سلام عبادی جان
دوست عزیز من یک سوال مادی کردم نه فلسفی و معنوی. من پرسیدم میدانی چرا باید برید و اگر نبریم چه اتفاقی می افتد. و شما لطف کردید بحث خداشناسی را پیش کشیدی.
پاسخ سوالات جتابعالی:
1- مشکل من با شما متدینین بت پرست این است که هنوز راجع به خدای من و خدای تو صحبت میکنید. دوست عزیز خدای من و تو ندارد، ماورای ناشناخته انسانها را میگویند خدا. و علت اینکه از لفظ خالق و خدا استفاده میکنیم این است که هنوز علم دقیقا منشا خلقت را کشف نکرده و با توجه به گستردگی تفکر انسان هر روز چالش جدیدی برایش مطرح میشود. (همانگونه که اکنون نظریه دنیاهای موازی مطرح شده) و این چالشها تا زمانی که بشری وجود داشته باشد ادامه خواهد داشت چون با پیشرفت سوالهای بیشتری مطرح خواهد شد.
در خصوص صفات خدا که کور و کر و جاهل و پولدار و غیره را مطرح کردی. هر گونه صفتی که در زبان وجود دارد بر اساس درک محیطی انسان ساخته شده و همانگونه که قبلا اشاره کردم شما از هر صفت مادی که خواستی میتوانی برای خالق استفاده کنی و خدای من و خدای تو ندارد.
در مورد مثالی که شما در خصوص حروف الفبا زدید متاسفانه شما از عظمت جهان مادی و زمان شکل گیری این جهان و تعداد اتفاقاتی که افتاده اطلاعات کمی داری (یا نمیخواهی از اطلاعاتت استفاده کنی) که حرف از میلیارد بار میزنی. بله کاملا درست است بر اساس تئوری احتمالات اگر شما n بار حروف الفبا را روی هم بریزید احتمال بدست آمدن شعر فاخر وجود دارد و این اتفاقی است که باعث شکل گیری جهان اطراف ما و خود ما شده است.
برای روشن شدن ذهن شما این را بدان که اگر جهان هدفدار بود برای بارور شدن یک زن بجای میلیونها اسپرم فقط یک اسپرم کافی بود. نه اینکه در ده سانتیمتر بیش از دویست میلیون اسپرم آزاد شود که شاید یکی از آنان به هدف بخورد. (اینگونه است که عقل من به تصادف قانع میشود. اگر فرصت کردی بجای کتب هزار سال پیش کمی در مورد فیزیک کوانتم مطالعه کن)
2- متاسفانه مثالهای شما برای بیان عظمت جهان مادی و شکل گیری آن و روند تکاملی آن بسیار پیش پا افتاده و ابتدایی است.
(خدای تو ممکن است یا واجب-محتاج است یا غنی-علم است یا جاهل-قادراست یا عاجز-حکیم است یا سفیه؟؟) بت پرست عزیز مجددا میگویم خدای من و خدای تو نداریم. تمامی صفات بکار برده شده مادی هست.
3- چگونه میتوانم بخاطر یک درصد احتمال، نود و نه درصد احتمال را فدا کنم. وقتی میبینم از دین فقط جنایت و خشونت و مرگ حادث میشود و به خاطر خدایان مختلف مردم هم دیگر را میکشند برای چه به آنرا باور کنم. وقتی در مسافرت میدانم اتومبیل ساخته شده توسط علم بشری بسیار سریعتر و امن تر از شتر و اسب هست از علم بشری استفاده میکنم نه به خرافات قدیمی
4- احتمال وجود حیات در سایر سیارات افسانه کتب آسمانی که ادعا اشرف مخلوقات بودن بشر را دارد زیر سوال میبرد چه ربطی به بار مسئولیت دارد!
متاسفانه شما در صحبتهایتان نقش شترمرغ را دارید هر کجا که خواستید از مثالهای علمی استفاده میکنید (که البته در بسیاری موارد به غلط) و بعد میخواهید با این مثالهای علمی و مادی وجود خدای غیرمادی را اثبات کیند. همان قدری که نفی و رد خدا محال است اثبات آن هم محال است. هیچ بشر مادی نمیتواند در مورد مسائل غیر مادی که هیچگونه ابزار شناختی برای آن وجود ندارد اظهار نظر کند.
5- خالق ماورای ناشناخته بشری است که هر روز با کشفیات علمی دایره این ناشناخته وسیعتر میشود (انسان هرچه که بیشتر بفهمد متوجه خواهد شد که چقدر نمیداند) و این باعث پیشرفت بشری میشود ولی ادیان به فرضیات هزاران سال پیش و افسانه های آن زمان چسبیده و هیچ تکاملی پیدا نمیکنند. حال اگر هم این عقل کل وجود داشته باشد باز هم بدرد بشریت نخواهد خورد چون انسان باید گام به گام مسائل را شناخته و علم و دانش خود را اضافه کند.
6- ببخشید من معنی حق را نمیفهمم، اگر سعی در فهمیدن را دنبال حق بنامی، بله من به دنبال پاسخ خود هستم و همانگونه که قبلا هم گفتم بر اساس دانش کنونی بشر قانع خواهم شد. شما دائما روی احتمال خطا بودن دانش بشری مانور میدهید در صورتی که خطا کاری ادیان به طور یقین اثبات شده.
7- زمانی یک معلم حق امتحان دارد که درست درس داده باشد. وقتی کتاب خدا آنقدر مبهم و پر اشکال است (برخلاف ادعای خودش که میگوید این کتاب برای همه بشر و همه دوران است) و برای فهمیدن آن هر کسی تفسیری از خود ارائه میکند و ترجمه های مختلفی وجود دارد (البته بین عرب زبانان هم در فهم کتاب اختلاف وجود دارد) چه انتظاری از آن معلم داریم. وقتی خود پیامبر که مثلا مستقیما ارتباط داشته نتوانست منظور خود را به طور واضح به امت خود منتقل کند که دچار این چند دستگی نشود چه انتظاری داشته باشیم ( لطفا نگو کم فهمی از ماست که مثلا او معلم و راهبر است و در انتقال مطالب خود دچار ضعف بوده)
حال خدا میخواهد امتحان بگیرد برای درسی که نداده و یا بد داده. تمامی این جنایات (بکوحرام، داعش، طالبان، مسیحیان میانمار، یهودیان اسرائیل) بر اساس فهم غلط از همان به اصطلاح درسی است که غلط ارائه شده و با ابهامات موجود در کتاب و روش ارائه آن این همه انسان را بجان هم دیگر انداخته اند.
اگر شما آقای لوئیس بریل را بشناسید میبینید که یک بشر حقیر (طبق نظریه ادیان) با اختراع زبانی توانست نعمت خواندن را به تمام نابینایان هدیه کند بدون اینکه تفرقه ای ایجاد شود و دو دستگی و چند دستگی بین دانش آموزان پیش بیاید. اما خدا و پیامبرانش حتی نتوانستند یک نظریه مشترک بین انسانها پیاده کند. 21% مسلمان، 33% مسیحی 14% هندویسم 6% ادیان چینی و . . . (1) حتی نتوانسته دینی را ارائه کند که بیش از 80% مردم به آن اعتقاد داشته باشند.
8- (رسولان خدا برای جهان فرستاده شده اند و ندای حق طلبی خود را به جهان با هر امکاناتی که بود رسانده اند وحجت را تمام کرده اند) بابا این خدا یا خدایان ادیان چقدر امکانات ضعیفی داشته. انسان توانسته به سایر سیارات سفر کند انوقت میگویید خدا انقدر امکانات کمی داشته که بیش از 3 میلیارد قبولش نکردند؟
(همه انسانها ذاتا طالب دین هستند) یعنی چی! طبق آماری که ارائه دادم 49% انسانها به ادیان سامی اعتقاد ندارند یعنی 3.43 میلیارد انسان ذاتشان خراب است؟
(چطور میگویی 3میلیارد اسلام را نمیداند؟؟؟) من منبع و آمار ارائه دادم از روی شکم حرف نزدم. آیا فقط اسم اسلام را شنیدن کافی است!
(چین نمی داند همه کشورها مسلمان دارد )( الان به صدها زبان زنده دنیا دین اسلام درفضای مجازی و...تبلیغ می شود) حداکثر 200 میلیون نفرشیعه وجود دارد (2) که به عبارتی میشود 3% جمعیت زمین. طبق نظریه شما این سه درصد درست میگویند و نود و هفت درصد دیگر در امتحان مردود میشوند؟ عدالت خدا را بنازم، اگر معلمی فقط 3% قبولی داشته باشد او را از سیستم آموزشی بیرون می اندازند چون اصلا تدریس بلد نیست.
9- (سوال این است ساخته است؟) همین که در اتاقی که با برق روشن میشود نشسته ای و از آب لوله کشی استفاده میکنی و دارای بهداشت نسبی هستی و پشت کامپیوتر میتوانی نظرات خود را مطرح کنی نشان از ساخته شدن و موفقیت است.
(مدینه فاضله عقلاء کجاست؟) دفعه قبل هم توضیح دادم مدینه فاضله یک نیاز ذهنی بشری است که فقط در رویای او قابل تحقق است نه یک واقعیت. هیچ مدینه فاضله ای وجود ندارد. فقط انسانهای تخیلی مینشینند و در رویا غرق میشوند ولی در واقعیت این چنین چیز صددرصدی وجود ندارد بلکه فقط نسبت آن کمتر و بیشتر است.
10- (كوهها علاوه بر اينكه ريشههاى عظيمى در اعماق زمين دارند) مجیدجان دلبندم آن که ریشه دارد درخت است نه کوه. جهت اطلاع شما لینک کتاب علوم تجربی ششم دبستان را برایتان گذاشتم. لطفا صفحه 29 به بعد را مطالعه کن. (3) کوهها ربطی به میخ ندارد بلکه بر اثر فشار لایه ها زمین بوجود آمده.
(مفهوم وسيع كلمه" يوم" (روز) و معادل آن در زبانهاى ديگر) باز هم میرسیم به بیسوادی خدا. چرا خدا باید از کلمه ای استفاده کند که قرنها ابهام ایجاد کند و بعد وقتی علم توانست نحوه پیدایش جهان اطراف ما را پیدا کند بگوییم آهان منم منظورم همین بود. شما نمیتوانید در کتابی که جهت راهنمایی ارائه کردید از مفاهیمی استفاده کنید که خواننده دچار ابهام شود و حتما باید کلمات را به دقت با نوع مفهومی که در جمله دارد انتخاب کنید. مثلا در نقشه راهنما بگوییم فاصله بین تهران و اهواز 1000 است و معلوم نکنیم واحد آن چیست.
ضعف خدا در بیان مفاهیم به بشر بقدری بوده که قرنها باعث کشتار شده و متاسفانه هنوز هم این کشتار ادامه دارد. بازهم شما را ارجاع میدهم به نت های موسیقی یا فرمولهای شیمی و فیزیک و ریاضی. چرا در اینها هیچ ابهام و تفسیری پیش نمی آید؟ آیا خدا آنقدر زبون هست که با وجود اینکه نحوه شیر خوردن نوزاد را بدون آموزش به او یاد میدهد ولی نتواند از زبانی استفاده کند که بلافاصله بعد از مرگ پیغمبر در تفسیر آن دچار چند دستگی شوند؟
لطفا این متن خود را اصلاح فرمایید چون این جمله متناقض افسانه آدم و حوا است (6- سرانجام حيوانات و انسان در روى زمين ظاهر گشتند.) طبق نظریه کتب دینی انسان یکدفعه تالاپی از بهشت افتاد روی زمین.
(آیا این معنا اشکالی از نظر شما دارد؟) از نظر من کل مطالب ارائه شده توسط شما دارای اشکال است. مثلا روزی که جهان فقط یک ذره اتم بوده را از قلم انداختی و یا روزی که جهان حتی یک اتم هم نبوده اینها را که بخواهی اضافه کنی میشود هشت روز
11- ( برای ایجاد مدینه فاضله نیاز به معصوم است) پس مومنین برای چه به جان دیگران می افتند و هم دیگر را میکشند. برای چه در کشورهای دینی اقلیتها در رنج و بی خدایان اجازه اظهار وجود ندارند. اگر شناخت مومن کامل نیست حق ندارد از جانب خدا خلیفه و رهبر و مرجع معرفی کند.
12- آیا شما هیچ ماست فروشی را دیدی که بگوید ماست من ترش است؟ معلوم است که خودش باید خودش را تائید کند. در ضمن این چه اثباتی است که خودش داستان گفته بعد هم اعلام کرده هرکسی گفت من دروغ میگویم خودش دروغگو است!
(بگو: «در زمين بگرديد و بنگريد فرجام گنهپيشگان چگونه بوده است.») اتفاقا این جمله بسیار درست است. شما میتوانید به تیتر اخبار مراجعه کنی و ببینی اکثر جنگها بر اساس همین ادیان است. مشکل اینجاست که شما نمیخواهید واقعیت را بپذیرید و فقط در دنیای ذهنی خود راجع به مدینه فاضله و معصوم و ناجی صحبت میکنید در حالی که هم اکنون میلیونها انسان بخاطر حرفهای پوچ ادیان دچار مرگ و بدبختی هستند.
(«افسانههاى پيشينيان است.» زودا كه بر بينىاش داغ نهيم) میگم بیماره. حالا بر فرض من خر و من نفهم داغ و درفش برای چی؟ خدا هیچ نمیخواهد اثبات کند بلکه به زور ترس و وحشت میخواهد بدون اندیشه بپذیریمش. نه جانم این تهدیدها برای انسانهای ساده و پاک دل گذشته بوده که با تهدید خدا شبها خواب به چمشان راه پیدا نمیکرد و از ترس روح و جن جای خود را خیس میکردند نه انسان آگاه امروز که با یک سرچ ساده در اینترنت متواند به حجم انبوهی از دانش بشری دست پیدا کند.
13- (خط قرمز یعنی ای فکر حد خودت را بدان پا ازگلیمت دراز نکن) دانش یعنی پا گذاردن در سرزمین ناشناخته ها، یعنی پرسیدن، یعنی تلاش برای فهمیدن. علت اینکه خدای ادیان میگوید پا از گلیمت دراز نکن این است که در آن صورت شما از خدا بیشتر خواهی دانست و حکومتش را زیر سوال خواهی برد.
( ندانستی که به اقرار خودت فکر ،خطاکار، اشتباه کننده ،ناتوان ،ناقص ،و...است این خود یعنی خط قرمز) محدودیت های انسانی چه ربطی به خط قرمز دارد؟ مثلا بگوییم خط قرمز پریدن انسان 3 متر است خوب بدیهی است که انسان نمیتواند بدون ابزار بیش از دو متر بپرد این چه خط قرمزی است؟
14- من حکمی در مورد نامحدود صادر نکردم بلکه در حوزه محدود اطراف خود سوال کردم. پرسیدم چرا میبرید؟ این که پوست و گوشت است و ربطی به نامحدود ندارد. در ضمن من حکم صددرصدی را برای هیچ چیزی صادر نمیکنم و به اندازه ظرفیت محدود ذهنی خودم جهان اطرافم را میشناسم و یا سعی در شناخت آن دارم. بیش از آن هم مورد نیاز من نیست و به شما واگذارش کردم.
15- من آمدم پیش متخصص و دارم از شما سوال میکنم. چرا میبرید؟ مزایا و فواید آن چیست؟
(در هر موضوع دانشجو باشی نه مقلد... ) این چه ربطی به تقلید دارد؟ پیش دکتر و مکانیک رفتن چه ربطی دارد به اینکه یک نفری که حتی از شهر خود بیرون نرفته بشود مرجع تقلید و من هر کاری که بخواهم بکنم از روی دست او نگاه کنم. به قول شما آیا انسان جایز الخطا نیست؟ آیا این مراجع تقلید با آسمان در ارتباطند که خطا نمیکنند؟ در طی تاریخ چند نمومه فرمان دینی را میخواهید که مراجع تقلید آنرا صادر کرده اند و الان میدانیم حکم کاملا اشتباه بوده. الان چند هزار مرجع تقلید داریم که حتی یکیشان هم دیگری را قبول ندارد.
( نه که برای بستن و باز کردن هر پیچ بالای سر متخصص ایستاده سوال پیچش کند دقت کن این یک اصل عقلایی است جناب عاقل) من اگر عاقل بودم که پای بحث خدا و پیغمبر نمی نشستم. سوال من بابت هر پیچ نبود بلکه آمدم پیش متخصص گفتم مرا قانع کن چرا میبرند.
16- (اگر در هر مساله بخواهی از جزئیات سوال کنی خودت متخصص می شوی ) من در هر مسائله ای در جزئیات سوال نمیکنم ولی این بخشی از بدن انسان است که ناجوانمردانه بابت تفکرات هزاران سال پیش جدا میشود. سوال خیلی پیچیده ای به نظر نمیآید.
17- ( نومن ببعض و نکفر ببعض) من تو عمرم این کلمات را نشنیدم لطفا ترجمه کن.
(اگر قراربود با یک پنجم فقر ریشه کن نشود خدا زیادش میکرد ) مومن بیشترین تعداد فقیر در کشورهای مسلمان نشین هستند بعد شما میگویید فقر ریشه کن شده؟ لطفا مستند صحبت کن نه در رویا و تخیل. شما اگر آماری دارید ارائه کنید ممنون میشوم از گمراهی دربیام.
(و اگر خدا جلو ما را نمیگیرد چون فرصت و اختیار داده تا بیازماید برای آزمون است که اختیار داده،ودر قیامت حسابرسی می شود ) فقط یک ذهن روانی میتواند از عذاب دیگران لذت ببرد. (و برخى از آنان به تو گوش فرا مىدهند، و [لى] ما بر دلهايشان پردهها افكندهايم تا آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگينى [قرار دادهايم]. ) هیچ فکر سالمی دیگران را به گمراهی نمی اندازد که بعد او را شکنجه کند. شما اگر سرگذشت هلن کلر و معلم او خانم سالیوان را مطالعه کنید متوجه میشوید که یک انسان توانست از یک کودک کر و کور و لال نویسنده ای بسازد که هنوز اسم او بر سر زبانها است. (4) ولی خدای ناتوان نه تنها نتوانسته به انسانی که چشم و گوش و زبان دارد آموزشهای اولیه زندگی را بدهد بلکه در عرش خود نشسته و پرده بر دل آنها میاندازد و گوششان را سنگین میکند تا بعد او را شکنجه کند.
البته بهشت خدا هم بهتر از جهنمش نیست. فقط امیال شهوانی و مادی بشارت داده شده، در بهشت هیچ حرفی از لذت دانستن و فهمیدن نیست، در بهشت از مهر مادر خبری نیست، در بهشت از لذت گرمی دست پدر حرفی زده نشده، در بهشت از محبت و دوست داشتن و عشق خبری نیست. فقط حوری و قلمان و شراب و عسل. آخر یک نفر نیست بپرسد اگر از جهان غیر مادی صحبت میکنی گرسنگی مفهوم ندارد و از مستی خبری نیست. امیال شهوانی جایی ندارد و درخت مفهومی.
18- گرفتاری در همین جاست که شما فقط از دست آورد دیگران جهت پرداختن به خرافات هزار سال پیش استفاده میکنید و نمیخواهید باور کنید بیشتر بدبختهای بشر ناشی از همین خرافات است.
مثلا گوشت خوک حرام شده و مسلمین دلیل آنرا نمیدانستند تا اینکه علم وجود انگلی را در گوشت خوک پیدا کرد و گفتند این هم دلیل ولی نمیدانم چرا چربی گاو و گوسفند که باعث بیشترین میزان تلفات انسانی است را حرام نکرد. آیا ابتلا به انگل خوک مهمتر است یا سکته قلبی؟ با مقایسه درصد این دو بیماری میبینیم که چربی باید حرام باشد نه گوشت خوک.
(گرفتن خط مشی یعنی ببینیم پیامبر در زمان خود تبلیغ دین میکرد) پیامبر بر اساس دانش آن زمان بشری بسیار سخنان زیبایی فرموده ولی چه ربطی به زمان حال دارد. ایشان در آن زمان چندین همسر اختیار کرده و با کودک 7 ساله ازدواج نموده. بله در آن زمان رسوم اینگونه بوده ولی اکنون بشر فهمیده که کودک هفت ساله هیچگونه آمادگی را برای ازدواج ندارد و علاوه بر آسیبهای روانی،آسیبهای جسمی جبران ناپذیری را خواهد دید. در جوامع مذهبی اینگونه خط مشی ها بیشتر طرفدار دارد و علت انزجار از دین همینگونه افکار عقب مانده است
در ضمن این پیامبر چگونه ارتباطی با خالق داشته که به او گفته نشده سیستم جنسی دختر هفت سال به علت عدم تکامل دچار آسیبهای شدیدی میشود که شاید تا آخر عمر آن زن نتواند لذت مادر شدن را بچشد (همانگونه که عایشه نیز از داشتن فرزند محروم شد)
(ذکر بگو با بندانگشت یا نخ گره زده شده یا سنگریزه یا تسبیح امروزی یا ذکر شمار دیجیتالی و...) از خودت سوال کردی این ذکر چه دردی را دوا میکند؟ آیا اگر به جای ذکر در مورد آن تحقیق کنید ارزش بیشتری نخواهد داشت؟ اینها سوالاتی است که من دنبال علت آن هستم نه کورکورانه اطاعت از آن. اگر روزی قانع شرم که میتوانم به دیگران هم توضیح دهم ولی مشکل اینجاست که خطوط قرمز و تقدس های افراطی باعث میشود افراد تقلید کنند و بدون سوال این کار را ادامه دهند.
(حجاب واجب است) این بحث جای دیگری را میطلبد ولی اگر شما به کشورهای غربی یا شرقی سفر کنید و چند سالی را در آنجا اقامت داشته باشید و با مردمان آنجا زندگی کنید متوجه میشود پاک دامنی زنان آنجا اگر بیشتر از زنان محجبه نباشد کمتر نیست. (باز هم به درصدها دقت کن ته موارد جزئی)
با مراجعه به این اسناد متوجه میشوید که حضرت زهرا هم زندگی زناشویی ایده عالی نداشته. البته هرکسی مختار زندگی خود است و روابط خصوصی آنان به دیگران ربطی ندارد ولی وقتی شما ایشان را الگو قرار میدهید با توجه به منابع متوجه میشویم که الگوی زیاد مناسبی نبوده است. برای مثال (از القاب علی این است که روزی پس از مجادله با فاطمه، علی بجای پاسخ به خشم فاطمه خاک بر سر خویش پاشاندهاست. محمد با دیدن این صحنه علی را ابوتراب نامید.) (5) البته شما به راحتی میتوانید منکر این متون شوید ولی به همان اندازه نیز متون مورد استناد شما هم قابل انکار است. پس این افکار بیمایه که قابلیت استناد نداشته و فقط برای سرگمی میباشد کمکی به بشریت نخواهد کرد.
و اما برمیگردیم به سوال اصلی بریدن یا نبرید لطفا اثبات فرمایید
(1)
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%B4_%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85
(2)
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86
(3)
http://www.chap.sch.ir/sites/default/files/lbooks/92-93/4/kole%20ketab%20C34-2.pdf
(4)
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%84%D9%86_%DA%A9%D9%84%D8%B1
(5)
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87_%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7