پرسش:
دختري18ساله هستم.3ماه با پسري رابطه تلفني داشتم. از کارم پشيمان شدم و همه چيز را تمام کردم. ولي آن پسر نفرينم مي کند و مي گويد با احساساتش بازي کرده ام. ميترسم در آينده برايم مشکلي پيش بيايد. راهنمايي ام کنيد.
22 سال دارم، تقريبا يک سال است که تلفني با پسري در ارتباطم، مي گويد قصدش ازدواج است اما من به حرفش اعتماد ندارم و از کارم خيلي پشيمانم چون مي دانم خداوند از کارم راضي نيست، هر وقت خواستم اين کار را تمام کنم با تهديد آن پسر مبني بر خودکشي و ريختن آبرويم مواجه شدم!
پاسخ:
با سلام
در باره سوالات مطرح شده و موارد مشابه چند نکته قابل توجه است که تقاضا دارم به اين نکات به ترتيبي که عرض مي کنم توجه شود:
اول اين که تجربه نشان داده است که بيش از 90 در صد اين گونه روابط نه تنها به ازدواج منتهي نمي شود بلکه سرانجام خوبي ندارد و ممکن است در صورت تداوم زمينه ساز بسياري از بزه کاري ها و ناهنجاري هاي اخلاقي شود. افرادي که درگير اين نوع روابط هستند بعد از مدتي که از حال و هواي اوليه عبور مي کنند، اين مسئله را به رخ طرف مقابل مي کشند و از آن براي سرزنش يکديگر استفاده مي کنند و به عنوان يک نقطه ضعف از هر دو طرف تلقي مي شود. به نظر مي رسد که اين روش آشنايي، راهي منطقي براي ازدواج و همسريابي نيست و بايد اين رابطه را تمام کرد.
اما متاسفانه اکنون به هر دليلي اين رابطه به صورت تلفني، پيامک، اينترنتي يا از هر طريق ديگري شکل گرفته است، حال اين سوال مطرح مي شود که چه بايد کرد؟
اولين مسئله اي که بايد بدانيم اين است که به سرعت اين رابطه را خاتمه دهيم. چون هر چه اين مسائل پيش برود و اطلاعات بيشتري نزد ديگري مطرح شود و روابط به مراحل گسترده تر و عميق تري بکشد، پيشگيري از تداوم رابطه و بازگشت از آن بسيار مشکل تر مي شود. بنابراين بايد در اسرع وقت توبه کنيد و به سرعت اين رابطه را خاتمه دهيد.
اما نکته مهم در پايان دادن اين رابطه اين است که يکي از طرفين که ذينفع است و يا درگير يک سري احساسات شده است، طرف مقابل را نفرين ميکند يا به شدت از دست او ناراحت مي شود، تهديد به خودکشي، ريختن آبرو و ... مي کند، در اين شرايط ما بايد اين موارد را با توجه به آفاتش بررسي کنيم. اگر در هر کدام از روابط اجتماعي از نظر عقلي يا شرعي به کسي ظلم کرده باشيم، نفرين آن فرد کاملا به جا است اما در اين گونه روابط در حقيقت ظلمي نسبت به کسي نشده است و حتي شرعا و عقلا هم وظيفه داريم هر چه زودتر اين رابطه را پايان دهيم. پس وقتي به کسي ظلمي نکردهايم نفرين آن طرف و يا احساساتي که به وجود آمده و مسائلي از اين قبيل، قابل قبول نيست و نبايد به اين گونه مسائل توجه کرد و اهميت داد.
همان طور که گفتيم عاقلانه ترين کار اين است که هر چه زودتر اين روابط را تمام کنيم اما اگر به هر دليلي نتوانستيد اين مسئله را تمام کنيد مثلا احساس کرديد مي توانيد با يکديگر ازدواج کنيد، بايد شرايط را به صورت منطقي و عاقلانه بازنگري کنيد، اگر مشابهت و کفويتي از نظر خانوادگي و اعتقادي بين شما وجود دارد از آن پسر بخواهيد که به صورت متعارف و رسمي به همراه خانواده اش از شما خواستگاري کند در اين زمينه تحقيقات لازم و ضروري را هم انجام دهيد وببينيد آيا ادعاهايي که درباره سوابق، روابط، اخلاقيات و تحصيلاتش مي کند واقعا صادقانه است يا نه. حتما اين مسائل بررسي شود و اگر با توجه به تحقيقات و مطالعاتي که کرديد به اين نتيجه رسيديد که واقعا آن ملاک هايي که از همسر آينده تان داريد در طرف مقابل وجود ندارد بهتر مي توانيد اين رابطه را تمام کنيد. چون مسئله يک عمر زندگي است و اگر بعد از مدتي مثلا بعد از يک سال يا شش ماه اين ازدواج به طلاق منجر شود آسيب هايش براي هر دو طرف خيلي بيشتر است چه آسيب هاي عاطفي و چه آسيب هاي مالي!