فقدان شرایط امر به معروف و نهی از منکر- شب سوم محرم

ازجمله شرايط وجوب امر به معروف و نهي از منكر اينه كه براي شخص ضرر جاني و مالي نداشته باشه
قدرت بر انجام داشته باشه و احتمال تاثير هم بده
ولي وقتي به حركت اباعبد الله كه خودشون فرمودند براي امر به معروف و نهي از منكر است بررسي مي كنيم نه تنها اين شرايط نبود بلكه يقين بر اين بود با اون پيشينه ايي كه حكومت بني اميه در قتل و غارت داشتند كه ضرر جاني و مالي داره و معلوم بود كه اباعبد الله با اين ياران انگشت شمار توان مقابله با بني اميه رو نداره و بني اميه هم به اين سادگي دست از حكومت بر نمي داره و حركت اباعبد الله تاثير به سزايي رو اون ها نمي ذاره
پس امام حسين عليه السلام به چه منطقي حركتشون رو شروع كردند ؟
آيا حضرت احتمال تاثير ميدادند؟
آيا كسي هم در روز عاشورا متحول شد؟
 
براي پاسخ به اين سوال ابتدا لازمه يه مقدمه بيان بشه و اون اينه كه
رفتار امام ميزان سنجش شرايط امر به معروف و نهي از منكر نه اينكه ما شرايط امر به معروف رو بذاريم وسط اون وقت رفتار امام رو به اون بسنجيم بگيم اين رو نداشت پس اين حركت امام اشتباه بود
بنابراين اگه يه جايي ديديم كه امام علي رغم نبود شرايط امر به معروف و نهي از منكر اين كار رو كرد يعني اينكه جايي هم داريم كه هر چند شرايط نيست ولي لازمه كه آدم امر به معروف و نهي از منكر كنه مثل اينكه شما پشت چراغ قرمز ايستايد و وقتي چراغ سبز مي شه شما حق حركت داري بنابراين شرط حركت شما سبز شدن چراغ هست ولي گاهي اوقات ضرورتي پيش مي آد كه افسر راهنمايي رانندگي به شما مي گه علي رغم اينكه چراغ قرمز هست مي تونيد از چراغ قرمز عبور كنيد و هيچ كسي هم نمي تونه به شما ايراد بگيره
تو امر به معروف و نهي از منكر هم همينه يعني هميشه اين طور بوده كه با شرايطي اين كار واجب مي شده ولي حالا چه ضرورتي مهم تر از اون شرايط پيدا شد كه امام دست از شرايط برداشته و از چراغ قرمز عبور كرد اون رو بايد پيدا كرد
و البته اين موارد كم ضرري به قاعده شما نمي زنه
شما ببنيد كشتن انسان مسلمان درست نيست ولي اگر دشمن از مسلمانان به عنوان سپر انساني استفاده كرد تا پيشروي كنه سپاه اسلام مي تونه سپر انساني خودي رو به قتل برسونه و گناهي هم بر اون ها نيست و اون هايي هم كشته مي شند شهيد به حساب مي آند هر چند به دست خودي كشته شدند
يعني اين جا آدم تن به ضرر مي ده تا به مصلحت مهم تري برسه
اما ضرورت پيش اومده يا اون مصلحتي كه باعث شد امام اين ضرر رو به جان بخره چي بود ؟
اون ضرورت حضور حكومت ظلمي بود كه ريشه دين رو مي كند
امام حسين عليه السلام از همون روز اول تو مدينه به مروان حاكم مدينه گوش زد كرد كه با يزيد بيعت نكنه
فرمود انا لله و انا اليه راجعون و علي السلام السلام اذ قد بليت الامه براع مثل يزيد
بايد با اسلام وداع كرد زيرا زمامت امت رو چون يزيدي بر دوش مي كشه
يعني اون جايي كه يزيد هست اسلام نيست و اون جايي كه اسلام هست يزيد نيست
براي چنين ضرورتي يعني حذف اسلام امام به صحنه نبرد مي آد هر چند به قيمت از دست دادن جانش باشه
اما درباره شرط دوم يعني قدرت داشتن
شهيد مطهري مي فرمايد اين شرط به اين معنا نيست كه اگر قدرت نداشتي پس بي خيال امر به معروف و نهي از منكر
اين شرط يعني اينكه اگه قدرت نداري بايد بري قدرتش رو به دست بياري
مثل اينكه به يك سپاهي مي گند بايد بتوني تيراندازي كني تا ما تو رو بفرستيم خط مقدم
اين به اين معنا نيست كه پس من كه بلد نيستم تيرانداز ي كنم خط مقدم نمي رم اين طور جنگ تعطيل مي شه
نه بايد بتوني يعني بايد بري تيراندازي رو ياد بگيري
بعد ايشون مي فرمايد به قدري اين به دست اوردن قدرت مهمه كه گاهي به شما اجازه مي دن از حرام هم بگذري
ببنيد خدمت در حكومت ظلم مثل پهلوي يا بني عباس ها حرام هست ولي اگه كسي بتونه تو اين حكومت حقي رو بگيره و يا باطلي رو از بين ببره اهل بيت عليهم السلام به شيعيان اجازه ورود به حكومت رو مي داند تا اين امر به معروف و نهي از منكر تعطيل نشه و اگر كسي قدرت پيدا كرد اين كار رو ادامه بده

اما درباره احتمال تاثير
ما دونوع تاثير داريم
يكي تاثيري كه همان آن مي ذاره مثل اينكه شما الان به يه خانم بد حجابي مي گي خانم حجابت رو رعايت كن و او هم روسريش رو درست مي كنه
يه تاثير هم در آينده داريم يعني ممكن الان كه شما نهي از منكر مي كنيد تاثيري نداشته باشه ولي در آينده اين كار شما اثر گذار خواهد بود
در اين صورت هم فرمودند نهي از منكر واجب هست
مثل قيامي كه در كشورهاي اسلامي بر ضد حكومت هاي جور رخ داده شايد الان اثر آن چناني نداشته باشه كه داره ولي گيرم نداشته باشه ولي در آينده مي تونه خط سرنوشت ملت ها رو تغيير بده اين قيام و نهي از منكر واجب هست
حالا شما حسابش رو كنيد يه آدم كه رسمي شراب مي خوره و حدود اسلامي رو زير پا مي ذاره شده رئيس حكومت اسلامي و فرمود مردم به دين حاكمانشون هستند يعني حاكمان نقش به سزايي در نهادينه كردن دين در جامعه دارند همان طور كه در بي دين كردن مردم نقش آفرينند
يزيد كار رو به جايي رسونده به نام اسلام ترويج شرك مي كنه در چنين وضعيتي كه ديگه از اسلام جز نامي نمانده امام به پا مي خيزه و حركتش رو شروع مي كنه 1
 
چقدر درباره امر به معروف و نهي از منكر سفارش شده خدا مي دونه
فرمود : به وسيله امر به معروف هست كه همه عبادت ها اقامه مي شه اين تعطيل بشه همه عبادت ها كركرش رو بايد پايين كشيد
سرنوشت فردي انسان گره خورده با اين موضوع كه شما نسبت به سرنوشت ديگران بي تفاوت نباشي
ايمان و عمل صالح به تنهايي موجب سعادت نمي شه بلكه فرمود ان الانسان لفي خسر الا اللذين آمنوا و عملو ا الصالحات
( سوره عصر ، آيه 2)
كسي ايمان بياره و عمل صالح انجام بده و هم ديگر رو توصيه كنند به حق و صبر توصيه از مقوله امر به معروف هست
جايگاه امر به معروف و نهي از منكر در بين فرائض
شما فكر نكنيد امر به معروف و نهي از منكر ،‌ فرضيه ايي است در كنار فرائض نه بلكه بر ديگر فرائض فخر فروشي مي كنه و فضيلت اين فرضيه طعنه مي زنه به تمامي فرائض ديگه، اشاره مي كنه بريد عقب بايستد كه من اومدم اصلا صدر فهرست فضائل رو براي خودش اختصاص داده
و ما أعمالُ البِرِّ كُلُّها و الجِهادُ في سَبيلِ اللّه ِ عِندَ الأمرِ بِالمَعروفِ و النَّهيِ عَنِ المُنكَرِ ، إلاّ كَنَفثَةٍ في بَحرٍ لُجِّيٍّ . ( نهج البلاغه خطبه 374 )
امام على عليه السلام : همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا، در مقايسه با امر به معروف و نهى از منكر نيست مگر همچون آب دهانى كه در دريايى ژرف انداخته شود.
اون شاخصي كه خدا با اون از ما ، به عنوان بهترين امت ياد مي كنه همينه فرمود
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّه ِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْرا لَهُم مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ (سوره آل‏عمران : 110)
«شما بهترين امّتي هستيد كه براي مردم پديدار گشته است، كه امر به معروف ونهي از منكر مي كنيد وبه خدا ايمان داريد. اگر اهل كتاب نيز ايمان بياورند برايشان بهتر است، بعضي از ايشان مؤمنند ولي بيشترشان فاسدند
تير درشت صحيفه عمل مومنه
( نترسيد بگيد فرمود نهي از منكر اجل كسي رو جلو نمي اندازه عمر كسي رو كوتاه نمي كنه )
صبغه جهادي امر به معروف و نهي از منكر
الجِهادِ على أرْبَعِ شُعَبٍ : على الأمرِ بالمَعروفِ و النَّهيِ عنِ المُنكَرِ ....، فمَن أمَرَ بالمعروفِ شَدَّ ظَهْرَ المُؤمنِ، و مَن نَهى عنِ المُنْكَرِ أرْغَمَ أنْفَ المُنافِقِ، ( الكافي/ج2 / 50 باب صفة الإيمان ..... / ص : 5 )
سبقت در امر به معروف
فرمود در امر به معروف از هم سبقت بگيريد
عنه عليه السلام : إنْ كُنتُم لا مَحالَةَ مُتَسابِقينَ فتَسابَقوا إلى إقامَةِ حُدودِ اللّه ِ، و الأمْرِ بالمَعْروفِ ( غررالحكم /332 الفصل الثاني في الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر )
متاسفانه ما در ترك امر به معروف از هم سبقت مي گيريم
پيامدهاي منفي ترك امر به معروف و نهي از منكر
عنه صلى الله عليه و آله : لتأمُرُنّ بالمعروفِ و لَتَنهُنَّ عَنِ المُنكَرِ ، أو لَيُسلِّطَنَّ اللّه ُ شِرارَكُم علىَ خِيارِكُم ، فيَدعو خِيارُكُم فلا يُستجابُ لَهُم . ( الكافي /ج 5 / 56 باب الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر )
پيامبر خدا صلي الله عليه وآله : بايد امر به معروف ونهي از منكر كنيد وگرنه خداوند بدهاي شما را بر خوبانتان مسلّط مي گرداند ودر اين صورت نيكانتان دعا مي كنند ولي دعايشان مستجاب نمي شود .
يعني بدهاتون تو سرتون مي زنند و كاري هم از دست خوباتون بر نمي آد
فرمود چند برابر خوب ها رو خدا عذاب كرد تو بين چند تا بد ها موسي نب ي سوال كرد خدايا اين خوب كه گناهي نداشتند
فرمود گناه اينها اين بود كه با اهل معصيت كنار مي اومد ند و نهي از منكر نمي كردند
عوامل ترك امر به معروف ترس ، خجالت ، بي تفاوتي
خيلي ها اهل دردسر نيستيم حوصله درگيري و بگو مگو رو نداريم خجالت مي كشيم ترس داريم
براي همين بي تفاوتيم
امام على عليه السلام ـ خطاب به مردى كه در جنگ صفين به آن حضرت گفت: تو به عراق خود بر گرد و ما به شاممان بر مى گرديم ـ فرمود : مى دانم كه اين سخن تو از روى خيرخواهى و دلسوزى است...
إنَّ اللّه َ تَبارَكَ و تَعالى لَم يَرضَ مِن أولِيائهِ أن يُعصى في الأرضِ و هُم سُـكوتٌ مُذعِنـونَ لا يَأمُرونَ بِالمَعروفِ و لا يَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ ، فوَجَدتُ القِتالَ أهوَنَ عَلَيَّ مِن مُعالَجَةِ الأغلالِ في جَهَنَّمَ ( بحارالأنوار / 32 / 525 / باب 12- باب جمل ما وقع بصفين )
خداوند تبارك و تعالى راضى نمى شود كه در زمين نافرمانى شود و دوستان او خاموش بنشينند و دم بر نياورند و امر به معروف و نهى از منكر نكنند. بنا بر اين، من جنگيدن را آسانتر از كند و زنجيرهاى دوزخ يافتم.
 
براي امر به معروف و نهي از منكر خودمون شروع كنيم از خانواده مون شروع كنيم
از هر جايي كه دستمون مي رسه
فرمود قوا انفسكم و اهليكم نارا ( سوره تحريم آيه 6 )
واعظ نفساني داشته باشيم كه ما رو نهي كنه از منكر و امر به معروف كنه
تقوي ناهي از منكر ،‌نماز ناهي از منكر مثل ترمز دست ي لب پرتگاه گناه آدم رو نگه مي داره
مقام معظم رهبري فرمودند نگيد اثر نداره اگه همه بگند اثر داره
به اندازه گفتن واجبه
(نرم افزار هدايت در حكايت ، امر به معروف ص 456 تا 59)
مرحوم آيت الله شاه آبادي استاد عرفان امام خميني بودند و حضرت امام(رحمة الله) از آن بزرگوار به«شيخ ما» يا« شيخ بزرگوار ما» ياد مي كردند و اين تعبير، نشانِ عظمت آن عارف بزرگ نزد حضرت امام خميني بود. از ويژگي هاي مرحوم شاه آبادي آن بوده كه عرفان آن بزرگوار، مانع حضور وي در صحنه هاي اجتماع نبوده است. تلاش هاي آن مرحوم با عنوان امر به معروف و نهي از منكر، گوياي اين نكته است. آورده اند كه در نزديكي منزل مرحوم شاه آبادي، دكتري منزل داشت كه تحت تأثير فرهنگ غربي براي دخترش يك معلم موسيقي استخدام كرده بود و طبعاً نواختن وقت و بي وقت آلات موسيقي موجب سلب آرامش همسايه ها مي شد. مرحوم شاه آبادي براي دكتر پيغام فرستاد كه دست از اين كار بردارد و موجبات آزار همسايه ها را فراهم نكند، اما جواب دكتر آن بود كه من دست از اين كار برنخواهم داشت و تو نيز هر آن چه مي خواهي انجام بده! ابتكار مرحوم شاه آبادي آن بود كه به مردم گفت: از اين پس هر كس از كنار مطب اين دكتر عبور مي كند، وارد مطب شود و با زبان نرم و ملايم دكتر را از اين كار باز بدارد. مردم نيز طرح مرحوم شاه آبادي را اجرا كردند ديري نگذشت كه دكتر خود را با مخالفت افكار عمومي مواجه و به قول معروف هوا را ابري ديد. براي مرحوم شاه آبادي پيغام فرستاد كه شما با پشتوانه ي مردمي كار خود را انجام دادي. اگر به مراجع قضايي مراجعه مي كردي، به راحتي جوابشان را مي دادم، امّا اين شيوه را پيش بيني نكرده بودم. به اين طريق مرحوم شاه آبادي توانست جمعي را از آزار و اذيّت برهاند و در حقيقت با يك منكر به صورت عملي مبارزه كند. به نظر مي رسد كه مرحوم شاه آبادي اين شيوه ي نهي از منكر را از رسول مكرم اسلام(صلّي الله عليه و آله)، اقتباس و پيروي كرده باشد. مردي خدمت رسول خدا(صلّي الله عليه و آله) آمد و از اين كه همسايه اش او را آزار مي رساند، زبان به گلايه گشود. رسول خدا(ص) كه كانون علم و بردباري بود، او را به صبر دعوت كرد. مرد آرام شد و رفت. چند روز بعد برگشت و از آزار و اذيّت همسايه زبان به شكايت باز كرد. مجدداً رسول خدا(صلّي الله عليه و آله) او را به شكيبايي فرا خواند. دوباره پس از چند روز، آن مرد بازگشت و از همسايه اش شكوه نمود. اين بار پيامبر(صلّي الله عليه و آله) به او فرمود: اسباب خود را جمع كن و داخل كوچه قرار بده. مردم كه از كوچه عبور مي كنند، از تو علّت اين اقدام را سؤال مي كنند و تو نيز علّت اين كار خود را به آن ها بگو( آزار و اذيّت همسايه) مرد همين ابتكار را به كار برد. رهگذران بودند و سؤال و جواب اين مرد و بالاخره مراتب به گوش همسايه ي مردم آزار رسيد و آبروي خود را در خطر از دست رفتن ديد. خدمت همسايه رسيد و با الحاح و التماس از او خواست اسباب خود را به منزل ببرد و بيش از اين به مردم چيزي نگويد و قول داد كه من بعد همسايه ي خود را آزار نرساند. مرد كه مقصود را حاصل ديد، اسباب خود را به منزل برگرداند و از آن پس همسايه اش او را آزار نرساند.

امر به معروف به كسي ضرر نمي زنه
١٢٨٤٦- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ و النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ لا يَدفَعُ رِزقا، و لا يُقَرِّبُ أجَلاً ( مجموعةورام 2 239 الجزء الثاني ..... ص : 1 )
ضرر نمي زنه ، رشوه مي ده بگو جلوش رو بگير نگو زير آب زدن مراعات مردم رو مي كنه مراعات خدا رو نمي كنه
گاهي اين عين لطف به ديگرانه هر چند طرف بدش بياد يا ناراحت بشه گاهي لازمه ي محبت اينكه دستش رو ول كني
بخور زمين
البته رعايت بعضي نكات هم براي تاثير گزاري لازمه
(نرم افزار هدايت در حكايت ، امر به معروف ص 313 )
آقاي قرائتي: به يكي از مساجد شهرستان بابل رفتيم تا نماز بخوانيم. برخي گفتند: هر چه در مورد امر به معروف و نهي از منكر مي گوييم، تأثيري ندارد. به آن ها گفتم: كد دارد و بايد از راهش وارد شد. دوده و گچ هر دو منكرند. اگر در يك دست، دوده و در دست ديگر گچ بنشيند، برخورد صحيح با آن به اين شكل است كه با گرده ي گچ بايد به طور انقلابي برخورد كرد، ولي دوده را بايد با باد ملايم دور ساخت؛ امّا اگر كسي بخواهد با دوده برخورد انقلابي كند، هم دستش سياه مي شود و هم دوده به لباس يا پوست بدنش مي چسبد و سياه مي شود يعني بايد با برخي به طور خشن برخورد كرد و با عدّه اي ديگر بايد ظريف بود. همه جا نمي توان صحبت از امر به معروف و نهي از منكر كرد؛ در هر جا بايد به تناسب شرايط آن سخن گفت )

روضه كوتاه
فرمود : الاترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لا يتنهي عنه ليرغب المومن في لقا الله محقا (بحارالأنوار 75 116 باب 20- مواعظ الحسين بن أمير المؤمنين عليهم السلام )
حسين تاب نداره ببينه حق عمل نمي شه و از باطل نهي نمي شه براي همين مي آد گودي قتلگاه
مي خواد بگه امر خدا اين قدر ارزش داره كه حسين هم فداش بشه قربوني بشه
نمي تونه حسين ببينه كسي به خدا نه بگه
نمي تونه بايسته و ببينه حرف خدا رو زمين مونده و كسي نيست عمل كنه
حسين راحت مي ره گودي قتلگاه
مي خواد بگه شما با دين بازي مي كنيد من سر دين سر مي دم تا قدر امر دين رو بدونيد
براي خدا تو كربلا ببين چقدر راحت در و ياقوت مي پاشه
چقدر راحت اباعبد الله از اكبرش ،‌علي اكبري كه فرمود شبيه ترين افراد به پيامبر خدا ست اكبر نيست رسول خداي د يگه ست كه خدا به اباعبد الله داده وقتي علي بر اي وداع رفت بين خانواده برگشتش طول كشيد اباعبدالله آمد فرمود علي رو رها كنيد علي ممسوس في ذات الله اين اكبر اين قدر گرون قيمته ارزون نيست
وقتي مي خواست بره آيه اي رو پشت سر اكبر خوند كه در شان انبيا نازل شده ان الله اصطفي آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران علي العالمين
ولي برا ي خدا حسين راحت مي گذره
تا اومد اجازه خواست بلافاصله اباعبد الله فرمود برو اكبرم
ولي گمان مكن كه گفتم برو دل از تو بريد ....
از پست دويدم نفس شمرده زدم
...........
ولي وقتي اكبر از اسب به زمين خورد آقا دوان دوان خودش رو به اكبر رسوند
يه جوري صورت به صورت اكبر گذاشت كه دشمن گفت حسين جان داد شروع كرد دشمن هله هله كردن و دست افشاني كردن
ولي حسين ابايي نداره از اين حرفها هفت مرتبه فرياد مي زنه ولدي علي ولدي علي ولدي ..........
اف بر اين چون اكبري رو نمي تونه در خودش نگه داره

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

آخرین ارسال سایت