كمتر ديده شده كسي از نعمت وجود سخن بگويد و خدا را بدان سپاس گويد.
نعمتها همان گونه كه مي آيند مي روند؛ اما گاهي اوقات جلب و زوال نعمت به علل و عواملي بسته است كه ارتباط تنگاتنگي با اعمال و رفتار ما دارد.
نعمتها همه زندگي ما را تشكيل مي دهد؛ اما ما از بسياري از آنها غافل هستيم و تنها برخي از چيزها مانند ثروت انبوه و آسايش و رفاه را نعمت مي دانيم. كمتر ديده شده كسي از نعمت وجود سخن بگويد و خدا را بدان سپاس گويد.
نعمتها همان گونه كه مي آيند مي روند؛ اما گاهي اوقات جلب و زوال نعمت به علل و عواملي بسته است كه ارتباط تنگاتنگي با اعمال و رفتار ما دارد. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا تحليل و تبيين قرآن را از اين عوامل ارائه دهد. با هم اين مطلب را ازنظر مي گذرانيم.
اقسام نعمت
واژه عربي نعمت برگرفته از واژه نعم است كه در اصل به معناي رفاه، زندگي پاكيزه و صلاح حال است. (معجم مقاييس اللغه، ج5، ص446) در اصطلاح، نعمت به معناي چيزي است كه خداوند متعال آن را به بنده اش از مال و زندگي عطا مي كند و همچنين به معناي منت نيز آمده است. (لسان العرب، ابن منظور، ج14، ص208)
نعمت تنها اختصاص به نعمتهاي مادي و ظاهري ندارد، بلكه شامل نعمتهاي معنوي و باطني نيز مي شود. اين واژه گاه در مقابل ضرر واقع مي شود. (التحقيق، مصطفوي، ج12، ص178)
خداوند در آيه 20 سوره لقمان از برخورداري انسان ها از نعمت هاي فراوان ظاهري و باطني الهي سخن به ميان مي آورد و آنان را به تدبر و توجه يابي نسبت به آن ها دعوت مي كند؛ چراكه يكي از راه هاي شناخت خداوند و عمل به آموزه هاي وحياني قرآن و ستايش و سپاس از خداوند، توجه و تدبر در آيات الهي از جمله نعمت هاي گوناگون خداوندي است.
خداوند در آيه 20 و 21 سوره لقمان، توجه يابي انسان ها به نعمت هاي ظاهري و باطني خداوندي را مانعي مهم در سر جدال هاي ناآگاهانه افراد درباره خود معرفي مي كند و بر اين توجه و دقت نظر تشويق و ترغيب مي نمايد.
نعمت هاي الهي چنان فراگير و گسترده هستند كه همه نيازهاي نوع انساني بلكه همه آفريده ها را دربر مي گيرد و هيچ كمبود و كاستي وجود ندارد تا انسان نيازمند چيزي باشد. (ابراهيم، 34؛ نحل، آيات53تا 55 و نيز 71 و 72 و 78تا83؛ اسراء، 67و 83 و آيات ديگر)
خداوند انواع و اقسام نعمت هاي زميني و آسماني را مسخر انسان ها كرده تا با استفاده از آنها در مسير شدن هاي كمالي گام بردارند و ضمن خدايي شدن در مقام مظهريت خدايي، همه موجودات را به كمال بايسته و شايسته ايشان برسانند (حج، آيات65و 66 و آيات ديگر)
خداوند در آيات چندي از سوره الرحمن تنها به ذكر برخي از نعمت هاي مادي، معنوي، ظاهري و باطني و نيز دنيوي و اخروي اشاره مي كند و به انسان يادآور مي شود كه با استفاده درست از نعمت هاي الهي در مقام تكذيب برنيايد و كفر و كفران نكند.
ازنظر قرآن، نعمت هايي كه خداوند در اختيار بشر قرار داده، چنان فراوان است كه از آن به نعمت هاي بي حساب و بيشمار و غيرقابل احصاء ياد مي كند. (ابراهيم، آيه34؛ نحل، آيه 18 و لقمان، آيه20) از اين رو خداوند به سبب وسعت و گستردگي نعمت هايي كه به بشر داده از آن به اتمام نعمت ياد مي كند و با واژه سبغ اين معنا را مورد تاكيد قرار مي دهد: اسبغ عليكم نعمه ظاهره و باطنه (لقمان، آيه 02 و نيز لسان العرب، ج 6، ص 951)
با نگاهي به آيات قرآني مي توان بخشي از نعمت هاي بزرگ و قابل يادآوري را بيان كرد. از جمله اين نعمت هاي بزرگ مي توان به نعمت نبوت، امامت، ولايت (مائده، آيه 3؛ قصص، آيه 5؛ ابراهيم، آيه 82 و مانند آن)، اسلام (بقره، آيه 051 و مائده، آيه 3)، پيامبران (آل عمران، آيه 461 و مائده، آيه 02)، ايمان و جلوه گري زيباي آن (حجرات، آيات 7 و 8)، امدادهاي الهي (مائده، آيه 11 و انفال، آيه 64)، ادراك و شعور (نحل، آيه 87 و مومنون، آيه 87 و سجده، آيه 9)، ابزارهاي شناخت (همان و نيز ملك، آيه 32 و انسان، آيات2 و 3)، امكانات مادي ويژه دنيوي (مائده، آيه 02 و اعراف، آيه 01)، الفت و برادري ميان افراد جامعه (آل عمران، آيات 201، 301)، اخوت ديني (همان)، استقلال (مائده، آيه 11 و نيز مائده، آيه 02)، آزادي (مومنون، آيه 82 و صافات، آيات 411 و 511) احكام اسلام و قوانين آن (بقره، آيه 132)، آساني در قوانين و احكام (بقره، آيه 581 و مائده، آيه 6)، احسان الهي در قبال نيكي ها (الرحمن، آيات 06 و 16)، نعمت آب و باران (نحل، آيات 01 و 41 و فاطر، آيه 21)، نعمت آهن و فولاد (انبياء، آيه 08 و حديد، آيه 52) و مرگ و حيات (نجم، آيات 44 و 55 و يس، آيات 33 و 53) و دهها نعمت ديگر اشاره كرد.
عوامل جلب و افزايش نعمت
انسان اگر بخواهد افزون بر اين نعمت هاي الهي، از نعمت هاي خاص و بيشتر بهره مند شود يا نعمت ها افزايش يا تداوم پيدا كند، مي بايست افزون بر شكر نعمت كه نعمت را افزون مي كند، به عوامل ديگري نيز توجه يابد و بدان پاي بند باشد.
شكر نعمت
يكي از مهمترين عواملي كه سبب افزايش و فراواني نعمت مي شود، شكر و سپاس انسان به پيشگاه خداوندي است كه در آياتي از جمله آيه 7 سوره ابراهيم به آن توجه داده شده است. بنابراين، اگر كسي خواهان افزايش و فراواني نعمت نسبت به خود يا جامعه است مي بايست شكرگزار نعمت باشد.البته شكر نعمت ابعاد و مراتب متعدد و گوناگوني دارد كه از شكر زباني تا شكر قلبي را شامل مي شود؛ چنان كه شكر واقعي آن است كه انسان از نعمت به درستي در مسير كمالي از آن بهره گيرد و از هرگونه افراط و اسراف و تبذير نعمت خودداري نمايد. (بقره، آيات 271 و 581؛ اعراف، آيه 241؛ نحل، آيه 411؛ عنكبوت، آيه 71؛ لقمان، آيه 21 و سباء آيه 51 و آيات ديگر).
عمل به شريعت اسلام
از ديگر عوامل افزايش و فراواني نعمت مي توان به عمل به كتاب هاي آسماني و شريعت الهي اشاره كرد. خداوند در آيات 56 و 66 سوره مائده، بهره مندي اهل كتاب از نعمت هاي آسماني و زميني را در صورت باور به تورات و انجيل و عمل به احكام آن ها همراه با ديگر تعاليم نازل شده به سوي بشر مي داند. به اين معنا كه اگر كسي بخواهد از نعمت هاي الهي بهره بيشتري برد، مي بايست به همه آموزه هاي وحياني كه در قالب شرايع ارسال شده عمل كند مگر مواردي كه نسخ شامل آن شده باشد. براين اساس، عمل به شريعت اسلام كه جامع ترين و كامل ترين شرايع است، بهترين و آسان ترين شيوه جلب و جذب و افزايش نعمت و فراواني آن است.
تقوا
خداوند يكي ديگر از مهم ترين عوامل افزايش نعمت را تقوا برمي شمارد و در آياتي از جمله 56 سوره مائده و 69 سوره اعراف از كسب تقوا و محافظت بر آن به عنوان عامل زمينه ساز و فراواني نعمت ها ياد مي كند.
در يك كلام ايمان و عمل صالح براساس آموزه هاي عقلاني و عقلايي و شرعي مهم ترين عامل جلب و افزايش نعمت است كه در اين آيات برآن تأكيد شده است.
البته نبايد از نقش امنيت در افزايش نعمت و فراواني آن غافل ماند (نحل، آيه211) و معلوم است كه كسب امنيت نيز مبتني بر تحقق اموري از جمله عوامل پيش گفته است. بنابراين، هرچه انسان به خدا نزديك تر و متاله و خدايي تر شود، خداوند عنايت خاص خود را مشمول او مي كند و او را از بركات و نعمت هاي فراوان بهره مند مي سازد.
عوامل كاهش يا زوال نعمت
از آيات قرآني اين معنا به دست مي آيد كه نعمت ها از هر قسم و گونه اي باشد مي تواند كاهش يا زوال يابد. بنابراين، اين گونه نيست كه خداوند نعمت را به نقمت و بلايي تبديل نكند يا از انسان نگيرد. البته اين مسأله زماني پديد مي آيد كه انسان به جاي شكر نعمت، كفران نعمت كند و به هر شكلي از جمله تبذير و اسراف و بهره نادرست از نعمت آن را تباه نمايد.
خداوند در آيات بسياري از جمله 35 سوره انفال و 9سوره هود و 11 سوره رعد از زوال پذيري نعمت هاي عطاشده از سوي خدا به انسان ها سخن به ميان مي آورد و به آنها هشدار مي دهد تا مواظب اعمال و رفتار خود باشند.
از مهم ترين عوامل زوال نعمت مي توان به كفران نعمت (نساء، آيه741 و ابراهيم، آيات7 و 82)، گناه (انفال، آيات25و 35)، كفرورزي (همان)، ظلم و ستم(همان)، تكذيب آيات الهي(همان) و عمل نادرست و ناپسند(همان) اشاره كرد.
انسان ها در نتيجه چنين رفتارها و كارهايي گرفتار زوال نعمت مي شوند و در نتيجه زوال نيز گرفتار ياس و نوميدي (هود، آيات9 و 11 و اسراء، آيه38) و تضرع و ناله و انابه (نحل، آيه35) مي گردند. آنان وقتي به كفران نعمتي آن را از دست مي دهند، تازه متوجه نعمت مي شوند و به سوي خداوند متوجه مي گردند تا خداوند نعمت را به ايشان بازگرداند. (نحل، آيه35 و فصلت، آيه15 و قلم، آيات62و 72و 23)
اين گونه است كه با دعا و نيايش خواهان بازگشت روزي مي شوند و از خداوند مي خواهند تا نعمت را برگرداند. (فصلت، آيه15) اين درحالي است كه تا زمان وجود نعمت از خدا و نعمت غافل بودند و به كفران نعمت مشغول.
البته مشكلي كه نعمت هاي زياد براي بشريت دارد اين است كه انسان ها را مغرور و متكبر مي سازد (اسراء آيه38 و فصلت، آيه15) و اين سرمستي و غرور و خودپسندي، وضعيت انسان ها را بدتر از بد مي كند (آل عمران، آيه881 و انعام، آيه44 و هود، آيه01 و فجر، آيه51) و از خداوند دور مي سازد. (فصلت، آيه15)
از اين روست كه گفته اند ثروت و نعمت زياد براي بسياري از مردم به جاي اين كه نعمت باشد، نقمت است؛ زيرا عامل سقوط ايشان مي شود. به سخن ديگر، گاه امكانات و نعمت هاي مادي در دنيا خود مقدمه اي براي عذاب افراد و جوامع بشري است و آن چه به ظاهر نعمت و فراواني آن است، خود عذاب و بلايي است كه فرد و جامعه بدان دچار آمده است. اين همان عذاب استدراجي است كه انسان ها بايد از آن دل نگران باشند. (اعراف، آيه 59؛ توبه، آيه 55؛ يونس، آيه 88 و مزمل، آيات 11 تا 31)
لزوم يادآوري نعمت
انسان عاقل و خردمند كسي است كه نسبت به نعمت هاي الهي شاكر و سپاسگزار است و همواره با يادآوري نعمت ها به خود اجازه نمي دهد تا كفران نعمت كرده يا نادرست و باطل از آن استفاده نمايد. از اين رو خداوند به انسان ها هشدار مي دهد تا همواره بيدار باشند و گرفتار غفلت نشوند. يادآوري و ذكر نعمت (بقره، آيات 04 و 74 و 221 و 132 و آيات ديگر) موجب مي شود تا انسان مسير درست شدن هاي كمالي را از طريق نعمت هاي الهي بپيمايد و هرگز فلسفه آفرينش خود و نعمت ها را فراموش نكند.
مبلغان ديني موظف هستند تا مردم را نسبت به نعمت هاي الهي توجه دهند و با يادآوري، آنان را به استفاده درست از نعمت در مسير آفرينش و عدالت رهنمون سازند. (اعراف، آيات 56 تا 96)
خداوند يادآوري نعمتها را از آداب دعا و نيايش مي شمارد و انسان را متوجه مي كند كه با اين روش بايد همواره شاكر خداوند باشد. (يوسف، آيه 101 و قصص، آيه 71)
بازگو كردن نعمت هاي خداوندي و مستور نداشتن آنها از مردم از توصيه ها و سفارش هاي خداوند در آياتي از جمله آيه 11 سوره ضحي است. از نظر قرآن ياد كردن نعمت هاي خداوندي از نمودهاي رشد عقلي وكمالي وجودي انسان است. (احقاف، آيه 51) بنابراين كساني كه يادآور نعمت مي شوند و به درستي از آن بهره مي گيرند، انسان هاي رشيدي هستند كه در مسير كمال رشد وجودي خويش گام برمي دارند و مظهريت در خدا و ربوبيت او را فعليت مي بخشند.
آثار يادآوري نعمت
يادآوري نعمتها آثار بسياري براي فرد و جامعه دارد كه از آن جمله مي توان به پرهيز و اجتناب از فساد و فسادگري (اعراف، آيه 47)، توجه به منشأ نعمت و حركت در مسير اهدافي كه خداوند براي نعمت درنظر گرفته (بقره، آيات 04 و 74 و 221 و آيات ديگر)، تسبيح خداوند و تنزيه او از ناپاكي ها (زخرف، آيه 31)، تقواپيشگي (بقره، آيه 132 و مائده، آيه 7)، رستگاري و خوشبختي (اعراف، آيه 96)، شكر و سپاس (انفال، آيه 62) و مانند آن اشاره كرد.
بسياري از مردم از گفتن نعمت هايي كه خداوند به ايشان داده، خودداري مي كنند و گمان مي كنند كه بيان آنها به معناي تكبر و تفاخر است؛ درحالي كه اگر كسي از نعمت هاي الهي كه به او داده شده، سخن بگويد وحتي به ديگران بگويد كه اين نعمت را خداوند به او داده است، ديگران نيز متوجه يادآوري مي شوند. خداوند مي فرمايد: و اما بنعمه ربك فحدث؛ اما درباره نعمت هاي پروردگارت سخن بگو. (ضحي، آيه 11)
تنها نكته اي كه در اين رابطه قابل توجه است اينكه بيان نعمت بايد بدور از هرگونه تفاخر و فخر فروشي باشد و صاحب نعمت همه آنها را از خداوند و فضل او بداند و خود را دراين باره هيچكاره محسوب كند.
به هرحال، انسان بايد همواره در انديشه باشد كه نعمت هاي الهي چنان بي حدوحصر است كه نمي تواند آنان را به شمارش در آورد چه رسد كه شكرگزار آن ها باشد؛ پس مي بايست به گونه اي عمل كند كه بهترين شكل استفاده از نعمت باشد و شخص و جامعه را به كمال شايسته و بايسته اي برساند و زمينه رشدي همگاني را فراهم آورد.