پرسش:
با عرض سلام
بسیاری از وهابیون در اینترنت بخشی از نوشتار مرحوم شیخ حر عاملی را می آورند و استدلال می کنند که شیعه علم حدیث قوی ندارد و اکثر روایات کتب شیعه ضعیف هستند. عبارات مرحوم شیخ این هست:
'ویلزم بطلان الإجماع ، الذی علم دخول المعصوم فیه ـ أیضا ـ كما تقدم . واللوازم باطلة ، وكذا الملزوم . بل یستلزم ضعف الأحادیث كلها ، عند التحقیق ، لأن الصحیح ـ عندهم ـ : â« ما رواه العدل ، الإمامیّ ، الضابط ، فی جمیع الطبقات â» . ولم ینصوا على عدالة أحد من الرواة ، إلا نادراً ، وإنما نصوا على التوثیق ، وهو لایستلزم العدالة ، قطعا ، بل بینهما عموم من وجه ، كما صرح به الشهید الثانی ، وغیره . ودعوى بعض المتأخرین : أن â« الثقة â» بمعنى â« العدل ، الضابط â» . ممنوعة ، وهو مطالب بدلیلها . وكیف ؟ وهم مصرحون بخلافها ، حیث یوثقون من یعتقدون فسقه ، وكفره ، وفساد مذهبه ؟ ! وإنما المراد بالثقة : من یوثق بخبره ، ویؤمن منه الكذب عادة ، والتتبع شاهد به ، وقد صرح بذلك جماعة من المتقدمین ، والمتأخرین . ومن معلوم ـ الذی لاریب فیه ، عند منصف ـ : أن الثقة تجامع الفسق ، بل الكفر . وأصحاب الاصطلاح الجدید قد اشترطوا ـ فی الراوی ـ العدالة فیلزم من ذلك ضعف جمیع أحادیثنا ، لعدم العلم بعدالة أحد منهم ؛ إلا نادرا . ففی إحداث هذا الاصطلاح غفلة ، من جهات متعددة ، كما ترى . وكذلك كون الراوی ضعیفا فی الحدیث لا یستلزم الفسق ، بل یجتمع مع العدالة ، فإن العدل ، الكثیر السهو ، ضعیف فی الحدیث ، والثقة ، والضعف غایة ما یمكن معرفته من أحوال الرواة . ومن هنا یظهر فساد خیال من ظن أن آیة ( إن جائكم فاسق بنبأ ) [ الآیة (6) من سورة الحجرات (49) ] تشعر بصحة الاصطلاح الجدید . مضافا إلى كون دلالتها بالمفهوم الضعیف ، المختلف فی حجیته . ویبقى خبر مجهول الفسق : فان أجابوا : بأصالة العدالة . أجبنا : بأنه خلاف مذهبهم ، ولم یذهب إلیه منهم إلا القلیل . ومع ذلك : یلزمهم الحكم بعدالة المجهولین ، والمهملین ، وهم لا یقولون به . ویبقى اشتراط العدالة بغیر فائدة . الخامس عشر : أنه لو لم یجز لنا قبول شهادتهم فی صحة أحادیث كتبهم ، وثبوتها ، ونقلها من الأصول الصحیحة ، والكتب المعتمدة ، وقیام القرائن على ثبوتها ، لما جاز لنا قبول شهادتهم فی مدح الرواة ، وتوثیقهم . فلا یبقى حدیث ، صحیح ، ولاحسن ، ولاموثق ، بل یبقى جمیع أحادیث كتب الشیعة ضعیفة'(وسائل الشیعه جلد ۳۰)و از کتاب طرائف المقال جلد دوم مرحوم سید علی بروجردی این عبارات را نقل می کنند:"أخبار المحمدین بصحة ما فی كتبهم جمیعا فی حیز المنع ، سیما مع ملاحظة إدراجهم الضعاف فیها بل هی أكثر ، ولعل الصحیح المعتبر المدرج فی تلك الكتب كالشعرة البیضاء فی البقرة السوداء"سوالات بنده این هستند:۱) آیا نظر شیخ عاملی درست هست؟ علمای ما چه انتقاداتی به ادعای ایشان وارد کردند؟۲)آیا نظر مرحوم علی بروجردی درست هست؟
پاسخ:
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
کسی که این عبارات را دلیل بر ضعف علم حدیث شیعه گرفته، به هیچ وجه در این مسائل اطلاعی نداشته است. ای کاش کسانی که در زمینه مسائل تخصصی تبحر ندارند، بدون مراجعه به اهل آن اظهار نظرهای تخصصی نمی کردند. البته در بعضی سایتها به قصد تخریب دین و اعتقادات دینی هر چه به ذهنشان می آید می نویسند، و چه بسا گاهی هم بدانند که دارند باطل می گویند، ولی به نیت سوء قلم می زنند.
سخن مرحوم حر عاملی، نه قضاوت در باره تراث حدیثی شیعه است، بلکه نقدی بر اصطلاحی است که از اواخر قرن هفتم و اوائل قرن هشتم در حوزه های شیعی رواج یافته، و به نظر مرحوم حر اصطلاح مناسبی نیست.
توضیح این که قدمای محدثین حدیث را به دو نوع تقسیم می کردند؛ حدیث صحیح یا معتبر و حدیث غیر صحیح و نامعتبر. در دیدگاه قدما هر حدیثی که به دید نوعی، قرائن اعتماد و وثوق در آن باشد حدیث صحیح خوانده می شده است؛ و هر حدیثی که از این قرائن بی بهره است، حدیث غیر صحیح بوده است.
در اواخر قرن هفتم مرحوم ابن طاووس، از علمای حدیث شناس شیعه، برای سهولت کار، تقسیم بندی دیگری را در حدیث مطرح کرد و توسط مرحوم علامه حلی شاگرد او رواج یافت. او احادیث را بر چهار نوع تقسیم کرد؛ صحیح، حسن، موثق و ضعیف.
در نزد او، حدیث صحیح، حدیثی بود که همه روات آن امامی و عادل باشند؛ و حدیث حسن حدیثی که لااقل یکی از روات آن امامی ای باشد که عدالت او محرز نیست، ولی قرائن مدح داشته باشد؛ و حدیث موثق در تقسیم بندی او حدیثی است که لااقل یکی از روات آن غیر امامی باشد، ولی در کتابهای رجالی توثیق شده باشد. او هر حدیثی که در زمره احادیث چهارگانه فوق نباشد را ضعیف خواند.
مرحوم حر می گوید، اصطلاح اخیر را این چنین تخطئه می کند که بر اساس آن، نام صحیح تنها بر عده معدودی از احادیث اطلاق می شود؛ انگاری که بقیه احادیث غیر معتبر و غیر قابل اعتمادند. بر این اساس، می فرماید همان اصطلاح قدماء از حیث قواعد تبیین شده در علم اصول فقه برای عمل و اعتماد به احادیث، منطقی تر و قابل دفاع تر است.
بنابراین اختلاف در اصطلاح است و نه در حقیقت احادیث و اعتبار آنها.
لازم به ذکر است که تدوین حدیث نزد شیعه و رعایت قواعد سخت گیرانه در نقل حدیث، از نظر تاریخی اقدم از تدوین حدیث نزد اهل سنت است، و گسست تاریخی در آن وجود ندارد. قواعد تحدیث ـ به معنای شروطی که در نقل حدیث لازم بوده تا کسی به خود حق بدهد حدیثی نقل کند و دیگران از او بپذیرند ـ آن چنان سخت گیرانه بوده است که جعل در آن آسان نبوده و یا لااقل به زودی کشف و از جمله احادیث معتبر حذف می شده است. در تاریخ نقل حدیث محدثی که قواعد تحدیث را رعایت نمی کرده گاه تبعید می شده است.
آنچه مرحوم بروجردی هم گفته اند تعریض و اعتراضی است بر مسلک اخباریون که گاه تمام روایات موجود در کتب اربعه و مثل آن را صحیح می شمرده اند؛ و سخت گیری او نیز بر اساس اصطلاح صحیح در نزد متأخرین است، و نه اصطلاح صحیح در نزد قدماء.
در این باره به شما توصیه می کنیم به کلیات علم الرجال، تألیف استاد جعفر سبحانی مراجعه نمایید.