پرسش:
گفته میشود که خداوند تبارک و تعالی تا پیامبری در قومی حضور نداشته باشد ، حجت را بر آنها تمام شده تلقی نمیکند و ضمنا قبل از اتمام حجت هم عذاب الهی ممکن نیست نازل بشود. نتیجه اینکه چون ختم نبوت شده است دیگر باب عذاب کردن امم از سوی خداوند تا قیامت بسته شده است و هیچ پدیده طبیعی از جمله زلزله و طوفان و سیل و غیره را امروز نمیتوان عذاب الهی دانست. آیا این مدعا صحیح است؟ آیا حضور حضرت صاحب الامر و الزمان را نمیتوان دارای همه مشخصه های حضور نبی و رسول در عالم دانست و پاسخ داد که جهان امروز بی رسول نیست؟ اگر گفتند نوع هدایت ایشان باطنی است و ظاهری نیست چطور؟ آیا هدایت باطنی نیز مانند حضور شخص رسول در جامعه اتمام بخش حجت است؟ اساسا این مساله مدعایی که عذاب صرفا باید با حضور رسول و نبی و اتمام حجت او انجام شود چه صورتی دارد؟
پاسخ:
با سلام و ادب
1- پاسخ سوال اول در چند محور ارائه میشود:
1ـ برای اتمام حجت، کتاب آسمانی و سنت و سیره قطعی پیامبران کافی است و حضور پیامبر در همه زمانها میان مردم ضرورتی ندارد،به همین جهت در امتهای پیشین، بعد از رحلت پیامبری، اوصیای او و کتاب الهی و سنت وی به عنوان حجت خدا بودهاند. در زمان رسول ختمی مرتبت نیز پس از رحلت پیامبر(ص) ائمه(ع) و کتاب و سنت رسول خدا حجت خداوند هستند.
اما درباره این مسئله که پیش از اتمام حجت، کسی گرفتار عذاب الهی نمیشود، باید گفت: قرآن کریم به صراحت در این باره میفرماید: «ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا(1)؛ هیچ شخصی و قومی را مجازات نخواهیم کرد، مگر این که پیامبری را برای آنها مبعوث نماییم».
بنابر این عذاب اخروی یا دنیوی بدون اتمام حجت صورت نمیگیرد.(2)
2ـ درباره این که امت آخر الزمان گرفتار عذاب در دنیا نمیشود، باید گفت که قرآن کریم در این باره فرمود: «وما کان لیعذّبهم و أنتَ فیهم و ما کان الله معذّبهم وهم یستغفرون(1)؛ تا تو (پیامبر) در میان آنها هستی و تا زمانی که آنها اهل توبه و استغفار باشند، عذاب بر آنها نازل نمیشود».
امیر مؤمنان در نهج البلاغه فرمود: «روی زمین دو وسیله امنیت از عذاب الهی وجود داشت: یکی وجود پیامبر بود که از میان مردم رفت، دومی «استغفار» است، پس به آن تمسک بجویید و اهل استغفار باشید تا از عذاب در امان بمانید»(2).
در دعای شریف کمیل آمده: «اللّهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلاء؛ خداوندا! گناهانی را که که مایه نزول بلاها میشود، بر من ببخشای».
با توجه به این گونه حقایق وَحْیانی باید گفت: گرچه زلزله، سیل، طوفان و مانند آن بر اساس عوامل طبیعی پدید میآید(3)، ولی چه بسا ممکن است علل دیگر مانند گناهان بشر نیز در آنها تأثیر داشته باشند. تأثیر علل مافوق طبیعی یا گناهان در عرض علل طبیعی نیست ؛ بلکه در همان زمانی که علل طبیعی به وجود می آیند ، می تواند یک علت غیر طبیعی ، علت اساسی آن باشد که از طریق علل طبیعی عمل نموده است. از این رو در آموزههای دینی تأکید شده که باید مردم به استغفار روی آورند تا از عذاب مصون بمانند.(4) هرگز نباید تصور کرد که مردم از عذاب دنیوی کاملاً در امان هستند.
3ـ جای تردید نیست که هر یکی از امامان از جمله حضرت مهدی بعد از پیامبر(ص)، خلیفه خدا در زمین بوده و هستند. اینان به غیر از مقام نبوت، تمام مشخصههای پیامبر را به لحاظ ولایت تکوینی دارا هستند. در روایت آمده: «اللهم بلی لا تخلو الارض من قایم للّه بحجة لئلا تبطل حجج اللّه و بیناته؛(1) آری زمین از کسی (امامی) که برای خدا با حجت به پا خیزد، خالی نمیماند تا حجتها و نشانههای روشن خدا باطل نگردد».
در روایات متعدد بر این مسئله تأکید شده که اگر حجت خدا لحظهای در زمین نباشد، زمین مثل دریا دچار موج و تلاطم گردیده و از هم متلاشی میشود.(2) بر همین اساس در روایات آمده که در زمنان خلیفه اوّل زلزله بسیار شدید پیش آمد، امیر مؤمنان(ع) با مشت بر زمین کوبید و بدان دستور داد که آرام بگیرد(3). از این گونه روایات به دست میآید که ائمه(ع) از جمله حضرت مهدی، در جهان به لحاظ مسایل تکوینی، همان نقش پیامبر را در عالم را دارند و وجود آن موجب امان برای زمین است.
4ـ درباره نحوه هدایت حضرت مهدی(ع) باید گفت: اساساً امام معصوم دو سمت دارد: یکی هدایت ظاهری و دیگری هدایت باطنی.
در زمان غیبت (که مردم از درک محضر امام بی نصیباند) از فیض هدایت باطنی او بهرهمند.(4) در زمان غیبت، قرآن وسنت پیامبر و روایات متواتر و قطعی اهل بیت(ع) حجت الهی بر مردم است و از طریق آنها بر آدمیان در عصر غیبت اتمام حجت شده، اتمام حجت به گونهای است که گویا پیامبر و امام میان مردم هستند و کسی عذری در پیشگاه خداوند ندارند.
5ـ از مجموع آنچه بیان شد، به دست آمد که برای دفع نزول عذابهای الهی، توبه و استغفار و وجود امام معصوم (حضرت مهدی) همان نقش پیامبر را دارد. در این دوره و عصر تا عالَم و آدم در پناه حضرت بقیةالله از گزند حوادث و عذابهای دنیوی مصون و محفوظ است و مردم به برکت وجود او از فیض و رحمت خداوند بهرهمندند.
1ـ سراء (17) آیه 15
2ـ تفسیر نمونه، ج 12، ص 12، ص 51، نشر دارالکتب تهران، 1379ش
3ـ انفال (8) آیه 32.
4ـ نهج البلاغه، حکمت 88.
5ـ بحار الانوار، ج 57، ص 128 و ج 56، ص 394، نشر دار احیاء لتراث العربی، بیروت، 1403ق.
6ـ تفسیر نمونه، ج 7، ص 155.
7ـ نهج البلاغه، حکمت 147.
8ـ اصول کافی، کتاب الحجة، باب «ان الارض لا تخلو من الحجة»، ص 177، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1388ق.
9ـ بحار الانوار، ج 57، ص 129.
10ـ علامه طباطبائی، شیعه در اسلام، ص 150، نشر دار الکتب، تهران، 1348ش.