سؤال :
آيا ديدن خوابهاى صادقانه نشان دهنده قلب پاك و بى گناه بودن بيننده خواب است؟
پاسخ:
با سلام.
ديدن رؤيا هنگام خواب، از دير باز تاكنون عموم انسانها به خصوص دانشمندان را به تحليل و تفسيرهايى كه هنوز به نتيجه قطعى نرسيده، واداشته است. اين كه چگونه انسان در حالت خواب، آن چه را در طول روز بدان فكر كرده، گاهى با اندكى تغيير مىبيند و عجيبتر اين كه گاهى حوادثى را در خواب مىبيند كه هرگز از قبل در تخيلات خود آن را مرور نكرده است، عجيب و غير قابل تفسير مىباشد.
ثابت شده است كه انسانها طبق فطرت و ذات خود هنگام خواب متأثر مىشوند. صاحبان افكار پريشان، رؤياهاى مشوش و درهم و برهم مىبينند. آنها كه شهوت انديشند، رؤياهاى دنيوى و شهوانى مىبينند و آنها كه افكار والا داشته و از نفوس پاك و قدسى برخوردارند، رؤياهاى زيبا مىبينند و حتى در عالم رؤيا از ديدن اولياى الهى بهرهمند مىشوند. شهيد مطهرى مىگويد: «اگر انسان بخواهد خودش را بشناسد، بايد ببيند در خواب چه چيزى را مىبيند.» البته اين نكته را نبايد به عنوان قانون و يا قاعده قطعى كه تغييرپذير نباشد دانست. كه هرچه درخواب ديده شود، مىتواند معيار شخصيت فرد قرار گيرد، زيرا رؤيا عالمى اسرارآميز است و بعضى از رؤياها كه در عالم خواب به نظر بد و ناپسند مىرسند و گاهى موجب تشويش خاطر مىشوند، بد نبوده و حتى تعبير مثبت دارند.
برعكس انسان در خواب رؤيايى را مىبينند كه به نظرش آرزوى ديدن آن را داشته، ولى در عالم بيدارى با حوادث تلخى تعبير شود كه در انتظارش نبوده است، مثلاً بسيارى گمان مىكنند كه ديدن و يا رفتن به كربلا در عالم خواب حتماً به معناى رسيدن به آرزوى زيارت است، حال آنكه نزد تعبير كنندگان كربلا تعبيرى جز غم و اندوه ندارد، به همين جهت تعبير رؤيا را جز از عالمان بزرگى كه در تعبير آن باز نمىمانند، نبايد خواست. در عين حال انسان اگر خواب با تعبيرات خوب ببيند، مىتواند به به پاكى فطرت و ذاتش پى ببرد. البته فراموش نشود اين كه قاعده كلى و غير قابل خدشه نيست و بسيارى از رؤياها پيرو تفكرات و تخيلات روزانه است. حتى نوع غذايى كه در طول روز يا شب قبل از خواب مىخورد، گاهى در كيفيت خواب اثر مىگذارد.
در بيان اقسام خواب، حديثى منقول از پيامبر است: «خواب ديدن سه گونه است:
1 - خواب درست و شايسته كه مژده و بشارتى از سوى خداوند است.
2 - خواب و رؤيايى كه از روى اندوه ديده مىشود.
3 - خوابى كه بر اساس ماليخوليا و افكارى كه مشغول به آن بوده شكل گرفته است.»(1)
پي نوشت ها :
1 - صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج6، ص 402.