نویسنده : محمد مومنی
ر اين مقاله به نسبيت و اقسام بركت، مكانها زمانها، اشيا و افراد پر بركت و ... پرداخته ميشود.
"بركت" در أصل "بَرْك" به معني سينه شتر ميباشد، يعني شتر سينه خود را به زمين زد، سپس اين كلمه به معني دوام و رشد آمده و بركت در إصطلاح يعني استقرار خير از سوي خداوند، در يك چيز.[1]
ارتباط معناي لغوي با إصطلاحي
چون سينه در هنگام نشستن و برخاستن شتر مقدم بربقيۀ اعضاء است و اينكه شتر مهمترين راه كسب روزي در بين اعراب است، به عنوان مصداق روشني از خير ميباشد[2] و لذا در مورد هر نعمتي كه با دوام باشد استعمال شده است.
نسبيت بركت
معناي بركت مانند امور نسبي است يعني به حسب غرضي كه در آن نهفته است مختلف ميگردد، چون خيريت هر چيزي به حسب آن غرضي است كه متعلق به آن ميشود مثل غذا خوردن كه اغراض متعددي مانند: سيري، سلامتي، إستشفاء و...را ميتوان از آن اراده نمود و لذا چون غرض از دين تنها و تنها سعادت معنوي و يا حسي منتهي به معنوي است، لذا مقصود از بركت در لسان دين، آن چيزي است كه در آن خير معنوي و يا ماديِ منتهي به معنوي باشد.[3]
اقسام بركت
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض [4]
و اگر اهل آباديها، ايمان ميآوردند و تقوا پيشه ميكردند،بركات آسمان و زمين را بر آنها ميگشوديم
بنا بر اين آيه، بركات به دو قسم تقسيم ميشود:
1- بركات آسماني(بركات معنوي):[5]
بركات آسماني عبارت است از توجّهات معنوي و رحمتهاي روحاني كه سبب گشايش و خوشي روح و وسعت قلبي و نورانيّت باطني و استفاضه از فيوضات إلهي ميشود.[6]
2- بركات زميني(بركات مادي يا حسّي): [7]
بركات زميني بركاتي است كه منشأ آنها از زمين است مانند: آب، خاك، هوا، اشجار، زراعات و حيوانات دريايي، صحرايي و هوايي و آنچه مورد استفاده انسانها قرار ميگيرد.[8]
مكانهاي پر بركت
1- كعبه:
يكي از مكانهايي كه در قرآن با وصف مبارك از آن ياد شده كعبه ميباشد:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُديً لِلْعالَمِين [9]
نخستين خانهاي كه براي مردم قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه پر بركت..
كعبه از اين جهت مبارك است كه از نظر معنوي و مادي داراي امتيازات خاصي ميباشد، بركات معنوي اين سرزمين و وحدتي كه در پرتو آن مخصوصا در مراسم حج به وجود ميآيد بر هيچكس پوشيده نيست، از نظر مادي نيز علي رغم شرايط بد آب و هوايي، اين شهر در طول تاريخ همواره يكي از شهرهاي آباد و پر تحرك و يك مركز آماده براي زندگي و تجارت بوده است.[10]
2- شام:
سرزمين ديگري كه بركات الهي شامل آن شده، سرزمين شام است:
وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَي الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِين [11]
او و لوط را به سرزميني كه آن را براي همه جهانيان پربركت ساختيم، نجات داديم
گرچه نام اين سرزمين صريحاً در قرآن نيامده ولي با توجه به آيه اول سورۀ اسراء معلوم ميشود همان سرزمين شام است (كه شامل فلسطين، ادن ،سوريه، لبنان بوده) كه هم از نظر ظاهري پر بركت و حاصلخيز است و هم از نظر معنوي، چرا كه كانون پرورش انبياء بوده است.[12]
3- أرض بيت المقدس:
سرزمين بيت المقدس، مكان ديگري است كه مشمول بركات الهي شده است:
سُبْحانَ الَّذِي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الْأَقْصَي الَّذِي بارَكْنا حَوْلَه [13]
پاك و منزّه است خدايي كه بندهاش را در يك شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصي كه گرداگردش را پر بركت ساختهايم، برد...
مسجد الاقصي مكان مقدسي است و سرزمين اطراف آن نيز سرزميني پر بركت است، اين آيه به بركات مادي يا معنوي اين سرزمين اشاره دارد، چرا كه اين سرزمين مقدس، در طول تاريخ كانون پيامبران بزرگ خدا، و خاستگاه خدا پرستي بوده است.[14]
4- وادي طور:
از وادي طور نيز در قرآن با وصف مبارك ياد شده است:
فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَة..[15]
هنگامي كه به سراغ آتش آمد، از كرانه راست درّه، در آن سرزمين پر بركت، از ميان يك درخت ندا داده شد..
زمانهاي پر بركت
بعضي از اوقات نيز وجود دارند كه در قرآن با وصف "مبارك" از آنها ياد شده است كه "شب قدر" بخاطر نزول قرآن كه خير كثير است از جملۀ آنان به شمار ميرود:
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ[16]
كه ما آن را در شبي پر بركت نازل كرديم
أشياء پر بركت
1- قرآن:
از جمله چيزهايي كه از نگاه خداوند، داراي بركت فراواني است، قرآن ميباشد چرا كه در اين كتاب آسماني خير كثير نهفته شده و همواره مردم را به استوارترين راه هدايت نموده و خداوند به وسيله آن، مؤمنان را به راههاي سلامت رهبري ميكند، مردم در امر دنيايشان از آن منتفع شده و در نتيجه صاحب زندگي پاكيزه ميگردند. جهل و بخل و كينه از ميانشان رخت بربسته و سعادتمندميگردند و در آخرت از نعمت جاويد برخوردار ميشوند.[17]
وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ [18]
و اين كتابي است كه ما آن را نازل كرديم كتابي است پربركت
2- آب:
آب نيز از جملۀ چيزهاييست كه خداوند از آن با عنوان "مبارك" ياد نموده است و مباركي آن بدين جهت است كه خيرات آن به زمين و اهل زمين عايد ميشود.[19]
وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكا [20]
و از آسمان، آبي پربركت نازل كرديم
افراد پر بركت
خداوند در قرآن به برخي از افراد توجّه خاصي نموده و آنها را مشمول بركات خود نموده است:
1- نوح و همراهان او:
قِيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ وَ عَلي أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ..[21]
(به نوح) گفته شد: اي نوح! با سلامت و بركاتي از ناحيه ما بر تو و بر تمام امتهايي كه با تواند، فرود آي!..
در اين آيه مراد از بركات، كه نصيب نوح و همراهان او شده، مطلق نعمتها در زندگي نيست، بلكه خصوص آن نعمتهايي است كه آدمي را به سعادت رسانيده است.[22]
2- ابراهيم و اسحاق و خاندان آنها:
ابراهيم و خاندان او نيز از جمله افرادي بودند كه بركات خداوند شامل حال آنها شد:
سَلامٌ عَلي إِبْراهِيم.. وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَلي إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ [23]
سلام بر ابراهيم!.. ما به او و اسحاق بركت داديم و از دودمان آن دو، افرادي بودند نيكوكار و افرادي آشكارا به خود ستم كردند
دراين آيه، سخن از بركتي است كه خدا به ابراهيم و اسحاق ارزاني داشت، اين آيه فعلبارَكْنابه صورت مطلق آمده و معني عموم را ميرساند، بنابراين بركت در همه چيز را شامل ميشود، در عمر و زندگي، در نسلهاي آينده،در تاريخ و مكتب و ..،و گفته شد كه اين كلمه در مورد هر نعمتي كه با دوام باشد استعمال ميشود و لذا اين آيه اشاره به دوام نعمتهاي الهي بر ابراهيم و اسحاق (و خاندانشان) ميباشد و از بركاتي كه خداوند به آنها داد اين بود كه تمام انبياي بني اسرائيل از دودمان اسحاق به وجود آمدند.[24]
3- موسي:
موسي(ع) نيز از شخصيّتهايي است كه بركت خداوند شامل او گرديده است:
فَلَمَّا جاءَها نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِين[25]
هنگامي كه نزد آتش آمد، ندايي برخاست كه مبارك باد آن كس كه در آتش است و كسي كه در اطراف آن است..
صاحب مجمع در تفسير مَنْ حَوْلَها آورده است كه مراد، حضرت موسي است.[26]
4- عيسي:
عيسي(ع) نيز از جانب خداوند منشأ بركات فراواني بوده است:
وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْت [27]
و مرا- هر جا كه باشم- وجودي پر بركت قرار داده
معناي مبارك بودن او اين است كه براي مردم منافع بسيار دارد، علم نافع به ايشان ميآموزد و به عمل صالح دعوتشان ميكند و به ادبي پاكيزهتر تربيتشان ميكند و كور و پيس را شفا داده، اقويا را اصلاح و ضعفا را تقويت و ياري ميكند.[28]
عوامل بركت
بركات الهي، هديه هايي است كه خداوند از روي فضل، براي بندگان خود در نظر گرفته است، امّا اين بركات بر اساس نوع و ميزان عملكرد بندگان و آمادگي آنها، به ايشان ميرسد و لذا بايد شرايط را براي دريافت بركات فراهم نموده تا بهرۀ بيشتري ببريم،[29] عواملي كه انسان را در اين زمينه ياري ميكنند عبارتند از:
1- ايمان و تقوا:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض [30]
و اگر اهل آباديها، ايمان ميآوردند و تقوا پيشه ميكردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها ميگشوديم
چرا كه اهل ايمان و تقوا نعم الهي را وسيله عبادت و اطاعت ميكنند، ولي كفار آن را در راه معصيت خرج مي كنند[31]
2- إستغفار:
براي دريافت بركات الهي بايد موانع را از سر راه برداشت، يكي از وسايل اين كار استغفار است:
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهارا [32]
به آنها گفتم: از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است ،تا بارانهاي پربركت آسمان را پي در پي بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان كمك كند و باغهاي سرسبز و نهرهاي جاري در اختيارتان قرار دهد!
امام علي(ع)در اين باره فرمودند:
وَ قَد جَعلَ اللّهُ الاستِغفارَ سَبَباً لِدُرر الرّزق وَ رَحمَة الخلق...[33]
خداوند إستغفار را وسيلۀ دائمي فروريختن روزي و موجب رحمت به خلق قرار داد...
پي نوشت ها:
[1]. راغب اصفهاني، حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، دار العلم الدار الشامية، دمشق بيروت، چاپ يكم،1412ق، تحقيق: صفوان عدنان داودي، ص 119؛ و ابن منظور، محمدبن مكرم؛ بيروت ،دار صادر،1414 لسان العرب، ج10، ص 395
[2] مصطفوي، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه ونشر كتاب،1360 ش، ج1، ص 259
[3]. طباطبائي، سيّد محمد حسين؛ ترجمه الميزان، سيّد محمد باقر موسوي همداني، قم، دفترانتشارت اسلامي جامعۀ مدرسين،1374 ش،چاپ پنجم،ج7ص389و 390
[4] . أعراف/ 96
[5]. مكارم شيرازي،ناصر؛ تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه،1374 ش، چاپ اول ، ج6، ص 266
[6] مصطفوي، حسن؛ تفسير روشن، تهران، مركز نشر كتاب، 1380 ش، چاپ اول، ج9، ص 71
[7] تفسير نمونه، ج6، ص 266؛ و ترجمه الميزان، ج7ص 389
[8]. تفسير روشن، ج9، ص 71
[9] آلعمران/ 96
[10]. تفسير نمونه، ج3، ص 14
[11] الأنبياء/ 71
[12]. تفسير نمونه، ج13، ص 452. و صادقي تهراني، محمد؛ الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامي، 1365 ش، چاپ دوم ،ج19، ص 331
[13]. الإسراء/ 1
[14]. تفسير نمونه، ج12، ص 10
[15]القصص/ 30
[16].الدخان/3
[17]. ترجمه الميزان، ج7، ص 387
[18]. الأنعام/ 92
[19]. ترجمه الميزان، ج18، ص 509
[20]. ق/ 9
[21] هود/ 48
[22]. ترجمه الميزان، ج10، ص 358
[23] صافات/ 109و 113
[24]. تفسير نمونه، ج19، ص130
[25]. نمل/ 8
[26]. طبرسي ،فضل بن حسن؛ مجمع البيان في تفسير القرآن،تهران ،انتشارات ناصر خسرو،1372 ش، چاپ سوم، ج7، ص 330
[27]. مريم / 31
[28]. ترجمه الميزان، ج14، ص 61
[29]. تفسير روشن، ج9، ص 71
[30]. أعراف 96
[31]. طيب، سيد عبد الحسين؛ أطيب البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378 ش،چاپ دوم، ج5، ص 398
[32]. نوح10 تا13
[33]. قمي مشهدي، محمدبن محمدرضا؛ تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، سازمان چاپ و انتشار وزارت ارشاد، تهران،1368 ش، چاپ اول، ج13، ص 454