مصباح المتهجد» است، زیرا همانگونه که مشاهده فرمودید یکی از سندهای مصباح قطعا صحیح است، در حالی که هیچ یک از دو سند کامل الزیارات صحیح اصطلاحی نیستند.
[۱]. نسخه ی مصباح کبیر که نزد سید بن طاووس بوده است.
[۲]. کامل الزیارات، تصحیح علامه ی امینی، صفحهی۱۷۸ و ۱۷۹ ـ و تصحیح جواد قیومی، صفحه ی۳۳۱ و ۳۳۲٫
[۳]. مصباح الزائر، صفحه ی۲۷۸٫
[۴]. «صد لعن» و «صد سلام».
[۵]. اللَّهُمَ خُصَ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ …
[۶]. بلد الامین، صفحه ی۲۷۱٫
[۷]. مصباح، صفحه ی۴۸۴ و ۴۸۵٫
[۸]. «و قد جمعته من کتب معتمد علی صحتها، مأمور بالتمسک بوثقی عروتها لا یغیرها کرّ العصرین ولا مرّ الملومین». [المصباح] «مأخوذۀ من کتب معتمد علی صحتها مأمور بالتمسک بعروتها لا یغیرها اختلاف العصرین و لا کرّ الملوین». [البلد الامین].
[۹]. جهت تحقیق بیشتر راجع به این کتاب و مؤلف آن ر.ک: مقدمه ی مصحح کتاب در طبع اخیر.
[۱۰]. فقره ی چهارم را هم با همان عبارت هایی نقل می کند که در بین مردم رایج است.
[۱۱]. این کتاب مختصر «مصباح الکبیر» است.
[۱۲]. ر.ک: المداخلات الکاملۀ، صفحه ی ۶۴۷ و ۶۴۸٫
[۱۳]. ر.ک: زیارۀ عاشورا فی المیزان، صفحه ی۵۶۳٫
[۱۴]. رجال نجاشی، رقم۳۸۵٫
[۱۵]. فهرست شیخ طوسی، رقم۶۰۴٫
[۱۶]. بحار الانوار، جلد۹۸، صفحه ی۲۹۶ ـ تحفۀ الزائر، طبع قدیم، باب هشتم، فصل اوّل ـ زیارت اول زاد المعاد طبع قدیم ، باب۶، فصل اوّل.
[۱۷]. بحارالانوار، جلد۳۰، صفحه ی۳۹۹٫
[۱۸]. ایشان از شاگردان علامه ی مجلسی است.
[۱۹]. ایشان از شاگردان علامه ی مجلسی است.
[۲۰]. تظلم الزهراء، صفحه ی۴۰۳ به بعد.
[۲۱]. عمدۀ الزائر، صفحه ی۱۴۷ به بعد به نقل از زیارۀ عاشورا تحفۀ من السماء، صفحه ی۱۷۴٫
[۲۲]. نور العین فی المشی الی زیارۀ قبر الحسین (علیه السلام)، صفحه ی۲۸۶ به بعد به نقل از کتاب فوق.
[۲۳]. هدیۀ الزائرین، صفحه ی۱۳۹٫
[۲۴] . مصباح، طبع۱۳۳۸ هجری قمری.
[۲۵]. ر.ک: المداخلات الکاملۀ، صفحه ی۱۷ به بعد ـ زیارۀ عاشورا تحفۀ من السماء، صفحه ی۱۷۴ به بعد.
[۲۶]. مجالس المؤمنین، طبع قدیم، شرح حال شیخ طوسی.
[۲۷]. ر.ک: لؤلؤالبحرین، صفحه ی۲۹۴ ـ جهت تحقیق راجع به کتاب محبوب القلوب و مؤلف آن ر.ک: الذریعۀ، جلد۲۰، صفحه ی۱۴۱٫
[۲۸]. رجال بحرالعلوم، جلد۳، صفحه ی۱۰۵٫
[۲۹]. لؤلؤۀ البحرین، صفحه ی۲۹۴٫
[۳۰]. تنقیح المقال، جلد۳، صفحه ی۱۰۵٫
[۳۱]. روضات الجنات، جلد۶، صفحه ی۲۲۶٫
[۳۲]. قصص العلماء، صفحه ی۳۹۶٫
[۳۳]. شرح زیارۀ عاشورا، صفحه ی۱۰۵٫
[۳۴]. بهجۀ الآمال، جلد۶، صفحه ی۳۶۴٫
[۳۵]. شفاء الصدور، صفحه ی۳۶۴٫
[۳۶]. از جمله ر.ک: اللؤلؤ النضید، صفحهی۱۴۱ ـ گروه رستگاران یا فرقه ی ناجیه، جلد۱، صفحه ی۱۳۶ ـ ریحانۀ الادب، جلد۲، صفحه ی۴۰۱ ـ الاسرار، جلد۱، صفحه ی۶۲٫
[۳۷] . ر.ک: فهرست شیخ طوسی، رقم۱۰۰٫
«و ذکر محمد بن إسماعیل النیشابوری أنه هجم علیه [= ابو یحیی احمد بن داود بن سعید الفرازی] محمد بن طاهر و أمر بقطع لسانه و یدیه و رجلیه و بضرب ألف سوط و بصلبه لسعایة کان سعى بها إلیه معروفة سعى بها محمد بن یحیى الرازی و ابن البغوی و إبراهیم بن صالح لحدیث روى محمد بن یحیى لعمر بن الخطاب فقال أبو یحیى: لیس هو عمر بن الخطاب هو عمر بن شاکر فجمع الفقهاء فشهد مسلم أنه على ما قال: هو عمر بن شاکر و أنکر ذلک أبو عبد الله المروزی و کتمه بسبب محمد بن یحیى منه و کان أبو یحیى قال: هما یشهدان لی فلما شهد مسلم قال: غیر هذا شاهد إن لم یشهد فشهد بعد ذلک المجلس عنده رجل علمه»
[۳۸]. ر.ک: کتاب چهار جلدی الاسرار فیما کنّی و عرف به الاشرار.
[۳۹]. الاعتقادات للصدوق، ر.ک: سلسلۀ مؤلفات الشیخ المفید، جلد۵، صفحه ی۱۰۲ به بعد.
[۴۰]. ر.ک: بحارالانوار، جلد۸، صفحه ی۳۶۶٫
[۴۱]. ر.ک: زیارۀ عاشورا فی المیزان، صفحه ی۱۲۴ و ۱۳۰٫
[۴۲]. ر.ک: زیارۀ عاشورا فی المیزان، از صفحه ی ۱۴۳ تا ۲۱۲٫
[۴۳]. لَم یَکُن فِی الفَاظِ الزِّیَارَۀِ الفَصلانِ الَّذَانِ یُکَرِّرَانِ مِئَۀَ مَرَّۀ.
مصباح الزائر، صفحه ی۲۷۸٫
[۴۴]. یُونُسَ بنِ ظَبیَان عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ زِیَارَةُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) فِی حَالِ التَّقِیَّةِ قَالَ إِذَا أَتَیْتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ ثُم…
ر.ک: کامل الزیارات، صفحه ی۲۴۴٫
منبع : سایت هم اندیشی دینی