پرسش:
آیا افرادی که دین اسلام و خداوند را قبول ندارند ولی بسیار مردمان نیکوکاری هستند به جهنم می روند و در قیامت چه جایگاهی دارند؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
در مورد قيامت و محاسبه اعمال پيروان غير اسلام لازم است گذرا اموري را متذكر شويم، بدين شرح:
1 - دين حق در هر زماني يكي بيش نيست، بنابر اين معنا ندارد بعد از بعثت پيامبر اسلام(ص) و با توجه به خاتميت آن حضرت، ديني غير از اسلام مورد قبول درگاه خداوندي باشد (و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه).(1)
2 - رستگاري در جهان آخرت به دو چيز (عمل صالح و اعتقاد راستين به خدا) وابسته است. اگر فردي از عمل پسنديده بهرهمند باشد و نسبت به مبدأ و قيامت باوري درست داشته باشد و به تعبير قرآن از قلبي سليم بهرهمند باشد، در قيامت رستگار ميگردد. "يوم لا ينفع مال و لا بنون إلاّ من أتي اللَّه بقلب سليم".(2)
3 - در جهان بيني اسلامي اين باور آمده است كه خداوند با بندگانش به عدل حكم ميكند و به مقتضاي آن عذاب الهي بعد از اتمام حجت است، يعني خداوند حكيم و عادل بعد از آن كه راه حق را براي انسانها تبيين نمود (توسط حجتهاي باطني و ظاهري) آن گاه آنان را به حساب و كتاب عمل فرا ميخواند. (ما كنا معذّبين حتي نبعث رسولاً).(3)
به مقتضاي اين آيه كساني كه حجت بر آنان تمام نشده است و نتوانستند دين حق را بشناسند و در نتوانستن تقصيري نداشتند، از اين جهت مشمول عذاب الهي قرار نميگيرند.
4 - در فرهنگ اسلامي كفر چند معنا دارد كه يكي از آنها عناد و انكار حقايق است و اين در قيامت باعث عقوبت ميگردد، نه كفري كه از روي ناداني و از قصور و استضعاف فكري باشد كه در اين صورت ممكن است مشمول رحمت الهي قرار گيرد.(4)
5 - هر فعلي دو جنبه دارد: يكي از جهت وجود خارجي آن و ديگري از جهت وجود داخلي يا انگيزه فاعل و نيّت. فعلي كه از هر دو جهت خوب و ارزشمند باشد، يعني هم از حُسن فعلي بهرهمند باشد(مانند خدمت به مردم) و هم از حُسن فاعلي (يعني با انگيزه الهي و به خاطر خدمت به مردم)، چنين فعلي آدمي را در قيامت رستگار ميكند. حال اگر عملي از غير مسلمان از حُسن فعلي و حُسن فاعلي بهرهمند باشد، به مقتضاي حكم عقل و روايات اسلامي احتمال نجات اين گونه افراد وجود دارد.(5)
6 - يك سري امور ممكن است اعمال پسنديده را نابود كند كه از آنها به "حبط اعمال" يا آفت اعمال ياد ميشود. ممكن است غير مسلمان كار خوبي انجام دهد و در پي حق باشد، ولي بعد از آن با ارتكاب يك سري امور، اعمال خوب گذشتهاش را نابود كند.(6)
با بيان اين امور ميگوييم:
اگر بعد از بعثت پيامبر اسلام(ص) غير مسلمان(اعم از يهوديان، مسيحيان و ديگران) كه:
اولاً: در پي شناخت و يافتن دين حق برآيند، نه در پي انكار و عناد، و بدون اين كه تقصيري داشته باشند، نتوانند به حقانيت دين اسلام نايل گردند،
دوم: با شناختي كه به حقانيت دينشان دارند، حال دينشان دين حضرت مسيح باشد يا دين حضرت عيسي و يا غير آن به دستورهاي آن نيز پايبند باشند،
سوم: كارهايي كه انجام ميدهند، هم از حسن فعلي بهرهمند باشد و هم از حسن فاعلي،
چهارم: بعد از آن كارهاي نيكشان به آفتها؛ ( حبط اعمال) دچار نشده باشد، در اين صورت اين گونه افراد كه به تعبير شهيد مطهري، مسلمانان فطري هستند (7) بعيد نيست در آخرت در زمره نجات يافتگان از دوزخ قرار گيرند. اين به مقتضاي عدل و حكمت خداوندي است كه روايات اسلامي اين سخن را تصديق ميكند.(8)
شهيد مطهري در اين باره ميگويند: "اگر كسي داراي صفت تسليم باشد و به عللي حقيقت اسلام بر او مكتوم مانده باشد و او در اين باره بي تقصير باشد، هرگز خداوند او را معذّب نميسازد. او اهل نجات از دوزخ است" (9) نيز گفته است: "به نظر من اگر افرادي يافت شوند كه نيكي به انسانهاي ديگر و حتي نيكي به يك جاندار اعم از انسان يا حيوان را بدون هيچ چشم انتظاري انجام دهند و حتي در عمق وجدان خود از آن جهت خدمت نكنند كه چهره خود را در آيينه وجود محرومين ميبينند، يعني ترس از اين كه روزي چنين سرنوشتي داشته باشند، عامل محرك آنها نباشد، بلكه طوري انگيزه احسان و خدمت در آنها قوي باشد كه اگر بدانند هيچ گونه سودي عايد آنها نميشود، حتي يك نفر هم از كار آنها آگاه نميگردد و احدي به آنها يك "بارك اللَّه" هم نخواهد گفت، باز هم آن كار خير را انجام ميدهند و تحت تأثير عادت و امثال آن هم نباشد، بايد گفت:
در عمق ضمير اين انسانها نوري از معرفت خداوند هست و به فرض اين كه به زبان انكار كنند، در عمق ضمير اقرار دارند. افكارشان در واقع و نفس الامر انكار يك موهومي است كه آن را به جاي خدا تصور كردهاند و يا انكار يك موهوم ديگري است كه آن را به جاي بازگشت به خدا و قيامت تصور كردهاند، نه انكار خدا و معاد واقعي... بنابر اين بعيد نيست كه اين گونه كسان واقعاً و عملاً در زمره اهل كفر محشور نگردند، هر چند لساناً منكر شمرده ميشوند، واللَّه اعلم".(10)
پي نوشتها:
1. آل عمران (3) آيه 85.
2. شعرا (26) آيات 88 و 89.
3. اسراء (17) آيه 15.
4. رجوع شود به آيات سوره توبه(9) آيه 106؛ نساء(4) آيات 98 و 99.
5. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 1، ص 307 و 308.
6. همان، ص 313.
7. همان، ص 294.
8. همان، ص 307 و 308.
9. همان، ص 293.
10. همان، ص 309.