پرسش:
اینکه در قرآن آمده سرنوشت انسان در لوح محفوظ ثبت است به چه معنی است. اگر از پیش رقم خورده پس عذاب یا پاداش اخروی چه معنایی دارد؟
پاسخ:
با سلام و آرزوی توفیق الهی و قبولی طاعات.
شما در سوال خود اشاره کرده اید در قرآن آمده است که سرنوشت انسان در لوح محفوظ ثبت است ولی آن چه در قرآن آمده است دو آیه است:
1)بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مَّجِيدٌ # فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظِ; (1) و اين قرآن افسانه نيست، بلكه قرآني است مجيد كه در لوح محفوظ جاي دارد
2) "يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَآءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَـَبِ; (2) خدا هر چه را بخواهد، محو يا اثبات ميكند و اصل همة كتابها نزد خداست."
در آيات شريفه: "محو" هر چيز به معناي از بين بردن آثار آن است; در مقابل آن، "اثبات" آمده كه به معناي برجا گذاشتن چيزي است، به طوري كه از محل استقرارش تكان نخورد و نلغزد.
"لَوح" (به فتح لام) به معناي صفحة عريضي است كه چيزي بر آن مينويسند و در آيه شريفه، منظور، صفحهاي است كه قرآن مجيد بر آن ثبت و ضبط شده است كه به نظر ميرسد، "لوح محفوظ"، همان صفحه علم خداوند متعال باشد كه شرق و غرب عالم را فراگرفته و از هرگونه دگرگوني و تحريف، مصون و محفوظ است و احتمالاً همان چيزي است كه در قرآن كريم از آن به "كتاب مبين" و يا "اُمالكتاب" ياد شده است.
گرچه در آيات فوق، "لوح محفوظ" و "لوح محو و اثبات" در زمينة قرآن كريم و نزول معجزات يا كتب آسماني به پيامبران: وارد شده است، ولي در واقع، بيانگر يك قانون كلي و شامل است كه در منابع اسلامي نيز به آن اشاره شده است و آن اين كه:
تحقق موجودات و حوادث مختلف عالم دو مرحله دارد:
1. مرحلة قطعي: كه هيچ گونه دگرگوني در آن راه ندارد و در آيات فوق از آن به "لوح محفوظ" و "اُمالكتاب" تعبير شده است.
2. مرحلة غير قطعي (مشروط): كه در آن دگرگوني و محو و اثبات راه دارد; يعني هر لحظه، خداوند متعال مشغول محو آيتي و اثبات آيتي ديگر است; گويي در يكي از اين دو لوح، آنچه نوشته شده است، به هيچ وجه دگرگوني راه ندارد و كاملاً محفوظ است; و امّا ديگري ممكن است چيزي در آن نوشته شود و سپس محو گردد و به جاي آن چيز ديگري نوشته شود.
حقيقت امر اين است كه گاهي يكي حادثه را با اسباب و علل ناقصه آن در نظر ميگيريم، مثلاً: سمّ كشنده، بنابر مقتضاي طبيعتش انسان را ميكشد و گفته ميشود: هر كس آن را بخورد، ميميرد; بيخبر از آنكه اين سم، يك "ضد سمي" هم دارد كه اگر پشت سر آن خورده شود، اثر آن را از بين ميبرد; در اين مثال، "لوح محو و اثبات" است كه تغيير و دگرگوني (با توجه به حوادث ديگر) در آن راه دارد; ولي اگر اين حادثه را با علّت تامهاش، يعني وجود مقتضي در نظر بگيريم ـ كه در آن همه شرايط جمع و موانع نيز مفقود است ـ وقوع اين حادثه قطعي است و به اصطلاح، جايش در لوح محفوظ و امالكتاب است و هيچ گونه دگرگوني در آن راه ندارد.(3)
"اجل مسمي" و يا سرنوشت حتمي، همان "اجل محتومي" است كه در "امالكتاب" ثبت شده است و هيچ گاه تغيير نميپذيرد; در حالي كه "اجل غير مسمي" و يا سرنوشت غير حتمي، آن است كه در "لوح محو و اثبات" نوشته شده و قابل تغيير و تحول است.(4 )
ونیز گفته شده است :منظور از لوح محفوظ مرتبهاي از علم الهي است پس خداوند به اعمال آينده ما علم دارد و اين علم موجب جبر هم نيست همانگونه كه علم ما انسانها به اين كه طبق قاعده روانشناسي اين شخص در آينده آدم خوبي ميشود تأثيري در خارج بر آن شخص نميگذارد و سرّ آن اين است كه علم سببيت و عليت ندارد. هر معلولي تابع علت خود است. مثلاً گرماي آب معلول آتش است و اين كه من علم دارم اين آب در اثر آتش جوش خواهد آمد نقش و اثري بر گرماي آب ندارد پس اين مسأله ربطي به پيشگويي يا جبر و مانند ان ندارد.
بيان ديگر از پرسش شما اين است كه بين علم پيشين خدا در مورد مسير زندگي او و اراده و اختيار انسان تضاد روي مينمايد.
قرآن در سوره انعام آيه 59 مي فرمايد :
"كليدهاي غيب، فقط نزد خداست، جز او كسي آن را نمي داند، او آنچه را كه درخشكي و درياست مي داند، هيچ برگي از درختي نمي افتد مگر اينكه از آن آگاه است.و نه هيچ دانه اي در تاريكي زمين، و نه هيچ تر و خشكي وجود دارد، جز اينكه در كتابي آشكار(كتاب علم خداوند) ثبت است."
شكي نيست كه خداوند از پيش بر اعمال آدميان آگاهي دارد، ولي آنچه درعلم خداوند ثبت و ضبط است، فعل انسان، همراه با همه قيود و خصوصيات آن است نه بدون آنها، كه يكي از آن ويژگي ها كه با فاعل ارتباط پيدا مي كند مسئله اختيار است. يعني خداوند مي داند كه شخص خاصي در زمان و مكان معيني با بهره گيري از اختيارات خويش ـ و نه به صورت جبري و خارج از قلمرو اختيار و تصميم گيريش ـ آن كار را انجام مي دهد و آنچه در لوح محفوظ ثبت است نیز با همه این خصوصیات است.
اگر علم خداوند به وقوع اختياري فعل، تحقق گيرد آن فعل حتماً از روي اختيار صورت خواهد گرفت. پس متعلق علم خدا تصميمي است كه انسان با اختيار خود مي گيرد و هر تصميمي را كه انسان با اختيار و انتخاب آزادانه خود اتخاذ كند مي گوييم همين را خداوند مي دانست.
لازم به تذكر است كه اين شبهه زماني پيش مي آيد كه علم الهي را مستقيم روي حوادث و موضوعات ببريم كه در اين صورت حتمي الوقوع خواهد بود اما چنانچه گفته شد اگر اختيار را جز موضوعاتي قرار دهيم كه خداوند به آن علم دارد در اين صورت مفاد علم الهي كه حتمي الوقوع است اختيار را در انسان نيز حتمي خواهد نمود پس مي گوييم خدا مي داند كه انسان با اختيار خود چنين و چنان خواهد كرد كه در اين صورت علم الهي منافاتي با اختيار نداشته چيزي پيش نمي آيد.
ودر این صورت نیز پاداش و کیفر معنا پیدا خواهد کرد زیرا تمامی افعال با اختیار انجام گرفته است و باید هر فردی پاسخگوی اعمال خوب یا بد خود باشد.
1) سوره بروج، 21 ـ 221
رعد، 39 سوره ( 2
3) ر.ك: الميزان، علامه طباطبايي، ج 11، ص 375، نشر اسلامي / تفسير نمونه، آيةالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 10، ص 241، ج 26، ص 353، دارالكتب الاسلاميه.
4) ر.ك: الميزان، همان، ج 7، ص 8، نشر اسلامي