پرسش:
من 33 ساله هستم كه از نوزده سالگى تا به حال، در مورد خدا و معصومان دچار توهمات مىشوم و در ذهنم نسبت بد به مقدسات مىدهم. مىگويم كافر شدهام، در حالى كه به خدا ايمان دارم و اين افكار را درست نمىدانم.
خود را گناهكار مىدانم و گريه مىكنم و افسوس مىخورم. آيا كافر و نجس شدهام؟ براى خلاصى از اين افكار چه راه حلى وجود دارد؟
پاسخ:
با سلام و ادب
خدمت شما عرض کنم وسواس محرك يا احساس مداومی است كه در اشخاص به صورت "ترديد و شك" بروز میكند و انسان نمیتواند آن را تحت كنترل و ضابطه درآورد. شك و ترديد وسواسی ممكن است در مورد مسايل فكری و عقيدتی يا ساير موضوعات باشد.
وسواسی دو نوع است: 1 - ذهنی و فكری، 2 - رفتاری و عملی.
انواع وسواس در همه افراد كم و بيش وجود دارد، با اين تفاوت كه برخی قدرت مقابله با آن را دارند و آن را تحت كنترل و ضابطه در میآورند، و برخی توانايی مقابله را ندارند و از نجات خود اظهار عجز میكنند.
ما عوارض و حالات وسواسی را فقط در افرادی میبينيم كه اراده و توانايی ايستادن در برابر لشكر وسواس و عوامل آن را در خود نمیبينند و از نجات خود اظهار ناتوانی میكنند.
در رفتار وسواسی فرد تابع اعمالی است كه اضطراراً از او سر میزند و دچار حالت عصبی میشود.
عمل او مكرر انجام میگيرد، مثلاً دست خود را چند بار آب میكشد، در اتاق يا حياط را میبندد، اما خاطر جمع نيست و دوباره و چند باره سر میزند تا اطمينان حاصل شود، يا شير آب را پس از بستن چند بار سركشی میكند تا ببيند بسته است يا نه؟
منشأ و اساس وسواس
پيش از بيان راههای درمان، ذكر منشأ وسواس دو فايده دارد:
1 - فرد وسواسی را به منشأ مشكلش آگاه میسازد، اين كار كمك زيادی برای حل مشكل و درمان خواهد كرد.
2 - هشدار و آگاهی لازم را برای شيوه تربيت فرزندان به وی میدهد.
منشأ وسواس، ضعف در تصميمگيری و فقدان اراده و عدم قدرت روحی است. اما ضعف اراده و قدرت تصميمگيری از كجا پيدا شده است؟ پاسخهای گوناگون دارد و عوامل مختلفی در پيدايش آن دخيل میباشد:
1 - دقت ونظم و نظافت، اموری هستند كه عقلای جهان و هر انسانی آنها را ممدوح و ارزشمند میدانند، اما اگر توجه و دقت در انجام كارها و رعايت نظم و نظارت، پيش از حد لازم و زياده روی شود، اين امور مقدس، نامقدس و ضد ارزشی میشوند كه نه دين آن را میپذيرد و نه عقل آن را قبول میكند.
2 - سختگيری خانواده در شستن دستها و صورت، مراقبتهای افراطی در آب كشيدن بدن و سختگيری و تذكر يا نصيحتهای مكرر برای رعايت نظم و نظافت و كيفيت پوشيدن لباس و كفش و بستن در اتاق و حياط يا شير آب و گاز يا برخوردهای تند و پرخاشگرانه و تنبيه های سخت، هنگامی كه فرزندان كار خطايی را مرتكب میشوند، موجب میگردد كودك يا نوجوان در انجام كارها دچار "شك و ترديد" و دقت افراطی و تكرار غير لازم گردد، تا مورد تحقير و توهين يا تنبيه قرار نگيرد.
3 - اشكالگيریها و نق زدنها و ممانعت و سرزنش و توبيخ زياد و به كارگيری الفاظی نظير "او نمیتواند، عرضه نداد، لياقتش را ندارد" ضمن اين كه اعتماد به نفس را سلب میكند و قدرت تصميمگيری را كاهش میدهد، شخص را دچار سردرگمی و سرگردانی مینمايد.
4 - انواع محروميتها در زندگی (محروميت از داشتن والدين، مهر و محبت و امور مادی)، تحمل طولانی درد و رنج و نداشتن امنيت فكری میتوانند در پيدايش وسواس مؤثر باشند.
برخی از روانكاوان وسواس را نوعی غريزه واخورده و ناخود آگاه میدانند و آن را با ترسهای غير منطقی و عقيده مزاحم و رنج آور در ارتباط میدانند.(1)
توصيف موهومات يا واقعيات دور از دسترس ذهن و فكر و حواس كودك و نوجوان، بدون ايجاد آمادگی و ساختن فضای مساعد ذهنی مانند توصيف لولو و جن و كاركردهای آنان، يا بيان كيفر برخی گناهان و انواع عذابهای جهنم بدون مقدمه و ملاحظه جنبههای عاطفی و احساسی كودك ونوجوان، آنان را دچار نوعی ترس غير منطقی و عقايد رنج آور میسازد.
"برخی از تحقيقات نشان داده اند كه حدود 8 درصد وسواسها برای اين بوده كه در كودكی دچار عصبانيت و ترس بودهاند."(2)
5 - خودخواهی و خود دوستی افراطی، كم رويی، ضعف شناخت و اطلاعات دينی و اجتماعی نيز از اموری هستند كه زمينه را برای پيدايش شك و وسواس مساعد میسازند.
اين بيماری از يك طرف ناشی از اشتباه در فهم احكام دينی و در واقع اصل دين اسلام میباشد و به عبارت دقيق¬تر: ناشی از انحراف فكری است، از طرف ديگر، اعمال و رفتارهايی به اين فكر غلط و انديشه باطل دامن زده و آن را به صورت يك عادت درآورده است.
برای درمان اين بيماری ابتدا بايد فكر اشتباه و غلط خود را اصلاح نماييد و رفتارهای متضاد و مخالف با آنچه تاكنون انجام میداديد، انجام بدهيد.
اين بيماری، موضوعی نيست كه با دعای ما يا خودتان برطرف شود، مگر آن كه عزم و تصميم جدی برای درمان و رفع اين بيماری داشته باشيد و وارد عمل شويد. اين بيماری را تنها خودتان میتوانيد درمان نماييد و راه درمان آن با تصميم و عزم شما آسان خواهد بود و خداوند شما را ياری خواهد كرد.
الف) درمان فكری بيماری وسواس:
اين بيماری در سايه تلقينات شيطانی ايجاد شده و برخی از عوامل ديگر آن را تشديد نموده، حتی ذهن و فكر شما را در تسخير خود قرار داده و مفهوم غلطی را از نماز و طهارت و عبادات در ذهن شما قرار داده است.
امام صادق (ع) فرمود: "شيطان با وسوسه نمیتواند عليه آدمی اقدامی كند، مگر آن كه آدمی از ياد خدا روی برگرداند و فرمان خدا را گردن ننهاده و نهی وی را بی اهميت بنگارد". (3)
در روايت ديگر از عبدالله بن سنان آمده است: به امام صادق (ع) قضيه مردی را گفتم كه در وضو نماز وسواس دارد، آن گاه افزودم: او مردی عاقل است، امام فرمود: چگونه عاقل است، در حالی كه از شيطان پيروی میكند؟! (4)
امام خمينی(ره) میفرمايد: "وسوسه از شيطان است و جايز نيست شخص به آن اعتنا نمايد، بلكه بايد در طهارت و نجاست و غسل و وضو، مثل متعارف مردم عمل كند".(5)
در جايی ديگر میفرمايد: "وسواسی نبايد به شكهای خود اعتنا كند و اگر اعتنا كند، كار حرامی كرده است و هر عملی را بيش از يك بار نبايد انجام دهد و اگر انجام دهد، حرام است".(6)
بنابراين انسان وسواسی قبل از آن كه پيرو خدا و عقل باشد، تابع شيطان و هوای نفس خود است و به جای آن كه از حكم خدا و پيامبر تبعيت كند، از هوای نفس خود پيروی میكند؛ زيرا خداوند در قرآن میفرمايد كه: "يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العسر؛ خداوند خواسته است كه بر شما آسان بگيرد و نمیخواهد به كسی سخت بگيرد". اسلام همان گونه كه در روايات آمده، دين سهله و سمحه است و معنايش همين است كه احكام الهی، راحت و آسان است و خداوند هيچ گاه بر انسانها سخت نمیگيرد، به همين جهت در هيچ حكمی سختگيری نكرده است. اگر روزه گرفتن برای انسان مشقت دارد، نبايد روزه بگيرد و به جای آن بايد طعام و غذا بدهد. اگر نماز كه ستون دين است، ايستاده ممكن نباشد، نشسته و حتی خوابيده بخواند و يا در ميدان جنگ به اشاره نماز بخواند.
بنابراین دين اسلام که دين سمحه و سهله است، در هيچ حكمی از احكام اسلامی سخت گيری نكرده است . با نگاهی گذرا به مسائل احكام در رساله های علميه مراجع معظم تقليد اين آسان گيری به وضوح مشخص است .
ايمان، دين داری و تسليم بودن در برابر دستورات الهی، عوامل وسواس را از بين می برد. اگر انسان در مسائل دينی افراط و تفريط كند، بدعت كرده و مرتكب حرام شده است، مثلا در وضو شستن صورت و دست ها، مرتبه اول واجب و مرتبه دوم جايز و مرتبه سوم و بيش تر از آن حرام می باشد. و اگر با يك مشت آب ، تمام عضو شسته شود و به قصد وضو بريزد يك مرتبه حساب می شود. حال اگر كسی سه مرتبه يا بيشر تر بشويد، كار حرامی انجام داده است.
امام در نوفل لوشاتو خانه ای كرايه كردند كه موكت داشت. امام رفت، وضو گرفت و پاهای خود را شست و روی موكت راه رفت و در گوشه ای نماز خواندند. با اين كه حضرت امام اهل كتاب را نجس می دانست اين گونه رفتار می كند.
اين كه فردی می گويد: «به دلم نمی چسبد» وسوسه شيطان است. نبايد خواسته دل را بر دستورات دين مقدم كرد. اعمال وسواسی بازتاب بدی برای ديگران دارد و آنان را به دين و ايمان بدبين می كند و اين گناه شخص را مضاعف مي كند. بيماری وسواسی به تدريج حلاوت ايمان را در سايه تكرار اين گناه از بين می برد و فرد را به جايی میرساند كه مرتكب گناهان بزرگ می شود و حتی به ذات اقدس متعال هم جسارت می¬كند.
اصولا عمل وسواس يك نوع مخالفت با خدا و رسول است.
ورد زبان و حالت درون او اين است كه به من نمیچسبد و عملی را كه خدا صحيح دانسته است، او صحيحی نمیداند! در حكم دين اسلام آمده است كه بايد به نجاست يقين داشته باشد تا حكم به نجاست شود، اما او هنگامی كه شك در نجاست میكند، حكم به نجاست میدهد، در حالی كه دين اسلام، در هنگام شك به نجاست، حكم به طهارت داده است. پس شخص وسواس بر خلاف حكم خدا، خودش حكم صادر مي كند، يا بهتر بگوييم شيطان براي او حكم صادر مي كند. با كمك شيطان برای خود احكامی درست میكند و به آنها عمل مینمايد و از حكم خدا و پيامبر دوری میكند، و اين متابعت از شيطان و هوای نفس (دلچسب بودن برای خودش) و روی گردانی از خدا و حكم الهی است.
توجه داشته باشيد كه در زمان رسول خدا، پاكترين و بهترين انسانها زندگی میكردند. آب لوله كشی و امكانات امروز نبود، در حالی كه حضرت فرمود: "بهترين امت من آن است كه با يك مد (750 گرم) آب، وضو گرفته و با يك من آب، غسل نمايد". امت پيامبر، فقط كسانی نبودند كه آن زمان زندگی میكردند.
آيت الله مكارم شيرازی در پاسخ شخصی كه از بيماری وسواسی رنج میبرد و به دعا و توسلات روی آورده بود، فرمود: "مشكل شما در واقع از خود شما است و مقصر اصلی خودتان هستيد و به همين دليل دعای شما مستحبات نمیشود و علت اصلی آن ندانستن مسئله است. مسئله اصلی اين است كه بر شما واجب نيست يقين به طهارت و غسل و مانند آن پيدا كنيد.
آنچه بر شما به عنوان يك وظيفه شرعی لازم است، اين است كه به مقدار ساير مردم آب بريزيد و به همان قناعت كنيد، هر چند شك در غسل و طهارت داشته باشيد و ما مسئوليت شرعی اين حكم را میپذيريم. شما از امروز فقط به مقدار مردم آب بريزيد و با بدن نجس و حالت جنابت (به گمان خودتان) نماز بخوانيد و هيچ اشكالی هم ندارد و نماز و روزه شما كاملاً صحيح است و ما به اين وسيله بر شما و تمام افراد وسواسی اتمام حجت میكنيم و مخالفت با آن گناه است. ما از خداوند میخواهيم كه به شما توفيق توجه به اين مسئله را عنايت كند و از دام شيطانی نجات پيدا كنيد".(7)
با وجود چنين فتوای كاملاً صريح و آشكار جای هيچ گونه ترديد و دو دلی بر شما باقی نمیماند و حجت بر شما تمام است. با وجود چنين مسئلهای شما به چيز زيادتری برای درمان اين بيماری نياز نداريد، در عين حال برای موقعيت بيشتر و اطمينان شما برای غلبه بر اين بيماری، نكات چند و و توصيه هايی را برای شما بيان میكنيم:
1 - به عواقب اين بيماری توجه كنيد و برای هميشه با آن خداحافظی كنيد. به هم خوردن نظم فردی و اجتماعی و درون خانواده، ايجاد سوءظن، بی اعتنايی افراد، بی ارزش شدن، مورد تمسخر قرار گرفتن و حتی احكام و (دين اسلام)، ايجاد تنفر نسبت به احكام اسلام، بدبينی و به خدا و...
2 - بر اثر وسواس و تكرار اعمال، عمر ارزشمند خود را هدر داده و در مقابل چيزی را به دست نياوردهايد، حتی همان را كه وسواس داريد، از دست داده و از واجبات ديگر عقب ماندهايد.
3 - با خود اين جمله را در موقع آرامش تكرار كنيد: "من به خواست خداوند، قطعاً بر اين بيماری غلبه پيدا میكنم و توان آن را دارم".
4 - به يكی از دوستان و نزديكان كه از بيماری شما آگاهی دارد و بيشتر اوقات با شما است، بگوييد كه در مواقع وسواسی عمل كردن و تكرار عمل به شما تذكر دهد و شما را از تكرار بازدارد.
5 - فكر خود را به كارهای شايسته و ارزنده مشغول سازيد، مانند مطالعه كتابهای مفيد، تفريح و ورزش. سعی نمايد هر روز صبح ده دقيقه ورزش نماييد تا با نشاط باشيد.
6 - ذكر لا اله الا الله و لا حول و لا قوة الا بالله را تكرار نمايد، به خصوص در زمانی كه فكر شما متوجه اعمال و افكار وسواسی میشود.
7 –لازم است خود را عزقه سازی كنيد، يعنی خود را به نجاست آلوده كنيد و برای چند دقيقه هيچ واكنشی به آن نشان ندهيد تا مسئله نجاست و طهارت برای شما كاملاً عادی شود. در 20 روز اول به مدت 10 دقيقه به همين حالت (آلوده به نجاست بمانيد) و بعد در 20 روز بعد اين زمان را بيشتر كنيد تا مسئله نجاست براي شما كاملا عادي شود.
8 -با ناديده گرفتن شك و ترديد بر خلاف خواست شيطان عمل كنيد.
چون شك وترديد زياد و وسواس از شيطان است، نبايد به آن اعتنا نمود، چون تنها هدف آن خبيث اين است كه از او اطاعت شود.(8)
جهت دور نمودن شيطان از خود، با نيت نماز باطن، نمازش را به پايان برساند و اگر در وضو و غسل شك میكند، بگويد میخواهم با وضو و غسل باطل نماز بخوانم.
اگر در طهارت و نجاست بدن يا لباس وسواس دارد، بگويد میخواهم با بدن نجس نماز بخوانم، به اين ترتيب شيطان مأيوس شده و از انسان دور میگردد.
9 - دور شدن از وسواسیها:
چون مصاحبت فرد وسواسی با وسواسی ديگر، سبب میشود عملش را عادی بداند و حتی در مقايسه با عمل او بر آيد، لازم است افراد وسواسی به طور جدی خود را از وسواسیها دور نگه دارند و هيچ گونه تماس و ارتباطی با آنان نداشته باشند و در صورت ناچاری به مقدار ضرورت اكتفا گردد.
10- مسافرت و معاشرت و زندگی در جمع:
افراد وسواس معمولا ديگران را نجس میدانند، با ديگران دست نمیدهند، در ليوان يا استكانهای عمومی، آب و چای نمینوشند، از ظروف و فرش عمومی استفاده نمیكنند و لباس خود را جدا نگه میدارند، از اين رو گوشه گيرند و با ديگران كمتر ارتباط دارند. بايد با افراد وسواس دائما در ارتباط بود واو را به ميان جمع و زندگی اردويی كشاند و با ترتيب دادن مسافرتهای دسته جمعی كه همه افراد ناگزيرند شيوه وادی را پذيرا شوند، با وسواسی¬گری به صورت غيرمستقيم و به دور از تنش مبارزه نمود.
11- اشتغال و سرگرمی:
قسمتی از دوباره كاریها برای آن است كه فرد وسواس، وقت و فرصتی كافی برای انجام آن احساس میكند. اشتغال و داشتن سرگرمی و تنگ كردن وقت، او را وادار میكند كه به برخی از امور بی اعتنا گردد.
12 - از كتاب های نوشته شده در اين زمينه استفاده كنيد، مانند "وسواس" نوشتهی آقای مصطفی زمانی
پی نوشتها:
1 - علی قائمی، خانواده و مسايل نوجوانان و جوانان، ج 2، ص 116.
2 - همان.
3 - بحارالانوار، ج 72، ص 124، ح 2.
4 - اصول كافی، ج 1، ص 12، ح 10.
5- استفتائات، ج 1، ص 110.
6 - همان، ص 111.
7 - استفتائات جديد، آيت الله مكارم شيرازی، ص 38، 37.
8 - الحر العاملی، وسايل الشيعه، ج 5، ص 329.