پرسش:
اين عين ترجمه اي است كه من از كتاب قران انتشارات اسوه ، وابسته به سازمان اوقاف و امور خيريه با ترجمه مهدي الهي قمشه اي سال نشر 1375 ديده ام . (( و چگونه مهر آنان را خواهيد گرفت در صورتي كه هر كسي به حق خود رسيده(مرد به لذت و آسايش و زن به نفقه و مهر خود رسيده )ودرصورتي كه آن زنان مهر را در مقابل عقد زوجيت و عهدمحكم حق ازشما گرفته اند))(21نسا) با توجه به توضيحاتي كه فرموده ايد وقتي به آيه دقت كردم، توضيحات توي پرانتز مربوط به نويسنده دقيقا توسط ادامه آيه نقض شده . حالا دليل اين توضيح توي پرانتز چي بوده من نمي دونم . همچنين من توي سايت عضو هستم با نام كاربري t4h9r1 . و از طريق سايت سوالم مطرح مي كنم، نمي دونم چرا متن زير رو به همراه جواب به من فرستادند؟
پاسخ:
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان
سوال قبلي شما را نيافتيم ، ولي از مضمون سوال بر مي آيد که مهريه را در مقابل لذت جنسي اي که مرد از زن برده، شمرده ايد و در ترجمه هم عبارتي اضافه شده که برداشت شما را تاييد کرده و از اين مطلب پرسيده ايد.
قرآن پول يا هديه اي که مرد هنگام ازدواج به زن مي پردازد ، "صداق" ناميده است . صداق يعني نشانه صداقت و راستي. طبيعت بر آن است که نر ناز مي خرد و ماده ناز مي فروشد. بنا بر اين طبيعت ، اسلام هم مرد را خواستگار وصلت و زن را اجابت کننده خواستگاري شمرده ، چون خواستگار مدعي عشق به طرف مقابل است ، او را موظف کرده براي اثبات ادعا، صداق و مهريه به نشان صداقت به زن پيشکش کند. مهريه را پيشکش و هديه و نحله دهد(يعني هديه اش مانند عسل شيرين و خالي از هر غش باشد).
صداق عوض بهره گيري جنسي نيست تا مزد باشد بلکه به محض عقد، زن مالک مي گردد . اگر قبل از آميزش بخواهد طلاق دهد، نمي تواند همه آن را پس بگيرد، بلکه فقط مي تواند خواهان استرداد نيم آن باشد.
متاسفانه در قبل از اسلام ، وقتي کسي مي خواست همسر خود را طلاق داده و با ديگري ازدواج کند، با زدن بهتان و ناپاک دامن دانستن زنش، او را مجبور مي کرد مهريه اي که گرفته بازگرداند و طلاق بگيرد و گرنه او را در معرض قتل و رجم قرار مي داد.
قرآن در اين آيه به اين عادت ناجوانمردانه اشاره کرده و مي فرمايد : هر چند مال فراوان به زنان تان به عنوان صداق داده باشيد، اگر خواستيد از آن ها جدا شده و با ديگري ازدواج کنيد، مبادا با زدن بهتان او را به بازگرداندن مهريه وا داريد .
بعد متعجبانه مي پرسد:
چگونه جوانمردي به شما اجازه مي دهد به زني که مدتي با شما متحد شده ، مانند يک روح در دو بدن بوده و با هم خلوت داشته و متحد شده ايد، از طرف ديگر هنگام ازدواج از شما پيمان گرفته که جوانمردانه و پسنديده او را نگه داريد يا محسنانه رها کنيد، چنين رفتاري مي نماييد؟!(1)
بنا بر اين آيه به طور ضمني اعلام مي کند که اگر طلاق قبل از آميزش باشد، مرد حق استرداد نصف مهريه را دارد، ولي بعد از آميزش ديگر اين حق را ندارد ،ولي پيام اصلي آيه تحريک جوانمردي مردان است به زني که تا قبل از اين با او متحد بوده و هر دو در کنار هم از منيت گذشته و "ما" شده و واحد گشته اند، به هنگام اراده طلاق جوانمردي کنند . مهريه اي که داده اند، پس نگيرند . اگر نمي توانند همچنان با او مانند يک روح در دو قالب باشند، حداقل در حق او ظلم نکنند.
عبارتي که مرحوم قمشه اي اضافه کرده اند، با تفسير و معناي واژه"افضا" سازگاري ندارد و اشکال شما ناشي از يک عبارت نابه جا مي باشد.
يکي از محققان ارزشمند در تبيين معاني واژه هاي قرآن ذيل اين آيه مي نويسد:
منظور اين است که هر يک از زن و شوهر به مقتضاي عقد ازدواج و پيمان همسري ، خود را به تمامه به خدمت ديگري گمارده است. مرد مهر و نفقه و دگر مايحتاج زن را مي پردازد . زن نيز محيط بهره مندي جنسي و روحي و ديگر خدمات را براي مرد فراهم مي کند . اين يگانگي و در خدمت هم بودن تا پيمان ازدواج هست، وجود دارد . قرآن با اين تعبير لطيف، اين خدمتگزاري متقابل را بيان نموده است . با يادآوري آن، مرد را از ظلم در حق همسرش که مي خواهد طلاقش دهد، باز مي دارد. (2)
1.ترجمه الميزان،ج4،ص407؛تفسير نمونه،ج3،ص323.
2.التحقيق في کلمات القرآن الکريم،مصطفوي،ج9،ص11.