اهمیت تشخیص تکلیف اهم و مهم
روزی در همین کشور ما، مبارزات ضدّ استعماری و ضدّ استبدادی و ضدّ دستگاه کفر و طاغوت، مطرح بود؛ اما بعضی، این تکلیف را تشخیص نمی دادند و به کارهای دیگر چسبیده بودند. احیاناً اگر کسی تدریسی داشت، اگر تألیفی داشت، اگر یک حوزه کوچک تبلیغی داشت، اگر هدایت جمع محدودی از مردم در کارهای دینی برعهده او بود، فکر می کرد اگر به آن مبارزه بپردازد، آن کارها معطل خواهد ماند! مبارزه به آن عظمت و به آن اهمیت را ترک می کرد، برای این که از این کارها باز نماند! یعنی اشتباه در شناختن آنچه لازم بود، آنچه مهم بود و آنچه اهمّ بود.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار علما و روحانیان ـ 7/5/71
یازده مشخصه ی خطّ امام
من رئوس مطالبی را در خصوصیات این خط و این جهت گیری ـ که ما به آن «خطّ امام» می گوییم و مشخّصه حرکت نظام جمهوری اسلامی در ده سال حیات با برکت امام بوده است ـ عرض می کنم: خطّ امام، یعنی آن مسلک و سلوک حکومتی امام امّت. یعنی چیزی که تفسیرکننده نظام جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی، می تواند با جهت گیریهای مختلفی تحقّق یابد. آنچه که این جهت گیریها را به صواب نزدیک می کند و مورد قبول و اعتقاد امام رضوان الله تعالی علیه بوده است، اینهاست:
اوّل، ایستادگی در برابر تحمیل و نفوذ قدرتهای خارجی و نداشتن سر سازش با این قدرتها. این، اوّلین مشخّصه حرکت امام بزرگوارماست.
دوم اهتمام به تعبّد وعمل فردی و ایستادگی در برابر سلطه شیطان نفس و وسوسه های نفسانی. این دو مطلب بزرگ و این دو میدان مبارزه را، امام از هم جدا نمی کردند و در صحنه اجتماع و سیاست، در مقابل شیطان بزرگ و شیطانهای قدرت می ایستادند. در صحنه روان آدمی و درون وجود انسان، امام با نفس مبارزه می کردند و اصرار بر تعبّد و عمل اسلامی و فردی و شخصی داشتند.
سوم، اهمیت دادن به توانایی ملّتها و «اصل» دانستن آنها بود. امام با ملّتها سخن می گفتند و معتقد بودند که تحوّلات بزرگ عالم، اگر به دست ملّتها انجام گیرد، غیر قابل شکست است و ملّتها می توانند در دنیا تحوّل ایجاد کنند و محیطهای خودشان را عوض نمایند.
چهارم، اصرار بر وحدت مسلمین و مبارزه با تفرقه افکنی استکبار.
پنجم، اصرار بر ایجاد روابط سالم دوستانه با دولتها؛ مگر استثناهایی که هرکدام استدلالی قوی پشت سرش بود. امام به مایاد دادند که جمهوری اسلامی، در سطح عالم می تواند و باید از روابط سالمی با دولتها برخوردار شود. البته رابطه با امریکا مردود است؛ به سبب این که آمریکا یک دولت استکباری و متجاوز و ظالم است و با اسلام و جمهوری اسلامی در حال معارضه و محاربه است. ارتباط با رژیم صهیونیستی و نیز ارتباط با رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی58 مردود است؛ اما رابطه با بقیه دولتها، بسته به مصالح نظام جمهوری اسلامی است و اصل برایجاد ارتباط است.
ششم، اصرار بر شکستن حصار تحجّر و التقاط در فهم و عمل اسلامی و التزام به اسلام ناب. هم تحجّر، از دیدگاه امام ـ در بیان و عمل ـ مردود بود، هم التقاط.
هفتم، نقش محوری دادن به نجات محرومین و تأمین عدالت اجتماعی. همیشه، مردم در چشم امام، «اصل» بودند. در منطق و در خطّ حکومتی امام امّت، محرومان و مستضعفان محور تصمیم گیریها محسوب می شدند و همه فعّالیتهای اقتصادی و امثال آن، بر محور نجات محرومین از محرومیتها بود.
هشتم، توجّه ویژه به مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و رژیم غاصب صهیونیستی بود. مبارزه با اسرائیل، جایگاه خاصّی در منطق امام
ـ در راه و رسم حکومتی ـ داشت. از اموری که در نظر امام امّت به هیچ وجه برای ملّتهای مسلمان قابل اغماض نبود، مبارزه با صهیونیستها بود؛ چون امام بزرگوار، نقش ویرانگر و مخرّب این رژیم تحمیلی را از سالها پیش از پیروزی انقلاب، به درستی تشخیص داده بودند.
نهم، حفظ وحدت ملی و ایجاد یکپارچگی در میان ملّت ایران و اصرار بر مقابله و مبارزه با هر شعار تفرقه افکنانه.
دهم، حفظ مردمی بودن حکومت و ایجاد رابطه با مردم و حفظ ارتباط با آنها. لذا امام، هم به مسئولین سفارش می کردند که «از مردم جدا نشوید؛ با مردم باشید؛ زیّ مردم را داشته باشید؛ به فکر مردم باشید» و خلاصه، رابطه را از طرف مسئولین تأمین می کردند، هم متقابلاً به مردم سفارش مسئولین و دولتها را می کردند. یعنی امام با کسانی که ارگانهای نظام و دولت را تضعیف می نمودند، به نحوی از انحا مقابله می کردند.
یازدهم، اصرار بر سازندگی کشور و تحویل یک نمونه عملی از کشور و جامعه اسلامی به جهان، که در ماههای آخر عمر با برکت امام، جایگاه مهمّی داشت. بر این اصرار داشتند که کشور باید از لحاظ اقتصادی، از لحاظ کارهای زیر بنایی و از لحاظ موارد در آمد، بازسازی شود و برای مردم، نمونه ای عینی و عملی از سازندگی اسلامی ارائه گردد.
آن مواردی که به اعتقاد بنده رئوس و خطوط اصلی بینش امام و سلوک عملی و حکومتی ایشان بود، اینهاست.
بیانات مقام معظم رهبری در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام ( ره ) ـ 14/3/71
استکبار و تحمیل مبارزات به ملّت ایران
یک وقت است که کشوری فاقد مردم است و یا مردم بی فرهنگی دارد. بدیهی است که تصرّف آن کشور برای استعمارگران آسان است. اما یک وقت کشوری برخوردار از مردمی با فرهنگ و با ادّعاست که برای خودشان شخصیّت و سابقه ای قائلند. آن وقت دیگر ورود استعمار به آن کشور، چندان بی دردسر نیست؛ چرا که از طرف مردم آن کشور، علیه استعمارگران، مبارزه ای به وجود می آید. عاملی که ما امروز به آن «استکبار» می گوییم، مبارزه مذکور را بر ملّت ایران تحمیل کرد. در گذشته، وقتی که استکبار وارد کشوری می شد، به شکل استعمار مستقیم می آمد و آن کشور را قبضه می کرد. اما امروز، از طرق پیشرفته تری برای تسلّط و تصرّف ملّتها و منابعشان استفاده می کند. بنابراین، مبارزه ای که ملّت ایران در طول صد و پنجاه سال یا بیشتر، با کشورهای استعمارگر داشت ـ از «مبارزه تنباکو» بگیرید تا قضایای بعدی و نهضت ملی و تا مبارزات امروز ملّت ایران با سیاستهای استکباری و با امریکا و با دیگران ـ همه و همه از مبارزاتی است که بر مردم ما تحمیل کرده اند. والّا اگر ملّت ایران را رها می کردند و او را راحت می گذاشتند تا خودش به کار خودش، به کشور خودش، به منافع خودش و به منابع خودش برسد، ممکن بود چنین مبارزه ای به این شکل پیش نیاید. آنها این مبارزه را بر ملّت ایران تحمیل کردند. امروز هم، آنها متعرّض و متجاوزند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار ارتشیان، به مناسبت « روز ارتش » ـ 24/1/73
ذلّت حکومتهای سابق در برابر استکبار و استعمار
شما ملاحظه کنید که روزگاری نه چندان دور، در این تهران مرکز کشور، حکومتی بر سر کار بوده است که شاه آن وقتی می خواست نخست وزیری برای خود انتخاب کند، اوّل از امریکاییها می پرسید: شما موافقید من فلانی را انتخاب کنم یا نه؟ وقتی می خواست مدیر شرکت نفت یا وزیر دفاع و یا رئیس ستاد ارتش را عوض کند ـ «زید» را بردارد و «عمرو» را بگذارد ـ از سفیر امریکا خواهش می کرد که «شما یک تک پا به محلّ اقامت من تشریف بیاورید تا ببینیم سیاست شما با چنین تعویضهایی مخالفت دارد یا ندارد؟» به معنی ساده تر، از آنها کسب تکلیف می کرد! استکبار هم عادت به تعارف کردن ندارد که تا ببیند طرف کوتاه آمد، بگوید: «ببخشید! ما با شما عرضی نداریم.» هرگز این طور نیست! شما در مقابل استکبار و استعمار، هر چه بیشتر خم شوید، بیشتر فشار وارد می کند. اگر سرتان را پایین آورید، فشار خود را راحت تر وارد می کند تا به سجده بیفتید! وقتی هم در مقابلش به خاک افتادید و سجده کردید، پایش را محکم روی شما می گذارد! این، خاصیت قدرتهای استکباری و متجاوز است.
باری؛ آنها در مقابل چنان شاهی، که چنین کسب تکلیف می کرد، گاهی می گفتند: «عیبی ندارد. اگر شما فلان کس را به فلان سمت منصوب کنید ما حرفی نداریم و موافقیم.» البته، گاهی هم با انتصابهای او مخالفت می کردند و نمی گذاشتند هر کس را که دلش می خواست عزل و یا نصب کند! فکرش را بکنید! چنان حکومتی، تا پانزده سال پیش در این کشور و در این شهر تهران حاکمیت داشته است!
خوب؛ در هنگامه تسلّط چنان حکومتی بر ایران، نفت این مملکت، فولاد این مملکت، زغال سنگ این مملکت، منابع این مملکت، کشاورزی این مملکت، دانشگاه این مملکت و ارتش این مملکت، چه وضع و حالی داشت و در خدمت چه کسی بود؟ بدیهی است که در خدمت آن قدرت مستکبر و زورگو بود. البته آن زورگو هم همیشه یک کشور استکباری نبود. تا مدّتی انگلیسیها بودند. بعد که امریکاییها به عنوان یک قدرت تازه نفس و پولدار و جوان، وارد میدان شدند، آن رقیب پیر قدیمی و کهنه را بیرون انداختند و خودشان همه کاره این جا شدند.
در چنین وضعیّتی، انقلاب پدید آمد و آن حکومت نوکر مخلص حلقه به گوش ارادتمند «هرچه شما بفرمایید» را بیرون انداخت و حکومتی بر سر کار آورد که سر تسلیم در مقابل فلک هم خم نکرد و نمی کند. حکومتی را که انقلاب بر سر کار آورد، حتّی برای یک لحظه هم در مقابل دو ابرقدرت امریکا و شوروی تسلیم نشد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار ارتشیان، به مناسبت « روز ارتش » ـ 24/1/73
منبع:خبرگزاری فارس