پرسش:
مهدی: سلام حاجی مصلحت چیه؟ قسمت چیه؟ممنون میشم دقیق توضیح بدید.
پاسخ:
با سلام و احترام
خدمت شما دوست عزیز در مورد بخش اول سوالتان باید عرض کنم:
در تفکر اسلامي مصلحت در مقابل مفسده و فساد است.
در «مصباح المنير» آمده است: صلاح ضد فساد است، مصلحت در چيزي يعني وجود خير در آن. (1).
بر اساس ديدگاه شيعه و معتزله همه احکام الهي بر اساس مصالح و مفاسد واقعي نهفته در متعلق آنها وضع شده اند.
البته در مواردي مصالح و مفاسد با يکديگر تزاحم مي کنند. مثلا خوردن گوشت خوک به خاطر مفسده اي که دارد حرام است و حفظ جان نيز مصلحتي است که بايد رعايت شود. اکنون اگر براي حفظ جان به خوردن گوشت خوک حاجت شد قواعدي در دين وجود دارد که بر اساس اهميت ملاک ها تکليف را روشن مي سازد. مثلا چون از نظر شارع مصلحت حفظ جان اهم از رعايت مصلحت ترک خوردن گوشت خوک است، در چنين شرايطي اجازه خوردن آن را مي دهد، زيرا عدم تجويز آن مفسده بزرگتري دارد و آن از بين رفتن نفس محترمه است. بنابراين مصلحت آنگونه که در شريعت تبيين شده عين حقيقت است و براي رفع تزاحم بين مصالح و مفاسد واقعيه در شريعت اسلامي قواعدي قرار داده شده که نقش حاکم و کنترل کننده ديگر قوانين را دارند، از طرف ديگر در مواردي که تشخيص اهم و مهم و رفع تزاحم بين مصالح و مفاسد نيازمند دقت هاي کارشناختي است امام معصوم و در غيبت او ولي فقيه چنين رسالتي را بر عهده دارد بنابراين مي توان گفت خود دين مرز مصلحت را مشخص کرده است گاهي به صورت قواعد کلي مانند قاعده «لاضرر و لا ضرار في الاسلام» در اسلام ضرربيني و ضرر رساني وجود ندارد. و يا قاعده «حرج» که هر آنچه موجب سختي خارج از طاقت انسان باشد در اسلام نيست.
و يا مصلحتي بايد باشد که توسط امام معصوم و يا فقيه جامع الشرايط تشخيص داده شود که رعايت آن به مصلحت مسلمانان و جامعه اسلامي است.
بنابر آن چه گفته شد اگر مصلحت را عرف متدينين و عقل جمعي تشخيص دهند به طوري که شارع نيز آن را امضا کند. و يا «رهبر الهي» که داراي دو ويژگي علم و عدالت است. اگر مصلحت را تشخيص دهد اطمينان حاصل مي شود از چهارچوب دين خارج نيست و ظلم در آن راه ندارد. اين همان مصلحت انديشي است که مورد پذيرش دين مي باشد. رعايت فاکتورهاي فوق همان مرز شناسي ميان مصلحت و حقيقت دين است در غير اين صورت مصلحت انديشي هاي ديگران اطمينان بخش نخواهد بود و مورد تأييد و امضاي شارع نيست.
براي آگاهي بيشتر ر.ک:
1. محمدصادق شريفي، بررسي فقهي و حقوقي مجمع تشخيص مصلحت نظام، بوستان کتاب قم؛
2. تشخيص مصلحت نظام، محمدجواد ارسطا، کانون انديشه جوان؛
3. مجمع تشخيص مصلحت نظام، سيدحسين هاشمي، مرکز مطالعات و تحقيقات پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه قم.
در مورد بخش دوم سوال شما که از قسمت پرسش کرده اید متذکر می شویم که:
«قسمت » به معاني مختلفي به كار برده مي شود كه اعتقاد به برخي از آنها, موجه است و به برخي ديگر ناموجه .
قسمت به اين معنا كه : «يك رويداد, معلول يك سري عوامل است كه با تحقق آن عوامل , قطعا" آن رويداد به وقوع خواهد پيوست ». اين معنا كاملا" منطقي و صحيح است ; مثلا" اگر كسي هر روز ورزش كند, عضلاتش قوي خواهد شد و يا اگر در عبور از خيابان دقت نكند, تصادف رخ خواهد داد.
كاربرد معنايي ديگر براي قسمت , آن است كه : «نقش فرد در حوادث كاملا" ناديده گرفته شده , همه چيز به مقدرات واگذار گردد». اين برداشت از قسمت برداشتي نادرست و توجيه خوبي براي اهمال و ناتواني ها است وب آموزه های دینی در تضاد است.
پاورقی:
1) المقري الفيدمي، احمد بن محمد بن علي، المصباح المنير، ج 1، ص 345