شیطان به دلیل کثرت سجده اختیاری، به رتبه مقربان درگاه ربوبی بار یافته بود و از این رو چنین لقبی بدو نسبت دادهاند. قرآن در ضمن روایت ماجرای خلقت آدم و سرپیچی شیطان از فرمان الهی، از شیطان نافرمان و مطرود درگاه ربوبی، ۱۱ مرتبه با نام ابلیس یاد کرده است.
چگونگی زاد و ولد شیطان
در قرآن، تصریحی به چگونگی زاد و ولد شیطان نشده است. از این رو، دانشمندان اسلامی در باب توالد و تولید نسل شیطان، بیش و کم، اختلافنظر دارند. اما به نظر میرسد از مقایسه سه آیه و سرنخها و اشاراتهای موجود در آن، بتوان حقیقت امر را دریافت.
قرآن در یک آیه، شیطان را از زمره مخلوقات جنّی و دارای فرزند معرفی میداند؛ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی: همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب میکنید؟! (کهف/۵۰
در آیهای دیگر، جنیان را همچون انسان دارای جنس مرد و زن میداند؛ وَأَنَّهُ کانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ یعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا: و اینکه مردانی از بشر به مردانی از جن پناه میبردند، و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان میشدند! (جن/۶)
تا اینجا روشن شد که حارث یا همان ابلیس قرآن، جنّی است دارای نسل و ذریه. اما سوال این است که این فرد خاص از جماعت جن، که پست مدیریت شرور در آفاق عالم را عهدهدار است، چگونه به تولید و تکثیر نسل، دست مییازد؟ چنانچه دو آیه یادشده را در کنار کریمه ۵۶ سوره رحمن، بگذاریم، گره مساله گشوده خواهد شد.
در دو جای سوره یادشده، خداوند در ضمن وصف حوران بهشتی میفرماید: اَلمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ، هیچ انس و جن پیش از این با آنها تماس نگرفته (و دوشیزهاند)!(رحمن/۵۶ و ۷۴). از اینجا میتوان دریافت که شکل توالد و تولید نسل جنیان نیز مانند انسانهاست. بدینسان میتوان گفت ابلیس نیز که از طائفه جن است، فرزندان خود را از طریق ازدواج با زنان جنّ به دنیا میآورد.
چنانکه گذشت به رغم اشارات وافی قرآن، برخی از اندیشمندان اسلامی در این باب اختلاف دیدگاه دارند. علت این گونهگونی آراء، پارهای از توصیفات موجود در احادیث اسلامی است. به عنوان مثال؛ در خطبه هفتم نهج البلاغه، حضرتش میفرماید: «شیطان در درون سینههای پیروان خود تخمگذاری کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود» (فَباضَ وَ فَرَّخَ فی صُدُورِهِمْ).
چنین مینماید که حضرت در مقام تشبیه هستند و نه در مقام تحقیق بدین معنا که خواسته اند با تشبیه بفرمایند که شیطان با وسوسهافکنی و القاء تخم افکار پلید در زمین دلهای پیروان خود، زمینه بروز رفتار انحرافی را فراهم میسازد.
تنها مومن آل ابلیس
در ذیل آیاتی که برشمردیم و پارهای آیات دیگر، احادیثی وارد شده است که زاد و ولد شیطان را تأیید میکند. ما در این مجال مختصر، از باب نمونه، صرفاً به نقل یک روایت مسند میپردازیم.
محمد بن حسن بن فروخ صفار (۱)، از روات حدیث و از یاران نزدیک امام عسگری (ع) در کتاب مشهور بصائر الدرجات (حدیث ۳۹۵ ج ۱) از امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا (ص) آورده است:
(در کوههای تِهامَه) مردی که قامتش چون نخل، بلند بود، نزد رسول خدا (ص) آمد. درود فرستاد و حضرتش جواب فرمود.
آنگاه، پیامبر (ص) فرمود: همچون جنیان سخن میگویی! کیستی ای بنده خدا؟ پاسخ گفت: من هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس هستم.
حضرت فرمود: بین تو و ابلیس، حدفاصلی جز دو پدر نیست؟
گفت: چنین است ای رسول خدا (ص).
حضرت فرمود: بر تو چه رفته است؟
گفت: روزگارم را به بیهودگی گذراندم مگر اندکی را. من روزی که قابیل، هابیل را کشت نوجوانی بودم که میتوانستم سخن بگویم. اعتصام به حبل الهی نداشتم، در بیشه میگشتم و از تپّهها بالا میرفتم و مردم را به قطع رحم با خویشاوندان و مال حرام دعوت مینمودم
پیامبر (ص) فرمود: چه بد سیرهای است روش پیری که در سنین کهنسالی به اندیشه مینشیند و جوانی که در سنین جوانیش در آرزوها و خیالپردازی، روزگار میگذراند.
آن جن گفت: من توبه کردهام.
فرمود: به دست چه کسی؟
به دست نوح (ع) وقتی همراه نوح (ع) در کشتی بودم و او را به دلیل دعایی که برای قوم خویش مینمود، سرزنش کردم. چندانکه گریست و مرا به گریه افکند. پس از آن با هود (ع)، و پیروانش، در مسجد بودم و او را نیز به جهت دعایی که برای قومش نمود، ملامت کردم. و همینطور با الیاس در شنزارها. و با ابراهیم (ع) آنگاه که قومش با او نیرنگ کردند و حضرتش را در آتش افکندند. من در میانه منجنیق و آتش بودم که خداوند آتش را بر آن حضرت سرد و سلامت ساخت.
با یوسف (ع) بودم آنگاه که برادرانش به وی حسادت ورزیدند و او را در چاهی افکندند. من او را به ژرفای چاه بردم و بدو غذا میدادم و بسان یک رفیق با او رفتار مینمودم. بعد از آن، در زندان نیز یار و انیس وی بودم تا اینکه خداوند وی را از آنجا رهایی بخشید. من، همراه با موسی (ع) بودم. آنحضرت بخشی از تورات را به من آموخت و فرمود: اگر در زمان حضرت عیسی زنده بودی، سلام مرا بدو برسان. من نیز عیسی (ع) را ملاقات کردم و سلام موسی (ع) را به ایشان رساندم. و همراه آن حضرت بودم و او بخشی از انجیل را به من آموخت و فرمود: اگر در دوران محمّد (ص) بودی سلام مرا به ایشان ابلاغ کن. پس ای رسول خدا! عیسی بر تو سلام میرساند.
رسول خدا (ص) فرمود: درود خدا بر عیسی، روح خدا و کلمه او و همه پیامبران الهی تا زمانی که آسمانها و زمین پا برجایند. و بر تو نیز سلام ای هام! که سلام آنان را به من رساندی. چنانچه حاجتی داری، بگو!
هام گفت: خواستهام این است که خداوند تو را برای امّتت حفظ کند و آنان را برای تو صالح گرداند و بدانها در حق وصی بعد از تو، استقامت بخشد چرا که امتهای پیشین به خاطر سرپیچی از اوصیای الهی به هلاکت رسیدند. ای رسول خدا! میخواهم که سورههایی از قرآن به من تعلیم دهی تا در نمازم بخوانم.
حضرتش به علی (ع) فرمود: به او یاد بده و با وی مدارا کن!
هام گفت: ای رسول خدا! این کیست که مرا بدو میسپاری؟ به ما جنّیان امر شده که جز با پیامبر یا جانشین پیامبر، همسخن نشویم.
رسول خدا (ص) فرمود: ای هام! در کتاب، چه کسی را وصی «آدم» یافتید
- «شیث» فرزند آدم را.
- جانشین «نوح» که بود؟
- «سام بن نوح».
- جانشین «هود» که بود
- «یوحنا بن حنان» پسر عموی هود.
- وصی و جانشین «ابراهیم» که بود؟
- «اسماعیل و جانشین اسماعیل، اسحاق».
- جانشین «موسی» که بود؟
- «یوشع بن نون».
جانشین «عیسی» که بود؟
- «شمعون بن حمون صفا» پسر عموی مریم.
- از چه رو اینان جانشینان پیامبران هستند
- چون در دنیا زاهدترین مردم بودند و راغبترین آنان به آخرت.
- در کتاب، جانشین «محمّد» را چه کسی یافتی؟
- در تورات، نامش «إلیاست.»
آنگاه حضرت فرمود: این «إلیاست» او علی جانشین و برادر من است، او زاهدترین مردم نسبت به دنیا و راغبترینشان نسبت به خداوند در آخرت است.
هام بر علی (ع) سلام کرد و گفت: ای رسول خدا! آیا نام دیگری هم دارد
فرمود: آری، «حیدر».
آنگاه، پس علی (ع) سورههایی از قرآن را بدو آموخت.
هام گفت: ای علی! ای جانشین پیامبر (ص)! آیا آنچه از قرآن به من آموختی برای نمازم کافی است؟
فرمود: آری. اندک قرآن، بسیار است
(این گذشت تا اینکه) یک بار دیگر هام آمد و بر رسول خدا (ص) سلام داد و خداحافظی کرد و برگشت. و دیگر پیامبر (ص) را ندید تا اینکه حضرتش درگذشت. (۲)
در پارهای منابع دیگر، جزئیات دیگری از سرنوشت هام گزارش شده از جمله اینکه او پس از پیامبر (ص)، در لیلهالهریر (۳) بار دیگر خدمت امیرمومنان (ع) شرفیاب شد و در بالاخره در همان جنگ صفین، در حالیکه در رکاب وصی پیامبر (ص) میجنگید، به فیض شهادت نائل آمد. (۴)
آنچه نقل کردیم، کاملترین سند روایی حکایت مزبور است. اما تا آنجا که راقم این سطور بررسیده است، کثیری از منابع متقدم و متأخر شیعی و سنی، با اختلافهایی در نقل، اصل این جریان را تأیید و نقل کردهاند که کاربران اهل تدقیق در تحقیق را بدانها ارجاع میدهیم.
نمونه را بنگرید به:
جعفریات (اشعثیات)، ابوعلی محمد بن اشعث کوفی (۳۰۳ ه.ق).
تفسیر قمی، علی بن ابراهیم.
مستدرک الوسایل، محدث نوری، ج ۸، ص ۳۶۹.
تفسیر شریف، شریف لاهیجی
تفسیر صافی، ملأ محسن فیض کاشانی، ج ۴.
الوافی، ج ۱۵، ص ۲۳۷.
الفتوحات المکیه، محی الدین، ابن عربی، ج ۲، ص ۲۸۸.
اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ابن کثیر، ج ۴، ص ۶۰۴.
دلایل النبوه (اصفهانی)، ابونعیم، ابوعبدالله، ج ۲، ص ۳۷۱.
پانویسها:
۱. صفار در دورانی زندگی میکرد که ظلم و جنایت و خفقان بنی عباس به نهایت خود رسیده بود. بسیاری از شیعیان و یاران ائمه (علیهم السلام) در زندانها و شکنجه گاهها به سر میبردند وحتی امامان معصوم نیز در خانههای خود تحت مراقبت ونظر به سر میبردند. صفار یکی از چهرههای درخشان آن روزگاراست که با استفادههای فراوان از شخصیتهای علمی آن زمان و نوشتن نامههای خصوصی ومخفیانه خدمت امام حسن عسکری (علیه السلام) خود را به آن حضرت مرتبط میکرد و شیعیان را از نور وجود ایشان بهره مند میساخت.
۲. محمد بن حسن، صفار، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین (طبع جدی(، صص ۲۰۸-۲۱۰.
۳. نمونه را بنگرید به: الروضة فی فضائل أمیر المومنین علی بن أبی طالب (ع)، ص ۲۲۳.
۴. هریر به معنای زوزه سگ، و کنایه از همهمه و ناله و غوغاست. سختترین شب حمله جنگ صفین از نظر تلفات گسترده دو سپاه و فراوانی ناله و فریاد زخمیان و مجروحان، «لیلة الهریر» (شب غوغا و ناله) نام دارد.