پرسش:
چگونه انسان به كمال ميرسد و چرا در چهل سالگي انسان به كمال ميرسد؟
پاسخ:
با سلام و ادب سلامتي، سعادت و موفقيت شما را از درگاه ايزد منان خواستاريم
از ارتباط جنابعالی با سایت طلبه پاسخگو سپاسگزاریم
استاد مطهري(ره) ميگويد: از نظر قرآن انسان موجودي است برگزيده از طرف خداوند، خليفه و جانشين او در زمين، نيمه ملكوتي و نيمه مادي، داراي فطرتي خود آشنا، آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسئول خويشتن و جهان، مسلط بر طبيعت و زمين و آسمان، وجودش از ضعف و ناتواني آغاز ميشود و به سوي قوت و كمال سير ميكند و بالا ميرود اما جز در بارگاه الهي و جز با ياد او آرام نميگيرد.
ظرفيت علمي و عملي اش نامحدود است و ارزش انسان به كمال رسيدن است و منظور از كمال، كمال روحي و نفساني است چون روح اصل و مبناي هويت و شخصيت آدمي است.
از ديدگاه اسلام ارزش انسان به آن است كه به هدف خلقت كه قرب الهي است نائل گردد. از نظر قرآن انساني سعادتمند است كه به اين هدف دست يابد. سعادت در گرو كسب علم يا لذت يا قدرت بيشتر و مانند اينها نيست.
سعادت تنها در پيوند با خدا حاصل ميشود كه در قرآن از آن به عبادت تعبير شده است: "و ماخلقت الجن و الانس الا ليعبدون؛ جن و انس را نيافريدم جز براي آن كه مرا بپرستند".(1) براي رسيدن به كمال نهايي، ابزارهايي لازم است كه عبارتند از:
1 - معرفت خدا: كليد نيل به هدف نهايي معرفة الله است. بدون شناخت خداوند تقرب به او امكان پذيرنيست و از اين رو امام علي(ع) ميفرمايد: "اول الدين معرفته؛ معرفت خدا سرآغاز تدين است".(2)
2 - تقوا: براي دستيابي به مقام شكر و نيل به اجر عظيم و احاطه بر مسائل با روشن بيني خاص و كسب موفقيت، قرن مجيد تقوا را مطرح كرده كه همه اين موضوعات در قرب به پرودگار مؤثر است.
3 - عبادت: در حديث قدسي آمده است: "هيچ بندهاي به عبادتي بهتر از واجبات به من نزديك نشده است. او به وسيله نوافل به من تقرب ميجويد تا جايي كه او را دوست بدارم، آنگاه گوش شنوا و ديده بينا و دست تواناي او خواهم بود. اگر مرا بخواند پاسخش ميدهم و چنانچه چيزي از من بخواهد ارزانياش ميدارم".(3)
4 - ترك گناه: بزرگترين مانع رسيدن به كمالات، گناه و هواي نفس است به طوري كه امام صادق(ع) ميفرمايد: "بين بنده و خدا هيچ پردهاي تاريكتر و ترسناكتر از نفس و هوي نيست. براي از بين بردن اين دو وسيلهاي مانند احتياج به خدا و خشوع براي خدا و گرسنگي در روز و بيداري در شب نيست".(4)
حذر از پيروي نفس كه در راه خدا مردم افكنتر از اين غول بياباني نيست
امام صادق(ع) ميفرمايد: "از هواي نفس بپرهيزيد همان طوري كه از دشمنانتان ميپرهيزيد. هيچ چيز دشمنتر براي مردم از پيروي هواهايشان و نتيجه زبان هايشان نيست".(5)
بر اين اساس، دست يابي به كمال، رياضت و مجاهده با نفس ميخواهد.
ايمان عبارت است از اين كه انسان علاوه بر اعتقاد به آن چه گفته شد، در برابر اوامر الهي تسليم محض باشد. به عبارت ديگر: حقيقت ايمان تسليم ظاهر و باطن در برابر حق است.(6) چون تسليم در برابر حق مراتب دارد، ايمان هم داراي مراتب است، زيرا ممكن است انسان در برابر دستورنماز تسليم باشد، ولي در برابر دستورخمس تسليم نباشد و عمل به آن برايش مشكل باشد. حضرت صادق(ع) فرمود: "خداوند ايمان را بر هفت سهم تقسيم كرده: نيكي، صدق، يقين، رضا، وفا، حلم و علم (شايد مراد علم به وظايف شرعي باشد). كسي كه تمام اين هفت سهم را دارد، مؤمن كامل و متعهد است".(7)
قرآن كريم مؤمنان حقيقي را چنين توصيف كرده و نشانههاي ايمان را چنين بيان ميكند: "مؤمنان تنها كساني هستند كه هر وقت نام خدا برده شود، دلهايشان (از عظمت خدا و احساس مسئوليت در برابر وظايف الهي) ترسان ميگردد، و هنگامي كه آيات او بر آنها خوانده ميشود، ايمانشان افزون ميگردد، و تنها بر پروردگارشان توكل دارند. آنها نماز را بر پا ميدارند، و از آن چه به آنها دادهايم، انفاق ميكنند. مؤمنان حقيقي آنها هستند. براي آنان درجات (فوقالعادهاي) نزد پروردگارشان است و براي آنها آمرزش و روزي بي نقص و عيب است".(8)
در اين آيات پنج صفت براي مؤمنان حقيقي ذكر شده است.
در ابتداي سوره مؤمنون نيز بعد از بيان اين كه مؤمنان رستگارند، صفات مؤمنان را تا ده آيه بيان كرده است. در آيات ديگر نيز برخي از صفات مؤمنان را بيان نموده است.
اميرمؤمنان علي(ع) فرمود: "ايمان بندهاي كامل نميشود تا به درجهاي برسد كه آن چه را خدا دوست دارد، دوست بدارد و آن چه را خدا دشمن دارد، دشمن بدارد".(9)
در مورد قسمت دوم سوال شما مي توان گفت:
قرآن كريم در چهار مورد (آيه 51 سوره بقره، 26 سوره مائده، 142 و 15 سوره اعراف) روي عدد "اربعين" تكيه كرده است. در سوره اعراف ميفرمايد: "و واعدنا موسي ثلاثين ليلة و أتممناها بعشر فتمّ ميقات ربه أربعين ليلة؛ (10) و ما با موسي، سيشب وعده گذاشتيم، سپس آن را با ده شب (ديگر) تكميل نموديم. به اين ترتيب،
ميعاد پروردگارش (با او) چهل شب تمام شد".
در احاديث اهل بيتعليهمالسلام براي عدد چهل اثر خاصي ثابت شده است. اميرمؤمنانعليهالسلام فرمود: "عمري كه آدمي در آن به كمال عقل ميرسد، چهل سالگي است". (11)
حضرت باقرعليهالسلام فرمود: "هر كس چهل روز ايمانش را با خدا خالص كند، خداوند محبت دنيا را از دلش بيرون برد، و بينشي به وي عطا كند كه در درمان خويش را بداند، و حكمت را در دلش جاي دهد، و زبانش را به حكمت جاري سازد". (12)
از روايات و احاديث ديگري كه روي عدد چهل تكيه دارند استفاده ميشود كه اثر ويژهاي دارد.
در مورد اين مسئله كه رمز و فلسفه عدد چهل چه ميتواند باشد و چه واقعيتهايي در حقيقت آن نهفته است، تحقيق و بحث مفصلي لازم است كه در صورت نياز، در سئوالهاي آينده ميتوان پاسخ داد.
در عدد اربعين و چهل خصوصيتي وجود دارد كه ساير عددها آن خصوصيت را ندارند در اين جا به مهم ترين آن اشاره مي كنيم: 1- بعثت اغلب انبيا در چهل سالگي
2- كمال عقل انساني در چهل سالگي
3- تأكيد بر حفظ چهل حديث
4- آثار فراوان بر اخلاص چهل روز
5- دعا به چهل نفر در نماز شب
6- شركت در نماز جماعت در چهل روز
7-استجابت دعاي چهل نفر بر جنازة مؤمن
8- استجابت دعا در حضور چهل نفر.
حافظ مي گويد:
سحرگه رهروي در سرزميني همي گفت اين معما با قريني
كه اي صوفي شراب آن گه شود صافكه در شيشه بماند اربعيني
شايد منظور از رسيدن در سن چهل سالگي آن است كه در اين سن اعمال خوب يا بد انسان حالت ملكه به خود مي گيرد و به سختي قابل تغيير دادن است و انسان در اين سن به تكامل خود مي رسد منتهي خوبان در خوبي و بدان در بدي به كمال مطلوب خود مي رسند.
در پايان خاطر نشان مي كنيم كه اين بدان معنا نيست كه انسان نتواند پيش از چهل سالگي به كمال برسد و نمونه آن امامان و پيشوايان ديني ما هستند كه قبل از چهل سالگي به مقام امامت كه مقام انسان كامل است ، دست يافته اند.
1. ذاريات (51) آيه 56.
2 . نهج البلاغه، خطبه اول.
3 . اصول كافي، ج4، ص 53.
4 . سفينةالبحار، ج2، ص 603.
5 . اصول كافي، ج4، ص 30.
6 . تفسيرنمونه، ج15، ص 412 و ج 74، ص 86.
7 . همان، ج22، ص 29.
8 . انفال (8) آيه 2 تا 4.
9 . محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، ج1، ص 197، شماره 1330 ( ماده ايمان).
10. سوره اعراف (7) آيه142.
11.عبدالله جوادي آملي، تسنيم، ج 4، ص 394.
12. مصطفي حسيني، دشتي، معارف و معاريف، ج 4، ص 289، ماده چهل.