معرفت(شرایط سوار شدن برکشتی امام حسین)

بسم الله الرحمن الرحیم
                                                                                                         

موضوع جلسه اول: معرفت
مقدمه:
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن... جهت تسلای دل عزیز زهرا سلام الله علیها امام زمان ارواحنا له الفداء صلواتی مرحمت بفرمایید.
روزی مردی سوار ماشین بود و داشت میرفت یک دفعه بچه ای باسنگ شیشه ماشین را شکست،از ماشین پیاده شد که با بچه دعوا بگیرد و آن بچه را بزند اما دید بچه مظلومانه اشاره میکند به مردی که گوشه پیاده رو افتاده.گفت:پدرم حالش بد شده و افتاده روی زمین و هیچ ماشینی نگه نمیداشت.مجبور شدم این طوری ماشین را متوقف کنم. بعضی ها هستند که با تلنگرهای موجود در اطرافشون بیدار نمی شند.وبعضی ها همهستندکه نه تنها با تلنگر بیدار نمیشندبلکه اگر توپ هم کنارشون در کنی از خواب خرسی بیدار نمیشند. مثل همین شخصی که نیاز به کمک داره ولی کسی به دادشون نمی رسه.خوبه کاری کنیم که با تلنگرها وهشدارها بیدار بشیم.
دنیا مثل دریامتلاطمه هر لحظه احتمال داره انسان نابود بشه وبه عمق دریای غفلت ومعصیت وگناه سقوط کنه.بنابراین همانطوری که توی دریافانوسی می ذارندتا کشتی ها راه رو گم نکنندماانسان ها هم باید یک راهنمایی داشته باشیم.یه کسی که انسان را نجات بدهد.فکر نکنی که تنهایی میتونی نجات پیدا کنی خیلی سخته.پسر حضرت نوح هم خیال می کرد اگه سوار کشتی نشه می تونه نجات پیدا کنه وقتی حضرت نوح(علیه السلام) پسرش را دعوت می کرد تابیاد سوار کشتی بشه گفت:من غرق نمیشوم خودت سوار کشتی شو.حضرت نوح گفت:پسر بیا و حرف من را گوش کن.اما اعتنا نکرد و گفت:من میروم بالای کوه.طوفان آمد و هرکسی که در کشتی حضرت نوح(علیه السلام) سوارنشد غرق شد.

پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:مثلُ اهل بیتی کالسفینه النوح(علیه السلام")من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق ("اهل بیت من  مثل کشتی نوح هستندهر کس سوارشد نجات پیدا میکندوهرکس سوارنشدغرق میشوند)
حاج آقا چه طور سوار کشتی امام حسین ( علیه السلام)شویم؟همینکه مجلس روضه اومدیم یعنیسوار کشتی شدیم؟نه عزیزم عجله نکن میگم بهت ،حالا حالا ها باهات کار دارم.باید 10 شب بیای تا شرایط سوار شدن در کشتی امام حسین( علیه السلام) را بگویم.حاج آقا مگر سوار شدن در کشتی هم شرط داره؟چرانداره شماوقتی میخواید به خارج از کشور برید کلی شرط داره .
اول=پاسپورت. دوم=ویزا.سوم=ممنوع الخروج نبودن.چهارم=سرباز نبودن وخیلی شرایط دیگه حالا میخواهی وارد کشتی امام معصوم بشی،مگه میشه شرطی نداشته باشد؟هرکسی که توفیق نداره!
شرایط سوار شدن برکشتی امام حسین (علیه السلام)
شرط اول: معرفت
خب یکی از این شرایط معرفت است
(من ماتَ ولم یَعرف امامَ زمانهِ ماتَ میتهَ الجاهلیه) (هرکس بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است)
مشکلی که مردم زمان حضرت امیر المومنین (علیه السلام)داشتند این بود که نسبت به امام زمان خودشان معرفت و شناخت نداشتند.در واقع امام شناس نبودند.سلمان از کسانی بود که نسبت به حضرت معرفت داشت و به مقام امام شناسی رسیده بود.روزی ابوذر سلمان را دید که سلمان در اذان خود( اَشهدُاَنَّ علیا ولیُّ الله) را میگوید.چون آن زمان مرسوم نبود کسی در اذان خود این جمله را بیاورد.آمد محضر پیغمبر یا رسول الله چیزی از سلمان شنیدم نکند سلمان مرتدشده باشد؟پیغمبر فرمودند:چی شنیدی؟یا رسول الله(صلی الله علیه وآله ) سلمان در اذان  خود گفت:اَشهدُاَنَّ علی ولی الله.این ماجرا بعد از حجه الوداع رخ داد.پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود:(سمعتم خیرا)چیز خوبی شنیدی.پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود:
(لذلک انسیتم قولی فی غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه فمن ینکث فانما ینکث علی نفسه)
مگر سخن من را در غدیر خم فراموش کردی که گفتم هرکسی من رهبر او هستم علی رهبر اوست و هرکس پیمان مرا بشکند قطعا به خودش آسیب رسانده است.
در کربلا هم کسانی بودند که امام شناس بودند و به امام معرفت داشتند و زیر لوا و پرچم امام حسین(علیه السلام) قرار گرفتند و داخل کشتی امام حسین(علیه السلام)قرار گرفتند.اما کسانی که معرفت نداشتند گمراه شدند.
مرز معرفت
میدان و مرز معرفت چیست؟مرزمعرفت تا آن اندازه است که انسان تمام وجود خودش را برای امام معصوم (علیه السلام)بگذارد و اگر نگذارد معرفت حقیقی را ندارد.چون یکی ازاثرات معرفت، اطاعت پذیری از امام معصوم وولی خداست.
(داستان سهل خراسانی)
سهل خراسانی مشرف شد خدمت امام صادق(علیه السلام)،گفت:آقا شما چرا قیام نمیکنید؟امام(علیه السلام)فرمودند:یار ندارم.عرضه داشتند آقا نیمی از خراسان یارشما هستند.امام(علیه السلام) فرمودند:شما هم یار من هستید؟گفت: بله آقا. امام(علیه السلام) فرمودند:برو داخل تنور آتش.شاید اینطور گفت آقا من برم داخل تنور میسوزم از این شوخی ها با من نکنید آتیش میگیرم.امام (علیه السلام)فرمودند:مگر من امام شما نیستم؟باید از امام خودتان اطاعت کنید.گفت:آقا من نمیتوانم.همان لحظه هارون مکی آمد.امام(علیه السلام) فرمود: هارون مکی برو داخل تنور آتش.گفت:سمعا و طاعتا.چشم آقا نعلین خودش را کند در تنور را باز کرد رفت داخل تنورِآتش.امام (علیه السلام)شروع کرد با سهل خراسانی حرف زدن.خب سهل از خراسان چه خبر؟سهل حواسش پرته هارون مکی که نکند بسوزد.امام فرمودند(علیه السلام):سهل خراسانی چرا نگرانی؟گفت:آقا نکند بسوزد.امام (علیه السلام)فرمودند:نگران نباش.در تنور را باز کردند و دیدند هارون مکی  داخل تنور نشسته و آتش بر او  سرد و گلستان شده.امام(علیه السلام) فرمودند:سهل خراسانی چند یار مثل هارون مکی سراغ داری؟گفت:آقا یکی هم نداریم.
حالا چه قدر به امام  خودت معرفت داری؟چه قدر حاضری از امام خودت اطاعت پذیر باشی؟گفتیم شرط اولِ معرفت اطاعت پذیری است .اطاعت از کی از خدا ، رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) ائمه معصومین(علیهم السلام)مثلا ما یکی از دستوراتمون ازجانب خداوند نمازه اگه ما کوتاهی کنیم آدم مطیعی نیستیم .
نـمونـه ای از یــاران بـا معرفـت:
اما یاران سید الشهداء (علیه السلام)در معرفت بی نظیر بودند.امام (علیه السلام)فرمودند:از تاریکی شب استفاده کنید و حرکت کنید برگردید.آنها با من کار دارند شما برگردید.امابعضی از آنها گفتند:اگر1000 بار کشته شویم و دوباره زنده شویم باز هم جانمان را فدای شما میکنیم.به خاطر همین معرفت بود که امام(علیه السلام) به آنها فرمود:
«انی لااعلم اصحابا اوفی و لا خیرا منکم من اصحابی»  : باوفا تر و بهتر از شما ندیدم.
من از شما سوال میپرسم شده بارها به خودت بگویی ایکاش من در کربلا بودم امام حسین (علیه السلام)را یاری میکردم.اما الان  هم ما امام داریم چه قدر نسبت به امام زمانمان معرفت داریم پس اولین گام برای رسیدن به کشتی امام حسین (علیه السلام)معرفت نسبت به امام معصوم است.
روضه:
اما امشب شبی است (شب اول محرم)که روضه مسلم ابن عقیل را میخواند.مسلم سفیر امام حسین(علیه السلام)  بود که به دستور امام (علیه السلام) به کوفه رفت تا از اوضاع کوفه باخبر شود.اما8000 نامه ای که به امام (علیه السلام) دادند و امام (علیه السلام) را دعوت کردند.هیچ کدام سفیر امام حسین (ع) را یاری نکردند تا نشان بدهند چه قدر مردم بی معرفتی هستند و مسلم وقتی در مسجد نماز خواند و نمازش تمام شد دید هیچکس پشت سر او نیست.داخل کوچه ها می رفت. پیرزنی او رادیدهمینطور که در کوچه ایستاده پیر زن پرسید. ای مرد مگر خانه نداری؟خودش را معرفی کرد مسلم بن عقیل سفیر و نماینده امام حسین (ع) هستم.پیرزن خوشحال شد و او را به خانه دعوت کرد اما  پسر این پیرزن  وقتی فهمید برای  پیدا کردن مسلم جایزه گذاشتند سریع اورا لو داد و مسلم را گرفتند و از بالای دارالعماره به پایین انداختند و به شهادت رساندند.
اما وقتی خبر شهادت مسلم به گوش حضرت سید الشهدا (علیه السلام) رسید ایشان گریه کردند و گفتند:فرزندان مسلم را نزد من بیاورید.امام (علیه السلام) وقتی فرزندان مسلم را دیدند دست نوازش بر سر یتیمان کشیدند و آنهارا نوازش کردند آخر امام (علیه السلام) طاقت ندارد یتیمی طفلی راببیند.
گریز:
اما میخواهم بگویم یا سید الشهدا(علیه السلام)  اینجا وقتی فهمیدی بچه ای یتیم شده دست نوازش بر سرشون کشیدی اما ساعتی بعد از شهادت شما خیمه ها را آتش زدند.یک طفل 3 ساله ای دامنش آتش گرفته بود و میدوید و ناله یتیمی او بلند بود.
عجب رسمیه رسم زمونه              دخترسلطان کنج ویرونه
صداش گرفته بس ناله کرده          پای کوچولوش آبله کرده
وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.
خدایا در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه تعجیل بفرما .
پروردگارا ما را ازیاران باوفای امام زمان عجل الله تعالی فرجه قراربده.
قلب مقدس ونازنین ایشان را از همه ما راضی وخوشنود بگردان.
عاقبت همه ما را ختم به خیر بگردان.
                                                                            با تشکراز زحمات حجت الاسلام حقگو
                                                                                                  20 /08/91

Comments (2)

This comment was minimized by the moderator on the site

اجرکم عندالله

This comment was minimized by the moderator on the site

بسیار مفید و مناسب بود اجرکم عندالله

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

دانــــــلود های مفیـــــــــــــــــــد

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

آخرین ارسال سایت