پرسش:
در مورد توکل کردن به غير خداوند و اين ايات سوره جن-ال عمران 159-اعراف 197-اسرا 56/57-الزمر 43/44-ق 16 مثلا يا علي گفتن کفر است ! ايات الرحمن 26-الزمر 30-يونس 25- مومنون 100- فاطر 14-ال عمران 170-بقره 204-المومنون 100-نمل 80-الروم 52-(بقره 259 –کهف 19 ) نظرتان در مورد مرقد امام رضا چيست؟(الاسرا ايه 85)-(الاسرا 36)-(طه 114) ........
پاسخ:
با سلام و احترام خدمت شما دوست عزیز
توکل و تکيه کردن فقط بر قادر مطلق يعني خدا جايز است و هيچ کس ديگري از خود قدرت ندارد تا بتواند تکيه گاه ما باشد:
و علي الله فليتوکل المؤمنون (1)
و فقط بر خدا بايد مؤمنان تکيه کنند.
غير خدا که خودش محتاج است چگونه مي تواند تکيه گاه شود؟
بنابراين شيعه عقيده ندارد که بايد بر غير خدا توکل کرد ؛ شايد منظور پرسشگر توسل به پيامبر و ائمه باشد ، اگر اين مقصود باشد ،در پاسخ مي گوييم:
توسّل يعني كسي را در پيشگاه خداوند شفيع قرار دادن، البته آدمي ميتواند و مجاز است كه مستقيماً از خداوند حاجت خود را بخواهد، ولي اگر بتواند در اين مسير دعاي ديگران به خصوص مقرّبان به درگاه الهي را نيز همراه خود سازد، احتمال تأثير فزونتري در كار خواهد بود. ولي اگر خداوند به طور كلي فراموش گردد و تنها وسايط ديده شوند، بديهي است كه اين امر با آموزههاي ديني و قرآني سازگاري ندارد.
توسل به اولياي الهي موجب شرك نيست؛ زيرا كساني كه توسل به اولياي الهي پيدا ميكنند، هيچ گونه استقلالي براي ايشان قائل نميشوند . فرق توسل به ائمه (ع) و معبودهاي ساختگي آن است كه: استشفاع كنندگان به آن معبودها آنها را عوامل مستقل و تصميم گيرنده در عرض خداوند به حساب ميآورند و اين شرك است. ولي به اعتقاد ما نقش ائمه و انبيا (ع) و اولياي الهي شفاعت اذني است. يعني آنان با اذن خدا و طبق خواست او به مدد مددجويان ميشتابند. چنين ديدگاهي هرگز مستلزم شرك نيست. زيرا اراده ائمه (ع) را در طول اراده خدا و مجراي همان قرار ميدهد ،نه مستقل از آن. از توضيح فوق اشتباه وهابيون كه شيعه را در اين زمينه متهم به شرك ميكنند، به خوبي روشن ميشود.
به دلائل ذيل به اولياي الهي متوسل ميشويم:
اولاً: خداوند در قرآن فرموده است:« وَ اِبْتَغُوا إِلَيهِ اَلْوَسِيلَةَ ؛به سوي خداوند وسيله برگيريد»،(2). اين وسيله ميتواند اعمال صالح باشد و ميتواند شخص صالح و وجيهي باشد. زيرا انسان آلوده و گنهكار چون از ساحت قرب الهي دور است ،با استشفاع از محبوبين درگاه خدا تضمين بهتري براي درخواست خود مييابد. در قرآن نيز آياتي در مورد توسل به اوليا آمده است. فرزندان يعقوب هنگام پشيماني از گناه خود به يعقوب (ع) گفتند:
« يا أَبانَا اِسْتَغْفِرْ لَنا ؛اي پدر! براي ما طلب آمرزش نما»،(3) در آيه ديگر ميفرمايد:
« وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اَللَّهَ وَ اِسْتَغْفَرَ لَهُمُ اَلرَّسُولُ لَوَجَدُوا اَللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً؛ اگر به هنگام ستم برخويش نزد تو آيند "اي پيامبر" و استغفار كرده و تو نيز براي آنان استغفار كني ،خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت»،(4).
دوم: خداوند عنايت دارد كه در مراحل گوناگون و به راه هاي مختلف انسانها به افراد برگزيده و الگوهاي راستين توجه يابند تا از اين طريق راهي به سوي تربيت درست بيابند و اين يكي از همان راههاست.
بنا براين متوسلان، با معرفت بر اين اسبابها و وسائل، نه اصالتي قائلند و نه استقلالي، بلكه وسيله اي ميانديشند كه خداي سبب ساز آنها را مجراي فيض و طريق رحمت خود قرار داده وخود نيز مومنان را بر تحصيل آن امر نموده است.
بنابراين چه مانعي دارد خدا پيامبر را رسول و واسطه فيض خود قرار دهد و بندگان را متوجه او کند و از آنان بخواهد که از طريق او و به هدايت و دستگيري او به درگاه خدا بروند؟اگر پيامبر واسطه باشد و خدا ما را به او توجه داده و خواسته باشد که از طريق او به سوي خدا متوجه شويم ، ايراد دارد؟
اگر پيامبر برترين بنده خدا بعد از خودش را به عنوان واسطه معرفي کند و مردم را به او توجه دهد ، ايراد دارد؟
ايا مرگ يعني نابودي يا انتقال به عالمي وسيع تر و بالاتر از دنيا؟ آيا انسان ها با مرگ نابود مي شوند يا به عالم برزخ منتقل مي شوند؟ آيا شهيدان و پيامبران بعد از مرگ نابود و نيست مي شوند؟ اگر کسي به خدا پيوست و بنده محض خدا شد ،آيا جاويد به جاويداني خدا نشده است؟ آيا توسل به او بعد از مرگش غلط است؟
پي نوشت ها:
1.ابراهيم(14)،آيه 12.
2. مائده(5) آيه 25.
3. يوسف (12) آيه 97.
4. نساء (4) آيه 64.