پرسش:
چرا انسان با این كه تمام آخر و عاقبت كار بد و خوب خود را می داند اما باز هم به سوی آن كشیده می شود با خود می گویم كه شیطان باعث وسوسه ی شیطان به آمال و آرزوهای دور و دراز می شود ولی نه تا خود انسان میلی به گناه نداشته باشد كسی نمی تواند بر او تسلط پیدا كند پس چرا...
پاسخ:
با سلام و ادب
همان گونه كه بيان داشتيد ، كار شيطان تنها وسوسه است و بر انسان نمي تواند مسلط شود ، جز اين كه انسان بخواهد .
راه نفوذ و تسلط شيطان برانسان، نفس اماره، هواى نفس و شهوات وغفلت از خداوند است.
شيطان از طريق نيروى درونى وارد مى شود.پس چه بسا انسان از سرانجام كار بد خود آگاه است ، ولي درحال انجام گناه غافل است يا تمايلات و لذات نفساني كه در دسترس و به نقد است به كمك شيطان مي آيد و انسان را به گناه وا مي دارد.از اين جا معلوم مي شود كه تنها علم به زشتي گناه كافي نيست ، بلكه علاوه بر آن به ايمان و آخرت باوري لازم است.
بنابراين ، اين كه گفته ايد انسان عاقبت كار بد و خوب را مي داند ،
در پاسخ مي گوييم:
اولا : اين آگاهي به صورت قطعي و يقيني نيست و ايمان آن گونه كه بايد قوي نيست.
ثانيا : شهوات و غرايز در دسترس و ملموس است و عاقبت و نتيجه آنها در آينده آشكار مي شود.
ثالثا : كشش غرايز و شهوات زياد است و جلوگيري يا محدود نمودن آنها ايمان قوي مي طلبد .
رابعا : اگر چه گاهي علم دارد ، اما در هنگام انجام عمل ناپسند ، از عاقبت آن غافل مي شود .
اين عوامل و برخي از عوامل ديگر موجب مي شود كه انسان به ورطه گناه بيفتد و به وسوسه نفس شيطاني فريفته شود.
علم و آگاهي بيشتر از عواقب گناه و نتايج سودمند كارهاي نيك ، نيز تقويت ايمان به خدا و قيامت ، موجب مي شود كه انسان از كارهاي بد و ناپسند دور شده و به كارهاي نيك و پسنديده رو آورد.
نيرويي كه مي تواند جلو وسوسه شيطان را بگيرد عنصر تقوا و ياد خد است.
قرآن مجيد ميفرمايد: "پرهيزكاران هنگامي كه وسوسه هاي شيطاني آنها را احاطه مي كند، به ياد خدا و نعمت هاي بي پايانش مي افتند، در اين حال بينا مي گردند".1
پی نوشت:
1- سوره اعراف ، آيه 201