ترسيمي از زندگي برزخي
فهرست موضوعات
موضوع
1ـ مقدمه
2ـ برزخ از نظر فرهنگ لغت
3ـ ترسيمي از زندگي برزخي
4ـ عالم برزخ از ديدگاه عميق
5ـ آيا در برزخ خواب است؟
6ـ آيا برزخ جنبه همگاني دارد؟
7ـ پاسخ به يك شبهه
8ـ مكان برزخي
9ـ دليل عقلي بر وجود برزخ
10ـ دليل تجربي بر وجود برزخ
11ـ دليل نقلي بر وجود برزخ
12ـ ضرورت و لزوم عالم برزخ
13ـ ويژگيهاي عالم برزخ
14ـ اسباب عذاب و فشار قبر
15ـ موانع فشار و عذاب قبر
16ـ قيافه مجرمين در برزخ
17ـ قيافه مومنين در برزخ
18ـ وضع متوسطين و مستضعفين در برزخ
19ـ حيات برزخي شهدا
20ـ حيات برزخي پيامبر (ص) و امام (ع)
21ـ منابع و ماخذ
بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه
حيات پس از مرگ از مشكلترين مسايل بشري و از مهمترين حوايج تاريخي انسانهاست. بشر از دير زمان تلاش كرده تا سرنوشت پس از مرگ خويش را در يابد و پاسخي روشن به حسن كنجكاوي خود از فرجام كار جهان بدهد. سووالاتي كه از اعماق روح بشري سرچشمه ميگيرد همواره ذهن انسان را به خود مشغول كرده كه آيا پس از مرگ شعله زندگي خاموش ميشود و يا حيات با شكوهتري آغاز ميگردد؟ فيلسوفان و متفكران غير مذهبي پاسخ قانع كننده به انسان ندادهاند و البته تا حدودي عذرشان موجه است.
انساني كه در محدوده عالم ماده زندگي ميكند نميتواند عالم پس از مرگ را دريافت نمايد اما فيلسوفان الهي به كمك وحي و دستياري علم و عقل معقولترين پاسخ را به پرسشهاي انسانها دادهاند كه وجدان و سرشت بشر و عقل و منطق آن را تأييد ميكند. از ديدگاه آنها مرگ هر چه باشد پايان زندگي بشر نيست بكله آغاز مهمترين حوادث و رويدادهاست كه اولين گردنه آن زندگي برزخي آدمي است.
در اين بحث نخست بايد ديد برزخ چيست؟ سپس به نوع زندگي برزخي و ديدگاههاي مختلف پرداخت.
برزخ از نظر فرهنگ لغت
برزخ همانطوري كه از نامش پيداست به معني حايل و حد فاصل بين دو چيز است در مفردات راغب چنين آمده است كه البرزخ الحاجز و الحدبين الشيئين فاصله و حد بين دو چيز را برزخ گويند. در قاموس قرآن نيز برزخ واسطه و حايل ميان دو چيز معني شده است و كلمه برزخ فقط يك بار استعمال شده است. هر چند در باره برزخ به تعبيرات مختلف و شكلهاي گوناگون سخن گفته شده است و در مورد ياد شده كلمه برزخ به معناي فاصله بين دنيا و قيامت بكار رفته شده است و علت ناميدن اين دوران زماني به برزخ وجود همين آيه شريفه است كه ميفرمايد حتّي اِذا جاءَ اَحدهْمْ الْموًتُ قالَ رُبِّ ارًجِعْونِ لَعلّي اَعًمُلُ صالِحاً فيما تركت كلاّ اِنّهاكَلِمُه هْو قائِلُها و مِنً وُرائِهِمً بُرًزَخٌ اِلي يُوًمِ يْبًعُثُون.
آنگاه كه يكي از آنها را مرگ فرا رسد گويند پروردگارا مرا باز گردان، باشد كه كار شايستهاي در تدارك گذشته خود بجا آورم به او خطاب ميشود كه هرگز چنين نخواهد شد اين سخني است كه او گوينده آن است و از حين مرگ تا روزي كه بر انگيخته شوند برزخ و فاصلهاي است.
در نهج البلاغه هم لفظ برزخ دو بار استعمال شده است.
1ـ سُلَكْوا فِي بْطُونِ الْبُرزَخِ در درون قبرها خزيدند
2ـ فَكَأَ نَما اطَّلَعْوا غُيْوبُ أَهًلِ الْبُرًزَخِ فِي طُولِ الاْقامُهِ فِيهِ بندگان خوب خدا (اهل ذكر) جهان برزخيان را مينگرند و اقامت طولاني آنجا را مشاهده ميكنند.
در روايتي امام صادق (ع) عالم برزخ را چنين معرفي كرده است: البرخ القبر و هو الثواب و العقاب بين الدنيا و الاخره برزخ قبر است و آن ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت است بنابراين در اصطلاح قرآن و روايات اولياء دين به حد فاصل بين زندگي دنيا و حيات جاودان عالم برزخ گفته ميشود.
ترسيمي از زندگي برزخي
بسياري از افراد علاقه دارند كه از زندگي انسان در برزخ و حقيقت اين عالم آگاهي كامل بدست آورند ولي بايد توجه داشت كه آگاهي كامل از جهان برزخ براي ما امكان پذير نيست و تا انسان گام در آن جهان نگذارد نميتواند به كيفيت آن پي ببرد. به قول يكي از بزرگان عالم برزخ نسبت به اين دنيا مانند همين دنيا نسبت به شكم مادر است اگر به بچه در شكم مادر بگويند در وراي اين محل تو عالمي است كه بسيار بزرگتر از شكم مادر است نميتواند ادارك كند و بفهمد با اين حال ميتوان صورتي ناقص و شبحي مبهم از آن جهان را ترسيم كرد از اين رو بدن برزخي و عذاب و نعمتهاي آنجا را به لذت و يا نعمتهاي موقع خواب تشبيه كردهاند اگر آن چه را در جهان رويا و در عالم تصور از خود مشاهده ميكنيم با واقعيتي بيشتر و حقيقتي روشنتر تجلي كند بايد نام آن را زندگي برزخي بگذاريم. موجوداتي كه در عالم برزخ هستند ماده ندارند اما شكل و صورت و حد دارند. آنجا عالم مجردات است لكن به صراحت آخرت هم نيست در جهان برزخ آثار ماده مثل گرمي و سردي و شيريني و تلخي و شادماني و غمگيني وجود دارد هر چند خود ماده وجود ندارد. بدن ما در برزخ بدن مثالي است. يعني از لحاظ شكل به عين همين بدن است ولي ديگر جسم و ماده نيست بلكه لطيف است.
عالم برزخ از ديدگاه عميقتر
همان طوري كه در عالم ارواح از ماده و آثار ماده خبري نيست در جهان برزخ هم كه حدفاصل بين دنيا و آخرت است ماده در كار نيست ولي بعضي از آثار ماده مانند شكل و كميت و مكان را دارا ميباشد براي توضيح بيشتر بايد گفت: ماده جوهري است كه صورتهاي مختلف جسماني را ميپذيرد و مانند آب و خاك و ستاره و ماه و انسان و حيوان ولي موجود مجرد از همه عوارض ماده بركنار ميباشد موجوداتي كه در عالم برزخ هستند ماده ندارند ولي شكل و صورت و اندازه و رنگ و بو دارند و مكان و زمان را اشغال ميكنند. خوشحالي و ناراحتي و عذاب و لذت مادي و معنوي دارند و گاهي عالم برزخ را عالم خيال نيز ميگويند يعني عالمي كه در آنجا شكل و صورت و خصوصيات صورت محسوب وجود دارد ولي ماده ندارد البته صورتهايي كه در آنجا وجود دارد به مراتب از موجوداتي كه در عالم ماده و دنيا وجود دارد، قويتر و حركت آنها سريعتر ميباشد و حتي غم و اندوه و سرورشان نيز شديدتر ميباشد چون ماده به نوبه خود مانع ظهور بيشتر اين خصوصيات است ولي عالم برزخ چون از ماده و ماديات خالي است لذا اين آثار در آنجا تجلي بيشتري دارد، براي توضيح مطلب مثالي ميزنيم. همه افراد بشر بدني دارند كه از هر جهت محدود و مشخص ميباشد و يك سلسله نيروهاي باطني دارند مثل حافظه و تفكر و قوه واهمه و تخيل كه با اين قواي باطني كارهاي عجيبي انجام ميدهيم في المثل در اندك زماني ساختمان يك صد طبقه در ذهن خودمان ميسازيم و سپس خرابش ميكنيم يا در يك لحظه از شرق به غرب ميرويم و در كوتاه مدت كارهاي دراز مدت انجام ميدهيم پس قلمرو ذهن ما به كمك قواي دروني نسبت به كالبد مادي و قواي طبيعي ما چقدر گستردهتر و بزرگتر است و به همين ميزان عالم برزخ نسبت به دنيا وسعت و عظمت دارد. آن چه در دنيا در عالم خواب مشاهده ميكنيم فقط نمونهاي است از عالم برزخ نه خود برزخ براي اين كه برزخ به قدري وسيع و دقيق و لطيف است كه از دست انداز قدرت حواس ظاهري ما خارج ميباشد، به طوري كه با قواي ظاهري قابل لمس و رويت نيست به همين جهت حقايق برزخي نميتواند در آينه ماده منعكس شود بلكه عالم ماده آن چه از برزخ نشان ميدهد به قدر ظرفيت و استعداد ماده ميباشد. همان گونه كه آثار قيامت نيز در آينه برزخ در صورت مثالي ديده نميشود و آن چه در برزخ از واقعيات قيامت انعكاس مييابد به اندازه استعداد و فراخور گنجايش خود اوست و به همين جهت در قيامت ادراكات به مراتب قويتر و وسيعتر است.
آيا در برزخ خواب هست؟
در برزخ خواب به معناي دنيوي آن وجود ندارد ولي اگر عالم برزخ را با قيامت مقايسه كنيم يك نوع خواب است و فقط قيامت بيداري محض و هوشياري خالص است در سوره كهف آيه 19 قرآن مجيد ميفرمايد: هنگامي كه قيامت برپا ميشود و با نفخ صور اول همگي ميميرند و با صور دوم زنده ميشوند وقتي ملائكه از مدت اقامت در برزخ از آنها ميپرسند: چه مقدار در عالم برزخ اقامت نموديد؟ ميگويند: گويا يك روز يا نصف روز در آنجا مقيم بوديم بنابراين اگر با ديدگاه عميقي نگاه كنيم تمام عالم برزخ نسبت به قيامت خواب است ولي روايات آمده كه بعضي از ارواح ضعيف و مستضعف كه نه از عذاب برزخ برخوردارند و نه از نعمتهاي آن بهرهمندند در عالم برزخ به صورت انسان خوابيده بسر ميبرند و از برزخ جز يك ترسيم خواب آلودي بيش ندارند.
آيا برزخ جنبه همگاني دارد؟
آيا تمام كساني كه از دنيا ميروند و به جهان برزخ منتقل ميشوند همه حيات آگاهانه دارند؟ يا گروهي همانند كساني كه به خواب فرو ميروند حيات برزخيشان ناآگاهانه است و گويي در قيامت از خواب بيدار ميشوند و هزاران سال را ساعتي ميپندارند؟ از آيه 55 سوره روم معناي دوم استفاده ميشود كه فرموده است: يُوم تَقُومْ الساعُهْ يْقْسِمْ الْمْجًرِمْونُ مالَبِثُوا غَيًرُ ساعُهٍ روزي كه قيامت برپا ميشود گناهكاران سوگند ياد ميكنند كه جز ساعتي توقف نكردهاند. البته اين معني در صورتي است كه آيه را به معني ناچيز بودن عالم دنيا يا عالم برزخ در برابر قيامت تفسير نكنيم ولي بعضي از آياتي كه به مساله برزخ اشاره ميكند مثل آيه 100 سوره مومنون مطلق و عام است كه ميفرمايد: «من وارئهم برزخ الي يوم يبعثون» و از روايات فشار قبر هم استفاده ميشود كه عموميت دارد و همه به استثناي بعضي از اولياء الله به آن گرفتار ميشوند و سووال قبر گرچه در روايات براي دو گروه ذكر شده كساني كه داراي ايمان خالص و يا كفر خالصاند و بقيه به حال خود رها ميشوند اما تعبير «يلهي عنهم» مفهومش اين نيست كه آنها برزخ ندارند بلكه سووال قبر در باره آنها نيست.
پاسخ به يك شبهه
براي بعضي شبههاي ايجاد شده و شايد بخاطر آن جسم مثالي را انكار كردهاند و آن شبهه عبارت است از اين كه اعتقاد به وجود جسم مثالي موجب اعتقا به مساله تناسخ خواهد شد زيرا تناسخ چيزي جز اين نيست كه روح واحد منتقل به جسمهاي متعدد گردد.
پاسخ اين شبهه اين است كه اگر قالب مثالي را در باطن اين بدن عنصري بدانيم انتقال به بدن ديگري مطرح نخواهد بود و جايي براي سوال تناسخ باقي نميماند.
به علاوه شيخ بهايي ميگويد: تناسخ كه تمام مسلمانان اتفاق بر بطلان آن دارند اين است كه ارواح بعد از خراب و ويراني بدن منتقل به بدنها و اجسام ديگري در همين عالم دنيا شوند اما اعتقاد به تعلق ارواح بعد از خراب و ويراني بدن منتقل به بدنها و اجسام ديگري در همين عالم دنيا شوند اما اعتقاد به تعلق ارواح در عالم برزخ به اجسام مثالي تا پايان مدت برزخ و سپس انتقال به بدنهاي نخستين در قيامت هيچگونه ربطي به مسئله تناسخ ندارد، از اين رو نظريه تناسخ منافي با اساس تعاليم پيامبران خدا و بر خلاف ضرورت دين مقدس اسلام است و ائمه طاهرين صريحاً آن را كفر خواندهاند امام رضا (ع) ميفرمايد: كسي كه تناسخ را بپذيرد و به آن عقيده داشته باشد به خداي تعالي كافر شده و بهشت و دوزخ را دروغ تلقي نموده است.
روايات اسلامي با صراحت از جسم مثالي خبر ميدهد و آن را تايي ميكند. از آن جمله روايت معتبري از امام صادق (ع) است كه در پاسخ به سوال يكي از يارانش كه گفته بود عدهاي معتقدند كه ارواح مومنين در چنيهدان پرندگان سبز رنگي در اطراف عرش قرار ميگيرند امام فرمود: نه چنين نيست مومن گراميتر است نزد خدا از اين كه روحش را در چينه دان پرندهاي قرار دهد بلكه ارواح در بدنهايي شبيه بدنهاي سابق خواهند بود.
در حديث ديگري از همان حضرت ميخوانيم: هنگامي كه خداوند روح مومن را قبض ميكند او را در قالبي همچون قالبش در دنيا قرار ميدهد.
بنابراين هم عذاب و فشار قبر و هم شادي و نعمت همه با قالب مثالي و بدن سبك صورت ميگيرد و لذا اگر مردهاي را بسوزانند و خاكسترش را به باد دهند و اصلاً براي او قبري نباشد و يا مردهاي را درندهاي بخورد و يا به دريا بيندازند باز هم فشار و عذاب يا شادي در قبر واقعي كه همان جايگاه روح در قالب مثالي است خواهد داشت چون لذت و شادي مربوط به روح است آن هم با بدن سبك و لطيف و هر رفتاري كه با بدن سنگين شود كاري به آن بدن سبك ندارد بنابراين زندگي عالم برزخ مانند زندگي در عالم خواب است براي بدن سنگيني كه به خواب رفته اگر انواع رختخوابهاي نرم و گرم و لطيف آماده شود باز ممكن است آن شخص خوابيده در عالم خواب شديدترين ناگواريها را بچشد ولي ما كه آن بدن سنگين او را مشاهده ميكنيم خيال ميكنيم آرام است البته اين مسئله مربوط به عالم برزخ است و حساب قيامت از حساب برزخ جداست در آنجا انسانها مجدداً بدن آنها در قبر ساخته و پرداخته و استخوانهاي پوسيده و پخش شده جمع ميشوند و انسان با بدن سنگين خود مبعوث خواهند شد.
«مكان برزخي»
مكان عالم برزخ كجاست؟ آيا در زمين است يا آسمان؟ در پاسخ ميگوييم عالم برزخ در ملكوت همين دنياست يعني حقيقت و باطن دنياست زيرا اين عالم دو روي دارد يك طرف بروني و ديگر طرف دروني همانطوري كه بدن انسان نيز دو رو و جنبه دارد يكي جنبه ظاهري كه هيكل آدمي است و ديگري جنبه باطني كه همان بدن مثالي و روح حيواني است وقتي چشم و گوش ظاهري انسان بسته شد از طريق چشم و گوش باطني ميتواند حقايق عالم برزخ را مشاهده نمايد مثل موقعي كه شخص خواب است با اين كه حواس او از كار افتاده اما باز هم ميبيند و ميشنود سپس عالم برزخ در همين دنياست اما در روايات زيادي وارد شده كه ارواح مومنين در وادي السلام جمع ميشوند كه سرزميني است در نجف اشرف كه وادي ولايت است در پشت كوفه چون قبل از دفن جسد مطهر علي (ع) در نجف اشرف شهري نبوده است بلكه بياباني بوده يك فرسنگ از كوفه دورتر لذا نجف را ظَهر كوفه ميگويند. حبه ميگويد: من با امير المومنين (ع) به سوي ظَهر كوفه از كوفه خارج شديم حضرت در قبرستان وادي السلام توقف نمود همانند كسي كه در مقابل مردمي براي مكالمه ايستاده است من نيز با قيام آن حضرت ايستادم تا خسته شدم ناچار نشستم مدتي گذشت و دوباره بپا خاستم و آنقدر ايستادم كه مثل بار اول دچار خستگي شدم مجدداً نشستم پس از مدتي برخاستم عبا را از دوش گرفتم و به علي (ع) عرض كردم من از اين هم سر پا ايستادن بر شما ميترسم ساعتي استراحت كنيد و عباي خود را گستردم تا حضرت بنشيند حضرت فرمود: اي حبه اين قيام و توقف من چيزي جز تكلم و انس با مومن نبود عرض كردم: آيا مردگان هم با يكديگر تكلم و انس و الفت دارند؟ فرمود بلي اگر پرده در جلو ديدگان تو برداشته شود آنها را ميبيني كه حلقه حلقه نشسته و با عمامه خود يا چيز ديگري پشت و ساقههاي پاي خود را به هم بسته و بدين طريق نشسته و گفتگو دارند عرض كردم آيا آنها اجسامي هستند يا ارواحي؟ حضرت فرمود: بلكه ارواح هستند و هيچ مومني در سرزميني نميميرد مگر آنكه به روح او گفته ميشود كه به وادي السلام ملحق شود و وادي السلام بقعهاي از بهشت عدن است چنين برداشت ميشود كه هر چيزي حتي ساختمانها و انسانها و حيوانها يك صورت ظاهري و مادي دارند و يك صورت باطني و ملكوتي مكهاي كه انسان زيارت ميكند صورت برزخي كعبه است كه مادي نيست ولي صورتش عين مكه است.
و در بعضي روايات آمده است كه در وادي ”برهوت“ روح هر كافري قرار دارد حتي در بعضي از روايات دارد كه روح بعضي از مردگان به وادي السلام منتقل ميشود وقتي سوال از آشنايي ميكنند وي ميگويد قبل از من مرده است معلوم ميشود به برهوت بردهاند.
در حديثي هنگامي كه از ارواح مومنين از حضرت صادق (ع) سوال شد امام فرمودند: آنها در حجرههايي از بهشت برزخي از طعام و شراب آن متنعم ميشوند و ميگويند پروردگارا قيامت را براي ما بر پا كن و وعدههايي را كه به ما دادهاي وفا نما چون نعمتهاي برزخي محدود و اصولاً حيات برزخي شايسته اقامت دائمي نميباشد بديهي است كه مومنين در وادي السلام در التذاذ و مسرت بسر ميبرند و در انتظار فرا رسيدن روز قيامت هستند اما كفار كه دستشان از علم و معرفت كوتاه است در خشكزار برهوت اجتماع دارند و گذشت زمان براي آنها سخت و ناگوار است و از قيام قيامت هراساناند از اين جهت در روايات ميخوانيم كه گناهكاران همين كه عذاب برزخ را مشاهده ميكنند ميگويند ربنا لا تقم لنا الساعه خدايا قيامت را براي ما بر پا مكن چون ميدانند اين عذاب موقت و گاه و بيگاه به مراتب آسانتر است از عذاب دائمي و سوزان جهنم.
و از برخي آيات استفاده ميشود كه مكان بهشت و جهنم برزخي در روي همين زمين است مثلاً در آيهاي آمده است كه: النّارْ يْعًرُضُونُ عُلَيًها غُدْواً وُ عُشِياً عذاب ناراحت كننده آتش هر بامداد و شامگاه بر فرعونيان عرضه ميشود انسان در عالم خواب صورت دارد وزن و سنگيني ندارد و عالمي كه در آن حركت ميكند از اين سنخ است لذا از بالاي بلندي سقوط ميكند به زمين نميخورد و يا گاهي مانند فرشته سبكبال در فضا پرواز ميكند اوج و حضيض دارد به دورترين نقاط سفر ميكند در تفسير آيه فوق امام صادق (ع) ميفرمايد: اين در دنيا قبل از روز قيامت است زيرا آتش قيامت صبح و شام ندارد سپس فرمود: اگر آنها در قيامت تنها صبح و شام در آتش دوزخ عذاب شوند در ميان اين دو بايد سعادتمند باشند چنين نيست اين مربوط به برزخ است پيش از روز قيامت و شب و روز و صبح و عصر آنها به مناسب صبح و شام دنياست در مورد نعمت هم ميفرمايد: و لهم رزقهم فيها بكره و عشيا روزي آنها بدون هيچ گونه رنجي شب و روز به آنها ميرسد از بامداد و شامگاه فهميده ميشود كه برزخ در روي زمين است بنابراين زندگي برزخي به تناسب روح و جسم برزخي ظهور پيدا ميكند مادامي كه انسان در قالب جسم مادي است زندگي او در دنياست به مجرد اين كه جسم را از دست داد زندگي برزخي او شروع ميشود.
دليل عقلي بر وجود برزخ
از جمله دلايل عقلبي بر وجود برزخ قاعده تكامل است كه عالم همواره رو به كمال ميرود و اين مسير را تا ابد ادامه خواهد داد و اين قانون مطابق حكمت و مشيت الهي است بعد از عالم دنيا عالمي است كه به مراتب كاملتر از اين عالم است ولي نسبت به آخرت از كمال كمتري برخوردار است.
به عبارت ديگر نكته اصلي اين است كه تا انسان دوران تكامل برزخ را سپري نكند ورود به عالم ديگر براي او ميسر نيست در برزخ بايد ساخته و پرداخته شود تا آمادگي حضور در قيامت را پيدا كند جنين اگر در رحم مادر آمادگي جسمي و روحي پيدا نكند نميتواند وارد صحنه طبيعت شود انسان هم براي نيل به بهشت و جهنم ابدي بايد شرايط برزخي را بگذراند تا در سايه تكامل ذاتي جسم و روح مناسب با ابديت را احراز نمايد.
”دليل تجربي بر وجود برزخ“
1ـ ارتباط با ارواح يا اسپرتيسيم 2ـ خوابهاي مغناطيسي 3ـ اعمال حيرت انگيز مرتاضان 4ـ انتقال فكر هر يك از اين موضوعات دلالت ميكنند كه روح استقلال دارد و با مرگ از بدن از بين نميرود بلكه به مجرد مرگ به بدن لطيفتر تعلق ميگيرد كه بخاطر پرهيز از اطاله كلام از توضيح موارد مذكور خودداري ميكنيم و خوانندگان را به مطالعه كتابهاي معاد انسان و جهان اثر استاد سبحاني و معاد از ديدگاه عقل و فلسفه نوشته استاد محمد باقر شريعتي سبزواري ارجاع ميدهيم در هر حال احضار ارواح مردگان آيا دليل بر بقاي روح نيست و همچنين خوابهاي مغناطيسي و تكلم خارق العاده مرتاضان از استقلال و بقاي روح حكايت ميكند دليلي نداريم كه با مرگ جسم روح بميرد.
”دليل نقلي بر وجود برزخ“
آياتي كه دلالت بر وجود برزخ دارند دو دستهاند:
گروه يكم: 1ـ در تنها آيهاي كه فاصله ميان مرگ و قيامت را برزخ خوانده است تصريح شده كه انسان پس از مرگ داراي نوعي حيات است كه تقاضاي بازگشت ميكند و اظهار پشيماني و ندامت مينمايد ولي درخواست او قبول نميشود و در پايان ميفرمايد: وُ مِنّ وُرائِهِمً بُرًزَخٌ اِلي يُوًمِ يْبًعُثُونُ از آن لحظه به بعد تا روز قيامت عالم برزخ است.
گروه دوم: آياتي است كه لفظ برزخ در آنها نيست ولي بازگو كننده حيات پس از مرگ ميباشند كه اين آيات بر چهار قسم است: يكم آياتي كه گفتگوي انسانهاي فاسد با فرشتگان الهي را ياد ميكند و آنها از اعمال خود در روي زمين احساس شرمندگي ميكنند مثل اين كه ميفرمايد آنان كه هنگام مرگ بر خود ظلم و ستم روا داشتند فرشتگان از آنها ميپرسند كه در چه كار بوديد؟ پاسخ ميدهند كه ما در روي زمين مردمي ضعيف و ناتوان بوديم فرشتگان گويند آيا زمين خدا پهناور نبود كه در آن سفر كنيد از آنها عذر نپذيرند مأواي ايشان جهنم است اين مذاكرات متعلق به عالم برزخ است و برهاني محكم بر وجود برزخ ميباشد.
2ـ آياتي كه گفتگوي انسانهاي صالح را با فرشتگان الهي بازگو ميكند و فرشتگان آنان را داخل بهشت برزخي ميكنند مثل آيه شريفه كه ميفرمايد: هنگامي كه فرشتگان پاكيزه از شرك، متقين را قبض روح ميكنند به آنها ميگويند كه سلام بر شما به موجب اعمال نيكويي كه انجام دادهايد اكنون به بهشت در آييد.
در اين آيه سخن از استقبال ملائكه از انسانهاي پاك و با تقوا در عالم برزخ است آيه ديگر كه گوياتر است مربوط به داستان رفتن نماينده انبياء براي هدايت مردم به نطاكيه است كه مردم دعوت او را نميپذيرند و اين نماينده پس از درگيري شهيد ميشود قرآن ميفرمايد: قِيلَ ادًخُلِ الْجُنُّهُ قالَ يا لَيًثَ قُوًمِي يُعًلَمْونُ بِما غَفَرُلِي رُبي وُ جُعُلَنِي مِنُ الْمْكَرُمِينُ به اين مرد با ايمان گفته شد داخل بهشت شود در جواب گفت اي كاش قوم من از اين نعمت بزرگ آگاه بودند كه خداوند چگونه در حق من مغفرت و رحمت فرمود و مرا مورد لطف و كرم قرار داد.
3ـ آياتي كه از حيات انسانهاي با سعادت و نيكوكار و پاداش آنها ياد شده است مثل آنچه در مورد شهيدان نازل شده است: وُ لا تَحًسُبُنُّ الَّذِينُ قُتِلُوا فِي سُبِيل اللهُ اَمًواتاً بُلْ اَحًياءُ عِنْدُ رُبِّهِمً يْرًزَقْونُ فَرِحِينُ بِما آتيهْمْ اللهُ مِنً فَضْلِهِ وُ يُسًتَبًشِرْونُ بِالَّذِينُ لَمً يْلْحِقُوا بِهِمً مِنً خَلْفِهِمً اَلاّ خَوًف عُلَيًهِمً وُلا هْم يُحًزَنُونُ گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدهاند مردهاند بلكه نزد پروردگار خويش زندهاند و روزي داده ميشوند به سبب آنچه خدا از فضل و رحمت خويش به آنها عنايت كرده شادمانند و به دوستان خود كه هنوز به آنها نپيوستهاند و بعداً در پي آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند كه از مردن هيچ ترس و اندوهي نداشته باشيد.
4ـ آياتي كه از حيات انسانهاي فاسد و عذاب و رنج آنها ياد شده است مثل آيهاي كه ميفرمايد: مِما خَطِيئاتِهِمً اُغْرِقُوا فُأُدًخِلُوا ناراً بواسطه گناهاني كه قوم نوح كردند غرق دريا شدند و پس از غرق در آتش انداخته شدند. يعني همين كه غرق شدند بلافاصله وارد در آتش شدند، البته آيات ياد شده بعنوان نمونه آيات مطرح شد و نظاير اين آيات در قرآن وجود دارد كه اين جزوه گنجايش ذكر همه آيات را ندارد اما احاديث و اخباري كه در مورد برزخ است زياد است كه به بعضي از آنها اشاره ميكنيم.
1ـ تكلم رسول خدا با كشتگان از قريش در بدر:
در جنگ بدر عدهاي از كشتگان كفار را در چاهي ريخته بودند پيامبر (ص) بر سر آن چاه آمد و به آن مردگان فرمود: شما اي كفار همسايگان بدي بوديد پيامبر خدا را از خانه خويش را نديد و با او محاربه و جنگ نموديد آنچه را كه خدا به من وعده داد ديدم كه حق است آيا شما نيز وعده پروردگار را به حق يافتيد عمر كه اين مكالمه را شنيد گفت: اي پيامبر اينها كه بدنهايي بي جان بيش نيستند چگونه با آنها سخن ميگوييد؟ حضرت فرمود: ساكت شو اي پسر خطّاب سوگند به خدا كه تو را در آنها شنواتر نيستي و همين كه من برخيزم فرشتگان عذاب با گرزهاي آهنين بر سرشان ميكوبند.
2ـ تكلم اميرالمومنين با كشتگان جمل: علي (ع) در پايان جنگ جمل با اسب ميان كشتگان ميگشت به جسد كعب بن سوره رسيد امام دستور دادند كه جسد او را بنشانند آنگاه خطاب به او فرمود: اي كعب من وعده خداوند را حق يافتم آيا تو نيز وعده خداي خود را راستين يافتي؟ سپس او را خواباندند آنگاه با پيكر طلحه نيز چنين كرد شخصي به آن حضرت عرض كرد: اين كار چه سودي دارد آنان كه سخن تو را نميشنوند؟ حضرت فرمود: سوگند به خداوند كه هر دو سخن مرا شنيدند چنانكه كشتگان بدر سخن پيامبر را شنيدند.
3ـ پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد: اَلْقَبًرْ رُوًضَه مِنً رِياضِ الْجُنُّهِ اَوً حْفْرُهٌ مِنً حْفَرِ النّيِرانِ. قبر باغي است از باغهاي بهشت يا گودالي است از گودالهاي آتش
مقصود از قبر در اين حديث نقطه چهار وجبي نيست بلكه قبر كنايه از آن جهان وسيع برزخ است كه براي انسان بصورت باغ آتش در ميآيد
4ـ از علي (ع) نقل شده كه فرمودند: النّاسْ نِيامٌ اِذا ماتُوا انْتَبُهْوا مردم خوابند همين كه ميميرند بيدار ميشوند.
5ـ امام حسين (ع) در روز دهم محرم پس از آنكه نماز صبح را با اصحاب به جماعت خواندند خطبه كوتاهي براي اصحاب و ياران ايراد كردند و چنين فرمودند اندكي صبر و استقامت كنيد مرگ جز پلي نيست كه شما را از ساحل درد و رنج به ساحل سعادت و كرامت و بهشتهاي وسيع عبور ميدهد.
6ـ شخصي به نام علي بن حمزه كه امامت حضرت علي بن موسي (ع) را قبول نداشت وقتي مْرد نزديكان امام احوال او را در قبر پرسيدند و گفتند آيا در آتش است؟ حضرت امام رضا (ع) فرمود: بله وقتي سووالي كردند امام تو كيست و انكار امامت مرا كرد ضربهاي به او زدند كه قبرش مشتعل از آتش شد.
7ـ عدهاي با امام صادق (ع) مشغول صحبت بودند كه امام در مورد برزخ سخن راندند و فرمودند براي شما ترس دارم از وضعيتي كه در برزخ داريد پرسيدند: برزخ چيست؟ فرمود از ساعت مرگ تا هنگامي است كه انسان سر از قبر بيرون ميآورد.
«ضرورت و لزوم عالم برزخ»
در مورد فلسفه وجود عالم برزخ و ضرورت آن چند نكته وجود دارد: اولاً انسان تا دوران تكامل برزخ را سپري نكند ورود به عالم ديگر براي او ميسر نميشود آدمي براي نيل به بهشت و جهنم ابدي بايد شرايط برزخي را بگذراند تا در سايه تكامل ذاتي و جوهري جسم و روح مناسب با ابديت را احراز نمايد. ثانياً عالم برزخ فوايدي دار كه يكي از آنها جبران اعمالي است كه از انسان فوت شده اگر كسي مديون خدا و خلق باشد ميتواند وصيت كند تا ورثه انجام دهند و از اين طريق رفع عقاب از متوفي خواهد شد و عالمي نو ايجاد گردد و حيات نوين انسانها در آن عالم جديد صورت گيرد. با اين حال راهي جز اين نيست كه در ميان دنيا و آخرت برزخي باشد و ارواح بعد از جدا شدن بدنهاي مادي عنصري به برزخ منتقل گردند و در آنجا بمانند و پس از پايان دنيا و آغاز قيامت همه با هم محشور شوند. زيرا ممكن نيست هر انسان براي خود مستقلاً قيامتي داشته باش چرا كه قيامت بعد از فناء دنيا و تبديل زمين و آسمانها به زمين و آسمانهاي ديگر است. رابعاً از رواياتي استفاده ميشود كه در برزخ پارهاي از كمبودهاي تعليم و تربيت افراد مومن جبران ميگردد درست است كه آنجا جاي انجام عمل صالح نيست ولي چه مانعي دارد كه محل معرفت بيشتر و آگاهي افزونتر باشد؟ حديثي از امام موسي بن جعفر (ع) ميخوانيم: هر كس از دوستان و پيروان ما بميرد و قرآن را بطور كامل فرا نگرفته باشد در قبرش به او تعليم داده ميشود تا خداوند به اين وسيله درجاتش را بالا ببرد چون درجات بهشت به اندازه آيات قرآن است به اوگفته ميشود بخوان و بالا رو او ميخواند و بالا ميرود.
ويژگيهاي عالم برزخ
1ـ تكامل نفوس ناقصه در برزخ: در روايت است كه چون رسول خدا (ص) به معراج رفتند به پيرمردي كه در زير درخت نشسته بود و در اطرافش كودكاني گرد آمده بودند برخورد كردند حضرت سوال كرد: اي جبرئيل اين پيرمرد كيست؟ جبرئيل گفت اين شيخ پدر تو ابراهيم است حضرت سوال كرد: اين اطفال در اطراف او چه كساني هستند؟ جبرئيل گفت: اينها اطفال مؤمنان هستند كه حضرت ابراهيم به آنها غذا ميدهد.
و از حضرت صادق (ع) نقل شده كه فرمود: اطفال شيعيان ما را از مؤمنين، حضرت فاطمه (ع) تربيت ميكند.
2ـ رشد و تكامل: هر چند پس از مرگ در عالم برزخ توانايي بر خطا و ثواب وجود ندارد و آنجا ديگر عالم تكليف نيست ولي به موجب رواياتي كه از اولياء اسلام رسيده پس از مرگ نيز انسان ميتواند بواسطه داشتن سرمايههايي از دنيا تغذيه كند و به تكامل و رشد برسد يكي از آنها سنّت حسنه و پيريزي سيره خوب در جامعه است چنانكه امام حسين (ع) از نبي اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود: هر كس سيره و روش خوبي را در جامعه بنيان نهد اجر آن سيره و اجر كساني كه تا قيامت به آن سيره عمل ميكنند براي او خواهد بود بدون آنكه از اجر عاملين به آن چيزي كاسته شود.
يكي ديگر از آن اسباب صدقات جاريه است پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد: هفت عامل است كه اگر شخص يكي از آنها را بجا آورده باشد پس از مرگ ثوابش در پرونده عمل او ثبت ميگردد كسي كه درخت ميوه داري را بكارد يا چاهي حفر كند يا قناتي را جاري سازد يا مسجدي را بنيان نهد يا قرآني بنويسد و يا علمي از خو بجاي بگذارد يا فرزند صالحي تربيت كند كه براي او استغفار نمايد.
در روايتي پيامبر (ص) فرموده: حضرت مسيح بر قبري گذر كرد كه صاحب آن معذّب بود سال بعد از كنار همان قبر گذشت و صاحب قبر را معذّب نيافت از پيشگاه الهي درخواست نمود كه او را از علت تغيير وضع آگاه سازد خداوند به حضرت مسيح وحي فرستاد كه صاحب قبر فرزند صالحي از خود بجاي گذارده بود او در اين فاصله بالغ شد و به دو كار خير دست زد يكي آنكه راهي را براي عبور مردم اصلاح نموده و ديگر اينكه يتيمي را مسكن داد و من گناه اين پدر را به احترام عمل فرزند نيكوكارش بخشيدم.
3ـ تنزل و تغييرات ديگر: همانطوري سنت حسنه اثرش باقي است تاسيس سيره سيئه نيز اثرش ممتد و دامنه دار است و طبق روايات كسي كه سنت بدي را در جامعه بنيان نهد و ديگران از او پيروي كنند هر بار كه آن سيره مورد عمل واقع شود گناه تازهاي ثبت ميشود امام باقر (ع) ميفرمايد: هر بندهاي از بندگان خدا روش گمراه كنندهاي را بين مردم ايجاد كند براي او گناهي همانند گناه كساني است كه مرتكب آن عمل شدهاند بدون آنكه از گناه عاملين آن كاسته شود.
رواياتي وجود دارد كه نارضايتي پدر و مادر و تأثير آن را در سرنوشت فرزند بيان ميكند اگر پدر و مادري فرزندشان را عاق كرده باشند پس از مرگ در صورتي كه از اعمال خير فرزندشان كه در دنياست برخوردار شوند ممكن است از او راضي گردند بنابراين يكي از تفاوتهاي برزخ و آخرت در اين است كه پرونده انسان مرده در برزخ تغيير ميكند ولي در آخرت چنين نيست؟
4ـ آگاهي و درك انسان در برزخ: از منابع موجود استفاده ميشود كه با فرا رسيدن مرگ نه تنها شعاع ديد و درك انسان كمتر نميشود بلكه بيشتر نيز ميشود، پيامبر (ص) ميفرمايد: مردم خوابند همين كه ميميرند بيدار ميشوند.
اين جمله را به دو گونه ميتوان معني كرد ـ 1ـ منظور اين است كه در دنيا چيزهايي وجود دارد كه انسان از آنها غافل است ولي پس از مرگ متوجه آنها ميشود و كنايه از هوشياري بعد از غفلت است. 2ـ معناي ديگر كه استاد شهيد مطهري بيشتر بر آن تكيه دارد اين است كه درجه حيات بعد از مردن از پيش از مردن كاملتر و بالاتر است همان طور كه انسان در حال خواب از درجه درك و احساس ضعيفي برخوردار است حالتي نيمه زنده و نيمه مرده دارد و هنگام بيداري آن حيات كاملتر ميشود همچنين حالت حيات انسان در دنيا نسبت به حيات برزخي درجهاي ضعيفتر است و با انتقال انسان به عالم برزخ كاملتر ميشود.
5ـ ارتباط ارواح با اهل دنيا در برزخ:
امام صادق (ع) ميفرمايد: هيچ مومن و كافري نيست مگر آن كه در حين زوال شمس به ديدار اهل خود ميرود و اگر ديد كه اهلش به اعمال نيكو اشتغال دارند سپاس و حمد خدا بجا ميآورد و چون كافر ببيند كه اهل او بر اعمال نيك مشغولاند براي او موجب حسرت و ندامت خواهد بود.
اسحاق بن عمار ميگويد از امام كاظم (ع) در مورد ارواح در گذشتگان سووال كردم كه آيا آنها اهل خود را ملاقات و ديدار ميكنند؟ حضرت فرمود: بلي گفتم در چه مقدار از زمان ديدار ميكنند؟ حضرت فرمود: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال يك بار بر حسب منزلت و مكانت مومن گفتم در چه صورتي آنها براي ديدار اهل خود ميروند؟ حضرت فرمود: در صورت پرنده لطيفي كه خود را به ديوارها ميزند و بر آنها اشراف مينمايد. پس اگر آنها را در خير و خوبي مشاهده كند خوشحال ميشود و اگر آنها را در بدي و اندوه بنگرد غمناك ميگردد. البته اين تمثيل است يعني همان طور كه مرغها بر روي ديوارهاي شما خود را مياندازند و به آساني رفت و آمد ميكنند روح مومن هم از اهل خود و احوالات آنها اطلاع پيدا ميكند.
مضمون و معنايي را كه در روايات فوق وجود دارد ممكن است بتوان به نحوي از اين سخن خدا فهميد كه ارتباط شهدا و بازماندگان آنها را بيان ميكند و ميفرمايد: يُسًتَبًشِرْونُ بِنِعًمُهٍ مِنُ اللهِ وُ فَضْلٍ وُ اللهُ لا يْضِيعْ اَجًرُ الْمْؤمِنِينُ كشته شدگان در راه خدا از اين كه افراد خانوادهشان را بر نعمت و فضل ميبينند خوشحال و شادان ميگردند.
6ـ همدم انسان در عالم برزخ:
قيس بن عاصم ميگويد: من و جمعي از بني تميم از راه دور به مدينه آمديم و خدمت رسول اكرم (ص) رسيديم من عرض كردم يا رسول الله ما را موعظهاي بفرماييد كه همواره از آن استفاده كنيم چرا كه ما باديه نشين هستيم و كمتر به شهر دسترسي داريم حضرت فرمود: اي قيس با عزت ذلت و با حيات مرگ است و با دنيا آخرت... اي قيس ناگزير براي تو همنشين و مصاحبي خواهد بود كه با تو به خاك سپرده ميشود موقع دفن تو او زنده است و تو مرده اگر همنشين تو بزرگوار و كريم باشد تو را اكرام ميكند و اگر پست و فرومايه باشد آزارت ميدهد.
علي (ع) ميفرمايد: شخص مسلمان داراي سه دوست است يكي از دوستانش به وي ميگويد من در زندگي و مرگ با تو هستم و هرگز تركت نميكنم و آن عمل اوست دوست ديگر ميگويد من فقط تا موقع مرگ با تو هستم آنگاه جدا ميشوم و آن اموال او است آدمي به محض آن كه ميميرد اموالش به وراث انتقال مييابد دوست ديگر به او ميگويد من تا قبر با تو هستم و تو را ترك ميگويم و آن فرزند اوست.
7ـ ملاقات ارواح با يكديگر در عالم برزخ: امام صادق (ع) ميفرمايد: ارواح در برزخ با يكديگر ملاقات ميكنند سووال كردند آيا واقعاً همديگر را ميبينند؟ فرمود بله ميبينند و از همديگر خبر ميپرسند و سووال ميكنند و همديگر را آشنايي ميدهند آن چنان آشنا ميشوند كه در آنجا ميگويند اين شخص فلاني است.
امام صادق (ع) ميفرمايد: ارواح در برزخ به شكل جسدهايي كه دارند و با همان قيافه در درختهاي بهشت ميروند و يكديگر را خوب ميشناسند و از يكديگر سووال ميكنند و هنگامي كه روح جديدي بر آنان وارد ميشود ديگران گويند رهايش كنيد تا قدري استراحت كند چرا كه او از يك مرحله سختي عبور كرده است بعد از آن كه استراحت كرد از او ميپرسند فلان كس چه شد؟ اگر اين روح جواب داد كه هنوز زنده است و در دنيا ميباشد اينها منتظر و اميدوار ميمانند كه شايد نزد آنها بيايد و اگر گفت كه مرده است ميفهمند كه وضعش بد است چون اگر آدم خوبي بود پس از مرگ نزد آنها ميآمد پس ميگويند از بين رفت حيف كه اينطور شد.
8ـ پرسش و سووال در عالم برزخ: مطابق روايات و اخبار در عالم برزخ فقط مسايلي كه انسان بايد به آنها اعتقاد و ايمان داشته باشد مورد پرسش و رسيدگي واقع ميشود و رسيدگي به ساير مسايل موكل به قيامت است.
امام صادق (ع) فرموده است: آن كه پرستش قبر را انكار كند شيعه ما نيست امام صادق (ع) ميفرمايد: وقتي مومن از دنيا رود هفتاد هزار فرشته او را تا قبرش تشييع ميكنند وقتي وارد قبر شد منكر و نكير به سراغ او ميآيند و به او ميگويند پروردگار تو كيست؟ دين تو چيست؟ پيغمبر تو كيست؟ پس ميگويد خداوند پروردگار من است و محمد پيغمبر من و اسلام دين من است پس قبرش تا چشم كار ميكند وسيع ميشود و براي او طعام ميآورند و روح و ريحان بر او وارد ميشود. و در روايتي امام صادق (ع) ميفرمايد: ميت در قبر از پنج چيز سووال ميشود: از نماز و زكات و حج و روزه و ولايت.
از بعض روايات استفاده ميشود كه سووال در قبر اختصاص به كساني دارد كه ايمان خود را خالص نموده و از مومنين خالص يا از كفار خالص باشند و افراد ديگر از مواخذه و سووال آنان صرف نظر ميشود. امام صادق (ع) ميفرمايد: در قبر از كسي سووال نميشود مگر آن كسي كه ايمان خود را كاملاً خالص نموده باشد و يا آن كسي كه كفر خود را خالص نموده باشد و اما بقيه افراد از سووال قبر آنها صرف نظر ميشود.
ممكن است تو هم شود با آن كه خدا ميداند چه كسي مومن و چه كسي كافر است پس چرا سووال ميكنند؟ بعضي از بزرگان چنين فرمودهاند كه سووال و جواب در قبر مقدمهاي بر پاداش يا مجازات شخص سووال شده است مثل معلمي كه محصلين خود را ميشناسد كه كداميك از آنها زرنگ و كداميك تنبلاند ولي با اين حال از آنها امتحان ميگيرد و آن كسي كه نمرهاش خوب است قبول ميشود و دليل ديگر اين كه خود سووال و جواب براي مومن لذت دارد. همان طوري كه براي كافر ابتداي بدبختي و عذاب و شكنجه است.
دليل سوم اين كه سووال و پرسش مقدمه نويد و بهشت و درآمدي بر عذاب است تا مومنان لذت ببرند و كافران گرفتار حسرت و ندامت و بدانند عذاب صبح و شام آنها به علت تمحيض آنها در كفر و نفاق است تا اعتراضي نداشته باشند.
9ـ كوتاهي عمر عالم برزخ در مقايسه با عمر قيامت:
قرآن در چند مورد به كوتاهي عمر عالم برزخ اشاره كرده است و از زبان مجرمين كه در مورد مقدار توقفشان در عالم برزخ يا دنيا به گفتگو ميپردازند ميفرمايد:
يُتَخافَتُونُ بُيًنَهْمً اِنً لَبِسًتُمً اِلاّ عُشْراً بعضي به بعضي ديگر ميگويند شما تنها ده شبانه روز در جهان برزخ توقف كردهايد ولي آنها كه بهتر فكر ميكنند ميگويند شما به اندازه يك روز در برزخ درنگ كرديد.
بدون شك مدت توقف آنها در عالم برزخ طولاني بوده است ولي در برابر عمر قيامت مدتي بسيار كوتاه به نظر ميرسد و از آنجا كه كوتاهي عمر دنيا يا برزخ در برابر عمر آخرت و همچنين ناچيز بودن كيفيت اينها در برابر كيفيت قيامت با كمترين عدد سازگارتر ميباشد قرآن در مورد گويندة اين سخن كه مدت يك روز را مدت درنگ و توقف خود ذكر كردهاند تعبير به امثلهم طريقه كرده است يعني كسي كه روش و فكر او بهتر است.
و اين كوتاهي دوران برزخ را آنچنان درست و واقعي ميپندارند كه سوگند به خلاف ميخورند و قرآن در اين زمينه ميفرمايد: وُ يُوًمُ تَقُومْ الساعُهْ يْقْسِمْ الْمْجًرِمْونُ ما لَبِثُوا غَيًرُ ساعُهٍ.
روزي كه قيامت بر پا شود مجرمان سوگند ياد ميكنند كه فقط ساعتي در عالم برزخ توقف داشتند. همان طور كه اصحاب كهف كه افرادي مومن و صالح بودند بعد از بيداري از خواب بسيار طولاني خود تصور كردند كه يك روز يا بخشي از يك روز در خواب بودهاند و يا يكي از پيامبران الهي كه داستانش در سوره بقره آيه 259 آمده است بعد از آن كه از دنيا رفت و پس از يكصد سال مجدداً به حيات بازگشت اظهار داشت كه فاصله ميان دو زندگي به يك روز يا بخشي از يك روز بوده است و مجرمان با توجه به حالت خاص برزخشيان چنين تصوري از روي عدم آگاهي پيدا ميكنند.
10ـ مردود بودن شفاعت در برزخ:
امام صادق (ع) ميفرمايد: وُاللهِ ما أَخافْ عُلَيًكُمً اِلاّ الْبُرًزَخ فَأما اِذا صارُ الاَمًرْ اِلَيًنا فَنَحًنْ اَوًلَي مِنْكُمً بخدا قسم نميترسم بر شما مگر از برزخ و چون كار به ما رسد ما اولي و سزاوارتر از شما ميباشيم.
در روايت ديگري عمرو بن يزيد ميگويد به امام صادق (ع) گفتم از شما شنيدهام كه ميفرموديد همه شيعيان ما با همه گناهاني كه دارند بهشتي هستند فرمود: گفته تو را تصديق ميكنم بخدا قسم همه آنان در بهشت خواهند بود من گفتم فدايت گردم بسياري از گناهان كبيرهاند فرمود: به شفاعت پيامبر و وصي او در قيامت همه به بهشت ميروند ولكن به خداوند سوگند از برزخ براي شما خوفناكم و ميترسم پرسيدم: برزخ چيست فرمود: قبر، از لحظهاي كه ميميرد تا روز قيامت.
بنابراين ميتوان چنين استنباط كرد كه موضوع شفاعت در عالم برزخ منتفي است و انسان با عمل خود دست به گريبان است و نتيجه عمل خوب يا بد خود را ميبيند.
11ـ تجسم عمل در برزخ:
به موجب بعضي از روايات اعمال هر انسان از لحظات بعد از مرگ يعني در مراحل ابتدائي عالم برزخ تمثيل و تجسم مييابد و صاحب قبر در ملكوت قبر با چشم برزخي آن را ميبيند و تا قيام قيامت با او خواهد بود. امام صادق (ع) ميفرمايد: وقتي شخص با ايمان را در قبرش ميگذارند دري به رويش گشوده ميشود و جايگاه خود را در بهشت ميبيند از آن دري كه به عالم غيب گشوده شده مردي با چهره زيبا خارج ميشود شخص با ايمان به او ميگويد تو كيستي كه من از تو زيباتر نديدهام پاسخ ميدهد من نيت خوب تو هستم كه در دنيا بر آن بودي و عمل خوب تو هستم كه در دنيا انجام دادي وقتي شخص كافر را در قبرش ميگذارند دري به رويش گشوده ميشود و جايگاه خود را در آتش ميبيند سپس از آن در مردي زشت رو خارج ميشود امام فرمود: شخص كافر به او ميگويد تو كيستي كه من صورتي از تو قبيحتر نديدهام؟ پاسخ ميدهد من عمل بد تو هستم كه در دنيا انجام ميدادي و نيت ناپاك تو هستم كه در دل داشتي.
12ـ عذاب برزخي:
رواياتي كه در باره عذاب قبر و ثواب قبر وارد شده است راجع به همان بدن برزخي است كه به مناسبت ارتباط عالم برزخ هر كس به قبر آن كس از آن تعبير به عذاب قبر شده است.
علي (ع) ميفرمايد: از بندگان خدا بعد از مرگ براي كساني كه آمرزيده نشدهاند عذاب و درد قبر شديدتر از مرگ است پس از تنگي و تاريكي و وحشت و غربت آن بهراسيد همانا قبر هر روز ندا ميكند منم خانه غربت منم خانه وحشت و منم خانه كرم, قبر براي مؤمنين همانند باغي است از باغهاي بهشت و يا گودالي از گودالهاي جهنم.
عذاب در قبر چنان وحشتناك است كه در مقابل عذابهاي آن مجرمين از وحشتهاي دنيوي نميترسند چون در مقابله با آن وحشتها ناچيز است، علي (ع) ميفرمايد:
عذاب در قبر براي آنها به قدري شديد است كه وقوع حوادث هراس انگيز و زلزله و اضطراب و وحشتهاي دنيا آنها را به وحشت نمياندازد.
از اين جهت ائمه معصومين براي مردم از شدت برزخ احساس خطر كردهاند شخصي ميگويد به امام صادق (ع) گفتم شنيدهام كه گفتهاي همه شيعيان ما در بهشت جاي ميگيرند حضرت فرمود: در قيامت همه شما بواسط شفاعت پيغمبر يا وصي پيغمبر به بهشت ميرويد اما بخدا قسم در مورد برزخ بر شما ميترسم.
رسول خدا (ص) فرمودهاند كه در زمان قبل از نبوت كه به شتران و گوسفندان نظارت مينمودم و آنها در جايگاه خود مستقر و متمكن بودند و هيچ چيز در اطراف آنها نبود كه آنها را تهييج كند و آنها را بترساند ناگهان ميديدم كه آنها از جاي خود حركت كرده و به هوا ميپرند با خود ميگفتم اين چه داستاني است و بسيار در شگفت ميماندم تا آنكه جبرئيل (ع) براي من چنين گفت: چون كافر بميرد چنان ضربهاي بر او زنند كه تمام مخلوقات كه خدا آفريده است از آن ضربه به وحشت و هراس شتران و گوسفندان در اثر همان ضربهاي است كه به كافر خورده است پس پناه ميبرم به خداوند از عذاب قبر.
علي (ع) ميفرمايد: زندگي تاريكي كه خداوند دشمن خود را از آن برحذر داشته است عذاب قبر است.
13ـ فشار قبر
موضوع ديگر فشار قبر است كه فراگيرتر از عذاب قبر است و كم اتفاق ميافتد كه كسي فشار قبر نداشته باشد چون فشار قبر در اثر گناهان است شخصي ميگويد به امام صادق (ع) عرض كردم آيا كسي از فشار قبر رهايي مييابد؟ حضرت فرمود: پناه به خدا از فشار قبر چقدر افرادي كه از فشار قبر رهايي پيدا كنند كم هستند سپس فرمودند چون عثمان رقيه دختر رسول را كشت رسول خدا (ص) بر كنار قبر او ايستادند و در حالي كه سر خود را به آسمان بلند نموده و اشك از چشمانشان جاري بود، به مردم فرمود: من رقيه دخترم را به يادآوردم آنچه را كه به او رسيده است پس دلم شكست و خواستم كه خدا او را از فشار قبر برهاند.
حضرت صادق (ع) به دنبال اين قضيه فرمودند: رسول خدا (ص) براي تشييع جنازه سعدبن معاذ از منزل خارج شدند در حالي كه هفتاد هزار فرشته جنازه وي را تشييع مينمودند و پس از دفن، حضرت رسول الله (ص) سر خود را به طرف آسمان بلند نموده و فرمودند آيا فشار قبر شخصي مانند سعد را با اين سابقه درخشانش در اسلام ميگيرد؟
ابو بصير ميگويد: عرض كردم فدايت شوم ما چنين ميپنداشتم كه سعد از بول اجتناب كامل نميكرد! حضرت فرمود: مُعاذَ الله اِنّما كانُ مِنً زَعارُهٍ فِي خُلْقِهِ عُلَي اَهًلِهِ پناه به خدا چنين نيست بلكه فشار قبر سعد به علت سوء خلقي بو كه با اهل خانه خود داشت. امام صادق (ع) فرمودند: مادر سعد گفت: گوارا باد اي سعد بر تو در اين بهشتي كه وارد شدي رسول خدا فرمود: اي مادر سعد بر خدا حكم جز ميمنما، فشار قبر تنها در زمين نيست بلكه مرده هر كجا كه باشد ولو اينكه بالاي دار باشد فشار قبر ميبيند و خدا امر ميكند كه هوا او را فشار دهد از حضرت صادق (ع) سوال شد در مورد كسي كه او را به دار آويختهاند حضرت فرمود: براي خداوند زمين و هوا يكي است خداوند به سوي هوا وحي ميكند كه او را در فشار بگيرد و هوا چنان او را در فشار قرار ميدهد كه از فشار قبر سختتر باشد.
«اسباب عذاب و فشار قبر»
آنچه در روايات بعنوان اسباب و عوامل عذاب و فشار قبر ذكر شده است عبارتند از:
1ـ سخن چيني 2ـ عدم احتراز از بول 3ـ بد رفتاري با خانواده 4ـ كمك نكردن به هم نوع 5ـ كفران نعمت 6ـ غيبت 7ـ سبك شمردن نماز 8ـ بي اعتنايي به ضعيف
امام علي (ع) ميفرمايد: عُذابْ الْقَبًرِ يُكُونْ مِنُ النّمِيُهِ وُ الْبُوًلِ وُ عُزْبِ الرُجْلِ عُنً اَهًلِهِ عذاب قبر از سخن چيني و پرهيز نكردن از بول و دوري مرد از زنش حاصل ميشود.
ابن عباس روايت كرده است كه عذاب قبر سه ثلث است يك سوم براي غيبت و يك سوم براي سخن چيني و يك سوم براي بياحتياطي در تطهير بول.
امام صادق (ع) ميفرمايد: فشار قبر براي مؤمن كفاره تضييع نعمتهايي است كه نموده است در مورد سعدبن معاذ كه گرفتار فشار قبر بود دليلش را پيامبر (ص) چنين ذكر فرمود كه: همان سعد براي اهل خانهاش بد زباني ميكرد.
امام صادق (ع) ميفرمايد: اگر مومني توانايي بر آوردن حاجت مومني را داشته باشد و بر نياورد خداوند در قبر بر او مار عظيمي را كه شجاع نام دارد مسلط ميكند تا پيوسته انگشتان او را بگزد.
امام صادق (ع) ميفرمايد: مردي از مردان خدا را در قبرش مينشانند و به او ميگويند ما صد تازيانه به تو ميزنيم ميگويد من طاقت ندارم پس كم كردند تا رسيدند به يك تازيانه او ميگويد به چه سبب مرا ميزنيد؟ ميگويند به سبب آنكه روزي بدون وضو نماز خواندي و بر ضعيفي گذشتي و او را ياري نكردي پس او را يك تازيانه از عذاب خدا زدند كه قبرش مملو از آتش شد.
آنچه ميتواند از فشار و يا عذاب قبر جلوگيري كند اموري است كه در روايات ذكر شده است كه عبارتند از:
1ـ اعمال صالح:
امام صادق (ع) ميفرمايد: چون مومن وارد قبرش شود نماز در جانب راست و زكاه در طرف چپ او قرار ميگيرد و نيكي بر او سايه ميافكند و صبر در گوشهاي قرار گيرد هنگامي كه دو فرشته براي پرستش بر او داخل شوند صبر به نماز و زكاه و نيكي گويد: مواظب صاحب خود باشيد و اگر شما عاجز از مواظبت او هستيد من از او مواظبت كنم.
2ـ اتمام ركوع:
امام باقر (ع) كسي كه ركوعش را تمام كند وحشت قبر او را نميگيرد.
3ـ كمك به همنوعان:
امام صادق (ع) ميفرمايد: كسي كه غم و اندوه مؤمني را برطرف كند خداوند غم و غصه آخرت او را بر طرف ميكند و از قبرش در حالي كه دلي شاد دارد خارج ميشود.
4ـ نماز شب:
امام رضا (ع) ميفرمايد: مواظبت در انجام نماز شب كنيد بندهاي كه در آخر شب برخيزد و هشت ركعت نماز گذارد و دو ركعت نماز شفع و يك ركعت وتر را بجا آورد و در قنوتش هفتاد بار استغفار كند از عذاب قبر و آتش در پناه خدا باشد و عمرش طولاني و روزي او فراوان گردد.
5ـ پاشيدن آب بر روي قبر:
از امام صادق (ع) در باره پاشيدن آب بر روي قبر پرسيده شد حضرت فرمود: تا وقتي كه رطوبت در خاك قبر باقي است عذاب از ميت كناره ميگيرد.
6ـ مرگ هنگام نزول رحمت: امام صادق (ع) ميفرمايد: كسي كه بين زوال شمس روز پنج شنبه تا ظهر روز جمعه بميرد خداوند او را از فشار قبر محافظت ميكند.
7ـ چهار بار به حج رفتن:
امام صادق (ع) ميفرمايد: كسي كه چهار حج بجا آورد هيچ گاه او فشار قبر نميگيرد.
8ـ تلاوت بعضي از سورههاي قرآن
مثل سوره زخرف و قرائت سوره نساء در هر جمعه و قرائت سوره قلم در نماز واجب يا مستحب چنان كه در روايات ذكر شده است.
9ـ ذكر لا اله الا الله:
پيامبر (ص) ميفرمايد: هر كس در هر روز صد بار لا اِلهُ اِلاّ اللهُ الْمُلِكْ الْحُقًّ الْمْبِينُ بگويد براي او امان از تنگدستي و از ترس قبر خواهد بود و بي نيازي را براي وي جلب ميكند و درهاي بهشت را به روي او گشاده دارد.
10ـ تلقين پس از دفن:
امام صادق (ع) فرمود: چه چيز مانع است شما را از اين كه كاري كنيد كه ميت شما از ديدن منكر و نكير در امان باشد راوي ميگويد گفتم چه كنيم؟ حضرت فرمود: چون ميت دفن شد بايد ولي او نزد قبرش بماند و دهان خود را نزد سمت سر آن ميت نزديك كند پس به صداي بلند تلقين بخواند پس منكر به نكير ميگويد برويم زيرا حجت را به او تلقين كردند.
11ـ قرار دادن دو چوب با ميت:
امام باقر (ع) ميفرمايد: تا دو چوب تر باشند ميت معذب نميشود و بعد از خشك شدن آن دو چوب هم او را عذابي نيست ان شاء الله
12ـ خيرات بازماندگان:
امام صادق (ع) ميفرمايد: ميت در فشار و رنج بسر ميبرد به خاطر نماز برادرش خداوند قبر او را وسعت ميدهد.
13ـ گذاشتن تربت حضرت ابي عبد الله (ع) در قبر:
روايتي نقل شده كه زن بدكاره اي زنا ميداد و اولاد خود را كه از طريق زنا متولد شده بودند با آتش ميسوزاند و غير از مادرش از اين ماجرا كسي خبر نداشت وقتي آن زن از دنيا رفت زمين او را قبول نميكرد او را به جاي ديگر منتقل كردند باز زمين او را نپذيرفت. جريان را به امام صادق (ع) گزارش دادند حضرت به مادرش فرمود: زمين اين زن را قبول نميكند چون خلق خدا را به عذابي كه مختص خدا است عذاب كرده است در قبر او تربت امام حسين (ع) بگذاريد پس چنين كردند خداوند عيب او را پوشاند و زمين او را پذيرفت.
14ـ محبت اهل بيت (ع):
پيامبر (ص) فرمودند: محبت و علاقه به من و اهل بيتم در هفت جاي بسيار هولناك كار ساز و نجات بخش است: 1ـ هنگام مرگ 2ـ در قبر 3ـ هنگام زنده شدن مردگان در قيامت 4ـ هنگام باز شدن كتاب عمل 5ـ هنگام حساب 6ـ هنگام سنجش افكار و اعمال 7ـ زمان عبور از صراط
15ـ صلوات بر پيغمبر:
پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد: صلوات بر من سبب نور در قبر ميشود
16ـ اخلاق پسنديده:
پيامبر گرامي اسلام (ص) فرمودند: سه گروه از زنان عذاب قبر ندارند و در قيامت هم با حضرت فاطمه (ع) محشور ميشوند 1ـ زني كه با فقر و تنگدستي شوهر خود بسازد. 2ـ زني كه با بد اخلاقي شوهر صبر و بردباري خود را از دست ندهد. 3ـ زني كه مهريه خود را به شوهر ببخشد.
17ـ زيارت قبر امام حسين (ع):
در روايت است كه يكي از پاداشهايي كه خداوند به زاير قبر امام حسين (ع) ميدهد آن است كه از عذاب و فشارهاي قبر او را نجات ميدهد.
18ـ نماز و استغفار و صدقه بازماندگان:
پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد: سختترين شبها شب اول قبر است كه شما ميتوانيد با پرداخت صدقه به مردگان خود ترحم كنيد و اگر مالي براي صدقه نداشتيد لااقل دو ركعت نماز بخوانيد و به روح او هديه كنيد كه خداوند از آن لحظه هزار فرشتهاي به سوي قبرش ميفرستد كه با هر فرشتهاي لباسي است و قبر او را از تنگي و فشار رهانيده و وسعت ميبخشد.
امام صادق (ع) ميفرمايد: اِنُّ الْمُيِّتَ لَيُفْرُحْ بِالتَّرُحْمِ عُلَيًهِ وُالاْسًتِغْفارِ لَهْ كَما يُفْرُحْ الْحُيًّ بِالْهُدِيُهِ همانگونه كه زندگان با هدايا شاد ميشوند اهل قبر و برزخيان با ترحم و استغفاري كه نسبت به آنان ميشود شاد ميگردند.
پيامبر (ص) به قبري كه روز گذشته انساني در آن دفن شده بود عبور فرمود در حالي كه بستگان او ميگريستند حضرت فرمود: دو ركعت نماز سبك از آنچه شما سبك ميشماريد در نزد صاحب اين قبر از همه دنياي شما محبوبتر است.
19ـ زيارت قبور:
امام صادق (ع) در باره زيارت قبرها ميفرمايد: اموات با شما انس ميگيرند و چون از ايشان دور شويد دچار وحشت شوند.
20ـ ارشاد و هدايت جامعه:
علي (ع) ميفرمايد: كسي كه افراد مستضعف فكري را تقويت كند و او را در برابر مخالفان راه ما با اسلحه استدلال مجهز كند در برزخ مورد لطف مخصوص خداوند قرار ميگيرد و خداوند عقايد حقه را به او تلقين ميكند و قبر او را به صورت بهترين باغهاي بهشتي در ميآورد.
21ـ شاد كردن مومن:
امام صادق (ع) ميفرمايد: هر كه به مومني شادي رساند خداوند از آن شادي مخلوقي آفريند كه هنگام مرگ ديدارش كند و به او گويد: اي دوست خدا مژده باد تو را به كرامت و رضوان خدا پس همواره همراه او باشد تا داخل قبرش شود و به او همان سخن را گويد و چون از گور برخيزد به او همچنان گويند و همواره در كنار او باشد و هنگام هر ترسي او را مژده ميدهد مومن به او ميگويد: تو كيستي خدايت رحمت كند؟ گويد من آن شادي هستم كه به فلاني رساندي.
قيافه مجرمين در دوزخ
مجرمين در عالم برزخ از عذاب روحي و جسمي برخوردارند كه نمونهاي از آنها را بيان ميكنيم. پس از اين كه علي بن ابي حمزه كه منكر امامت امام رضا بود از دنيا رفت حضرت رضا (ع) فرمود: او را در قبر نشاندند و از ائمه (ع) سووال كردند از اسم همه را برد تا به من رسيد و توقف كرد و جوابي نداد پس آنچنان ضربتي بر سر او خورد كه قبرش مملوّ از آتش شد.
در آية 46 سوره مومن كه ميفرمايد النّارْ يْعًرُضُونُ عُلَيًها غُدّواً وُ عُشِياً عذاب كافران را در عالم برزخ نشان ميدهد.
امام سجاد (ع) ميفرمايد: ما نميدانيم با مردم چگونه رفتار كنيم اگر آنچه از رسول خدا (ص) به ما رسيده است براي آنها بگوييم ميخندند و اگر ساكت بمانيم طاقت نميآورند ضمره بن سعيد گفت براي ما بگو آنچه را كه به تو رسيده است؟ حضرت فرمود: آيا ميدانيد در وقتي كه دشمن خدا را روي سرير به سمت قبرستان براي دفن ميبرند چه ميگويد؟ ضمره ميگويد ما گفتيم نميدانم حضرت فرمود: دشمن خدا به حمل كنندگان جنازهاش ميگويد آيا نميشنويد شكايتي را كه من اكنون به شما ميكنم از شيطان دشمن خدا مرا گول زد و در مهالك وارد كرد و ديگر دست مرا نگرفت و شكايتي به شما دارم از برادراني كه مرا بي ياور گذاردند و شكايتي دارم از خانهاي كه آن را تهيه كردم و اينكه مسكن غير من شده است پس قدري شما با من مدارا كنيد و اينطور با عجله مرا نبريد ضمره گفت: اي ابوالحسن اگر مردهاي را كه حمل ميكنند كه اين سخن را بگويد ممكن است بپرد بر گردن حاملين خود و به آنان حمله ور شود. امام سجاد (ع) عرض كردند خدايا اگر ضمره اين سخن را از روي استهزاء و تمسخر به حديث رسول الله (ص) گفت او را به دست غضب واسف بار خود بگير جابر ميگويد چهل روز ضمره در دنيا درنگ كرد و سپس از دنيا رفت يكي از غلامان او كه در تجهيزش حضور داشت خدمت حضرت سجاد (ع) رسيد و پس از انجام دفن در حضور آن حضرت نشست حضرت فرمود: اي فلاني از كجا آمدهاي؟ گفت: از جنازه ضمره همين كه قبر را پوشاندند من صورت خود را روي قبر گذاشتم سوگند به خدا صدايش را شنيدم به همان لهجه و لحني كه در دنيا داشت و من در حال حياتش او را به آن صدا ميشناختم و چنين ميگفت: اي واي بر تو اي ضمره بن سعيد امروز تمام دوستان تو را رها كردند و تنها گذاردند و عاقبت مصير تو بسوي جهنم شد جابر گويد حضرت سجاد (ع) فرمود ما از خداوند طلب عافيت ميكنيم اين است پاداش كسي كه حديث رسول الله (ص) را مسخره كند.
اگر شخصي اهل عذاب و آتش باشد در مواردي عذاب روح به جسد نيز سرايت ميكند همانطوري كه در زماني كه بني عباس بر بني اميه غالب شدند و آنها را از بين بردند قبور آنها را هم خراب كردند و چون قبر يزيد ملعون را شكافتند در آن جز يك خط خاكستري به مقدار جسد نحس او نيافتند.
مرحوم عراقي در دارالسلام از قول بعضي از موثقين نقل ميكند كه در قبرستان امامزاده حسن در تهران رفتيم هنوز غروب نشده بود كه يكي از رفقا روي سنگ قبري نشست يكمرتبه فرياد برآورد كه مرا بلند كنيد ديديم سنگ مزار مثل آتش است روح چقدر معذب بوده كه به اين قبر و حتي سنگ قبر هم گرمي آتش سرايت كرده ميگويد من صاحب قبر را شناختم اما براي اينكه رسوا نشود نامش را نميبردم.
“قيافه مؤمنين در برزخ“
مومنين با توجه به درجهاي كه دارند در قبر در صفا و خوشي بسر ميبرند و حتي جسد برخي از آنها در قبر تازه است و هيچگونه فساد و تغييري در بدن آنها صورت نگرفته است، از امير المومنين (ع) روايت است كه فرشتگان دري از بهشت بر مؤمن ميگشايند و به او ميگويند بخواب در حالي كه چشمت روشن باد مانند خواب گواراي جوان زيرا خداي تعالي ميفرمايد: بهشتيان در آن روز بهترين قرارگاه و زيباترين مكانها قرار دارند.
امام صادق (ع) ميفرمايد: وقتي مومن بميرد هفتاد هزار فرشته او را تا قبرش تشييع ميكنند و هنگامي كه داخل قبرش نمايند نكير و منكر به نزد او ميآيند پس از سوال از ايشان آن دو فرشته قبرش را به اندازهاي كه چشمش ببيند وسعت ميبخشند و از بهشت براي وي غذا ميآورند و روح و ريحان بر او داخل كنند.
نمونه كساني كه جسم آنها در قبر تازه مانده است:
1ـ جسد حر: شاه اسماعيل صفوي وقتي كه شنيد بعضي در باره حر طعن ميزنند امر كرد قبر او را بشكافند ديدند جسدش مانند روزي است كه شهيد شده و هيچ تغييري نكرده و بر سرش دستمالي بسته شده آن دستمال را باز كردند خون از محل زخم جاري شد پس زخم را با آن دستمال بستند و حسن حال او را دانستند از اين رو باگاهي بر آن بنا كردند و خادمي بر آن مقرر داشتند.
2ـ جسد كليني صاحب كافي: يكي از حكام ظالم تصميم داشت كه قبر حضرت موسي بن جعفر را خراب كند وزيرش گفت: اينجا قبر يكي از علماي اين مذهب است و يكي از نمايندگان موسي بن جعفر ميباشد اينها ميگويند جسد اين شخص تازه است و نميپوسد اگر گفتة آنها راست باشد صلاح نيست كه قبر موسي بن جعفر را خراب كنيد حاكم پذيرفت و فوراً امر كرد قبر كليني را شكافتند و با تعجب ديدند كه جسد ايشان تر و تازه است و عجيبتر از آن ديدند كه بچه شيري هم پهلوي اوست كه آن هم جسدش تازه است.
3ـ جنازه صدوق: شيخ صدوق كه در ري مدفون است در زمان فتحعلي شاه قبرش شكافي برداشت براي تعمير آن اقدام ميكنند ميبينند يك سردابي است و آدمي خوابيده در حالي كه بدن سالم به تمام معني دارد محاسن او حنايي است و دستهايش حنايي و كف پاهايش حنايي است از زمان شيخ صدوق تا زمان كشف اين واقعه 857 سال گذشته بود آري بدنهايي در ميان قبر ممكن است نپوسد و درجه تقوي و طهارت روح تاثير در اين لباس داخل قبر افتاده نموده و او را تازه نگاهدارد.
”وضع متوسطين و مستضعفين در برزخ“
در برخي از آيات و روايات سرنوشت مبهم مستضعفين و متوسطين پياده شده است كه بطور قطع مقصود در قيامت نيست زيرا در آخرت وضعيت همگان روشن ميشود و در شرايط برزخي كه هنوز محاكمه نشدهاند آينده آنها روشن نيست جماعتي هستند كه به مجرد مرگ به حساب آنها رسيدگي نميشود بلكه تا وقت قيامت به تاخير ميافتد و منوط ميگردد به امر خدا كه يا آنان را عذاب كند و يا گناه آنان را بيامرزد از اين دسته به عنوان مرجون لامر الله ياد شده است كه در سوره توبه آيه 106 ذكر شده است اين گروه در انتظار سرنوشت نامعلوم خود بسر ميبرند نه عذاب دارند و نه از نعمتهاي برزخي برخوردارند در جاي ديگر قرآن ميفرمايد: آناني كه فرشتگان مرگ در حالي كه ميخواهند جان آنان را بگيرند آنها را مخاطب قرار داده و ميگويند: كجا بوديد شما و در چه شرايطي قرار داشتيد؟ ميگويند ما از جمله مستضعفان در روي زمين بوديم فرشتگان ميگويند چرا شما هجرت نكرديد؟ مگر اين زمين پهناور گنجايش شما را نداشت؟ اين گروه بخاطر جرم و تقصير جايگاه آنها در جهنم خواهد بود ولي آنهايي كه بمعني واقعي گرفتار استضعاف شدهاند كه در بن بست قرار گرفتهاند كه نه راه به جايي ميبرند و نه چارهاي ميتوانند بينديشند اميد است خداوند اين گروه را مورد عفو و رحمت قرار بدهد.
از امام باقر (ع) سوال شده كه گناهكاراني كه ميميرند در حالي كه امامي ندارند و عارف به ولايت شما نيستند ولي موحد و مقر به نبوت حضرت محمدند چه حالي خواهند داشت؟ حضرت فرمود: اين افراد در همان گودالهاي ميمانند و بيرون نميآيند هر كس عمل صالح داشته باشد و عداوت و دشمني از او بروز نكرده باشد روزنهاي به طرف بهشتي كه خدا آن را در سمت مغرب خلق كرده باز ميكنند آنگاه روح و راحت بهشتي در همان گودال به وي ميرسد تا روز قيامت كه خدا را ملاقات ميكند و حساب خوبيها و بديهايش رسيدگي ميشود و به بهشت يا جهنم ميرود كار اين دسته معلق بر امر الهي است نسبت به مستضعفين و ابلهان و اطفال و اولاد مسلمين كه هنوز بالغ نشدهاند نيز چنين ميكنند. و در روايات آمده كه از مستضعفين و متوسلين بين ايمان و كفر سووال قبر صرفنظر ميشود.
از آيات زيادي ميتواند حيات و زندگاني شهيد را در عالم برزخ بدست آورد. و خود اينها از جمله ادلهاي است كه ميتوان براي زنده بودن انسان بعد از مرگ آنها را اقامه كرد مثلاً در جايي ميفرمايد: وُ لا تَحًسُبُنُّ الَّذِينُ قُتِلُوا فِي سُبِيلِ الله اَمواتاً بُلْ اَحًياءٌ عِنْدُ رُبِّهِمً يْرًزَقُونُ مپندار كه شهدا مردهاند بلكه زندهاند و نزد خدا روزي داده ميشوند البته همه زندهاند هر كس ميميرد زنده است ولي خصوصيتي كه در آنها هست و مزيتي كه قرآن براي آنها قايل است مقام عند ربهم يرزقون است دائماً روزي خور پروردگار هستند. فَرِحِينُ بِما آتاهْمْ اللهُ مِنً يُلْحُقُوا بِهِمً مِنً خَلْفِهِمً اَلاّ خَوًفٌ عُلَيًهِمً وُلا هْمً يُحًزَنُونُ شهدا پس از مرگ از آنچه خداوند به آنها داده خوشحالاند و طلب بشارت ميكنند از زندگي آنهايي كه در دنيا هستند و هنوز به آنها ملحق نشدهاند كه چگونه اقسام اندوه و ترس از آنها برداشته شده است.
اين آيه صراحت دارد بر حيات پس از مرگ و علاوه بر حيات پس از مرگ از جهت اين كه روز شهدا به روزيهاي معنوي و ملكوتي، از اين آيه ارتباط شهدا و بازماندگان آنها در دنيا فهميده ميشود و شهدا و مومنين از اين نظر مورد عنايت پروردگار قرار ميگيرند كه در ارتباط با دنيا و بازماندگان از بديها آنها مطلع نميشون بلكه خوبيهاي آنان را ميبينند.
نظير اين آيه در سوره ديگر چنين آمده كه لا تَقُولُوا لِمُنً يْقْتَلُ فِي سُبِيلِ اللهِ اَمًواتٌ بُلْ اَحًياءٌ وُ لكِنً لا تَشْعْرونُ به كساني كه در راه خدا كشته شدهاند مرده نگوييد بلكه زندگانند لكن شعور و فهم شما به ادراك اين حقيقت نميرسد.
بنابراين از مزايا و بركات فراوان زندگي برزخي برخوردارند كه در اين آيات به گوشهاي از آنها اشاره شده است اولاً حيات شهيدان يك حيات فوق العاده عالي و آميخته با انواع نعمتهاي معنوي است آنها بقدري غرق مواهب حيات معنوي هستند كه گويا زندگي ساير برزخيان در مقابل آنها چيزي نيست از اين رو آنها به خاطر نعمتهاي فراواني كه خداوند به آنها بخشيده است خوشحالند و ثانياً خوشحالي آنها به خاطر همرزمانشان است كه به آنها ملحق نشدهاند زيرا مقامات و پاداشهاي آنها را در آن جهان به خوبي ميبينند و ثالثاً شهيدان علاوه بر اين خوشحالي خودشان هيچ گونه ترسي از آينده و غمي از گذشته ندارند.
«حيات برزخي پيامبر و امام»
جمعي از فرقه و هابيت كه از عمق مسايل بي اطلاعاند و به جمود فكري معروفند با تكيه به ظاهر ابتدايي بعضي از آيات قرآن و بدون بررسي آيات ديگر اصرار دارند كه هر گونه حيات و علم و آگاهي را حتي از پيامبر (ص) بعد از وفات نفي كنند و يكي از دلايل آنها براي نفي توسل همين ادعاست آنها ميگويند پيامبر (ص) از دنيا رفت و مرده است و از مرده كاري ساخته نيست و عجيبتر اين كه از آيات قرآن براي اين منظور كمك ميگيرند مثلاً به اين آيه تمسك ميكنند كه ميفرمايد: ما انت بمسمع من في القبور يعني تو نميتواني سخن خود را به گوش آنها كه در قبرها خفتهاند برساني
يا به آيه ديگر ميفرمايد: انك لا تسمع الموتي تو نميتواني سخن خود را به گوش مردگان برساني استناد كردهاند و چنين استنباط كردهاند كه مردگان حتي پيامبر مطلقاً چيزي نميفهمند در حالي كه به آياتي كه حيات برزخي را براي همه انسانها مطرح ميكند توجهي نكردهاند. پيامبران مانند انسانها از حيات برزخي برخوردارند و آيات مورد بحث سخن از عدم درك مردگان به طور عادي و طبيعي ميگويند كه ارتباط انسان در جهان برزخ با عالم دنيا قطع ميشود جز در مواردي كه خداوند فرمان ميدهد اين ارتباط برقرار گردد به همين دليل در شرايط عادي ما نميتوانيم ارتباط با مردگان پيدا كنيم از اين رو در جنگ بدر پيامبر (ص) دستور داد كه اجساد كفار را بعد از پايان جنگ در چاهي بيفكنند سپس آنها را صدا زد و فرمود: آيا شما آنچه را كه خدا و رسولش وعده داده بود به حق يافتند؟ من كه آنچه را خداوند به من وعده داده بود به حق يافتيم در اينجا عمر اعتراض كرد و گفت اي رسول خدا چگونه با اجسادي سخن ميگويي كه روح در آن نيست؟ پيامبر (ص) فرمود: شما سخنان مرا از آنها بهتر نميشنويد چيزي كه هست آنها توانايي پاسخگويي را ندارند. اين حديث در كتابهاي اهل سنت وجود دارد.
در سرگذشت جنگ جمل نيز علي (ع) همين سخن را با كعب بن سور داشتند. علي (ع) هنگامي كه از صفين بر ميگشتند در كنار قبرستاني كه پشت ديوار شهر كوفه قرار داشت رسيدند آنها را مخاطب ساخته سخناني در ناپايداري دنيا به آنها گفتند سپس فرمودند: اين خبري است كه نزد ما است نزد شما چه خبر است؟ بعد حضرت فرمود اگر به آنها اجازه سخن گفتن داده شود به شما خبر ميدهند كه بهترين زاد و توشه آخرت تقوي است.
اين بيان دليل بر اين است كه آنها سخنان را ميشنوند و قادر بر پاسخ گويي هستند اما اجازه ندارند پاسخ دهند و دليل ديگر تلقين لا اله الا الله به مردگان است كه از پيامبر اكرم (ص) نقل كردهاند كه فرمود: لَقِّنُوا مُوًتاكُمٌ لا اِلهُ اِلاّ الله مردگان خود را تلقين لا اله الا الله كنيد.
و از طرفي حساب پيامبر (ص) و مردان خدا از ديگران جداست آنها همانند شهدا بلكه در صف مقدم بر آنان قرار دارند و زندگان جاويدند و به مصداق احيا عند ربهم يرزقون از روزيهاي پروردگار بهره ميگيرند و به فرمان خداوند ارتباط خود را با اين جهان حفظ ميكنند همان گونه كه در اين جهان ميتوانند با مردگان همچون كشتگان بدر ارتباط برقرار سازند. از اين رو در روايات فراواني كه در كتب اهل سنت و شيعه آمده است ميخوانيم پيامبر (ص) و امامان (ع) سخن كساني را كه از دور و نزديك بر آنها سلام ميفرستند ميشنوند و به آنها پاسخ ميگويد و حتي اعمال امت را بر آنها عرضه ميدارند.
نكته ديگر اين است كه ما ماموريم كه در تشهد نماز سلام بر پيامبر (ص) بفرستيم و اين اعتقاد همه مسلمين اعم از شيعه و اهل سنت است چگونه ممكن است او را مخاطب سازيم به چيزي كه هرگز آن را نميشنود و دليلي ندارد كه ما اين خطابها را حمل بر مجاز كنيم.