چكيده
از مهمترين مسائل مورد توجه در نظام تعليم و تربيت اسلامى، رشد شخصيتى متعادل و سلامت معنوى زن و مرد است. مقاله حاضر با هدف كشف آموزههاى دينى در زمينه ارتقاى سلامت معنوى زن و مرد در زندگى مشترك، به بررسى مسائل مرتبط با آن مىپردازد.
اين مقاله با روش توصيفى ـ تحليلى و با هدف كشف آموزههاى دينى در زمينه ارتقا سلامت معنوى زن و مرد در زندگى مشترك تدوين يافته است. بر اساس اين روش، تعدادى از آيات قرآن و احاديث كه در آنها، با هدف ارتقا و تعميق سلامت معنوى همسران، از روابط و رفتارهايى نهى شده و به نگرشها و عملكردهايى توصيه شده است، بررسى و توصيف محتوايى شده و آموزهها دستهبندى گرديدند.
يافتههاى تحقيق حاكى از آن است كه بر اساس آموزههاى دينى، براى ارتقاى سلامت معنوى همسران، بايد از اقدامهاى ناآگاهانه، نگرشهاى غلط، ارتباطهاى عاطفى ضعيف، رفتارهاى خلاف اخلاق و مانند آن پرهيز شود. همچنين آشنايى همسران با اهداف زندگى مشترك، تمايلات طبيعى و فطرى زن و مرد، حقوق زن و مرد نسبت به يكديگر، نگرش مثبت و خوشبينانه نسبت به همسر، كسب مهارتهاى معاشرتى و كوشش براى انجام وظايف شرعى و همكارى در جهت قرب الهى، زمينه سلامت معنوى هريك از آنها را فراهم مىسازد.
مقدّمه
باورهاى دينى درباره ارزشمندى افراد آدمى و حقوق آنان، افراد را به سوى تعادل شخصيت، معنويت و روابط اخلاقى مىكشاند. استارباك،1 از شاگردان هال، كتاب روانشناسى دين را براى تبيين همين رابطه منتشر كرد.2 در ميان جامعهروانپزشكان آمريكا، از اولين كسانى كه به اهميت مطالعات مذهبى اشاره نمودند، مىتوان از بنيامين راش (1745ـ1813) پدر روانپزشكى آمريكا، ياد كرد. وى اظهار نمود: مذهب آنقدر براى پرورش روح و سلامت آدمى اهميت دارد كه هوا براى تنفس.3 مانسون (1998) با مرور جامعى از بررسىها، دعا را يكى از رفتارهاى مذهبى مرتبط با سلامت و تندرستى گزارش مىدهد.4 مايرز روانشناس برجسته اروپايى (2000) در تحقيق روى مراجعان كلينيك خود، اثرات مذهب را در ارتقاى بهداشت روانى گزارش داده است.5
فرانكل،6 سه عاملِ معنويت، آزادى و مسئوليت را جوهر وجود انسان دانسته است7 و بر اين باور است كه درمعناى انسان سالم، معنويت مستتر است و در سايه همين «سلامتى معنوى»8 است كه فرد به كمال مىرسد و در ابعادعينى و مادى زندگى حركت مىكند.9 در تحقيقات پارك،10 كوهن11 و هرب12 (1990) نشان داده شده است كه درميان پيروان مذهب پروتستان هرقدر كه ميزان باور دينى بالاتر باشد، احتمال ابتلا به اختلالات خلقى، به ويژه افسردگى، كمتر است. در يك بررسى روى دانشآموزان ايرانى نيز، يافتهها حاكى از همبستگى منفى بين افسردگى و نگرش مذهبى بوده است.13
پارگامنت14 از جمله پژوهشگرانى است كه نظريه جامعى در زمينه نقش مذهب در مقابله با عوامل فشارزا مطرحكرده است. او به سه شيوه تأثير دين در مقابله با عوامل فشارزا و فراهمسازى سلامت روانى اشاره دارد: 1. نحوه ارزيابى فرد از عامل تهديدكننده و شدت آن؛ 2. كمك در تعريف مجدد از مشكل به گونهاى قابل حل؛ 3. برداشت و تفسير افراد از رويدادهاى زندگى و پيامدهاى آن.15
والريت16 و لارى17 (1995) در تحقيقاتشان نشان دادهاند كه آموزههاى دينى با تغيير سبك زندگى و ساماندهى به روابط بين فردى و سلامت اخلاقى و معنوى همبستگى دارد و پايبندى عملى به باورهاى مذهبى با دستگاه ايمنى عصبى ـ روانى آدمى رابطه داشته و باعث افزايش سلامت روانى و اخلاقى در افراد مىشود. اين پژوهشگران ديدگاهى روانى ـ اجتماعى را براى توجيه همين رابطه بين مذهب و سلامت روان پيشنهاد كردهاند.18
مى، رولو (1953) روانشناس بالينى نيز معتقد است: دين راستين از دو جهت در سلامت روانى و پرورش شخصيت سالم در فرد مؤثر است، يكى از آن جهت كه هدف زندگى را مشخص مىكند و به زندگى معنا مىبخشد. و دوم از آن جهت كه آموزههاى دينى گرايش به خير، ارزشمندى، اخلاق و مسئوليت را در روابط خود با ديگران و از جمله با همسر تقويت مىكنند.19
ويليام جيمز (2002) ديندارى واقعى را داراى آثار گرانبها، از جمله گستره حيات انسانى از زندگى موقت دنيا به زندگى دايمى آخرت، ارتباط با خدا و پيوند دوستانه با رحمت و قدرت نامحدود او و ارتقاى سلامت روان و پرورش روح معنويت و اخلاق (خلوص، مهرورزى، نيايش، شكيبايى و ديگر صفات برجسته انسانى) دانسته است و بر اين نكته تأكيد دارد كه زندگى سالم خانوادگى و اجتماعى افراد، با سلامت روانى معنوى برخاسته از عمل به آموزههاى دينى تأمين مىگردد.20
در نظام تعليم و تربيت اسلامى و در راستاى رسيدن انسان به سعادت و قرب الىاللّه، مهمترين هدف تربيتى، رشد شخصيتى متعادل زن و مرد بر محور معنويت و افزايش سلامت معنوى است. سلامت معنوى را مىتوان شناخت خالق، دوست داشتن او و تلاش براى قرب به او تبيين كرد كه مىتواند زمينههاى ديگرى نظير احساسات، دوستداشتن و دوستداشتهشدن، كمك كردن به ديگران، تجربه كردن لذّت، داشتن يك هدف اساسى در زندگى و تجربه كمال و آرامش زندگى را دربر گيرد.21 به طور كلى، سلامت معنوى، ارتباط هماهنگ و يكپارچه را بين افراد فراهم مىكند و با ويژگىهاى ثبات در زندگى، صلح، تناسب و هماهنگى، احساس ارتباط نزديك با خويشتن، خدا، جامعه و محيط مشخص مىشود. سلامت معنوى نيروى يگانهاى است كه ابعاد جسمى، روانى و اجتماعى را هماهنگ مىكند و براى سازگارى با هدف نهايى تعليم و تربيت و سعادت ابدى لازم است. وقتى سلامت معنوى به خطر بيفتد، فرد ممكن است دچار اختلالات روحى مثل احساس تنهايى، افسردگى و از دستدادن معنا در زندگى شود كه خود مىتواند سازگارى در زندگى، به ويژه حيات جاويد فرد را با مشكل مواجه كند.22
سلامت معنوى در شناخت و ارتباط دوستانه با خدا و بندگان و تحقق فضايل در خويشتن، مفهوم مىيابد و از اركان آن، نوع ارتباطات ضابطهمند زن و مرد است كه موفقيت در اركان ديگر از سلامت معنوى را تسهيل مىكند و بر بسيارى از ابعاد زندگى فردى، اجتماعى و معنوى افراد تأثير مىگذارد. در حقيقت، سنگبناى زناشويى بايد به گونهاى نهاده شود كه عملكرد مطلوب خانواده و ارتقاى سلامت معنوى اعضاى آن را به دنبال داشته باشد.23 از اينروست كه در ديدگاه اسلامى، ازدواج از قداست ويژهاى برخوردار است و از آن به عنوان محبوبترين بنياد نزد پروردگار ياد گرديده است؛24 زيرا انتخاب همسر و ازدواج، مسير سعادتمندى افراد را در زندگى تسهيل مىسازد. همچنين به عنوان مهمترين رفتار اجتماعى براى دستيابى به نيازهاى عاطفى و كسب امنيت و آرامش شناخته شده است و مىتواند موجبات رشد و پيشرفت انسانها را فراهم آورد25 و روشن است كه نسل جوان، كه بهترين و سازندهترين نيروهاى جامعه بوده و پيشرفت و تعالى هر جامعه، بستگى به تلاش و همت اين قشر دارد نيازمند به آن است.26 البته آنچه از خود ازدواج مهمتر به شمار مىرود، موفقيت در ازدواج و احساس خوشبختى و رضايت زوجين از يكديگر27 و بهداشت روانى خانواده است28 كه در سايه معنويت شكل مىگيرد. بر اساس آيات و احاديث مورد بررسى، تحقق اين موفقيتها و سلامت معنوى، مبتنى بر آموزههاى ويژهاى است كه زن و مرد بايد آنها را بياموزند. سلامت معنوى مىتواند براى بهبود كيفيت زندگى مشترك زن و مرد و نيز حمايتهاى بين فردى كه فرد از ديگران بخصوص خانواده مىگيرد، سودمند باشد.29 با توجه به اهميت و نقش سلامت معنوى در سالمسازى زندگى انسان به ويژه زندگى خانوادگى و فراهمسازى زمينه نيل به كمال و رضوان الهى، در متون دينى، به آموزههاى روانشناختى، تربيتى و اخلاقى ويژهاى اقدام شده كه مىتواند ارتقا و تعميق سلامت معنوى زنان و مردان را به دنبال داشته باشد. از آنرو كه در پژوهشهاى موجود كمتر به اين موضوع پرداخته شده، مقاله حاضر در پى پاسخگويى به اين سؤال است كه از ديدگاه دينى، براى ارتقاى سلامت معنوى همسران، آموزش چه مهارتهايى لازم است؟ نتايج اين بررسى در قالب مهارتهاى شناختى و نگرشى و مهارتهاى معاشرتى ارائه مىگردد.
مهارتهاى شناختى و نگرشى
از مهمترين چيزهايى كه زنان و مردان در زندگى به آنها پايبند هستند، باورها و اعتقادات آنان است. در زندگى مشترك، باورها و بينشها، در عملكردهاى همسران بسيار مؤثرند. باورهاى غلط و يا عدم هماهنگى عقايد و باورهاى همسران نسبت به يكديگر، از مهمترين عوامل تنشزاست كه رشد معنوى آنان با خطر مواجه مىسازد. از اينرو، لازم است در آموزشها، بينشها و باورهاى نادرست در هريك از زوجين تصحيح گردد و عقايد آنان به هم نزديك شود تا كفويت آنان تكميل شود.
همسران بايد در جهت تغيير اعتقادات غلط خود و همچنين در همسويى باورهايشان با يكديگر، از الگوى معتبر دينى و معيارهاى شرعى استفاده كنند و در تأثيرگذارى مثبت بر يكديگر و يا تأثيرپذيرى از همديگر، گامهاى مؤثرى بردارند.30
آموزش مهارتهاى شناختى و نگرشى به همسران، سبب باز شدن و شكوفايى فكر آنان در مسائل زندگى مىشود31 تا بتوانند به طور منطقى و شايسته، زندگى خود را هدايت كنند و به حيرت و ندانمكارى دچار نشوند32 و اگر مسير انحرافى را پيمودهاند، هوشيار و متنبه شوند و به مسير راست و درست بازگردند33 و روابط خود را بهبود بخشند و آرامش را در زندگى خود برقرار سازند.
آموزش مهارتهاى شناختى و نگرشى زير، مىتواند نقش مؤثرى را در سلامت معنوى زن و مرد و زندگى همراه با آرامش آنان ايفا نمايد:
1. داشتن انگيزههاى مثبت براى زندگى مشترك
مقصود از آموزش انگيزههاى مثبت، برانگيختن سائقههاى فطرى زن و مرد به منظور بازسازى باورهاى آنان در جهت آمادهسازى براى زندگى كاملتر و مطلوبتر است. از اينرو، بر انگيزههايى چون آشنايى آنان با اهداف عالى تربيتى زندگى زناشويى، شكوفايى تمايلات فطرى و هدايت آنها در راستاى حيات انسانى، آرامش روانى، بارورى ايمان و رفتارهاى معنوى و پرورش فرزندان صالح، برآورده ساختن خواستهها و نيازهاى يكديگر و هموارسازى مسير قرب الىاللّه تأكيد شده است.
براى همراه شدن زن و مرد و زندگى زير يك سقف، انگيزههاى زير در قرآن و احاديث تأكيد شده است، كه داشتن اين انگيزهها توسط همسران، زمينه سلامت معنوى آنها را فراهم مىنمايد:
الف) آرامش: آرامش روحى از هدفهاى ارزشمندى است كه هر انسانى به طور طبيعى در پى آن است و بايد دختران و پسران جوان آن را به هنگام تصميمگيرى براى زندگى مشترك در نظر داشته باشند. در آيات و احاديث بسيارى، «آرامش»، هدف والاى خلقت مرد و زن برشمرده شده است؛ از آن جمله:
قرآن كريم مىفرمايد: «او خدايى است كه شما را از يك نفس (جان) آفريد و همسرش را از (نوع) او قرار داد تا بدان آرام گيرد.34 در جاى ديگر مىفرمايد: «از ديگر نشانههاى خدا اين است كه از جنس خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنار يكديگر آرامش يابيد.»35
از امام صادق عليهالسلام نيز روايت شده كه فرمود: «خداوند زنان را براى مردان خلق كرد تا با آنان مأنوس باشند و به وسيله آنان آرامش يابند و بدان وسيله شهوتشان را ارضا نمايند و زنان، مادران فرزندانشان باشند.»36
ب) ارتقاى ايمان و تقوا: از جمله انگيزههاى زندگى مشترك زن و مرد بايد تقويت ايمان و رشد عفت و تقوا باشد. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهفرمود: «كسى كه هدف او از ازدواج، امور ايمانى، حفظ پاكى، طهارت چشم و دامن خود باشد يا براى صله رحم ازدواج كند، خداوند وجود آن زن را براى او و نيز وجود او را براى آن زن مبارك مىسازد.»37 نيز در ضمن برشمردن چهار انگيزه مردان از زندگى مشترك با زنان، با تأكيد بر مسئله ديندارى، مىفرمايد: «با زن به خاطر چهار چيز ازدواج مىكنند: ثروتش، ديندارىاش، زيبايىاش و اصل و نسب خانوادهاش. تو با زن متدين ازدواج كن.»38
ج) تمايل به فرزند: تمايل به فرزند، تمايلى فطرى است. اين ميل و علاقه، يكى از دلايل آفرينش انسان به صورت مذكر و مؤنث است. در احاديث متعددى بقاى نسل از اهداف كيفيت آفرينش انسان به صورت مذكر و مؤنث دانسته شده، و تأكيد شده است كه بايد زن و مرد آن را انگيزه مهم زندگى مشترك خود قرار دهند تا پاسخى به نياز فرزندخواهى فطرىشان باشد؛ از جمله رسول اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: «ازدواج كنيد و بچهدار شويد.»39
د) كسب درجات معنوى: رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «اگر كسى خواهان آن است كه با خداوند، پاك و پاكيزه ديدار كند، بايد با همسرى با او ملاقات كند.»40
2. داشتن نگرشى مثبت و خوشبينانه نسبت به همسر
همسران مؤمن بايد ياد بگيرند نسبت به هم خوشبين باشند و خوبىها و ويژگىهاى مثبت يكديگر را ببينند تا گرايش مثبت به هم پيدا كنند؛ يعنى «مثبتنگر» باشند و چشمان خود را به ديدن خوبىهاى يكديگر عادت دهند و بر بدىها و عيبها چشم ببندند تا روابط صميمانه و رشد اخلاقى و معنوى در بين آنان افزايش يابد.
حضرت رسول صلىاللهعليهوآله ضمن تأكيد بر داشتن ذهنيت مثبت نسبت به مؤمن ديگر، كه وظيفه هر مؤمن است، مىفرمايد: «شما مؤمنان نسبت به يكديگر ذهنيت خود را نيكو سازيد تا صفا و صميمت قلبى به هم پيدا كنيد و خلق و خوى خوب در رفتار شما پرورش يابد.»41
در آموزههاى حديثى، زوجين با اين وظيفه آشنا شدهاند كه اگر صفت و رفتارى ناخوشايند در همسر خويش يافتند، فورى به صفات و رفتار مطلوب وى توجه كنند و ذهن خويش را به ويژگىهاى خوب و شايستهاش معطوف نمايند. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهفرمودند: «مرد مؤمن نبايد نسبت به زن مؤمن ذهنيت بد پيدا كند؛ اگر از يكى از ويژگىهاى او خوشش نيامد به ديگر ويژگىهاى خوب او توجه كند.»42
در فرهنگ قرآن، زن و مرد براى يكديگر خلق شدهاند تا در سايه روابط عاطفى، به آرامش مطلوب دست يابند. اين نوع خلقت و تدبير توانمندى برقرارى رابطه عاطفى بين آنها، از نشانههاى بارز تدبير خداوندى است.43 از اينرو، در ديدگاه اسلامى تأكيد بر اين است كه هركس همسرش را نعمت باارزش خداوند بداند. رسول اكرم صلىاللهعليهوآله با اشاره به اينكه همسر شايسته بهترين متاع و نعمت خداوندى است كه بهرهمندى و نفع طولانى و زياد دارد، مىفرمايد: «بهترين نعمت دنيايى زن شايسته است.»44 همچنين با توجه به چگونگى رابطه عاطفى مؤمن با همسرش، مىفرمايد: «مؤمن، پس از نعمت تقوا از هيچ نعمت ديگرى بهتر از زن شايسته بهرهمند نمىگردد.»45 امام سجاد عليهالسلامهمسر را نعمت خداوندى دانسته كه بايد به عنوان نعمتِ باارزش پروردگار به او احترام شايسته بگذارد و با او مدارا نمايد.46
3. شناخت عواطف سرشتى همسر
بر هريك از زن و مرد لازم است عواطف سرشتى يكديگر را بشناسند. در قرآن، اصل مودّت و رحمت بين زن و شوهر به عنوان ريشهدارترين عواطف و خواستههاى بشرى مطرح شده است.47 مرد بايد بداند كه زن بنده محبت است، علاقهها و خواستههايى دارد و دوست دارد مورد حمايت و محبت مرد قرار گيرد و در حمايت شوهر احساس امنيت كند، مرد براى او ارزش قايل شود، و علاقهمندىاش را آشكارا به وى اعلام كند. رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «اين سخن مرد به همسرش كه دوستت دارم، هيچگاه از قلب زن بيرون نمىرود.»48 همچنين مرد بايد بپذيرد زن احساسى و هيجانى است. زن نيز بايد بداند كه مرد از غريزه شهوانى برخوردار است، از تصاحب زن لذّت مىبرد و انتظار دارد مديريت وى در خانه پذيرفته شود. قرآن اين مديريت را براى مرد پذيرفته است و مىفرمايد: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء» (نساء: 34).
4. شناخت حقوق و تكاليف
آگاهى از حقوق همسر و تكاليفى كه هريك در برابر حقوق يكديگر دارند، زمينه مناسبى براى ارتقاى سطح زندگى مشترك زوجين فراهم مىسازد و در پيوند و استحكام زندگى و سلامت معنوى آنها مؤثر است؛ زيرا مانع حقكشىها، تنشها و ارتكاب برخى رفتارهاى ضداخلاق و خلاف شرع در زندگى آنان مىشود.
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در پاسخ به پرسش زنى به نام حولاء كه پرسيد: زن چه حقى بر مرد دارد، فرمود: «جبرئيل همواره (در خصوص رعايت حقوق زنان) چنان سفارش زنانم را مىكرد كه گمان كردم بر شوهر جايز نيست كه حتى كوچكترين اظهار نارضايتى و بىاعتنايى به زن داشته باشد و اف بگويد!»49
همچنين پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله درباره حقوق شوهر بر زن فرمود: «زن نمىتواند حق خدا را برآورده سازد، مگر اينكه حق شوهرش را برآورده سازد.»50
در اين دو حديث، ضمن تبيين اهميت توجه به حقوق همسر و لزوم فراهم ساختن شرايط اداى آنها، به سه نكته توجه داده شده است. يكى اينكه فضاى محبتى حاكم بر روابط همسران بايد چنان قوى باشد كه اداى حقوق بدون كوچكترين بىاعتنايى و نارضايتى نسبت به همسر، صورت گيرد. دوم اينكه هر حقى با تكليف همراه است؛ يعنى همسران موظف به تكليف اداى حقوق يكديگرند. سوم اينكه حقوق همسر، همپايه حقوق خداوند تلقّى شده و اداى حقوق خدا و كسب رضايت او بستگى به اداى حقوق همسر دارد.
توأم ديدن حقوق و وظايف شرعى در برابر آنها، زمينه تعهد و پايبندى و در نتيجه، استحكام روابط مشترك در زندگى و سلامت معنوى آنها را فراهم مىسازد.
5. واقعبينى در انتظارات از همسر
متعادل ساختن توقّعات همسران از يكديگر، نقش مؤثرى در جهت آرامش و تعالى معنوى آنان دارد. در آموزههاى دينى تأكيد بر اين است كه همسران زندگى را بر تعادل و ميانهروى استوار سازند و خوى تعادلخواهى را در خويش پرورش دهند؛ به تعبير امام على عليهالسلام: «برترين خلقوخوى تعادل خواهى است.»51 همچنين توصيه شده است كه زوجين تمايلات و هواهاى خود را كنترل كنند تا به بينشهاى واقعبينانه در زندگى برسند. اميرمؤمنان على عليهالسلام مىفرمايد: «كسى كه خود را از زيادهخواهىها بازدارد، انديشههاى عقلى متعادل خواهد داشت.»52 و به تعبير امام صادق عليهالسلام، نيكوترين گزينه را در روابط بين خود و همسرش برگزيند.53
6. داشتن نگرشى مطلوب نسبت به روابط جنسى
همسران بايد نياز جنسى را نيازى طبيعى بدانند و نگرش خوشايند در خصوص تأمين و ارضاى آن داشته باشند.54 تأمين اين نياز بر اساس داشتن نگرش مطلوب به رفتار جنسى، موجب آرامش، پيشگيرى از گناهان بسيار، و رشد اخلاقى و معنوى مىگردد. به همين دليل، در احاديث، تأمين اين نيازْ مطلوب و از اخلاق انبيا دانسته شده،55 و از ازدواج به عنوان حافظ و نگهدارنده نصف دين،56 و وظيفه شرعى زن و شوهر و مايه لذّت پيامبر صلىاللهعليهوآله57 و نيز باعث افزايش ايمان و ارتقاى معنوى همسران ياد گرديده است.58
7. داشتن احساس كرامت نفس
احساس كرامت و بزرگمنشى در خويش، و خود را باارزش و دوستداشتنى دانستن، تعالى روحى و افزايش ارتباط با خدا را موجب مىشود و مانع بروز رفتارهايى در شخص مىگردد كه عزت و ارزشمندى او را به خطر مىاندازد. از اينرو، افراد موظفند براى حل آن مشكلات و رفع نيازهاى يكديگر، با بزرگوارى و كرامت نفس بكوشند.59 ريشه ركود معنوى و ارتكاب بسيارى از گناهان، غفلت از كرامت و عزت، و احساس ذلّت و پستى در خود است، همانگونه كه ترك بسيارى از گناهان از آثار احساس ارزشمندى و كرامت است.60 آزار نرساندن به مردم،61 دورى از جدال و بگوومگوهاى بيهوده،62 اطاعت از دستورهاى الهى،63 و راستگويى،64 نمونههايى هستند كه در احاديث، از آثار كرامت نفس شمرده شدهاند.
مهارتهاى معاشرتى
معاشرت خوب و نيكو و ارتباط پسنديده با يكديگر، يك اصل مهم در زندگى زناشويى است. قرآن كريم بر معاشرت پسنديده با همسران تأكيد نموده و مىفرمايد: «با زنان خود با نيكى زندگى كنيد، حتى اگر آنها را دوست نداشتيد؛ چه بسا چيزى را دوست نداشته باشيد و خداوند خير كثيرى را در آن نهفته باشد.»65
امام صادق عليهالسلام فرمودند: «مرد در ارتباط با همسر و خانواده خود به سه ويژگى نياز دارد كه اگر نداشته باشد بايد آن را در خود ايجاد كند. اين ويژگىها عبارتند از: خوشرفتارى در زندگى (معاشرت زيبا)، گشادهدستى برنامهريزى شده و غيرت بر حفاظت از آنها.»66
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله نيز فرمود: «كاملترين مؤمنان از جهت ايمان كسانى هستند كه نيكوترين اخلاق را و در رفتار، نيكوترين معاشرتها را با زنانشان داشته باشند.»67
معاشرت نيكو باعث مىشود زن و شوهر اعتماد يكديگر را جلب كنند و رفتارى كه مخالف آن است انجام ندهند. امام صادق عليهالسلاممىفرمايد: «در روابط زن و شوهر سه چيز لازم است؛ آنچه بر شوهر لازم است همفكرى و هماهنگى با همسر است تا او را به خود جلب كرده، محبت و تمايلات او را تصاحب كند. ديگر، خوشاخلاقى با همسر است و ديگر اينكه با رفتارهاى نيكو و زيبا نمودن چهره خويش، دل زن را تسخير نمايد. اما آنچه بر زن لازم است اين است كه خويش را از رفتارهاى پست مصون نگه دارد تا شوهر دلبسته او شود و در شرايط خوشى و ناخوشى به او اطمينان و اعتماد داشته باشد و به تمام جنبههاى روانى شوهر توجه كند و او را مشمول محبتهاى زياد خود نمايد.»68
در اينجا به برخى از مهارتهاى معاشرتى كه زمينه بهسازى اخلاقى و معنوى را در بين همسران فراهم مىسازد، اشاره مىشود:
1. ارتباط كلامى
ارتباط كلامى به منظور تفاهم بهينه و رشد عاطفى و اجتماعى نيكو و رسيدن به رستگارى براى همسران ضرورى است.69 اين ارتباط، براى اينكه در معنويت آنان تأثير بگذارد بايد با شرايط زير انجام پذيرد:
ـ همسران با واژههاى محبتآميز و به نرمى و همراه با احترام گفتوگو كنند.70
ـ به موقعيتهاى روانى طرف مقابل و شرايط مكانى و زمانى براى گفتوگوى حسنه توجه نمايند. اميرمؤمنان على عليهالسلاممىفرمايد: «نبايد بدون سنجيدن موقعيتها براى سخن، با همسر سخن بگويى.»71
ـ هريك از زوجين در مورد سخنى كه مىخواهند بگويند فكر نموده و پيامد ابراز آن را بررسى نمايند؛ در صورتى كه سخن خوب و حكيمانه بود، آن را ابراز كنند.72
ـ اگر فكرشان براى يك گفتوگوى خوب و روشمند همراه با ارتباط عاطفى به جايى نرسيد، سكوت نموده و سخن نگويند تا آن را ياد بگيرند.
ـ از هرگونه كلمات و جملات ناخوشايند و زشت پرهيز نمايند.73
ـ از زيادهگويى پرهيز نمايند؛ زيرا باعث لغزش زياد و خستگى و ناراحتى مىشود.74
2. استماع مطلوب
از مهمترين عوامل معاشرت حسنه كه موجب بهرهورى مادى و معنوى همسران در زندگى مىگردد، استماع شايسته به هنگام گفتوگو با يكديگر است.75 اميرمؤمنان على عليهالسلام وظيفه افراد مىداند كه به هنگام سخن گفتن، با علم سخن بگويند و به هنگام گوش دادن، با توجه و دقت گوش بدهند.76 هنگام سخن گفتن يكى، ديگرى بايد سكوت اختيار نمايد و عوامل مزاحم ديگر را نيز از بين ببرد. بد گوش كردن باعث تضييع حقّ متكلم است و به تعبير امام صادق عليهالسلام، خيانت محسوب مىشود.77
3. ابراز محبت
ابراز دوستى هريك از زوجين نسبت به ديگرى، تأثير عميقى بر شخصيت عاطفى و اخلاقى آنان دارد و بدين لحاظ در احاديث، همسران به گونههاى مختلف به آن توصيه شدهاند:
در حديثى، رسول اكرم صلىاللهعليهوآله با اشاره به تأثير ابراز محبتهاى شوهربر زن، مىفرمايد: «سخن مرد به همسرش كه "دوستت دارم" هرگز از قلب زن بيرون نمىرود.»78
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله درباره احترام به شخصيت همسر، كه از مهمترين مصاديق ابراز عملى محبت است، مىفرمايد: «كسى جز بزرگواران به همسران خود احترام نمىگذارد و كسى جز فرومايه آنها را تحقير نمىكند.»79 همچنين آن حضرت در مورد هديه دادن، كه نوعى ابراز محبت است، مىفرمايد: «هديه باعث ايجاد محبت و علاقه مىشود و رابطه برادرى را مستحكم مىكند و كينهها را از بين مىبرد.»80 نيز در خصوص تأثير هديه دادن در پاكدامنى و پرهيز از آلوده شدن زن به برخى گناهان، فرمود: هديه دادن شوهر به همسرش عفت و پاكدامنى او را مىافزايد.»81
لقمه در دهان همسر گذاشتن و آب دادن به او، نيز نوعى محبت است كه آن حضرت در اينباره فرمود: «مرد براى گذاشتن لقمه به دهان همسرش پاداش مىگيرد.»82 همچنين فرمود: «مردى كه به همسرش آب بنوشاند خداوند به او اجر مىدهد.»83 و در نهايت، هر خدمت به همسر نوعى محبّت است كه بنا به فرموده پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله: «هيچ كس جز صديق يا شهيد و يا مردى كه خير دنيا و آخرت را خواهان است، از عهده آن برنمىآيد.»84
4. گشادهرويى
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله با تأكيد بر اينكه خوشرويى با همسر از حقوق همسرى است، مىفرمايد: «حق زن بر شوهرش اين است كه در برابر او چهره در هم نكشد (بلكه با خوشرويى با او برخورد كند) و اگر اين كارها را انجام داد، به خدا قسم حق او را ادا كرده است.»85 گشادهرويى حتى در موقعيت بداخلاقى همسر مورد توصيه است.
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: «بدانيد مردى كه بر بداخلاقى زنش با صبر و حلم برخورد نمايد و اين را به خاطر اجر خداوندى انجام دهد، پروردگار در آخرت ثواب شاكران را به او اعطا خواهد كرد.»86 توصيه به خوشخلقى همسران نسبت به يكديگر، از آن حيث كه آثار مطلوب فراوان و از جمله ارتقاى معنوى را به دنبال دارد،87 زياد مورد تأكيد اولياى دين است.88
5. گذشت
همسران در زندگى مشترك با بخشش لغزشهاى يكديگر، در ارتقاى منش انسانى همديگر مؤثرند و داراى فضيلت و كمال ارزشمندترى مىشوند. پيامبر صلىاللهعليهوآله يكى از پنج گروه زنانبرتر را زنان منعطفوباگذشت دانستهاند.89
6. حفظ آبروى همسر
وظيفه زن و شوهر آن است كه آبرو و شخصيت يكديگر را حفظ كنند و از آنچه شخصيت همسر را تضييع مىكند خوددارى ورزند. از جمله حفظ آبرو و شخصيت شوهر اين است كه نبايد مشكلاتى كه زن و شوهر با هم دارند نزد ديگران بازگو شود. پيامبر صلىاللهعليهوآلهمىفرمايد: «جايز نيست زنى به شوهرش بيش از حدّ توان مالى او، چيزى تحميل كند و جايز نيست از او به هيچيك از بندگان خدا شكايت برد؛ چه [خويشان ]نزديك باشد يا [خويشان ]دور.»90
7. رفق و مدارا
رفق و مدارا نقش بسيار مهمى در پيشگيرى از اختلافات زناشويى، افزايش رضايت خدا و خانواده و تعالى معنوى همسران دارد. امام صادق عليهالسلام ضمن اشاره به نعمت باارزش مدارا در زندگى، مىفرمايد: «به هر خانوادهاى كه [نعمت] رفق و مدارا عطا شود، به راستى كه خداوند به رزق و روزى آنان وسعت مىبخشد.»91
8. روابط جنسى مطلوب
از جمله مهارتهاى معاشرتى كه زمينه آرامش و ارتقاى سلامت معنوى همسران را فراهم مىسازد، مهارتهايى است كه هريك از آنها در تحريك شهوت و روابط جنسى با همسر مؤثرند. در احاديث، بر مهارتهاى زير تأكيد شده است:
الف) آراستگى: به طور طبيعى زنان و مردان دوست دارند همسرشان را آراسته و پاكيزه ببينند. آنان با به كارگيرى اين مهارت، زمينه لذت بردن از يكديگر را افزايش مىدهند و آرامش مىيابند.92 اين آرامش، موجب مصونيت آنان از انحرافات شهوانى مىگردد. امام كاظم عليهالسلام فرمود: «آراستگى مرد از جمله چيزهايى است كه عفّت زن را زياد مىكند. همانا زنان از عفّت دور شدند؛ چون همسرانشان آراستگى را ترك كردند.»93
در حديثى آمده كه حسنبن جهنم از امام رضا عليهالسلامپرسيد: شما خضاب كردهايد؟ امام فرمود: «آرى با حنا و سدر.» سپس فرمود: «آيا فكر مىكنى اين مسئله اهميتى ندارد و آراستگى و خضاب اجر و ثواب ندارد؟ به درستى كه زن دوست دارد تو را آراسته ببيند، همانگونه كه تو دوست دارى او را آراسته ببينى. همانا زنانى فقط به علت كمى آراستگى و آمادگى مردانشان از عفاف خارج شدند و به سوى فسق و فجور رفتند.»94 همچنين امام صادق عليهالسلام فرمود: «همانطور كه مردان دوست دارند زنان خود را زينتشده ببينند، زنان هم همين مسئله را براى شوهران خود دوست دارند (دوست دارند شوهرانشان خود را زينت كنند).»95 به دليل اهميت آراستگى در فرايند روانى و معنوى زوجين، توصيههاى زيادى در اين زمينه شده است.96
ب) اولويتبخشى به رابطه جنسى: از جمله فعاليتهايى كه در بهسازى روابط جنسى و پيامدهاى مطلوب روانى و معنوى مؤثر است، اين است كه فعاليتهاى جنسى نسبت به كارها و وظايف ديگر به هنگام نياز در اولويت قرار گيرند و نياز و خواست هريك از همسران در اين زمينه به سرعت پاسخ داده شود تا زمينه فعاليتهاى روانى و شادابى در انجام رفتارهاى جنسى از بين نرود و جاى خود را به ناراحتى، اضطراب، بىحوصلگى و سردى در برقرارى روابط عاطفى و جنسى ندهد. از اينرو، پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله تأخير را مجاز ندانسته و مىفرمايد: «لعنت خدا بر زنان معطلكننده؛ آنان كه شوهرانشان آنها را به بسترشان فرامىخوانند، ولى آنها تأخير مىكنند و مىگويند: صبر كن، و آنقدر تأخير مىاندازند كه خواب چشمان شوهرشان را مىربايد.»97
ج) فعاليتهاى مقدماتى: فعاليتهاى مقدماتى در روابط جنسى با همسر، پاسخ لذّتبخشى است به احساس نيازى كه هريك از زوجين پيش از آميزش دارند. با اين نوع فعاليتها، بهرهمندى از وجود يكديگر را به خوبى احساس مىكنند و توجهشان به خداوند و احساس رضايت از او، به واسطه نعمتى كه به ايشان ارزانى داشته، افزايش مىيابد. از اينرو، در احاديث دينى بر اين فعاليتها و كوشش براى زدودن احساس شرم در چهره و رفتارشان تأكيد شده است. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله مىفرمايند: «بهترين زنان شما آن كسى است كه وقتى با شوهرش تنها شد، جامه شرم و حيا را براى او بيرون آورد.»98 و نيز فرمودند: «بر زن جايز نيست كه به خواب رود، مگر اينكه خود را بر شوهرش عرضه كند: لباس خود را از تن درآورد و با او به زير لحافش برود و بدن خويش را به شوهرش بچسباند، كه اگر چنين كرد، خود را آماده ساخته و به شوهر عرضه كرده است.»99
همچنين شوهر بايد با صحبت عاشقانه، بوسه، در آغوشگرفتن و تحريكات و فعاليتهاى ديگر، زمينه ارضاى نياز همسرش را فراهم سازد. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآلهفرمود: «هيچيك از شما به سوى همسرش نبايد برود و با او خلوت نكند، مگر آنكه بين آنان بوسه و صحبت عاشقانه رد و بدل گردد.»100
امام رضا عليهالسلام نيز فرمود: «با هيچ زنى نزديكى نكن، مگر پس از اينكه با او بازى كنى و اين كار را طولانى كن تا او هم همان چيزى را از تو بخواهد كه تو از او مىخواهى.»101
از جمله فعاليتهاى مقدماتى در برقرارى رابطه جنسى، دور نگه داشتن خود و همسر از شرايط اضطرابى است. در شرايط اضطراب و نگرانى، زوجين از يكديگر لذت نمىبرند و نعمت بودن همسر را نمىچشند و چه بسا آن دو و يا يكى از آنها احساس بدى هم نسبت به يكديگر پيدا كنند و در ذهن و دلشان نارضايتى پديد آيد؛ احساسى كه به ناشكرى و ناسپاسى نسبت به نعمت ارزشمند خدادادى منتهى شود و علاوه بر آثار روانى روى همسران، تأثيرات جسمى و روانى بر فرزندى بگذارد كه در اين وضعيت نطفهاش منعقد مىشود.102
از موارد شرايط اضطرابى كه تأثيرات مخرّب روانى و معنوى بر روى زوجين دارد و در احاديث از آن نهى شده، اين است كه هنگام برقرارى روابط جنسى تصوير ديگرى غير از همسرش به ذهن راه دهد و با تخيّل، با فرد ديگرى غير از همسرش نزديكى كند.103 در اين وضعيت، فرد آن رابطه محبتى را كه بايد دريافت كند، نمىكند و حتى ممكن است اضطراب او را فراگيرد و از ارتباط با همسرش نيز نفرت پيدا كند و اقدام به رفتارهايى بنمايند كه معنويتشان كاهش يابد و با خطر جدى مواجه گردد.
د) نزديكى: مرحله آميزش از مهمترين مراحل روابط جنسى است كه معمولاً بالاترين لذت، نشاط، بهترين وضعيت روانى، و احساس رضايت و آرامش را براى همسران به همراه دارد. استمرار اين وضعيت در زوجين، موجب آمادگى روانى براى پرورش عواطف مثبت، اخلاق حسنه و تعالى شخصيتشان است. در مقابل، امتناع از آميزش، و يا فراهم نشدن آن وضعيت خوشايند، آثار روانى نامطلوبى بر روابط عاطفى و اخلاقى و حتى در ديانت و معنويتشان به جاى مىگذارد. از اينرو، در احاديث، ترك آميزش، به هر دليلى، براى مدت طولانى، مجاز دانسته نشده است. امام صادق عليهالسلام فرمود: «جايز نيست كه مرد از آميزش با زن امتناع ورزد به اين دليل كه ـ مثلاً ـ او يك فرزند شيرخوار دارد و بگويد: چون مىترسم كه حامله شوى و ديگر نتوانى به فرزندمان شير بدهى. همچنين بر زن جايز نيست كه مانع آميزش جنسى همسرش شود و بگويد: من مىترسم كه حامله شوم و در دوران حاملگى نتوانم به فرزندمان شير بدهم. اين ترك آميزش هم براى زن و هم براى مرد ضرر دارد.»104 از سوى ديگر، در احاديث به همسران آموزش داده شده است تا شرايط مطلوب آميزش جنسى را فراهم سازند و از امورى مانند نزديكى با شكم پر،105 صحبت غيرعاشقانه،106 تكرار آميزش بدون فاصله107 و نزديكى به صورت ايستاده108 پرهيز كنند تا آن وضعيت روانى مطلوب برايشان تحقق يابد.
بحث و نتيجهگيرى
با توجه به آنچه ذكر گرديد، مىتوان گفت: ريشه بيشتر تنشهاى همسران، فاصله گرفتن از فطرت و باورهاى نادرست و ضعف مهارتهاى ارتباطى است. همانگونه كه ملاحظه شد، در آموزههاى نظاممند دينى، به فطرت و تمايلات طبيعى زن و مرد توجه ويژه شده و هماهنگى اين آموزهها با اهداف آفرينش موردنظر بوده است.
نتايج تحقيق حاكى از آن است كه بر اساس آموزههاى دينى، براى ارتقاى سلامت معنوى همسران بايد از اقدامهاى ناآگاهانه، نگرشهاى غلط، ارتباطهاى عاطفى ضعيف، رفتارهاى خلاف اخلاق و مانند آن پرهيز شود. همچنين آشنايى همسران با اهداف زندگى مشترك، تمايلات طبيعى و فطرى زن و مرد، حقوق زن و مرد نسبت به يكديگر، نگرش مثبت و خوشبينانه نسبت به همسر، كسب مهارتهاى معاشرتى و كوشش براى انجام وظايف شرعى و همكارى در جهت قرب الهى، زمينه سلامت معنوى هريك از آنها را فراهم مىسازد.
از همينرو، آشنايى زن و مرد با اين آموزههاى دينى مىتواند زمينهساز جهتگيرى زوجين به سمت فطرت خدايى و تمايلات طبيعى باشد كه چهارچوب سلامت معنوى را تشكيل مىدهند.
به طور خلاصه، توجه به آموزههاى دينى، برترين راه سلامت روحى و معنوى است. بدينروى، براى داشتن جامعهاى پويا و با نشاط بايد به اين اصل مهم توجه بيشترى مبذول گردد. در حقيقت، امكانات و فرصتهاى زيادى وجود دارد كه بايد با بهرهگيرى از يك الگوى جامع و كامل از اين فرصتها، براى وارد كردن همسران به فرايند تأمين سلامت معنوى در جامعه، بهره برد.
بر طبق مطالب و عناوين اين پژوهش، چنين برمىآيد كه آنچه كه در سطور بالاتر ذكر شد، همه و همه در ايجاد و تشكيل يك خانواده سالم نقش مؤثر و اساسى دارند. از اينرو، تأمين آموزههاى تربيتى پيش از ازدواج، كه در متون دينى آمدهاند، براى جوانان يك ضرورت تلقّى مىشود.109
··· منابع
ـ نهجالفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، جاويدان، 1364.
ـ آشتيانى، ميرزااحمد، طرائفالحكم يا اندرزهاى ممتاز، تهران، كتابخانه صدوق، بىتا.
ـ ابراهيمىقوام، صغرى، «روانشناسى و تحول مذهبى در انسان»، تربيت، دوره دوازدهم، ش 105، بهمن 1374، ص 34ـ39.
ـ ابنحنبل، احمد، مسند احمد، بيروت، دارالفكر، 1414ق.
ـ احمدى، خدابخش، بررسى رابطه بين تقيّدات مذهبى و ناسازگارى زناشويى، مقالات همايش تقويت نظام خانواده و آسيبشناسى آن، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، 1384.
ـ اسلامى، احمدعلى، بررسى نگرش فرد به مذهبى بودن و رابطه آن در دانشآموزان سال آخر دبيرستانهاى اسلامشهر در سال تحصيلى 76ـ1375، پاياننامه كارشناسى ارشد، دانشكده بهداشت و انستيتو تحقيقات بهداشتى، 1376.
ـ اميدوارى، سپيده، «تعريف سلامت معنوى: مفاهيم و چالشها»، پژوهشهاى ميان رشته اى قرآن كريم، ش 1، زمستان 1387، ص 17ـ58.
ـ بنىجمالى، شكوهالسادات و همكاران، «ريشهيابى علل از همپاشيدگى خانوادهها در رابطه با ويژگىهاى روانى ـ اجتماعى دختران و پسران قبل از ازدواج»، مجله روانشناسى و علوم تربيتى دانشگاه شهيد چمران اهواز، ش 1و2، بهار و تابستان ص 70ـ143.
ـ تميمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، غررالحكم و دررالكلم، ترجمه محمد خوانسارى، چ پنجم، تهران، دانشگاه تهران، 1373.
ـ حرّ عاملى، محمدبن حسن، وسائلالشيعه، تهران، المكتبة الاسلامية، 1398ق.
ـ حويزى، عبدعلى جمعه، تفسير نورالثقلين، چ دوم، قم، المطبعة العلميه، 1383ق.
ـ خالقىنژاد، خوشه و همكاران، «نيازهاى آموزشى قبل از ازدواج از ديدگاه زوجين مراجعهكننده به مراكز بهداشتى ـ درمانى شهرستان مشهد»، مجله ايرانى آموزش در علوم پزشكى، ش 8، پاييز و زمستان 1387، ص 247ـ253.
ـ خدايارىفرد، محمد، «گستره پژوهشهاى روانشناختى در حوزه دين»، انديشه و رفتار، ش 24، بهار 1380، ص 44ـ53.
ـ خرّازى، محمدعلى و همكاران، «بررسى ديدگاه دانشجويان دانشگاه علوم پزشكى شهيد صدوقى يزد پيرامون عوامل مؤثر بر ازدواج»، مجله دانشگاه علوم پزشكى و خدمات بهداشتى ـ درمانى شهيد صدوقى يزد، ش 1، 1380.
ـ سبزوارى، محمد، جامعالاخبار او معراجاليقين فى اصولالدين، قم، مؤسسة آلالبيت، 1414ق.
ـ سيدفاطمى، نعيمه و همكاران، «اثر دعا بر سلامت معنوى بيماران مبتلا به سرطان»، پايش، ش 20، پاييز 1386، ص 295ـ304.
ـ شفيعى مازندرانى، سيدمحمد، پرورش روح در پرتو چهل حديث، قم، دفتر تبليغات اسلامى، 1370.
ـ شولتز، دوان، روانشناسى كمال (الگوهاى شخصيت سالم)، ترجمه گيتى خوشدل، تهران، نو، 1369.
ـ صدوق، محمدبن على، الامالى، تهران، مؤسسة الاعلمى، 1400ق.
ـ ـــــ ، من لايحضرهالفقيه، قم، مؤسسهالنشر اسلامى، بىتا.
ـ طباطبائى، سيد محمدحسين، سنن النبى، قم، مؤسسهالنشر اسلامى، 1419ق.
ـ طبرسى، فضلبن حسن، مكارمالاخلاق، ترجمه سيدابراهيم ميرباقرى، بيروت، دارالحوراء، 1414ق.
ـ طوسى، نصيرالدين، اخلاق ناصرى، تهران، خوارزمى، 1365.
ـ غبارىبناب، باقر، مجموعه خلاصه مقالات، همايش نقش دين در بهداشت روان، تهران، دانشگاه علوم پزشكى ايران، 1376.
ـ فتحىآشتيانى، على و خدابخش احمدى، «بررسى ازدواجهاى موفق در بين دانشجويان»، دانشور رفتار دانشگاه شاهد، دوره جديد، ش 7 (11)، آبان 1383، ص 9ـ16.
ـ فقيهى، علىنقى، تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها، از منظر قرآن و حديث، چ دوم، قم، دارالحديث، 1386.
ـ فيض كاشانى، محسن، المحجّهالبيضاء فى تهذيبالاحياء، تهران، مكتبة الصدوق، 1339ق.
- قشيرى النيسابورى، مسلمبن الحجاج، صحيح مسلم، تحقيق محمدفؤاد عبدالباقى، قاهره، دارالحديث، 1412ق.
ـ كلينى، محمدبن يعقوب، الفروع من الكافى، تهران، المكتبة الاسلاميه، 1413ق.
ـ متقى هندى، حسامالدين، كنزالعمال، بيروت، مكتبهالتراث الاسلامى، 1397ق.
ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، المكتبهالاسلاميه، 1403ق.
ـ محمدى رىشهرى، محمد، ميزانالحكمه، ترجمه حميدرضا شيخى، چ دوم، قم، دارالحديث، 1379.
ـ مرتضايى، عليرضا، اعتقادات و سلامت روان، تهران، مبين دانش، 1384.
ـ مكارم شيرازى، ناصر، حكومت جهانى مهدى، چ هشتم، قم، چاپخانه مدرسه امام علىبن ابيطالب عليهالسلام، 1376.
ـ نورى، ميرزاحسين، مستدركالوسائل، بيروت، مؤسسة آلالبيت لإحياء التراث، 1408ق.
- James, W., The verities of religious experience, London and New York, Routledge, 2002.
- May, Rollo, The Relation between Psychotherapy and Religion, in J. E. Fairchild (ed), Personal Problems & Psychological Frontiers: A Cooper Union Forum, New York Sheridan House, 1957.
- Reece, B .L. & Brandt's, "Human Relations: Principles and Practices", Journal of Personality and Individual Differences, v. 8, 1997, p. 134-135.
- Valeriet, D. & A. S. Laurie, "A Cognitive Model of Religions Influence on-Health", Journal of Social Issues, v. 51, 1995, p. 49-62.
* دانشيار دانشگاه قم. This e-mail address is being protected from spambots. You need JavaScript enabled to view it.
** كارشناس روانشناسى بالينى. دريافت: 26/11/89 ـ پذيرش: 20/2/90.
1Starbuck.
2ـ محمد خدايارىفرد، «گستره پژوهشهاى روانشناختى در حوزه دين»، انديشه و رفتار، ش 24، ص 44ـ53.
3ـ عليرضا مرتضايى، اعتقادات و سلامت روان، ص 13.
4ـ همان، ص 15.
5ـ باقر غبارىبناب، مجموعه خلاصه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، ص 85.
6Frankl.
7ـ ر.ك: دوان شولتز، روانشناسى كمال، الگوهاى شخصيت سالم، ترجمه گيتى خوشدل.
8Healthy Spirituality.
9B. L. Reece & Brandt's, "Human Relations: Principles and Practices", Journal of Personality and Individual Differences, v. 8, p. 134-135.
10Park.
11Cohen.
12Herb.
13ـ احمدعلى اسلامى، بررسى نگرش فرد به مذهبى بودن و رابطه آن در دانشآموزان سال آخر دبيرستانهاى اسلامشهر سال تحصيلى 76ـ1375، ص 45.
14Pargament.
15ـ محمد خدايارىفرد، همان، به نقل از: صغرى ابراهيمىقوام، «روانشناسى و تحول مذهبى در انسان»، تربيت، دوره دوازدهم، ش 105، ص 39.
16Walrait.
17Laurie.
18D. Valeriet, & A. S. Laurie, A Cognitive Model of Religions Influence on-Health, p. 49-62.
19May Rollo, "The Relation Between Psychotherapy and Religion", in E. Fairchild (ed), Personal Problems & Psychological Frontiers, p. 168-187.
20W. James, The Verities of Religious Experience Century edition, p. 203-359.
21ـ سپيده اميدوارى، «تعريف سلامت معنوى: مفاهيم و چالشها»، پژوهشهاى ميانرشتهاى قرآن كريم، ش 1، ص 17ـ58.
22ـ نعيمه سيدفاطمى و همكاران، «اثر دعا بر سلامت معنوى بيماران مبتلا به سرطان»، پايش، ش 20، ص 1.
23ـ على فتحى آشتيانى و خدابخش احمدى، «بررسى ازدواجهاى موفق در بين دانشجويان»، دانشور رفتار دانشگاه شاهد، دوره جديد، ش 7 11، ص 9.
24ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 100، ص 222، ح 4.
25ـ سپيده سهرابى، به نقل از: محمدعلى خرازى و همكاران، «بررسى ديدگاه دانشجويان دانشگاه علوم پزشكى شهيد صدوقى يزد پيرامون عوامل مؤثر بر ازدواج»، مجله دانشگاه علوم پزشكى و خدمات بهداشتى ـ درمانى شهيد صدوقى يزد، ش 1 9، ص 27.
26ـ محمدعلى خرازى، همان، ص 27.
27ـ على فتحى آشتيانى و خدابخش احمدى، همان، ص 16.
28ـ شكوهالسادات بنىجمالى و همكاران، «ريشهيابى علل از همپاشيدگى خانوادهها در رابطه با ويژگىهاى روانى ـ اجتماعى دختران و پسران قبل از ازدواج»، مجله روانشناسى و علوم تربيتى دانشگاه شهيد چمران اهواز، ش 1و2 11، ص 143ـ170.
29ـ ر.ك: سپيده اميدوارى، همان.
30ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 103، ص 377، ح 8.
31ـ عبدالواحدبن محمد تميمى آمدى، غررالحكم و دررالكلم، ترجمه محمد خوانسارى، ج 1، ص 209.
32ـ همان، ج 2، ص 34.
33ـ همان، ج 3، ص 210.
34ـ اعراف: 189.
35ـ روم: 21.
36ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشيعه، ج 20، ص 350؛ محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 181، ح 2.
37ـ سيدمحمد شفيعى مازندرانى، پرورش روح در پرتو چهل حديث، ج 1، ص 291.
38ـ حسامالدين متقى هندى، كنزالعمال، ش 2، ص 446.
39ـ محسن فيض كاشانى، محجهالبيضاء، ج 3، ص 53.
40ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 100، ص 221، ح 35.
41ـ ميرزا حسين نورى، مستدركالوسائل، ج 9، ص 149.
42ـ مسلمبن حجاج قشيرى نيسابورى، صحيح مسلم، ص 109، ح 1469.
43ـ روم: 21.
44ـ حسامالدين متقى هندى، همان، ش 1، ص 4445.
45ـ همان، ش 10، ص 444.
46ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 74، ص 5.
47ـ همان.
48ـ عليرضا صابرى يزدى، الحكم الزاهره، ترجمه محمدرضا انصارى، ب 127، ص 433.
49ـ محمدبن يعقوب كلينى، فروع كافى، ج 5، ص 569، ح 59.
50ـ فضلبن حسن طبرسى، مكارمالاخلاق، ص 225.
51ـ عبدالواحدبن محمد تميمى آمدى، همان، ج 1، ص 240.
52ـ همان، ج 1، ص 310.
53ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 76، ص 349.
54ـ علىنقى فقيهى، تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها از منظر قرآن و حديث، ص 41.
55ـ ناصر مكارم شيرازى، حكومت جهانى مهدى، ص 197.
56ـ عبدعلى جمعه حويزى، تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 569.
57ـ سيد محمدحسين طباطبائى، سننالنبى، ص 147.
58ـ ناصر مكارم شيرازى، همان، ص 197.
59ـ عبدالواحدبن محمد تميمى آمدى، همان، ج 4، ص 303.
60ـ همان، ج 5، ص 357.
61ـ محمد محمّدى رىشهرى، ميزانالحكمه، ترجمه حميدرضا شيخى، ج 8، ص 3738، ش 12834.
62ـ همان، ص 3738، ش 12835.
63ـ همان، ص 3738، ش 12838.
64ـ همان، ص 3738، ش 12833.
65ـ نساء: 19.
66ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 78، ص 236.
67ـ احمدبن حنبل، مسند احمد، ج 2، ص 472.
68ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 75، ص 237.
69ـ همان، ج 5، ص 306.
70ـ عبدالواحدبن محمد تميمى آمدى، همان، ج 4، ص 130.
71ـ همان، ج 6، ص 286.
72ـ همان، ج 4، ص 424.
73ـ همان، ج 2، ص 320.
74ـ همان، ص 299.
75ـ همان، ج 5، ص 475.
76ـ همان، ج 4، ص 603.
77ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 75، ص 104، ح 27.
78ـ همان، ج 77، ص 166.
79ـ ابوالقاسم پاينده، نهجالفصاحه، ص 318.
80ـ محمدبن على صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 381، ش 5831.
81ـ محسن فيض كاشانى، همان، ج 3، ص 70.
82ـ احمدبن حنبل، همان، ج 6، ص 85.
83ـ محمد سبزوارى، جامعالاخبار او معراجاليقين فى اصولالدين، ص 99.
84ـ همان.
85ـ ميرزا احمد آشتيانى، طرائفالحكم يا اندرزهاى ممتاز، ص 393، ح 1369.
86ـ محمدبن على صدوق، الامالى، ص 430.
87ـ محمدبن يعقوب كلينى، همان، ج 5، ص 327، ح 1.
88ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 78، ص 237.
89ـ محمدبن يعقوب كلينى، همان، ج 5، ص 325، ح 5.
90ـ ميرزا حسين نورى، همان، ج 14، ص 242، ح 16604.
91ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 75، ص 61، ح 28.
92ـ همان، ج 76، ص 99.
93ـ همان، ص 100، ح 9.
94ـ همان، ص 102.
95ـ فضلبن حسن طبرسى، مكارمالاخلاق، ترجمه سيدابراهيم ميرباقرى، ج 1، ص 80.
96ـ محمدبن يعقوب كلينى، همان، ج 5، ص 508.
97ـ نهجالفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ص 638.
98ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 103، ص 139، ح 44.
99ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 14، ص 126، ح 5.
100ـ محسن فيض كاشانى، همان، ج 3، ص 110.
101ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 95، ص 327.
102ـ همان، ص 359.
103ـ فضلبن حسن طبرسى، مكارمالاخلاق، ترجمه سيدابراهيم ميرباقرى، ص 210.
104ـ محمدبن يعقوب كلينى، همان، ج 5، ص 41، ح 6؛ محمدباقر مجلسى، همان، ج 58، ص 6.
105ـ حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 355، ح 44902.
106ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 103، ص 281، ح 1.
107ـ خواجه نصيرالدين طوسى، اخلاق ناصرى، ح 7، ص 412، ش 1646.
108ـ فضلبن حسن طبرسى، مكارمالاخلاق، ترجمه سيدابراهيم ميرباقرى، ص 210.
109ـ شكوه نوابىنژاد، به نقل از: خوشه خالقىنژاد و همكاران، «نيازهاى آموزشى قبل از ازدواج از ديدگاه زوجين مراجعهكننده به مراكز بهداشتى ـ درمانى شهرستان مشهد»، مجله ايرانى آموزش در علوم پزشكى، سال هشتم، ش 2، ص 247ـ253.