پرسش:
چرا نمی توان صورت هایی از بهشت و جهنم در این دنیا دید؟
پاسخ:
پرسش و پاسخ:
نخست بايد دانست در اصطلاح فلسفه و كلام و عرفان، عالم برزخ وقیامت عالمى فراتر از عالم دنياست. لذا به هر مقدار ما از دلبستگى و وابستگى به ماديات دنيا دور شويم به عالم مافوق آن بيشتر دسترسى مى يابيم. بنابر آنچه از روايات بدست مى آيد عمل به واجبات و ترك محرمات سلامتي و هنجار در دنيا و دورى از جهنم و ورود به بهشت را براى ما زمينه سازى مى كند. اما اگر علاوه بر آن به نوافل و رعايت تقوا بيش از حد معمول موفق شويم. به بيش از آنچه ديگران از جهت معنوى دست يافته اند خواهيم رسيد كه از آن به چشم برزخى تعبير مى شود و حقايق را فراتر از وقايع مى توان ديد..
«عن ابى عبد الله (ع) قال: قال رسول الله (ص) قال الله: ما تحبب الى عبدى بشىء احب الى مما افترضه عليه و انه ليتحبب الى بالنافله حتى احبه، فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصر به و لسانه الذى ينطق به، و يده التى يبطش بها و رجله التى يمشى بها اذا دعانى اجبته و اذا سألنى اعطيته»
از پيامبر (ص) روايت شد كه خداوند فرمود: اظهار دوستى نكرد بنده من به چيزى دوست داشتنى تر از آنچه واجب كردم بر او، و او با نوافل به سوى محبت من مى آيد تا اينكه من نيز او را دوست بدارم. پس هنگامى كه او را دوست بدارم شنوايى او مى باشم آن گاه كه مى شنود و بينايى او مى باشم آن گاه كه مى بيند و زبان او مى باشم آن گاه كه سخن مى گويد و دست او مى باشم آن گاه كه ضربه مى زند و پاى او مى باشم آن گاه كه راه مى رود، هنگامى كه به درگاه من دعا كند اجابت مى كنم و اگر از من درخواست كند به او مى دهم.(1)
از سوی دیگر،همه موجودات خارجى، حتى افعال و اعمال انسان، دو چهره دارد يكى چهره محسوس و مشهود و ظاهرى كه از آن به عالم ملك يا شهادت يا خلق تعبير مى شود و ديگرى چهره باطنى كه پنهان و نامحسوس است كه از آن به عالم ملكوت يا غيب يا امر تعبير مى شود.
ملكوت هر موجودى، حقيقت و واقعيت آن موجود است و چهره ملكوتى، چهره حقيقى موجودات است تا انسان به عالم ملكوت راه پيدا نكرده، غير از مظاهر عالم طبيعت و پيكره ظاهرى موجودات و اعمال خود چيزى را درك نمى كند اما وقتى به عالم ملكوت اتصال پيدا كرد، حقيقت و واقعيت هر چيزى براى او آشكار مى شود. به همين جهت براى انسان رسيدن به مقام يقين جز با مشاهده ملكوت آسمان ها و زمين ميسر نخواهد بود «وكذلك نرى ابراهيم ملكوت السماوات والارض وليكون من الموقنين(2)»
- ملكوت هر موجودى جداى از آن نيست، ملكوت، باطن همين دنيا و محيط بر آن است. به همين جهت چهره ملكوتى اخلاق و اعمال انسان ها در همين دنيا هست لكن از نوع انسان ها كه به عالم ملكوت متصل نيستند پوشيده و پنهان است اما پس از مرگ و در روز رستاخيز پرده ها كنار مى رود و باطن و حقيقت و چهره ملكوتى اعمال براى همگان متجلى و آشكار مى شود. از همين رو به او خطاب مى شود:
«لقد كنت فى غفله من هذا فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد» (3)اين چهره هاى باطنى و ملكوتى و حقيقى اعمالت، در دنيا هم بود لكن تو آن را نمى ديدى و از آن غافل بودى اما امروز پرده از جلوى چشمانت كنار زديم پس چشمهايت امروز تيزبين شده است.
انسان كامل با مشاهده عالم ملكوت، عالم و مشاهد بر حقايق همه موجودات عالم هستى است و همه موجودات از جمله انسان و اعمالش با چهره ملكوتى و حقيقيشان نزد او حاضرند، لذا قرآن كريم در حق پيامبر و اوصيائش مى فرمايد: «قل اعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله والمؤمنون»(4)
كسى كه به عالم امر و ملكوت راه يافت، قدرت تصرف در عالم هستى را پيدا مى كند. البته قدرتى كه به اذن الهى است يعنى در طول اراده و قدرت الهى است و می تواند صور بهشتی یا جهنمی را مشاهده کند ولی ما چون در حجاب دنیا و مادیت قرار داریم نمی توانیم آن ها را مشاهده کنیم.
البته راه برای همگان باز است ولی نیاز به تلاش فراوان دارد وباید مبارزه جدی با هواهای نفسانی را شروع کرد و گام به گام جلو رفت تا کم کم انسان سنخیت با موجودات برزخی پیدا کند و آن گاه به اذن خدا حقایقی برای اوئ کشف خواهد شد..
پىنوشت
1) ر. ك: المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقى، ج 1، ص 291 و اصول كافى، كلينى، ج 2، ص 2531)
2) سوره انعام آیه 75
3) سوره ق آیه 22
4) سوره توبه آیه 94