به گزارش جهان، مقام بسم الله مقام انقطاع از غیر است. انسان تا انقطاع از اسباب پیدا نکرده است، توجهاش به اسباب است و در مقام بسم الله نیست. هر مخلوقی وقتی منقطع شود و اسباب در نگاه او از کار افتادند، در آن صورت به مقام بسم الله الرحمن الرحیم، میرسد و اضطرار خودش را به حضرت حق میبیند، مثل غریق و آنگاه است که از او استعانت میجوید. منتهی عدهای همه حالاتشان، حالات غریق است، دائماً متکی به حضرت حق هستند و گروهی نه، استعانتشان، استعانت وهلهای است. وقتی دوباره حجاب اسباب میافتد، به وادی شرک برمیگردند. حالا تعبیر این است که ما چرا از خدای متعال کمک بخواهیم؟ چرا همه اسباب از کار افتادند؟ چه خصوصیتی در حضرت حق هست که میشود در کار بزرگ و کوچک، در کار ظاهری و باطنی، در امور مادی و معنوی از او استعانت جست و باید استعانت جست؟
یک تعبیری در روایت هست، فرمود: «أستعین على أموری کلها بالله الذی لا تحق العبادة إلا له» الله آن کسی است که صاحب مقام عبودیت است و لذا عبادت که ملازم استعانت است، بندگی و خضوع و استعانت و استمداد جز شایسته او نیست، بقیه همه فقیر هستند. همه دستشان خالی است. نکتهای که در این روایت هست تعبیر لطیفی است : «المغیث إذا استغیث و المجیب إذا دعی» (توحید/ص۲۳۰) دو خصوصیت را برای حضرت حق بیان کرده است : یکی این است که وقتی استغاثه بشود، اغاثه میکند. وقتی از او خواسته شود، اجابت میکند. این از خصوصیاتی است که مکرر در آیات قرآن آمده است و خدای متعال تأکید میکند که این بتهایی که شما از آن کمک میخواهید، (این دعا به معنی دعای اصطلاحی که نیست، خواندن و کمک خواستن است.) اینها نمیشنوند، اگر هم بشنوند، اجابت نمیکنند.
در سوره مبارکه فاطر یک آیه بسیار لطیفی است : آیه ۱۳ و ۱۴که اوصاف حضرت حق را بیان میکند :«یُولِجُ الَّیْلَ فىِ النَّهَارِ وَ یُولِجُ النَّهَارَ فىِ الَّیْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یجَرِى لِأَجَلٍ مُّسَمًّى» خداوند ماه و خورشید را بر شما مسخر کرده است که همه تحت فرمان حق براساس مسیری که او مقرر کرده است، عالم در حرکت است، شب و روز تحت فرمان اوست، میفرماید: «ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ» الله که پروردگار شماست، ربوبیت شما دست اوست، «لَهُ الْمُلْکُ» ملک همه عالم در اختیار اوست و او مالک است. بعد میفرماید: «وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ» آنهایی را که میخوانید و از آنها کمک میخواهید، «مَا یَمْلِکُونَ مِن قِطْمِیرٍ» (فاطر/۱۳) مالک هیچ قطمیری در این عالم نیستند. «قطمیر» آن پوستی است که روی هسته خرماست. خود هسته خرما قیمتی ندارد، پوست روی هسته خرماست. مالک او هم نیستند و در اختیار آنها هم نیست. بنابراین یکی از خصوصیات «اله» این است که باید مالک باشد. ملک عالم در اختیار او باشد. اگر ملک عالم در اختیار او نیست، آدم چگونه از او تقاضا میکند، بعد میفرماید: «إِن تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُواْ دُعَاءَکمُ» اگر صدایشان بزنید، دعوت شما را نمیشنوند. «وَ لَوْ سمَعُواْ مَا اسْتَجَابُواْ لَکمُ» اگر میشنیدند هم اجابت نمیکنند. چرا؟ چون نه مالک هستند، نه قادر هستند ، نه مغیث هستند، نه مجیب هستند، نه رحمان و رحیم هستند. هیچ چیز ندارند، چون اجابت یک نکتهای میخواهد.
انسان تا مشاهده فضل حضرت حق را نکند و مشاهده مغیث بودن رحمت او را نکند، نمیتواند از او بخواهد. انسان باید در مقامی باشد که حضور او و اجابت و رحمت او را ببیند و تا نبیند، نمیتواند استعانت کند. میفرماید: اینهایی که شما صدا میزنید، اینها نه مالک هستند، نه مجیب هستند و نه سمیع. نه میشنوند و نه اجابت میکنند. هرکدام نکتهای میخواهد. مالکیت چیزی است، استماع دعای انسان چیزی است، اجابت هم چیز دیگری است. فرمود: وقتی میخواهید خدا را عبادت کنید، «اعْبُدِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ» (بحارالانوار/ج۴/ص۲۹) طوری خدا را عبادت کن، گویا خدا را میبینی و در محضر حضرت حق هستی و میشود دید ، منتهی نه با مشاهدهی ظاهری.
از امیرالمومنین(علیه السلام) سوال شد که پروردگارت را دیدهای؟ فرمود: من ربی را که نبینم، عبادت نمیکنم. «لا تراه العیون بمشاهدة العیان» (شرح نهجالبلاغه/ج۱۰/ص۶۶) هیچ وقت چشمها با دیدن حسی خدا را مشاهده نمیکند. «وَ لَکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَان» (شرح نهجالبلاغه/ج۱۰/ص۶۴) حقیقت ایمان یک طریقی برای رویت رب است. حالا آن طریق دیگر غیر از طریق حسی نیست و فرمود: طوری خدا را عبادت کن « کَأَنَّکَ تَرَاهُ». میگوید: «فَإِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاک» (بحارالانوار/ج۵/ص۲۲۳) اگر تو او را نمیبینی لااقل توجه داشته باش که او حاضر است و تو را میبیند. اگر تو در غیبت هستی، اینقدر پیشرفته باش و بدان خدا تو را میبیند و الا خدایی که من او را نمیبینم، او هم مرا نمیبیند چه عبادتی واقع میشود؟ عبادت غایب برای غایب اصلاً واقع نمیشود. در دعا هم همینطور است. اگر انسان حضور حضرت حق و اجابتش، اغاثه او و رحمت او را نبیند، اصلاً استعانت از او بی معناست.