پرسش:
چه عیبی دارد که دوست دختر داشته باشیم و با هم رفیق باشیم؟
پاسخ:
با سلام و اهدای امید به جنابعالی
بدون ترديد از ديدگاه تربيتي و روان شناختي و بر اساس مقررات ديني اسلام، دوستي با جنس مخالف صحيح نيست؛ چه هر ارتباطي كه بين انسان ها برقرار مي شود، به هدف انجام مبادله اي خاص صورت مي پذيرد. حال سخن آن است كه دوستي با جنس مخالف، چه نوع ارتباطي است؟ و چه چيزي در اين دوستي و ارتباط مبادله مي گردد؟
يقيناً رابطه اقتصادي برقرار نشده و كالا خريد و فروش نمي شود و يا ارتباط آموزشي در بين نيست و پيام آموزشي مبادله نمي گردد و ... بلكه تنها چيزي كه در اين ميان مبادله مي شود، محبت و دوستي و عشق ورزي خاص _فراتر از دوستي با جنس موافق_ است و پايه اين ارتباط بر اين نوع مبادله ها تكيه دارد وگرنه دوستي شكل نمي گيرد و محبتي ارزاني نمي گردد.
در نزد تمام مكاتب و نظام هاي فكري عرضه و مبادله محبت و دوستي خاص _كه از دست دوست موافق برنمي آيد_ بعد از اعمال شرايطي خاص بايد انجام پذيرد كه يكي از شرايط اساسي آن، اعتماد سازي است؛ به گونه اي كه هر يك از طرفين در ابراز محبت و عشق خود به ديگري، وي را فردي مورد اعتماد بيابد و الا عشق را نثار بيگانه نمي سازد تا چه رسد به افراد غير قابل اطمينان. اين اعتماد تنها و تنها از طريق محرم بودن دوست فراهم مي گردد. لذا به ميزان محرميت اين محبت و عشق، تعميق و خالص تر مي شود. لذا اين روابط شرايط خاص خود را اقتضا مي كند و اين شرايط بايد رعايت گردد تا مجاز شمرده شود. از جمله آن شرايط انحصاري و بي چون و چرا «اعتماد سازي» است كه كامل ترين شكل آن از رهگذر محرم بودن دو دوست فراهم مي گردد. از اين رو تا عقد ازدواج انجام نپذيرفته است، اين دوستي با اين احساسات و ثمره خاص مجاز شمرده نمي شود؛ چرا كه شرط لازم را ندارد و چه بسا با ترديد يكي از دو دوست در دوستي خويش، حسرتي در پي داشته باشد . حتي اگر قصد ازدواج با دوست دخترتان را داشته باشيد؛ باز هم هرگز اين دوستي براي رسيدن به يك ازدواج موفق، مؤثر نيست. بلكه چه بسا تأثير منفي هم به جاي بگذارد. ازدواج موفق از مسير دوستي قبلي با همسر آينده نمي گذرد؛ بلكه از مسير شناخت، فارغ از احساسات عاشقانه و عواطف ارزاني شده بعد از انديشه وشناخت و اعتماد فراهم آمده مي گذرد.
همان گونه كه خود مي دانيد و جو دوستي اقتضا مي كند، روح حاكم بر اين دوستي ها عشق ورزيدن است، نه خردورزي و پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است؛ در حالي كه براي تصميم گيري در مورد ازدواج با فرد خاص، جز بر عقل تكيه نمودن خطا است. ابتدا بايد تعقل نمود و فارغ از دوستي و محبت، مشورت و تحقيق كرد و فرد مورد نظر را برگزيد و آن گاه خالصانه ترين عشق و ناب ترين دوستي ها را بدون منت به دوست برگزيده (همسر خود) تقديم نمود. در اينجا هر كاري جز عشق ورزي خطا است. دوستي هاي قبل از انتخاب همسرو تصميم گيري در مورد ازدواج با فرد خاص، راه عقل را سد و چشم بصيرت را كور مي سازد و اجازه نمي دهد تا يك تصميم صحيح و عاري از خطا گرفت و فرد صد در صد مناسب را برگزيد. اين نوع انتخاب موجب دردسر و گرفتاري شده و زندگي را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد.
تجربه و سرگذشت انسان هاي مجرب نشان مي دهد كه علاج ماجرا غير از اين را مي طلبد. بنابراين اگر قصد داريد با دوست دخترتان ازدواج كنيد، ابتدا دوستي و محبت را كنار بگذاريد و همچون يك بيگانه، او را موضوع تحقيق خود قرار دهيد و از برخورداري وي از شرايط مثبت كسب اطلاع كنيد و وي را به عنوان همسر ايده ال بيابيد. آن گاه كه او را همسري ايده ال و مورد پسند براي خود يافتيد، به صورت رسمي به خواستگاري او برويد و شرايط او را نيز جويا شويد و بعد از پذيرش شرايط وي با عقد رسمي به پاي يك دوستي پايدار و عشق ناب جان ببازيد. در اين زمان هر عملي جز عشق ورزي و محبت خطا است. پس تا قبل از انتخاب، تعقل، تدبير، تحقيق و شناخت و آن گاه انتخاب را سرلوحه كار خود قراردهيد و بعد از انتخاب عشق و محبت بي چون و چراي خود را ارزاني يكديگر سازيد. تعقل و تفكر به جاي خود و عشق و دوستي به جاي خود كه هر نكته در جاي خود نكو است؛ وگرنه زندگي جز زندان و گرفتاري ثمره اي ندارد.
چنین دوستیهایی با آسیبها و خطرات و ناهنجاریهای مختلف رو به رو است و آینده چنین دوستیهایی قابل پیش بینی نیست. غالباً با ادامه یافتن این نوع دوستیها، مشکلات بسیاری به خصوص برای دختران فراهم میآورد.
واقعيت آن است كه غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است كه بسياري از رفتارهاي انساني را شكل مي دهد و به گونه هاي مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام كه يك مكتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان ،از يك طرف روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاك داشته باشند تا بتوانند قله هاى رفيع انساني و رستگارى را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند ، بنابراين با حساسيت ويژه ، اما واقع بينانه و لحاظ كردن طبيعت و اميال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان ، قوانين و احكامى را جهت حفظ و نگه دارى فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روى وضع كرده است . از جمله آن احكام ، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است .اينها همه به سبب اين است كه اسلام از جانب كسى براى هدايت انسان ها فرستاده شده است كه خالق فطرت وغريزه با تمامى استعدادهاى بهينه و ذخيره شده در انسان است . بنابراين هر عاملى كه موجب تحريك انگيزه هاى شهوانى در جامعه گردد و به آرامش روحى و روانى و عفت عمومى ، صدمه وارد كند، موردتأييد اسلام نيست . اسلام مي خواهد انواع لذت هاي جنسي در محيط و درون خانواده شكل گيرد واز اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوند هاي عاطفي نيز برقرار بماند و با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود .
به جهت همان ميل شديد جنسي گاهي اوقات بي آنكه دختر و پسر(به خصوص دختران ) بخواهند ، در شرايطي قرار مي گيرند كه حتي ارادة خود را از دست مي دهند و ديگر نمي توانند از ارتباط جنسي خود داري كنند و ناخود آگاه و بي آنكه كه بخواهند ،كم كم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي گيرند و زماني متوجه مي شوند كه كار از كار گذشته است ، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، ارادة جلوگيري بسيار سخت و دشوار است . به خصوص آنكه پسران فريب كار و متاسفانه حرفه اي درفريب دختران جوان در اين موارد ، شياد و تردست هستند ، پس چرا نبايد اين جريان را از سرچشمه بست ؟ به همين خاطر در اسلام حتي خلوت كردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مكاني كه رفت و آمد نباشد ، حرام و گناه است . در آخر اين كه مگر غير از اين است كه تمام روابط جنسي بين دختران و پسران از همين ارتباط هاي به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است ؟ و متأسفانه به همين ارتباط جنسي ختم نشده ، بلكه عاملي براي پديد آمدن بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي و رواني نيز مي شود. بهترين شاهد بر ادعاي فوق مراجعه به واقعيات موجود در اجتماع است، شما در باره طلاقها ، فسادهاي جنسي، اعتياد و افسردگيها مقداري تحقيق کنيد ، ببينيد نقطه شروع اين نابسامانيها از کجا بوده ؟ بسياري از آنها با يک نگاه ساده يا يک ارتباط کلامي کوچک با نامحرم شروع شده و به تدريج به ايجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجاميده و در انتها به قرار و مدار و . . .
اما مسئله اين است که چون جوانان و نوجوانان مخصوصا دختران جوان، هنوز به سني نرسيدهاند که عاقبت برخي از کارها برايشان تجربه شده باشد، فقط همان ابتداي کار را که شيرين است ميبينند و خداي ناکرده به دوستي با پسران نامحرم تن ميدهند و به اين ترتيب وارد دامي ميشوند که خلاصي از آن بسيار دشوار است . چرا که اولين مشکل آنها، مشغوليت فکرشان است و عقب افتادن تدريجي از درس . مشکل بعدي خانواده (اگر داراي خانواده مذهبي باشند)، مشکل بعدي ازدواج است . آنها اگر بخواهند با همان پسري که از طريق کوچه و خيابان با او آشنا شدهاند ازدواج کنند هيچ ضمانتي وجود ندارد که آن پسر چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه از اين دختر جدا و به آنها نپيوندد و به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نکند ، حتي در دانشگاهها يا محيطهاي کاري نيز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالبا باعث گرفتاري است ، زيرا چه بسا باعث ايجاد عشقهايي در دل دختران و پسران جوان ميگردد که به دلائل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و داغ آن براي هميشه به دل طرفين خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت .
مسائل فوق هيچکدام قصه نيست ، بلکه واقعيتهايي است که به وفور در جامعه جاري است و ما تنها با گوشه هايي از آنها آشنا مي شويم . بسياري از گرفتاران اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشکلات خود را براي ديگران بازگو نميکنند . اگر اين کار را ميکردند درس عبرت خوبي براي ديگران مخصوصا جوانان و نوجوانان ميشد .
نکته مهم اين است که وقتي اين مشکلات ريشهيابي ميشوند ، غالب آنها از همان نگاههاي کوچک و سخنهاي کوتاه و عشوههايي آغاز ميشوند که به نظر پرسشگر دل پاک ما، نبايست روي آنها حساسيت نشان داد، اما چه ميتوان کرد که همين موارد کوچک اگر مورد بي توجهي واقع شوند و ادامه يابند سر از مشکلاتي بسياري در ميآورند .
بنابراين احکام دين مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگي انسانهاست و خداوند که بهتر از هر کس ساختمان فطري انسان را ميشناسد، از روي محبت و به خاطر خود ما اين احکام را وضع نموده و گرنه او نه بخيل است و نه نيازمند به اين احکام .
ما نيز در نگاه خود به زندگي بايستي عاقبت کارها را بنگريم و از زندگي ديگران عبرت بگيريم و به اين نکته برسيم که ؛ چه بسا لذتهاي کوتاه که رنجهاي طولاني به ارمغان ميآورد .