اصحاب حضرت سيدالشهداء (ع)
چرا اصحاب؟
يکي از راههاي اثبات حقانيت يک حقيقت جمع آوري آثار و قرائن است تا از اين آثار به يک نتيجه برسند. در فلسفه به اين روش، رسيدن از اثر به مؤثر مي گويند. اين روش يک نتيجه قطعي دارد و البته نتيجه ظني نيست. در علوم متداول روز نيز از اين روش استفاده مي شود مانند پيداکردن مجرم. از شواهد و قرائن موجود به مجرم پي مي برند. دادگاه هم بر اين اساس حکم صادر مي کند. يا در علم پزشکي، شواهدي را با سوال کردن پيدا مي کنند و از آثار به موثر مي رسند و بيماري را تشخيص مي دهند. پس رسيدن از آثار به مؤثر در علوم و قضاوت، متداول و معتبر است.
در مسائل ديني نيز يکي از راههاي اثبات حقانيت رسالت پيامبر (ص) اصحاب ايشان هستند. يعني صحابه پيامبرحکايت بر اين دارد که آيا او راستگو است يا خير؟ از دلايل محکم بر رسالت پيامبر، آنست که اميرالمؤمنين علي (ع) به ايشان ايمان آوردند. گرايش اميرالمؤمنين (ع) ازيک طرف و عدم تغيير ايمان ايشان در طول زمان از طرف ديگر گواه بر اصالت و ثبات ايمان است. با اين نگاه، امروز به اين گواه مي رسيم که دعوت، دعوت بر حقي بوده است. وگرنه افراد زيادي در کنار پيامبر (ص) بوده اند که بعداً معلوم شد اهداف آنها در راستاي خواسته هاي شخصي خودشان بوده است. در کنار پيامبر، سلمان، ابوذر و صحابه خاص ديگري بودند که حکايت از صداقت پيامبر در رسالت خود دارد.
لذا يکي از راه هاي رسيدن به حقانيت حرکت امام حسين (ع) و شناختن حرکت کربلا، شناخت اصحاب کربلاست.
بنابراين در اين دهه پيرامون فضائل و خصوصيات عمومي اصحاب بحث مي کنيم، به اين معنا که اين فضائل درعموم اصحاب بوده است. اين فضائل را نيز از ناحيه معصوم ذکر مي کنيم چون فضيلتي داراي ارزش است که خدا و اهل بيت بيان کنند تا داراي ارزش الهي باشد.
مثلا پيامبر (ص) فرمودند:«سلمان از ما اهل بيت است» و يا فرمود «صادق تر از ابوذر را آفتاب بر او نتابيده است» و يا فضيلتي که خدا در سوره اي آل عمران آيه 61 (آيه مباهله) به اميرالمؤمنين داده که وي را نفس پيامبر معرفي مي کند. و يا اينکه پيامبر فرمودند «حسين مني و انأ من حسين» اينها ارزش است.
خصوصيات اصحاب امام حسين (ع):
ويژگي اول؛ اصحاب امام حسين (ع) اَبَرّ هستند
در متون مختلف تاريخي نقلکرده اند که در غروب تاسوعا، امام حسين اصحاب را جمع کرند و در يک خطبه حماسي اين عبارت را فرمودند : " من وفادار تر و بهتر از اصحاب خود کسي را نمي شناسم"
از آنجا که امام حسين(ع) شامل آيه تطهير (احزاب33) است، انگيزه تهييج ياران را ندارد. وقتي شخصي را با صفت برتر معرفي مي کنند در واقع با کسيکه اين خصوصيت را دارد مقايسه مي کنند. يعني خوب را با خوب تر مقايسه مي کنند. لذا امام حسين که معصوم است و فقط خدا را در نظر مي گيرد، وقتي مي فرمايد از شما برتر نديدم، يعني اصحاب خود را با اصحاب پيامبر وحضرت امير (ع) و امام حسن (ع) و امامان بعدي مقايسه مي کنند. آنها را با سپاه شام مقايسه نمي کنند چون آنها که اصلا در خير نيستند. به تعبير شهيد مطهري، امام آنهارا با ياران انبياء سلف مقايسه مي کنند و خطاب به اصحاب خود مي فرمايند: شما قابل قياس با هيچ يک از اصحاب انبياء سلف و پيامبر و امامان نيستيد.
نکته: ممکن است اين سؤال ايجاد شود که از آنجا که حضرت امير (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع)، از ياران پيامبر به حساب مي آيند، آيا اصحاب کربلا از اين حضرات نيز بالاترند؟ در مقام پاسخ مي گوييم اين حضرات از اهل بيت هستند و از اصحاب جدا هستند. همانطور که فرزندخليفه دوم نيز اقرار داشته که در جلسه اي اسم اصحاب را مي گفت و نام پدرش و ابوبکر و سلمان و بقيه را گفت. به او گفتند: علي را نام نبردي؟ گفت: علي از اهل بيت است وکسي را نبايد با او مقايسه کرد.
قرآن کريم به چه کسي بِرّمي گويد که اصحاب امام حسين برتر از بِرّ هستند؟
قرآن در سوره بقره آيه177 صاحب بِرّ را معرفي مي کند: " اينکه صورت خود را به مشرق و مغرب بچرخانيخوبي نيست، فرد خوب کسي است که ايمان به خدا داشته و به روز قيامت و ملائکه داشتهباشد (قرآن ملائکه را بعنوان نماد عالم غيب معرفي مي کند) اعتقاد به کتاب آسماني وانبياء سلف داشته باشند و مال خود را ببخشد در حاليکه آنها را دوست دارد. مال خودرا به خويشان و يتيمان و مساکين و در راه مانده و سائل و در جهت آزاد کردن بردگان بدهد.اقامه نماز دارد و حقوق واجبه ديني را پرداخت کند و زمانيکه تعهد مي کند به عهدشوفادار و پايبند باشد و در فقر و تنگدستي و سختي و جنگ، صابر باشد. اينها کسانيهستند که صادقانه ايمان آوردند و تقوا پيشگان هستند "
بِرّ به کسي مي گويند کهاين 13 خصوصيت را داشته باشد. امام حسين (ع) خطاب به ياران مي فرمايند شما اينخصوصيات را در حد اعلي داريد و اَبَرّهستيد. لذا اصحاب امام حسين انسانهاي عادي نبوده و با کسي قابل مقايسه نيستند.
ويژگي دوم؛ اصحاب امام حسين (ع) در عالي ترين مرتبه ايماني قرار دارند.
براي بيان اين ويژگي روايتي را از منابع اهل سنت نقل مي کنيم:
پيامبر اکرم (ص) فرمودند:" ايمان در کسي تجلي پيدا نمي کند مگر اينکه مرا بيش از خودش دوست بدارد وخاندان من در نزد او از خاندان خودش محبوب تر باشد و وابستگان من از وابستگان خودشنزد او محبوب تر باشد "
چگونه مي توان اين معنارا ثابت کرد که فردي پيامبر، عترت و وابستگان ايشان را از خود و بستگانش بيشتردوست دارد؟ اين اثبات داراي سه مرحله است:
1- بوسيله زبان: مي گوييم يا رسول الله! ما خيلي شما را دوست داريم.
2- بوسيله رفتار: مثلا وقتي فرزندي از نسل پيامبر مشکلي دارد، آن را حل مي کنيم که نشانه علاقه است.
3- محبت قلبي: وقتي محبت از زبان و رفتار وارد قلب شد، انسان جان خود را نثار جان پيامبر و عترت پيامبر مي کند.
اين حد از محبت در کربلا تجلي پيدا کرده است.
امام (ع) به اصحاب فرمودند:" لشکر شام با من کار دارند و اگر دستشان به من برسد با احدي کاري ندارند، شما برويد"
بيعت را از اصحاب برداشتند اما اصحاب از سر محبت به امام و عترت پيامبر اکرم در طريقت شهادت، گفتند تا ما هستيم به اهل بيت امام حسين (ع) اجازه براي رفتن به جنگ نمي دهيم. وقتي همه ي اصحاب به درجه رفيع شهادت نائل آمدند نوبت به اهل بيت رسيد که گفتند تا ما هستيم امام حسين (ع) غم نبيند. آنگاه که آخرين نفر ازاهل بيت به شهادت رسيد، نوبت به جانبازي سيدالشهدا (ع) رسيد.
نمونه هايي ديگر از تجلي محبت اصحاب به امام حسين (ع) را که نشانه مرتبه عالي ايمان آنها است، ان شاء الله در جلسه بعد بيان خواهيم کرد.