1. زهرا
  2. مشاوره و خانواده
  3. جمعرات, 25 ستمبر 2014
  4.  Subscribe via email
سلام علیکم خدمت شما من همه حرف های شما رو در مورد خطر کاهش جمعیت ایران ونداشتن دایی و...را راکه درسایت دیدم قبول میکنم اما باور کنید من خودم توزندگیم با شوهرم مشکل دارم که در یک سوال دیگر بیان میکنم از طرفی دو تنه حریف یه بچه فسقلی نمیشیم اعصابمون نمیکشه اصلا نمی دونیم چه جوری باهاش رفتار کنیم ومشکلات جانبی مثل دکتر بردن ومریضی و.... حالا فکر کنید اینا 2تایا4تا بشن دیگه ادم نمیدونه چی کار کنه ایا میتونیم مذهبی بار بیاریمشون بااین اوضاع...ایا بااین اعصاب ضعیف میتونیم بچه های سالم تحویل جامعه بدیم ایا میتونیم رفتار خودمونو کنترل کنیم من تو بچه اول بااون ویار نه ماهه ی شدیدی که داشتم مشکلات خودم به کنار گفتم که یک ازدواج اجباری داشتم حرف های خانواده شوهرم وخود ایشون که چنین چیزی ندیدیم چرا خونواده من این جوری نیستند یا مسخره کردن و...گفتم که نشانه ی مرد بودن دراونیست وزود تحت تاثیر حرف این واون قرار می گیرد همه براحتی می تونن ازش حرف بکشند ومادر شوهرم کلا خونوادش اینو میدونن تا تنها گیرش میارن میبینم از همه چیز اطلادارن بهم تیکه میندازند یا یه جوری مسخره میکنند ومی خندند که من متوجه بشم کلا اعتمادی بهش نیست اما هر کار اشتباهی که میکنه ومن هم ارامی تذکر میدم فقط میگه ببخشید این دفعه چیزی به کسی نمی گم اما می بینی بازروزازنوروزی ازنو .اسرارمن کف دست مادرشوهر عزیزه ویا خواهر جان هایشان اونم معذرت های چندین باره وبخشش های بی دریغ هزار باره بااین حال چه جوری چند تا بچه بیاریم با وجود این همه به نظر خودش که میگه خیلی دوستتدارم وازاین حرفا واقعا این جوریه اما مرد عمل نیست وقتی دوتایی هستیم خوبیم مثلا! اما همبشه که تنها نیستیم یه هفته مادرش میاد یه هفته ما میریم خونشون و....یعنی هر هفته بساط عذرو بخشش پابرجاست باور کنید خیلی دراین زمینه تلاش کرده ام تا زندگی امنی ازاین لحاظ داشته باشیم اما نمیشه .توشرایط سخت کافیه یه کم حواسم نباشه بساط دخالت واسباب مزاح پهن میشه یعنی من باید چی کار کنم ؟یا زندگیمو بگیرم دستم وخودم ادارش کنم اما یه جاهایی تنهایی نمیشه همه چیزو کنترل کرد ویه کاری کنم فقط دوتایی خونوادشو ببینه و...که ممکنه یه روز من یه کاری داشته باشم و....که باز شروع میشه ویا چی اصلا خودم هم مونده ام .مادرش خودش میگه پسر من مثل بچه است ویا چندتا ازاطرافیانشون ...!حالا کسانی که زندگی مارو ازبیرون نگاه می کنند شوهر فلانی خوش اخلاق منظم زن دوست خونواده دوست مذهبی وخلاصه با کمالات اما تعریف نباشه عذاب خودشو خونوادشو تحمل میکنم وتا انجایی که می تونم با عشق ومحبت خنثی میکنم واما نمیذارم کسی به مشکلاتم پی ببردویه مساله دیگر اینکه قلبا نمی خوامش ازاول به دلم ننشسته گفتم که به نوعی اجباری ازدواج کردم واینارو هم که می بیننم تنفروانزجارم ازش بیشتر میشه حالا شما بگید چی کار کنم؟
Comment
There are no comments made yet.
Accepted Answer
Accepted Answer Pending Moderation
0
Votes
Undo
سلام علیکم فکر کنم مشکلم خیلی جدیه که هنوز پاسخی داده نشده وعلاوه براین مشکلات! همسرم نمی دونه چه جوری رابطه زناشویی داشته باشه یعنی بلد نیست چه جوری درخواست کنه می دونیداز همون اول رک وپوست کنده حرفشو میزنه .نه مقدمه چینی نه تو عمرش یه گلی .یا زبون چرب و چیلی و..................اصلا دیگه میبرم. ازش بدم میاد اصلان هم به فکر گناه نیستم چون منم خودمو میزنم به بی محلی وبی خیالی وبااین که تودلم اشوبه اما یه جورایی هم انو راضی میکنم هم خودمو با خودم میگم زندگیه دیگه میگذره .درضمن چندین بار با محبت وارامی در یک فضای صمیمانه با هم حرف زدیم وگفتم که میتونه دراین مورد از سایت وکتاب استفاده کنه وحتی خودم ازش خواستم که چنین کارهایی روانجام بده بهتره باور کنید همون لحظه میگه چشم حتماو...... اما بازم تکرار میشه وودریغ از یک پر کاه تلاش !ویه مشکل دیگه اکثرا نه همیشه وقتی میریم خونه فامیلای من چنان رفتاری میکنه که دیگه عمرا ازش نخوام بریم خونه فلانی باور کنید جلزوولز میشم اما خونه فامیلای خودش که میرسه اونجا خودشو گم میکنه نمی دونه چی کارکنه واین خوشحالی برام گرون تموم میشه....اصلا من اصرار نمی کنم حتما بریم خونه فامیل من.وخونواده هامون تقریبا در یک سطح اما خونواده من یه کم از لحاظ فرهنگی ومالی وصمیمیت وموقعیت اجتماعی بالاتره .می دونید یه جاهایی کم میارم دیگه نمیتونم ادامه بدم علاوه براون افسردگی خفیفی گرفته بودم چون در این زمینه اطلاعاتی داشتم زود به پزشک مراجعه کردم اونم فقط درمان دارویی بود نه مشاوره .یعنی به هردری زدم تا این مسائلو حل کنم تا دلتون بخواد کتاب خوندم و............وتا دوسه روز جواب داده بعدش دوباره فراموش میشه اصلا نمی خواد تلاشی برای این زندگی بکنه وتاحالا هم با توکل به خدا امیدمو از دست ندادم برای ساختن ستون های نساخته و نداشته ی این زندگی تلاش می کنم تا مگر فرجی حاصل شود ممنون تشکر التماس دعا.
Comment
There are no comments made yet.
Accepted Answer Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام و تشکر از پاسخ استاد مشاور بیات بزرگوار
استفاده کردیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
Comment
There are no comments made yet.
Accepted Answer Pending Moderation
0
Votes
Undo
با عرض سلام و احترام،
در مکاتبه شما بزرگوار دو موضوع مطرحه، یکی بحث تعداد فرزند و یکی مشکلات شما با همسرتون

در بررسی و حل مشکلات بهتره اولویت بندی و اهم و فی الاهم کرد، مساله اصلی اختلافات بین شما و همسرتونه که با توجه به اینکه فرمودید صحبت های لازم با مهر و محبت شده ، منابع لازم داده شده که مطالعه بشه ولی اثرگذار نبوده ، بهترین کار در این وهله مراجعه شما و همسرتون به مشاور خانواده ست تا مشکلات فی ما بین رو ریشه یابی کنه و در جهت حلش به طرفین راهکار بده

مساله بعدی تعداد فرزنده، توجه داشته باشید مسائلی از قبیل بی حوصلگی و ضعف اعصاب میتونه بخشیش مربوط به عدم رضایت شما از زندگی فعلی باشه که در صورت حل شدن اختلافاتتون با همسر قابل رفعه
مسائلی همچون نگرانی های مالی در تربیت فرزند هم با توکل برخداست که حل میشه، هر فردی روزی معین و مقرری داره، فرزندی که پا به عرصه وجود میگذاره روزیش از طریق واسط که والدین باشن بهش میرسه، به قول معروف آنکه دندان دهد نان دهد
در رابطه با تربیت صحیح هم پاک کردن صورت مساله که مشکل رو حل نمیکنه، اگر نگران تربیت صحیح هستید، مطالعه تون رو در این زمینه بالا ببرید مهارت کسب کنید، و در تربیت و رشد و تعالی خودتون در وهله اول کوشا باشید تا بتونید مربی خوبی برای فرزندانتون بشید ان شالله.
Comment
There are no comments made yet.
Accepted Answer Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام و ادب
در ابتدا توصیه من این هست که باید هر دو جلسات متعددی مشاوره برید و طبق توصیه اونها عمل کنید تا به مرور مشکلات کمتر شود.چون در چند خط و با این اطلاعات اجمالی برای بنده مشکل هست اظهار نظری بکنم.
در مورد سادگی و حرف کشیدن باید عرض کنم تذکرات شما با زبان نرم کافی هست و نباید خیلی هم سختگیری کنید و به مرور زمان باید این اخلاق رو اصلاح کنید و کار یک ماه یک سال نیست. باید شما از عواقب بد گفتن مسائل زندگی بگید تا بدونه به زندگی لطمه میزنه نه اینکه فقط دوست نداشته باشید اطلاع داشته باشند. اگر بدونه چه آثار مخربی داره حتما دقت می کنه و چیزی نمیگه.
در مورد حرف های مادر شوهر و خواهر شوهر لازم نیست اهمیتی بدید و به زندگی خودتون مشغول باشید و این لینک رو در این زمینه مطالعه کنید:
http://www.t-pasokhgoo.ir/%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB/%D9%88%D8%A8%DA%AF%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%B7%D9%84%D8%A8%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE%DA%AF%D9%88/1056-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%88%D9%87%D8%B1-%D9%88-%D8%AC%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D8%AF%D8%9F

در مورد رابطه زناشویی هم حتما باید براشون کتاب و سخنرانی آموزشی و رفتن پیش مشاوره حل کنید ولی اینها خیلی مشکلات حادی نیستند و دقت کنید که شما باید به همسرتون اعتماد به نفس بدید و اون رو به هیچ وجه تحقیر و کوچیک نکنید.اگر کمکش کنید حتما میتونه اصلاح کنه ایراها رو.
در بخش مشاوره مطالب خوبی در این زمینه ها هست بخونید خوبه.
موفق باشید
اللهم عجل لولیک الفرج
Comment
There are no comments made yet.
  • Page :
  • 1


There are no replies made for this post yet.
Be one of the first to reply to this post!

آپ کے سوالات

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

آخرین ارسال سایت