پرسش:
ابوبکر بعد از واقعه غصب فدک چگونه با مردم سخن گفت؟
پاسخ:
با سلام و عرض تسلیت به مناسبت ایام فاطمیه.
التجاسر على أهلبيت الرسول عليهاالسلام ثم نادى الصلاة جامعة، فاجتمع الناس و صعد المنبر، فحمد اللَّه و أثنى عليه، ثم قال:
أيها الناس، ما هذه الرعة، و مع كل قالة أمنية؟ (1) اين كانت هذه الأمانى في عهد نبيكم؟ فمن سمع فليقل، و من شهد فليتكلم، كلا بل هو ثعاله شهيده ذنبه. لعنه اللَّه، و قد لعنه اللَّه. مرب لكل فتنة يقول: كروها جذعه ابتغاء الفتنة من بعد ما هرمت، كام طحال أحب أهلها الغوى. (2)ألا لو شئت أن أقول لقلت، و لو تكلمت لبحت، و إنّي ساكت ما تركت، يستعينون بالصبيه (3)و يستنهضون النساء.
و قد بلغنى- يا معشر الأنصار- مقاله سفهائكم، فواللَّه ان أحق الناس بلزوم عهد رسولاللَّه أنتم، لقد جاءكم فاويتم و نصرتم، و أنتم اليوم أحق من لزم عهده.
و مع ذلك فاغدوا على أعطياتكم (4) ، فإنّي لست كاشفاً قناعاً و لا باسطاً ذراعاً و لا لساناً إلا على من استحق ذلك، والسلام.
خطاب تهديدآميز ابوبكر به مردم
آنگاه اعلان كرد تا مردم اجتماع كنند، و مردم جمع شدند و ابوبكر بر فراز منبر رفته و پس از حمد و ثناى خدا گفت:
اى مردم، اين چه حالتى است كه با هر حرفى آرزوئى است؟ اين آرزوها در عهد پيامبرتان كجا بود. پس هركسى كه شنيده بگويد و هر كه شاهد بوده صحبت كند. بلكه اين قضيه همچون قضيهى روباهى مىماند كه شاهدش دُمش بود! (5)خدا او را لعنت كند و لعنت كرده است! ملازم هر فتنهاى است و مىگويد: «فتنه را بحال اولى برگردانيد». طالب فتنه است بعد از آن كه كهنه شده همچون امطحال مىماند كه محبوبترين اهلش نزد او گمراه است.
آگاه باشيد اگر خواسته باشم بگويم مىگويم، و اگر تكلم نمايم مطلب را آشكار مىكنم. ولى تا زمانى كه رهايم كرده باشند من سخن نمىگويم. از بچهها كمك مىگيرند و زنان را به يارى مىطلبند.
اى انصار صحبت سفيهان شما به من رسيده است. قسم بخدا سزاوارترين مردم به رعايت عهد رسول خدا شمائيد. شما كسانى هستيد كه پيامبر به سوى شما آمد و شما او را پناه داديد و يارى نموديد، و امروز شما از همه سزاوارتريد كه عهد او را پاس داريد.
و بعد از اين همه، فردا صبح براى گرفتن هديهها بياييد! من كسى هستم كه پردهاى را نمىدرم و دست و زبانى را بلند نمىكنم مگر بر كسى كه سزاوار آن باشد! والسلام.
1ـ «م»: ما هذه الرعة إلى كل قالة؟v 2ـ في «م»: أحب أهلها إليها البغي.
3ـ «م»: بالضعفة.
4ـ العطا والعطاء جمعه أعطية و جمع الجمع أعطيات: ما يعطى.
5ـ اشاره به يك ضربالمثل عربى است و معنايش اين است كه: شاهدى بر مدعايش جز بعض و جزء خويش نيست.