نقش محيط در هدايت و گمراهي افراد و رابطه اش با آزادي انسان چيست؟

پرسش:

نقش محيط و افراد در هدايت و گمراهي و رابطه اين دو با آزادي انسان چيست ؟

پاسخ:

با سلام و تشکر از ارتباط جنابعالی با سایت طلبه پاسخگو و آرزوی کسب توفیقات روز افزون

تأثير عواملي مانند وراثت , محيط, فرهنگ و افراد در نوع روحيات و حالات انسان قابل انكارنمي باشد. اميرمؤمنان علي (ع)پيرامون عامل وراثت مي فرمايد:«حسن الأخلاق برهان كرم الاعراق (1);سجاياى  اخلاقي دليل پاكي وراثت و فضيلت ريشه خانوادگي است» .

محمد بن حنفيه فرزند علي (ع)در جنگ جمل علمدار لشكر بود, حضرت به او فرمان حمله داد او حمله كرد,ولي بر اثر ضربات دشمن از پيشروي بازماند, حضرت خود را به او رساند و فرمود از ضربات دشمن مترس حمله كن محمد قدري پيشروي كرد, ولي باز متوقف شد حضرت با قبضه شمشير به دوشش كوبيد و فرمود اين ضعف و ترس رااز مادرت به ارث برده اي (2) و نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمود:« الناس بامدائهم اشبه منهم بآبائهم (3);شباهت مردم به هيئت حاكمه خود از شباهت آنان به پدران خويش بيشتر است» . در اين جا مي بينيم علي (ع)قدرت نفوذ امرا رادر ساخت اجتماع از محيط خانواده و قدرت پدران زيادتر دانسته است . رسول اكرم (ص)در مورد اثر گذاري دوست در روش و منش انسان مي فرمايد:«المرء على دين خليله و قرينه (4); روش آدمي بر طبق دين و سيره دوست و رفيقش خواهد بود.» پس محيط فرهنگ و روابط اجتماعي و فردي در روح و روان انسان مؤثر هستند وهيچ انديشمندي در تأثير اين عوامل شكي ندارد, ليكن مسئله مهم اين است كه بايد ديد تأثير اين عوامل تا چه حداست . آيا آزادي و اختيار و قدرت انتخاب را از انسان سلب مي كنند و آدمي را همانند توپ فوتبال در هر مسيري كه بخواهند به حركت درمي آورند و يا اين كه حداكثر تأثير اين عوامل ايجاد حوزه مساعد براي نوع گزينش و انتخاب انسان است و انسان مي تواند با استفاده از آزادي ذاتي خود و در پرتو تقويت اراده خطوط زندگي را ترسيم كند وبرحسب ميل خود, برخلاف وفاق سائقه و كشش هاي دروني و عوامل مؤثر بيروني گام بردارد و سرنوشت خود را به دست خود بسازد.(5)

وجدان انسان , تجربه و آزمون وتاريخ افراد و ملت ها گواه روشني است كه انسان مي تواند درسايهء حريت وجزادي فطري وذاتي خود سرنوشت خويش را با اختيار خود رقم بزند.

هابيل و قابيل هر دو از يك پدر و مادر هستند و در يك محيط و تحت تربيت مساوي زندگي مي كنند, ليكن هابيل راه تقوا پاكي را پيش مي گيرد و قابيل از نفس اماره و سركش پيروي كرد و تا جايي آتش حسدش شعله ورمي شود كه قاتل برادر مي شود. پسر نوح پيامبر به دعوت پدرش گوش نداده و ايمان نمي آورد و از غرق شدگان مي باشد و زن فرعون چنان ايمان استوار پيدا مي كند كه در زير شكنجه هم دست از اعتقادش برنمي دارد, خداوندايمان اين زن پاك را به عنوان مثل براي افراد با ايمان ذكر مي كند تا همه بدانند تحت هر شرايطي مي توان به اعتقادصحيح دست يافت . قرآن مي فرمايد:«و ضرب الله مثلا للذين آمنوا مرأت فرعون (6);خداوند براى مؤمنان به همسرفرعون مثل زده است در آن هنگام كه گفت پروردگارا خانه اي براي من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون وكار اونجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايي بخش».

در محيطهاي دعوت پيامبران اكثريت مردم از شرايط مساوي برخوردار بودند, از اين رو عده اي ايمان مي آوردند و گروهي به باطل خود پافشاري مي كردند, در جريان كربلا عده اي و لو قليل با حسن اختيار خود به قافله سالار پهيدان پيوستند و گروه كثيري با اختيار و با آگاهي از همه چيز به پيروي از هواي نفس در صف باطل قرارگرفته و با تسهيلات انسان زمان خود به جنگ و قتال برخواستند. نتيجه اين كه گرچه عوامل در ساخت هويت انسان دخالت دارند, ليكن همه اين ها در حد زمينه سازي است و انسان مي تواند با استفاده از قدرت آزادي , راه ايمان راانتخاب كند كه اين تمييز دهنده آدمي از ساير موجودات است .

1.محمد تقى فلسفى , كودك , ج 1 ص 65 .

2. همان .

3. همان ص 468.

4. محمد تقي مجلسي , بحارالأنوار, ج 71 ص 201

5. جعفر سبحاني . منشورجاويد, ج 4 ص 352- 362.

6.تحريم (66) آيه 11.

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

آخرین ارسال سایت