پرسش:
قرآن تأييدگر تورات و انجيل زمان پيامبر هست يا خير؟ شرح سؤال ديگر من در مورد تصديق يا عدم تصديق قرآن؛ از کتب پيشين هست. پاسخي که من براي اين سؤال يافته ام تناقض گونه است: آيا قرآن کتب اهل کتاب در زمان حضرت محمد را تصديق مي کند؟ بله(بقره 101) خير(بقره102، بقره75،آل عمران 78 و ... مائده 72 و نساء 159-156) ؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي باسلام و تشکراز ارتباطتان
در مورد آيه 101 سوره بقره دو تفسير وجود دارد كه بنا بر يك تفسير پيامبر تصديق كنند ه چيزهايي است كه يهود نيز قبول داشتند، مانند اعتقاد و باور به خدا، نبوت و پيامبران آسماني و معاد و...
تفسير دوم تصديق كنند ه كتاب تورات باشد كه نزد آنان بوده كه آن هم تفسير في الجمله تورات است، نه بالجمله و تمام چيزهايي كه به نام تورات يا شرح و تفسير آن موجود بود.
چون همه آن چيزهايي كه نزد يهوديان بود، تورات محسوب نمي شد ، در حالي كه نظر آيه به تورات اصلي بود كه نزدآنان نيز بود و بعضاً با تفسيرهاي نادرست نيز همراه بود.
قبل از اسلام کتب آسماني به وفور يافت نمي شد و اين کتاب ها در عبادتگاه ها (کليسا و کنيسه) و نزد ارباب اديان نگهداري مي شد . مردم از طريق ارباب اديان از محتواي کتب آگاه مي شدند به خصوص که اين کتاب ها به زبان هاي باستاني قرن ها قبل نازل شده و آن زبان ها منسوخ شده و ترجمه هاي آن کتب در دسترس بود .
حضرت مسيح پيروان خود را به تبعيت از تورات فرا مي خواند . به بيان قرآن انجيل نام کتابي بوده که بر ايشان نازل شده ، ظاهرا اين کتاب بيشتر بشارت بوده ،گرچه ايشان اعلام کرد براي حلال کردن بعضي از حرام هاي تورات آمده ولي بخش احکام انجيل بسيار کوتاه بوده است .
کتاب هايي هم که به عنوان عهد عتيق و عهد قديم بين مسيحيان و يهود وجود دارد، همگي منسوب به حضرت موسي و عيسي نيستند ، بلکه محدودي از آنها به اين پيامبران منسوب است . مسيحيان فعلي که معتقدند حضرت عيسي کتابي نداشته و بشارت، خود حضرت بوده است . انجيل هاي چهارگانه معروف فعلي را به حواريون حضرت نسبت مي دهند . بقيه کتاب هاي عهد جديد هم از ديگران است و انجيلي که قرآن از آن نام مي برد ، غير اينها است.
عهد عتيق هم تورات است به اضافه کتاب هاي ديگر که سخن در مورد تورات است.
در قرآن آياتي است که حکايت دارد تورات و انجيل زمان حضرت رسول خدا مشتمل بر حقايقي بوده که گردن نهادن به آنها متضمن ايمان آوردن به رسول خدا بوده است، از جمله:
الذين يتبعون الرسول النبي الامي الذي يجدونه مکتوبا عندهم في التوراه و الانجيل (1)
اتيناه الانجيل فيه هدي و نور و مصدقا لما بين يديه من التوراة (2)
حملوا التوراه ثم لم يحملوها (3)
کل الطعام کان حلا لبني اسرائيل الا ما حرم اسرائيل علي نفسه من قبل ان تنزل التوراه قل فاتوا بالتوراه فاتلوها ان کنتم صادقين (4)
و کيف يحکمونک و عندهم التوراه فيها حکم الله ثم يتولون من بعد ذلک (5)
آياتي هم هست که بيان مي کند بعضي از عالمان اين اديان به کتمان آيات مي پرداختند يا نوشته هايي از جانب خود را به عنوان کتاب خدا به مردم ارائه مي داده اند :
افتطمعون ان يؤمنوا لکم و قد کان فريق منهم يسمعون کلام الله ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون(6)
يحرفون الکلم عن مواضعه(7)
تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون کثيرا (8)
اين دو سري آيه منافات و تعارضي با هم ندارند و مي گويند با اينکه تورات و انجيل موجود در زمان رسول خدا برحقانيت اسلام دلالت داشته ، ولي بسياري از عالمان اهل کتاب آن حقايق را کتمان کرده يا وارونه به مردم ارائه مي دادند و مطالب خود را به عنوان کتاب خدا بر آنان مي خواندند.
قرآن خود را تاييد کننده تورات و انجيل نازل شده به حضرت موسي و حضرت عيسي و به خصوص تورات که مورد قبول همه اهل کتاب است، معرفي مي کند . اعلام مي کند : اهل کتاب اگر راست مي گوييد، تورات و انجيلي را که در دستتان است بياوريد و بخوانيد تا به اين حقيقت واقف شويد . در عين حال بعضي اعتقادات و احکامي که اهل کتاب بدان معتقدند و عمل مي کنند ، رد مي کند و از تحريف هاي آنان مي شمارد، مثل عقيده تثليث ( البته عقيده به تثليث هم مربوط به همه مسيحيان نيست. گروهي از همان صدر مسيحيت تا امروز با اين عقيده مخالف بوده اند ) و اين دو منافاتي با هم ندارند.
اما آيه 102 بقره راجع به تورات نيست ،بلکه راجع به اعتقادات انحرافي بعض اهل کتاب است و مي فرمايد:
بعض اهل کتاب سخنان نا به جايي که شيطان ها راجع به حکومت سليمان مي گفتند ، پيروي کردند ،در حالي که سليمان کافر و حکومتش بر مبناي سحر نبود . شيطان ها بودند که کافر شدند و سحر را از دو ملک ، هاروت و ماروت ياد گرفتند . به جاي اينکه از اين تعليم در جهت ابطال سحر ساحران استفاده کنند، به تفرقه انداختن بين زن و شوهر ها پرداختند ، با اين که مي دانستند سوء استفاده کنندگان را در آخرت بهره اي نيست.
اين آيه انکار تعاليم انحرافي کنيسه است، نه انکار تورات . بله متاسفانه در عهد عتيق اين تحريفات آمده است، ولي عهد عتيق همان گونه که گفتيم ،بسيار فراتر از تورات است. تاييد کتاب نازل شده بر موسي و عيسي و تاييد اجمالي تورات و انجيل موجود در زمان پيامبر، متضمن آن نيست که جزء به جزء آن و آيه به آيه آن را وحي بداند و تاييد کند.
تثليث و تصليب از تعاليم انجيل نيست، بلکه از تعاليم کليسا است . انکار آنها ربطي به انکار انجيل که کتاب وحي شده بر عيسي است ، ندارد. بسياري از برداشت هاي عالمان يهود و مسيحيت در جلسه ها و انجمن هاي عالمان يهود و مسيحيت به عنوان تعاليم موسي و عيسي معرفي و پايبندي بدان از يهود و مسيحيان خواسته شد که هيچ تصريحي بدان ها در تورات و انجيل وجود ندارد و انکار آنها انکار برداشت هاي مقدس شمرده شده عالمان يهود و نصارا است.
1. اعراف(7)،آيه 157.
2. مائده(5)،آيه 46.
3. جمعه(62)،آيه 5.
4. بقره(2)،آيه 93.
5. مائده(5)،آيه 43.
6. بقره،آيه 75.
7. نساء(4)،آيه 46.
8. انعام(6)،آيه 91.