پرسش:
چه فرقي بين محبت و معرفت است؟
پاسخ:
سلام و درود خداوند بر شما
همان گونه كه در موجودات مادي و فاقد شعور مثل آهن و کشش، نيروي جذب و انجذاب وجود دارد، در بين موجودات صاحب عقل و شعور نيز جذب آگاهانه و نيروي كشش شعوري وجود دارد، كه "محبت" و "علاقه" است. علاقه به كمال و جمال گرايي، ريشه در سرشت و آفرينش انسان دارد، از اين رو هر چيز زيبايي را حس كند يا نسبت به زيبايي و كمالش شناخت و معرفت پيدا كند، به سوي آن تمايل پيدا ميكند و شوق نزديك شدن به آن در وي پديد ميآيد، حال موجود صاحب كمال و زيبايي ممكن است از محسوسات ظاهري باشد، مثل گلستان و بوستان زيبا، صدای دلنشين، پارچه حرير و لطيف، يا غير محسوسات باشد، نظير سخاوت، گذشت، بخشش و ايثار.
انسان تا زماني كه كمال و جمال موجودي را حس نكند و نشناسد، نسبت به آن ميل و كشش نخواهد داشت و محبتي نسبت به آن در وي ايجاد نميشود. هر قدر معرفت و شناخت زيادتر باشد، محبت فزوني مييابد.
انبيا و اولياي خدا چون نسبت به پروردگار، معرفتشان زيادتر از ساير مردم بود، محبتشان بيشتر و کشش شان شديدتر، نيز عبادت و مناجاتشان عاشقانهتر و گريههاي آنان در شوق ديدار "محبوب" جانسوزتر بود. امام صادق علیه السلام ميفرمايد: "الحُبّ فرع المعرفة؛ محبت فرع شناخت است".
پس معرفت مقدّم بر محبت و زيربناي آن است. همان گونه كه معرفت درجات و مراتب دارد و درجات آن به لحاظ معرفت نسبت به خداوند بينهايت است، محبت نيز داراي درجات و مراتب است.