استدراج به چه معناست؟

 

 

 

به نقل از رسا، یکی از سنت‌های الهی که به نوعی غافلگیری برخی از بندگان است، "استدراج" نام دارد. استدراج در لغت به معناى این است که کسى در صدد بر آید پله پله و به تدریج از مکانى و یا امرى بالا برود یا پائین آید و یا نسبت به آن نزدیک شود.
در اصطلاح دینى، مراد از استدراج این است که خداوند گناهکاران و نافرمانان جسور و بى ‏شرم را سریع گرفتار عقوبت نمى‏ کند و این بر بر غرور آنها مى ‏افزاید و عقوبت را سخت‏تر مى‏ سازد.
خیلی‌ها را می‌بینیم که دین و ایمان درست و حسابی ندارند و در عمل به احکام دینی هم به شدت بی‌اعتنا هستند، ولی در عین حال از موقعیت دنیایی خوبی برخوردارند و تقریباً همه چیز بر وفق مرادشان است؛ به عبارتی هر چه گناه و غفلتشان بیشتر می‌شود، نعمت‌های بیشتری هم عائدشان می‌شود. این همان استدراج است و نتیجه‌اش عذاب الهی را به دنبال دارد؛ البته خود این استدراج در واقع عذاب است، لکن معمولاً کسانی که به آن دچار شده‌اند، متوجه نیستند و بعضاً هم خیال می‌کنند که خداوند خیلی آن‌ها را تحویل گرفته که چنین نعماتی را به‌ آن‌ها ارزانی داشته! غافل از اینکه، خود این مسأله در واقع قهر الهی است.
در حدیثى از امام صادق علیه‌السلام مى‏خوانیم: إِذَا أَحْدَثَ الْعَبْدُ ذَنْباً جُدِّدَ لَهُ‏ نِعْمَةٌ فَیَدَعُ الِاسْتِغْفَارَ فَهُوَ الِاسْتِدْرَاجُ؛ هنگامى که بنده گناه مى‏کند، خداوند به آنها نعمتى مى‏دهد [آنها از گناه خود غافل مى‏شوند] و توبه را فراموش مى‏کنند، این همان استدراج و بلا و عذاب تدریجى است. بحار/ج۵/ص۲۱۵
این باید زنگ هشداری برای ما باشد که اگر زمانی دیدیم گرفتار گناه و غفلت شده‌ایم و از طرفی نعمت بر ما سرازیر می‌شود، بترسیم از این که دچار استدراج شده‌ باشیم که عذابی خطرناک است و باید از این قضیه به خداوند متعال پناه ببریم.
استدراج در قرآن
ماده «استدراج» دو بار در قرآن کریم به کار رفته است.
وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ؛ و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایى که نمى‏دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد. (اعراف/ ۱۸۲)
فَذَرْنی‏ وَ مَنْ یُکَذِّبُ بِهذَا الْحَدیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ أُمْلی‏ لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتین؛ اکنون مرا با آنها که این سخن(قرآن) را تکذیب مى‏کنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمى‏دانند به تدریج به سوى عذاب پیش مى‏بریم و به آنها مهلت [بازگشت] مى‏دهم؛ چرا که نقشه‏هاى من محکم و دقیق است. (قلم/ ۴۴و ۴۵)
گوشه‌ای از روایات
عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ‏- قَالَ هُوَ الْعَبْدُ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَتُجَدَّدُ لَهُ النِّعْمَةُ مَعَهُ تُلْهِیهِ تِلْکَ النِّعْمَةُ عَنِ الِاسْتِغْفَارِ مِنْ ذَلِکَ الذَّنْبِ؛ سماعة بن مهران می‌گوید: از امام صادق علیه‌السلام تفسیر قول خدا عز و جل... را پرسیدم که فرمود: آن بنده‏اى است که گناهى مى‏کند و نعمت او تجدید مى‏شود، با آن تجدید نعمت او را از استغفار از این گناه باز مى‏دارد. کافی /ج۲/ص۴۵۲
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام‏ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ‏ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِیُنْسِیَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ یَتَمَادَى بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ‏ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ‏- بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی؛ همانا وقتی خداوند خوبى بنده‏اى را خواهد و آن بنده گناهى مرتکب شود، خدا به دنبالش او را کیفرى می‌دهد و استغفار را بیاد او می‌اندازد و وقتی براى بنده‏اى بدى خواهد و او گناهى کند، خدا دنبالش نعمتى به او می‌دهد تا استغفار را از یاد او ببرد و به آن حال ادامه دهد و این است گفتار خداى عز و جل «به تدریج و آهستگى آنها را غافلگیر کنیم از راهی‌که ندانند» یعنى به سبب [دادن] نعمت هنگام گناهان. کافی/ ج‏۲ /ص۴۵۲
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: کَمْ‏ مِنْ‏ مَغْرُورٍ بِمَا قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِسَتْرِ اللَّهِ عَلَیْهِ‏ وَ کَمْ مِنْ مَفْتُونٍ بِثَنَاءِ النَّاسِ عَلَیْهِ؛ چه بسا شخصى که به نعمت‏هائى که خداوند باو داده مغرور گردد و چه بسا کسانى که به پرده پوشى خداوند بر آنها، غافلگیر شوند(دچار استدراج شوند) و چه بسا مردمى که به ستایش مردم فریب خورند. همان
وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله‏ إِذَا رَأَیْتَ اللَّهَ یُعْطِی الْعَبْدَ مَا یُحِبُّ وَ هُوَ مُقِیمٌ عَلَى مَعْصِیَتِهِ فَإِنَّمَا ذَلِکَ اسْتِدْرَاجٌ‏ ثُمَّ تَلَا «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ء»؛ از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: هر گاه دیدی که بنده‌ هر چه دوست دارد خدا به او می‌دهد و او همچنان در گناه به سر می‌برد، پس آن استدراج است. سپس این آیه(۴۴سوره انعام) را تلاوت فرمود: وقتى نصایح ما را به فراموشى سپردند، تمام درهاى شادى و نعمت را به روى آنها گشودیم. مجموعة ورام/ ج‏۲/ ص۲۳۲
معناى استدراج کفّار و مکذّبان
"سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ"؛ این جمله، جمله‏اى است استینافى و مستقل و در آن کیفیت أخذ خدا و عذاب کردنش را بیان مى‏کند؛ عذاب کردنى که اجمالش از آیه "فذرنى..." استفاده مى‏شد و کلمه "استدراج" که مصدر فعل "نستدرجهم" است، به این معناست که درجه کسى را به تدریج و خرده خرده پایین بیاورند، تا جایى که شقاوت و بدبختیش به نهایت برسد و در ورطه هلاکت بیفتد، خداى تعالى وقتى بخواهد با کسى چنین معامله‏اى بکند، نعمت پشت سر نعمت به او مى‏دهد، هر نعمتى که مى‏دهد به همان مقدار سرگرم و از سعادت خود غافل مى‏شود و در شکر آن کوتاهى نموده، کم کم خداى صاحب نعمت را فراموش مى‏کند و از یاد مى ‏برد.
پس استدراج، دادن نعمت دنبال نعمت است به متنعّم تا درجه به درجه پایین آید و به ورطه هلاکت نزدیک شود و قید "مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ" براى این است که این هلاکت از راه نعمت فراهم مى‏شود، که کفار آن را خیر و سعادت مى‏پندارند، نه شر و شقاوت.
"وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ" کلمه "املاء" که فعل "املى" از آن مشتق شده، به معناى مهلت دادن است و کلمه "کید" به معناى نوعى حیله‏گرى است و کلمه "متین" به معناى قوى و محکم است.
معناى آیه این است که: من به کفار مهلت مى‏دهم تا در نعمت ما با گناه بغلتند و هر جور دلشان خواست گناه کنند، که کید من قوى است. ترجمه تفسیر المیزان/ ج‏۱۹/ص۶۴۴
همان طور که ملاحظه می‌شود، طبق آیه شریفه، استدراج در مورد کفّار و مکذّبین است؛ لکن از ظاهر روایات بر می‌آید که شامل مسلمین غافل و گنهکار نیز می‌باشد.
در مورد "مجازات استدراجى" که به آن اشاره شده و از آیات دیگر قرآن و احادیث استفاده مى‏شود، چنین است که خداوند گناهکاران و طغیانگران جسور و زورمند را طبق یک سنت، فورا گرفتار مجازات نمى‏کند؛ بلکه درهاى نعمت‌ها را به روى آنها مى‏گشاید، هر چه بیشتر در مسیر طغیان گام بر مى‏دارند، نعمت خود را بیشتر مى‏کند و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمت‌ها باعث تنبه و بیداریشان مى‏شود که در این حال برنامه "هدایت الهى" عملى شده و یا اینکه بر غرور و بى‌خبریشان مى‏افزاید، در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است؛ زیرا به هنگامى که غرق انواع ناز و نعمت‌ها مى‏شوند، خداوند همه را از آنها مى‏گیرد و طومار زندگانى آنها را در هم مى‏پیچد و این گونه مجازات بسیار سخت‏تر است. تفسیر نمونه/ ج‏۷/ ص ۳۳
نکته پایانی
قرآن می‌فرماید: اگر مردم شهرها ایمان آورده، تقوا پیشه سازند، ما درهای برکت آسمان و زمین را بر آنان می‏گشاییم. با این وجود می‏بینیم چه بسا کافران بیشتر از مؤمنان از نعمت‏های الهی برخوردارند.
پاسخ آن است که مال غیر از برکت است. هر مالی برکت نیست. برکت در مسیر سعادت قرار می‏گیرد، نه هر مالی؛ از این‏رو قرآن می‏فرماید: مبادا کافران گمان ‌کنند، مهلت ما به سود آنان است و برای آنان خیری در پیش دارد. ما به آنان مهلت می‏دهیم تا بر گناه خود بیفزایند و سرانجام عذابی دردناک و خوارکننده در پیش دارند؛ و لا یحسبنّ الّذین کفروا أنّما نُملی لَهم خیر لأنفسهم إنّما نملی لهم لیزدادوا إثما و لهم عذاب مهین.
قرآن در آیه دیگر به پاسخ این شبهه پرداخته می‌‏فرماید: لایغرّنّک تقلّب الّذین کفروا فی البلاد متاعٌ قلیلٌ ثمّ مأواهم جهنّم وبئس المهاد؛ تحولات گونه‏گون کافران تو را نفریبد و غمگین مباش وقتی ببینی کافران، شهرها و مناطقی را در تصرف و سلطه خود دارند. دنیا متاعی اندک است و پس از این جهان، جایگاه آنان جهنم است و چه بد جایگاهی است. معاد در قرآن/جوادی آملی/ جلد ۵/ص۷۳

 

 

 

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

آخرین ارسال سایت