پرسش:
در قرآن، ریاضت کشیدن را سفارش نکرده است، اما با آن نیز مخالفت نشده است. چرا بزرگان و حتی پیامبر و ائمه با این روش به خدا نزدیک میشدهاند؟
پاسخ:
با سلام و اهدای امید
رياضت به معناي كوشش با رنج و تعب،(1) تمرين و ورزش است.(2) بدين جهت رياضت گفته شده است كه جهت كسب فضايل انساني و رسيدن به كمال، انسان بايد سختي ها را تحمل كند تا زمينة كسب فضايل و رسيدن به مقام و قرب معنوي در انسان به وجود آيد.
رياضت به دو قسم: رياضت مشروع و غير مشروع تقسيم مي شود. رياضت مشروع همان است كه در آموزه هاي ديني بدان سفارش شده و مطابق با احكام و قوانين و ارزش هاي ديني است.(3)
در قالب جهاد با نفس، مبارزه با دنيا گرايي، زهد اسلامي و ... ظهور مي كند. ریاضت مشروع می تواند با بودن در متن جامعه و بهره مندی از نعمت های الهی نیز سازگار باشد ، اما ریاضت غیر مشروع چنین نیست.
رياضت غير مشروع همان است كه بار منفي داشته و در آموزه هاي ديني از آن نهي شده است،(4) يا مطابق با معيارهاي ديني نيست.
پيامبر اسلام(ص) فرمود: «لا رهبانية في الاسلام».(5)
رهبانيت (كه از نوع رايج در مسيحيت بوده) در اسلام جايز نيست.
رياضت غير مشروع را فقيهان جايز ندانسته(6) و اين نوع رياضت ريشه در مسيحيت و هندوئيسم دارد كه معمولاً عزلت گزيني و عدم بهره گيري از مواهب الهي و يا حتي كارهاي غير اخلاقي و بر خلاف عزت نفس ظهور مي كند.
اگر مقصود از رياضت به معناي مشروع آن باشد، ائمه(ع) از آن بهره مي گرفتند و يكي از ويژگي هاي بسيار مهم ائمه زهد مي باشد كه نمونة بارز رياضت است. آن ها نسبت به دنيا، قدرت هاي سياسي و اجتماعي بي اعتنا بودند ، در عین حال که گاهی در آن قرار داشتند . هدف مهم آنان رسيدن به كمال مطلق بود كه اين هدف با تعلق هاي دنيوي، و بهره گيري هاي غير معقول از دنيا، امكان پذير نبود.
رياضت در سيره و گفتار ائمه(ع) به معناي ترك دنيا و انزواگرايي و بي اعتنا بودن در برابر سرنوشت جامعه ظهور نمي كرد، بلكه آن ها از مواهب الهي بهره گيري منطقي نموده و در صحنه هاي سياسي و اجتماعي حضور داشتند. زهد آنان نه در ترک دنیا و مواهب آن ، بلکه در ترک تعلق به دنیا بود .
يكي از نويسندگان در خصوص رياضت بزرگان دين مي نويسد:
«معلوم است همةانبيا و اوليا، زندگي زاهدانه اي داشته و به جاه و مال و ماديات پرداخته اند، في المثل زندگي نبي اكرم(ص) از لحاظ خوراك و پوشاك و خانه و زندگي مي تواند الهام بخش يك زندگي توأم با رياضت بوده باشد. همچنين زندگي ائمه(ع) و عده اي از اصحاب بزرگوار رسول اكرم(ص)».(7)
ائمه از رياضت با دو هدف عمده بهره مي گرفتند. يكي رسيدن به قرب معنوي، دوم همدردي با محرومان. علي(ع) در نامه اي به عثمان بن حنيف فرمود: «آيا به همين قناعت كم كه گفته شود: او اميرالمؤمنين است، اما با آنان در سختي هاي روزگار همراه نباشم؟! هيهات كه هوا و هوس بر من غلبه كند، و حرص و طمع مرا وادار كند تا طعام هاي لذيذ را برگزينم، در حالي كه ممكن است در سرزمين «حجاز» و «يمامه» كسي باشد كه حتي اميه به دست آوردن يك قرص نان را نداشته باشد و هرگز شكمي سير نخورده باشد، و يا من با شكمي سير بخوابم، در حالي كه در اطرافم شكم هاي گرسنه و كبدهاي سوزاني باشد».(8)
ابن ابي الحديد مي نويسد: «و اما زهد علي(ع) در دنيا، او پيشوا و سرور زاهدان است... او هيچ گاه از غذاي سير نخورد و غذاي او از همة مردم ساده تر و لباسش از همه مردم خشن تر بود».(9)
از آنجا كه معصومان(ع) رسالت هدايت مردم را بر عهده داشت و سيره و گفتار آن ها براي ديگران حجت بود، به فرهنگ سازي مي پرداخت و يكي از مواردي كه معصومان(ع) به ارشاد مردم پرداخته اند، تقسيم بندي و تعريف رياضت بود، يعني معصومان(ع) هم خود رياضت مي كشيدند و هم ديگران را به رياضت فرا خوانده و رياضت مشروع و غير مشروع از هم جدا نمودند تا مردم در مصاديث و تعريف رياضت دچار مشكل نشوند. برخي در صدر اسلام رياضت را در انزواگيري و ترك دنيا معنا و تفسير مي كردند، ولي معصومان(ع) از تفسير انحرافي رياضت جلوگيري كردند.
وقتي كه فرزند «عثمان بن مظعون» از دنيا رفت، بسيار غمگين شد. تا آنجا سرخورده و افسرده شد كه خانه را مسجد خويش ساخت و مشغول عبادت گرديد و دست از همة كارها كشيد و گوشه گيري نموده و به عبادت پرداخت. اين خبر به پيامبر(ص) رسيد. پيامبر او را احضار نمود و فرمود: «خداوند متعال رهبانيت را بر امّن من تكليف نكرده است. رهبانيت امت من جهاد در راه خدا است».(10)
[1] فرهنگ لاروس، ج 1، واژة «رياضت»؛ لغت نامة دهخدا، واژة «رياضت»؛
(2) همان.
(3) نهج البلاغه، حكمت 439؛ سيري نهج البلاغه، ص 211 به بعد.
(4) بحارالانوار، ج 7، ص114.
(5) نهج البلاغه، حكمت 439.
(6) استفتائات امام خميني، ص 624، چاپ دوم.
(7) عرفان نظري، ص 44.
(8) نهج البلاغه، نامه 45.
(19) شرح ابن ابي الحديد، ص 26.
(10) بحارالانوار، ج 70، ص 114.