دعا در رفتار و گفتار فاطمه زهرا (ع.ه)
نقش دعا
انسان موجودي است سراسر نياز كه هر چه براي رفع آن كوشيده، بيشتر متوجه فقر خود شده است. انسان براي ادامه حيات محتاج صدها نعمت الهي است و روانش بيشتر از تن، نيازمند هزاران عنايت الهي.
خداوند بي نياز نيز همه نعمتها را در پرتو تلاشها و خواستنها، "همراه با لطف بي منتهاي خود" در اختيار بندگان قرار داده است. ارتباط با آن ذات بي نياز و كريم بي نهايت، براي درخواست حاجتهاي جسمي و روحي در اتصال به مبدأ بي نهايت قدرت است، كه اگر هم حاجتي برآورده نشود و دعايي مستجاب نگردد، خود اين ارتباط و اتصال، آرامش بخش و نشاط آور و نشانه توفيقي است كه خداوند به دعا كننده عطا كرده است.
گفت آن اللَّه تو لبيك ماست
وآن نياز و درد و سوزت پيك ماست
هر چه زمان مي گذرد احساس نياز به دعا و معنويات بيشتر مي شود.
دعا، هم نياز فطري انسان است براي يافتن تكيه گاه و هم برآورنده نيازها؛ اما چگونه بايد دعا كرد و با خداي بي نياز چگونه بايد حرف زد؟
براي درك اين چگونگي دست به دامن معصوماني مي شويم كه راههاي ارتباط با خدا را به خوبي فرا گرفته، و در زندگي خويش بهترين و بيشترين بهره ها را از دعا برده اند.
آنچه پيش روست، سيري در رفتار و گفتار فاطمه زهراعليها السلام پيرامون دعا و نيايش است.
الف: اهميّت دعا از ديدگاه فاطمه عليها السلام
روزي رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله به فاطمه عليها السلام فرمود: دخترم! آيا دوست داري دعايي به تو بياموزم كه هيچ كس آن را نمي خواند؛ مگر آنكه خواسته هايش تحقق مي پذيرد؟(1) فاطمه عليها السلام در پاسخ پدر گفت: "يا اَبَة لَهَذا اَحَبُّ اِليَّ مِنَ الدُّنْيا وَ ما فيها؛(2) پدر جان! چنين چيزي از دنيا و آنچه در آن است نزد من محبوب تر است."
جمله فوق، جمله بلندي است در اهميت دعا كه جز آنان كه در اين وادي قدم گذاشته اند، عمق آن را درك نمي كنند.
ب: سفارش به دعا
صديقه طاهره نه تنها خود اهل دعا و راز و نياز بود؛ بلكه ديگران را نيز بدان سفارش مي نمود. پس از وفات رسول اكرم صلي الله عليه وآله، زنان بني هاشم در منزل آن حضرت اجتماع و گريه و زاري مي كردند و افتخارات گذشته را بر مي شمردند. حضرت زهراعليها السلام به آنان فرمود: "اُتْرُكْنَ التَّعْدادَ وَ عَلَيْكُنَّ بِالدُّعاءِ؛ دست از شمارش [افتخارات ]برداريد و به دعا بپردازيد."(3)
حضرت نه تنها در زمان حيات به اين مسئله اهميت مي داد، بلكه پس از شهادت خويش نيز سفارش كرد برايش دعا كنند؛ چرا كه انسان پس از مرگ نيز نيازمند دعاست. حضرت زهراعليها السلام در وصيت خويش به علي عليه السلام فرمود: "اِذا أَنَامِتُّ فَتَولِّ اَنْتَ غُسْلي وَجَهِّزْني وَصَلِ عَلَيَّ وَاَنْزِلْني قَبْري وَاَلْحِدْني وَسَوِّ التُّرابَ عَلَيَّ وَاجْلِسْ عِنْد رَاْسي قُبالَةَ وَجْهي فَاَكْثِر مِنْ تِلاوةِ الْقُرْآنِ وَالدُّعاءِ فَاِنَّها ساعَةً يَحْتاجُ فيها اِلي اُنْسِ الْاَحْياءِ...؛(4)
وقتي من وفات كردم ،تو غسل وكفن مرا بر عهده گير و بر من نماز بگذار و مرا درون قبر قرار ده، دفنم كن و سنگ قبر را بر روي قبرم گذار [و خاك بر آن بريز] و آن را هماهنگ و صاف نما، آنگاه بالاي سرم روبروي من بنشين، و زياد قرآن بخوان و دعا كن؛ زيرا در چنين لحظه هايي [ميت ] به انس گرفتن با زندگان [سخت ] محتاج است!"
ج. دعاهاي حضرت فاطمه عليها السلام
دعاهاي حضرت فاطمه زهراعليها السلام را در يك تقسيم بندي مي توان به چهار دسته تقسيم نمود كه هر يك برطرف كننده بخشي از نيازهاي زندگي انسان است.
1. در عظمت و صفات خداوند
در دعاي معروف حضرت مي خوانيم: "بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ، بِسْمِ اللَّهِ الَّذي يَقولُ لِشَيْ ءٍ كُنْ فَيَكونُ، بِسْمِ اللَّهِ الَّذي يَعْلَمُ خائِنَةَ الْاعْيُنِ وَماتُخْفيِ الصُّدُورُ، بِسْمِ اللَّهِ الَّذي خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّور، بِسْمِ اللَّهِ الَّذي هُوَ بِالْمَعْروفِ مَذْكور، بِسْمِ اللَّهِ الَّذي اَنْزَلَ النُّورَ عَلَي الطُّورِ بِقَدَرٍ مَقْدورٍ، في كِتابٍ مَسْطورٍ، عَلي نَبِيِّ مَحْبورِ؛
به نام خداي نور، به نام خدايي كه به هر چيزي بگويد باش مي باشد، به نام خدايي كه چشمها و نگاههاي پنهان در سينه ها را مي داند. به نام خدايي كه نور را از نور آفريد. به نام خدايي كه به نيكي ياد مي شود. به نام خدايي كه نور را بر كوه طور به اندازه معين نازل كرد در نوشته اي بر پيامبري عظيم."(5)
دعاهايي كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله به فاطمه عليها السلام تعليم فرموده نيز از همين دسته است، مانند: دعايي كه با اين جمله شروع شده است: "يا اَعَزَّ مذْكورٍ وَاَقْدَمَه قَدَماً في الْعِزِّ و الْجَبَروتِ..."(6) و يا دعايي كه با جمله "اللّهم رَبَّنا وَرَبَّ كُلِّ شي ءٍ" شروع مي شود.(7)
همين طور دعايي كه آن حضرت از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در لحظه خواب نقل نموده است: خواندن سوره توحيد سه مرتبه، صلوات بر محمد و پيغمبران، استغفار براي مؤمنان و گفتن اين جمله: "سُبْحان اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا اِلهَ الاّ اللَّهُ وَاَللَّهُ اكْبر"(8)
2. درخواست كمالات معنوي
گاه در ضمن دعا، انسان يك سلسله كمالات معنوي و اخروي را از خداوند مي خواهد. اين نوع درخواست، گاه درخواست كمالات به صورت غيرمستقيم، از طريق عذرخواهي و مناجات و طلب عفو است و گاهي درخواست كمالات به صورت مستقيم و صريح ؛ مانند: "...اللَّهُمَّ فَرِّغْني لِما خَلَقْتَني لَهُ، وَلاتَشْغَلْني بِما تَكَفَّلْتَ لي بِهِ، وَلاتُعَذِّبْني وَ اَنااَسْتَغْفِرُكَ، وَلاتَحْرِمْني وَ اَنا أسْئَلُكَ أللَّهُمَ ذَلِّلْ نَفْسي وَعَظِّمْ شَأْنَكَ في نَفْسي وَاَلْهِمْني طاعَتَكَ وَالْعَمَلَ بِما يُرْضيكَ وَالتَّجَنُّبَ لِما يَسْخَطُكَ...؛(9)
خدايا! مرا براي آنچه آفريده اي (عبادت و بندگي) آماده كن، و به آنچه خود عهده دار آن هستي و برايم تضمين نموده اي (رزق و روزي) مشغولم نكن، و عذابم ننما در حالي كه استغفار مي كنم! و محرومم نفرما در حالي كه درخواست مي نمايم! خدايا! نفسم را [پيش خودم ] خوار كن و مقامت را در نفسم بزرگ جلوه ده، و طاعت خود و عمل به آنچه رضاي تو در آن است و دوري از غضب را به من الهام نما."
3. نيازمنديهاي زندگي
نوع سوم، دعاهايي است كه در آن، نيازمنديهاي زندگي دنيوي درخواست مي شود، مانند: رزق و روزي فراوان، پيشرفت در كارها، گشايش سختيها، شفاي بيماران و خلاصه همه: بيمار و سالم، فقير و غني، گرفتار و غير گرفتار... نيازمند دعا هستند و محتاج عنايت خداي بي نياز؛ چنان كه قرآن مي فرمايد: "...أنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَي اللَّهِ واللَّهُ هُوَ الْغَنِي الْحَميدُ"(10)؛ "شما همه نيازمند خدا هستيد و تنها خداوند است كه بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است."
فاطمه زهراعليها السلام، فرزندش امام حسن عليه السلام را كه بيمار شده بود، خدمت رسول خدا برد و عرض كرد:
"يا رَسُولَ اللَّهِ اُدْعُ اللَّهَ لِابْنِكَ اَنْ يَشْفِيَهُ؛(11) اي رسول خدا! خدا را بخوان براي فرزندت، تا او را شفا دهد."
همين طور حضرت در دعاهاي ديگرش نيز، گاه خواسته هاي دنيوي دارد، از جمله در دعايي از آن بانو مي خوانيم: "اَللَّهُمَّ قَنِّعْ بِما رَزَقْتَني وَاسْتُرْني وَعافِني اَبَداً مااَبْقَيْتَني...؛ "خدايا به آنچه رزقم قرار داده اي، قانع كن، و مرا بپوشان وتا زنده ام عافيتم ده."(12)
4. دعا در حق ديگران
در نوع چهارم از دعا، انسان از حيطه خود و خواسته هاي خويش پا را فراتر نهاده و به دنبال كمالات معنوي است و نيازمنديهاي مادي و رفع گرفتاري كل جامعه مسلمين را مدّ نظر دارد. در اين مرحله انسان از خداوند، برآورده شدن نيازها و رفع گرفتاريهاي تمام انسانها را مي خواهد. اين گونه دعا، هم اثر مستقيم در زندگي ديگران دارد، آنجا كه دعا مستجاب و مورد قبول واقع مي شود، و هم اثر غيرمستقيم نسبت به كل افراد تا در مورد نيازمنديهاي معنوي و مادي مردم در صورت توان وقدرت كوتاهي نكند.
در منابع ديني، بر اين گونه دعاها بسيار سفارش شده است، از جمله رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود:
"اِذا دَعا اَحَدٌ فَلْيُعِمَّ فَاِنَّهُ اَوْجَبُ لِلدُّعاءِ وَ مَنْ قَدَّم اَرْبَعْينَ مِنْ اِخْوانِهِ قَبْلَ اَنْ يَدْعُوَ لِنَفْسِهِ اُسْتُجيْبَ لَهُ فِيِهمْ وَ فِي نَفْسِه؛(13) هرگاه فردي خواست دعا كند، براي عموم دعا نمايد؛ زيرا عامل استجابت دعا مي شود و كسي كه چهل نفر از برادران خود را در دعا مقدم بدارد قبل از خودش، دعاي او در حق آنان و خودش پذيرفته مي شود."
در شرح لمعه از مرحوم كليني، از علي بن ابراهيم و او از پدرش نقل كرده كه: عبداللَّه بن جندب را در عرفات ديدم در حالي كه دستهايش به سوي آسمان بلند بود و به قدري اشك ريخته بود كه زمين زير پايش گل شده بود. وقتي مردم پراكنده شدند، گفتم: اي أبا محمد! هيچ موقفي را بهتر از موقف تو نديدم. گفت: به خدا قسم! دعا نكردم جز براي برادران ديني ام ؛ چرا كه از موسي بن جعفر(14) شنيدم كه فرمود:
"مَنْ دَعا لِاَخيْهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ نُوديَ مِنَ الْعَرْشِ وَلَكَ مِأةُ اَلْفِ ضِعْفٍ مِثْلُهُ؛ كسي كه براي برادر [ديني اش ] در پشت سر دعا كند، از عرش الهي ندا مي رسد كه براي توست صد برابر [آنچه دعاكردي ]." و من دوست ندارم كه صدهزار را به خاطر يك دعا [براي خودم ] كه نمي دانم مستجاب مي شود يا نه! ترك كنم.
فاطمه زهراعليها السلام خود بنيان گذار چنين مكتب و فرهنگي است؛ لذا نمي تواند در حق ديگران دعا نداشته باشد. امام حسن مجتبي عليه السلام شب جمعه اي مادر را ديد كه براي همسايگان، مؤمنان، و... دعا مي كند و براي خود دعا نمي نمايد. عرض كرد: مادر جان! چرا براي خود دعا نمي كني؟ فرمود:
"اَلْجارُ ثُمَّ الدّارُ؛(15) پسرم! اول همسايه سپس خانه [خود]."
حضرت فاطمه عليها السلام در آخرين لحظه هاي عمر خويش، هنگام جدايي از همسر و فرزندان خويش در حق شيعيانش دعا مي كرد.
اسماء، همسر جعفر طيار نقل مي كند: در لحظه هاي پاياني زندگاني حضرت زهراعليها السلام متوجه آن بزرگ زن عالم بودم كه ابتدا غسل كرد و لباسها را عوض نمود و در خانه مشغول راز و نياز با خدا شد. فاطمه را ديدم كه رو به قبله نشسته و دستها را به سوي آسمان برآورده چنين دعا مي كند:
"اِلهي وَسَيِّدي أسْئَلُكَ بِالَّذينَ اصْطَفَيْتَهُمْ وَبِبُكاءِ وَلَدَيَّ في مُفارِقَتي اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاة شيِعَتي وَشيِعَةِ ذُرّيَتِي؛(16)
خداي من! و آقاي من! به حق پيامبراني كه آنها را برگزيدي وبه گريه هاي دو فرزندم حسن و حسين در فراق من، از تو مي خواهم از گناهكاران شيعيان من و شيعيان فرزندان من درگذري."
راستي اين نهايت غمخواري و مهرباني است كه دراوج غصه ها و گرفتاريهاي خويش از درد پهلو گرفته تا مظلوميت امامش، اين همه به فكر شيعيان خود باشد و در حق آنان دعا و خود را فراموش نمايد!
د. تقسيمي ديگر
تقسيم ديگر براي دعا اين است كه دعا يا با زبان "قال" و حرف زدن است كه غالب دعاهاي مردم اين گونه است. اين نوع دعا اگر با شرائط باشد به استجابت مي رسد و اگر هم به اجابت نرسد، باز هم قابل توصيه است؛ چرا كه ذكر خدا و ارتباط با ذات بي نهايت محسوب مي شود.
نوع ديگر دعا، دعا با زبان "حال" است، يعني دعا در حالي كه اشك جاري است و دل شكسته و قلب متوجه خداي متعال است. اين نوع دعا اثرش بيشتر وبرد اجابتش بالاتر است.
دعا با زبان استعداد، نوع ديگري از دعا مي باشد، به اين معني كه انسان در اثر انجام كار خير و عملهاي صالح، استعداد دريافت كمال را مي يابد و قطعاً آن كمال به او داده مي شود. در قرآن كريم نيز به آن اشاره شده است: "وَ ءَاتَيكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَاَلْتُمُوهُ"؛(17) "و از هر چيزي كه از او خواستيد، به شما داد..."(18)
در روايات هم به اين مسئله اشاره شده است. خداوند به داود وحي كرد:
"يا داوُدُ، اِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ مِنْ عِبادِي يَطيِعُنِي فيِما آمُرُهُ اِلاَّ اَعْطَيْتُهُ قَبْلَ اَنْ يَسْأَلَني ، وَاسْتَجيِبُ لَهُ قَبْلَ اَنْ يَدْعُوَني ؛(19)
اي داود! بنده اي از بندگان اگر دستورات مرا اطاعت كند، به او عطا مي كنم قبل از آنكه درخواست كند و براي او اجابت مي كنم پيش از آنكه دعا نمايد."
رسول خدا مي فرمايد: خداوند فرمود: "مَنْ شَغَلَهُ ذِكْري مِنْ مَسْألَتي أعْطَيْتُهُ فَوْقَ مااُعْطيَ السّائِليِنَ؛(20) هر كس به خاطر مشغول شدن به ياد من از درخواست از من باز ماند، به او بيش از درخواست كنندگان عطا مي كنم."
اين همان دعا به زبان استعداد است. حضرت صديقه كبري علاوه بر دعاهاي مقالي و زباني و افزون بر دعاهاي حالي، دعاهايي با زبان استعداد نيز داشت و غرق در كمال و جمال الهي بود؛ به گونه اي كه گاه از درخواست باز مي ماند.
پيامبر اسلام روزي به دخترش فرمود: هم اكنون فرشته وحي در كنار من است و از طرف خدا پيام آورده است تا هرچه بخواهي تحقق پذيرد! فاطمه! چه درخواست و حاجتي داري؟ آن بانوي عارفه پاسخ داد: "شَغَلَتني عَنْ مَسْئَلَتِهِ لَذَّةُ خِدْمَتِهِ لاحاجَةَ لي غَيْرُ النَّظَرِ اِلي وَجْهِهِ الْكَريم؛ لذتي كه از خدمت او (حضرت حق) مي برم مرا از خواهش باز داشته است. حاجتي جز اين ندارم كه پيوسته ناظر جمال والاي خداي كريم باشم"!(21)
اين همان دعا با زبان استعداد است كه هر كس به آن مرحله رسيد، لب باز نكرده خدا به او عطا مي كند. نكته در خور دقت اين است كه دعاي مقالي و حالي گام به گام بر استعداد دروني انسان مي افزايد و او را به درجه بالاتر سوق مي دهد.
ه . زمان استجابت دعا
براي استجابت دعا به مكانها و زمانهاي خاصي توصيه شده است. در بين زمانها، سفارش به ماه رمضان، شبهاي قدر، شب جمعه، لحظه نزول باران، لحظه روبرو شدن لشكريان حق با لشكريان باطل و... ديده مي شود. يكي از زمانها عصر جمعه است كه در سخن نقل شده از فاطمه زهراعليها السلام بدان توصيه شده است. آن بانو از رسول گرامي اسلام نقل نمود كه:
"اِنَّ في الْجُمْعَةِ لَساعَةً لايُوافِقُها رَجُلٌ مُسْلِمٌ يَسْألُ اللَّه عَزَّوَجَلَّ فيِها خَيْراً اِلاَّ اَعْطاهُ اِيّاهُ فَقُلْتُ يا رَسُولَ اللَّهِ اَيُّ ساعَةٍ هِيَ؟ قالَ اِذا تَوَلّي نِصْفُ عَيْنِ الشَّمْسِ لِلْغُروب ؛(22) به راستي در روز جمعه ساعتي است كه مرد مسلمان در آن ساعت چيزي را از خدا مي خواهد و خداوند عطا مي كند [و دعايش مستجاب مي شود]. پرسيدم: اي رسول خدا! آن كدام ساعت است؟ فرمود: آنگاه كه نصف قرص خورشيد در افق پنهان مي شود."
از آن پس، حضرت فاطمه زهراعليها السلام در اين ساعت از غروب جمعه در دعا و خيرخواهي مسلمانان همت مي نمود و فردي را مي گماشت تا غروب خورشيد را به او اطلاع دهد.
و. دعاي مستجاب
فاطمه زهراعليها السلام براي امت اسلامي دعا مي كرد؛ اما روزگاري رسيد كه براي خويش نيز دعا نمود و چه زود آن دعا مستجاب شد! آري غمهاي بي شماري چون: آتش كشيده شدن در خانه، شكستن پهلو، ورم كردن بازو، و... آنچنان طاقت فرسا بود كه فاطمه را از پا در آورد، تا آنجا كه در حق خود چنين دعا كرد:
اَلّلهُمَّ عَجِّلْ وَفاتِي سَريِعاً
قَدْ نَقَضْتُ الْحيوةَ يا موْلائي؛(23)
خدايا! وفاتم را با سرعت نزديك گردان؛ چرا كه از زندگي [خسته و] نا اميد شده ام، اي آقاي من."
پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله نيز از دعاهاي جانسوز زهراعليها السلام خبر داد و به اصحابش فرمود: دخترم در امواج بلاها و مصيبتها آنچنان غمناك و نگران مي شود كه دست به دعا برداشته، از خدا آرزوي مرگ و شهادت مي كند و مي گويد: "يا رَبِّ أنّي قَدْ سَئِمْتُ الْحَياةَ وَتَبَرَّدْتُ بِاَهْلِ الدُّنْيا فَاَلْحِقْني بِاَبي اِلهي عَجِّلْ وَفاتي سَريِعاً؛(24) پروردگارا! از زندگي خسته وروي گردان شده ام و از بندگان دنيا، بلاها و مصيبتهاي ناگوار ديدم! خدايا! مرا به پدرم ملحق گردان و مرگم را به سرعت برسان."
به فصل جواني زغم پير گشتم
ز عمر گرانمايه ام سير گشتم
خدايا نخواهم دگر زندگاني
رسان مرگ زهرا به فصل جواني
چه رنجي كشيدم من از جور امّت
كه ديگر نمانده برايم سلامت
زد آتش عدو بر در خانه من
زكين كُشته شد طفل دردانه من
مرا سينه پر خون شد از ضرب مسمار
شكست استخوانم از آن درب و ديوار
ز مسمار و از ضربت تازيانه
كنم گريه شبها ولي مخفيانه(25)
و ... چيزي نگذشت كه دعاي فاطمه به استجابت رسيد و بهار جواني زهراعليها السلام و زندگاني علي عليه السلام و فرزندانشان تبديل به خزان شد و ناباورانه جنازه او را در شب به خاك سپردند!
شبي در عمق تاريكي نشسته
زمين و آسمان با هم گريسته
روان در كوچه ها تابوت غربت
در آن تابوت ياقوت شكسته
• پاورقــــــــــــــــــــي
________________________________________
1) بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسي، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 92، ص 405، ذيل روايت 35.
2) همان.
3) همان، ج 2، ص 522؛ وسائل الشيعه، ج 2، ص 892؛ فروع كافي، ج 3، ص 218 و خصال صدوق، ج 2، ص 159.
4) همان، ج 79، ص 27.
5) همان، ج 92، ص 39، مهج الدعوات، ص 7 و ص 140 و دلائل الامامه طبري، ص 28.
6) بحارالانوار، ج 92، ص 405.
7) همان، ص 406، روايت 37.
8) منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، كتابفروشي اسلاميه، ج 1، ص 99.
9) بحارالانوار، ج 92، ص 406، حديث 36.
10) فاطر/15.
11) بحارالانوار، ج 59، ص 104و مستدرك الوسائل، ج 1، ص 300.
12) همان، ج 92، ص 406، حديث 36.
13) همان، ج 93، ص 313، ح 17 و منتخب ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، دار الحديث، چاپ دوم، ص 184، حديث 2143.
14) شرح لمعه، ص 242.
15) بحارالانوار، همان، ج 42، ص 82؛ كشف الغمّه، اربلي، ج 2، ص 25 و علل الشرايع، ج 1، ص 183.
16) ذخائرالعقبي، ص 53، و فرهنگ سخنان فاطمه عليها السلام، محمددشتي، ص 111، روايت 76.
17) ابراهيم /34.
18) ترجمه آيةالله مكارم شيرازي.
19) بحارالانوار، ج 93، ص 376، حديث 16 و منتخب ميزان الحكمه، ص 185.
20) همان، ص 185، حديث 2156 و تنبيه الخواطر، ج 2، ص 108.
21) رياحين الشريعه، رسولي محلاتي، ج 1، ص 105 و فرهنگ سخنان فاطمه عليها السلام، ص 69.
22) معاني الاخبار صدوق، ص 399، دلائل الامامة، ص 4، فرهنگ سخنان فاطمه عليها السلام، ص 115.
23) بيت الاحزان، شيخ عباس قمي، ترجمه فارسي، ص 260.
24) بحارالانوار، ج 43، ص 177؛ احقاق الحق، ج 19، ص 160 و فرهنگ سخنان فاطمه، ص 148.
25) ارمغان كربلا، نادعلي كربلايي، ج 1، ص 157.