پرسش:
چرا توصیه شده است در برخورد با دیگران این معیار را به کار بگیریم: «هر چه براى خود مىپسندیم براى دیگران نیز بپسندیم»؟
پاسخ:
معاشرت در معناى کلّى خود، از جمله امورى است که همواره مورد عنایت اولیاى گرامى اسلام بوده و حجم قابل توجّهى از احادیث به آن اختصاص یافته است. یکی از اصول و معیارهای اسلامی که در معاشرت با دیگران به آن سفارش و تأکید شده، این است: «هر چه براى خود مى پسندیم براى دیگران نیز بپسندیم و آنچه برای خود نمیپسندیم برای دیگران هم نپسندیم». این دستور اخلاقی در روایات به بیانهای مختلفی آمده است:
پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) سفارش فرمود: «ای علی! آنچه براى خود نمیپسندى برای دیگران مپسند، آنچه براى خود میخواهى براى دیگران هم بخواه تا در قضاوت، عادل و در عدالت، دادگر باشى و اهل آسمان و زمین تو را دوست داشته باشند».[1]
امام علی(ع) میفرماید: «خود را میزان بین خود و دیگران قرار بده، بنابر این، آنچه براى خود دوست دارى براى دیگران هم دوست بدار، و هر چه براى خود نمیخواهى براى دیگران هم مخواه».[2]
امام صادق(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «شش خصلت است که هر کسی این شش خصلت در او باشد فرداى قیامت در برابر خدا و در جانب راست او باشد... یکی اینکه چیزى را که برای عزیزترین اهل خود دوست دارد، براى برادر مسلمان خود نیز دوست داشته باشد، و چیزى را که برای عزیزترین اهل خود نمیخواهد، برای برادر مسلمان خود هم نخواهد...».[3]
این سفارش اخلاقی را میتوان به عنوان بهترین معیار براى تشخیص درستى یا نادرستى رفتارهاى خود در معاشرتها به کار گرفت. به دیگر سخن؛ این قانون در حقیقت، معیار و ملاکى کلى و عام براى اخلاق اجتماعى و نحوه معاشرت با دیگران است. بسیارى از مکاتب اخلاقى نیز این قانون را پذیرفته، در نظام اخلاقى خود از آن بهره بردهاند.[4] بهترین و کاملترین معیار براى تشخیص درستى یا نادرستى رفتارهاى اجتماعى ما، همین معیار است. این معیار را میتوان در همه برخوردهاى اجتماعى به کار گرفت؛ اعم از برخورد با همسر، فرزند، پدر و مادر، اقوام، همسایگان، شهروندان و به طور کلى سایر انسانها.[5]
چرا باید در مقابل دیگران این معیار را به کار بگیریم؟ چرا باید خود را جاى آنان بگذاریم و آنچه که براى خود نمیپسندیم براى آنان نیز نپسندیم و آنچه براى خود، خوش میداریم براى آنان نیز خوش داریم؟ بعید است این اصل اخلاقی توصیه شده توسط پیشوایان دینی، از سوی هیچ فرد اخلاقگرا با هر دین و مسلکی مورد نقد قرار گیرد، بلکه باید پرسید که چرا آنچه برای خود میپسندیم را از دیگران دریغ میداریم؟
این در حقیقت، مبتنى بر یک بینش انسانشناسانه خاص است. میدانیم بر اساس تعالیم پیامبران الهى و تصریح کتابهاى آسمانى، همه آدمیان، فرزندان یک پدر و مادر به نام آدم و حوا هستند؛ بنابر این، همه انسانها در انسانیت و شرافت و کرامت انسانى مشترکاند. حتى افرادی که تئورى داروین و پیروانش را در باره آفرینش انسان میپذیرند نیز در این نکته جاى تردید ندارند که همه انسانها داراى توقّعات متقابل انسانى از یکدیگر هستند؛ یعنى نمیتوان از دیگران انتظار داشت که با ما به احترام رفتار کنند، حریم ما را محفوظ دارند، امانات ما را برگردانند، از ما بدگویى نکنند و در زندگى خصوصى ما دخالت نکنند؛ اما ما خود را در برابر آنان ملتزم به رعایت این رفتارها ندانیم.[6]
بهترین راه فهم توقّع دیگران از ما این است که ما خود را جاى آنان بگذاریم و تصوّر کنیم که اگر ما به جاى آنان بودیم چه توقّعى از طرف مقابل خود داشتیم. از این راه، میتوان دریافت که توقّع دیگران از ما چیست. همین مقدار که انسانهایى هستیم و باید با هم زندگى کنیم و از زندگى اجتماعى نمیتوانیم چشم بپوشیم و این زندگى به روابط متقابل نیازمند میباشد، کافى است تا خود را به رعایت روابط اجتماعى متقابل ملزم سازیم و رفتار مناسب داشته باشیم و این مهم با این معیار که خود را به جاى طرف مقابل فرض نماییم به دست میآید و تحقق پیدا میکند.
همانطور که در سفارش پیامبر اسلام(ص) بیان شد، پیاده کردن این فضیلت اخلاقی و پایبندی به آن آثار و ثوابهایی مانند «قضاوت درست و عادلانه در برابر مردم»، «دوستی اهل زمین و آسمان» و «عنایت خداوند در قیامت» را به همراه دارد.
منابع:
[1]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 14، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[2]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، صالح، صبحی، ص 397، نامه 31، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[3]. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، المؤمن، ص 41، مؤسسة الإمام المهدی(عج)، قم، 1404ق؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 441 – 442، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1429ق.
[4]. شریفى، احمدحسین، آیین زندگى (اخلاق کاربردى)، ص 121، دفتر نشر معارف، قم؛ گفتنى است که بر اساس مکتب لذتگرایى شخصى، اعم از لذتگرایى حسى آریستیپوس و یا لذتگرایى اپیکور این قاعدهجایگاهى نخواهد داشت. معیار اخلاق از دیدگاه این دو مکتب لذت شخصى است. یعنى هر کارى که لذتى شخصى براى ما به بار آورد، خوب؛ و هر کارى که لذت شخصى را نتیجه ندهد و یا احیاناً مستلزم الم و درد باشد، بد خواهد بود. براى توضیح بیشتر در اینباره، بنگرید به: مصباح یزدی، محمدتقى، نقد و بررسى مکاتب اخلاقى، تحقیق و نگارش: شریفى، احمدحسین، فصل «مکتب لذتگرایى»، ص 107، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، قم، چاپ دوم، 1387ش.
[5]. آیین زندگى (اخلاق کاربردى)، ص 122.
[6]. همان، ص 122.