پرسش:
با توجّه به اين كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در سرزمين عربستان به پيامبرى برگزيده شد و قرآن نيز به زبان عربى نازل گشت، چه دليلى وجود دارد كه ما فارسى زبانان نيز مخاطب پيام پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)و آيات قرآن باشيم؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
براى روشن شدن پاسخ، توجه شما را به نكات ذيل جلب مى نماييم:
1. از آيات قرآن كريم استفاده مى شود كه دعوت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)، براى همه جهانيان است و به قوم و لهجه و زبانى خاص محدود نيست. به عنوان نمونه، به تعدادى از اين آيات اشاره مى كنيم:
الف. (و ما اَرسَلناكَ اِلاّ كافَّةً لِلنّاسِ بَشيراً و نَذيراً[1] و ما تو را جز براى همه مردم نفرستاديم (تا آنها را به پاداش هاى الهى) بشارت دهى و (از عذاب او) بترسانى.)
ب. (وَ اُوحِىَ اِلَىَّ هذا القُرآنُ لاُِنذِرَكُم بِهِ و مَن بَلَغَ[2] اين قرآن بر من وحى شده تا شما و تمام كسانى را كه اين (قرآن) به آنها مى رسد؛ با آن بيم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم).)
ج. (اِن هُوَ اِلاّ ذِكرٌ لِلعالَمين[3] اين (قرآن) تنها تذكّرى است براى همه جهانيان)
د. (لِيُنذِرَ مَن كانَ حَيـًّا[4] تا افرادى را كه زنده اند بيم دهد.)
همچنين است آيات «انبياء/ 107، قلم/ 52، حديد/ 25 و...» كه همگى قرآن كريم را مايه «هدايت» و «ذكر» براى همه جهانيان مى دانند.
2. نزول قرآن كريم به زبان عربى با توجّه به مخاطبان نخستين دعوت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)ـ كه همه عرب بودند ـ يك جريان طبيعى است. هر سخنور و دانشمندى، مطالب خود را به زبان اوّلين مخاطبان خود مى گويد و مى نويسد؛ مگر آن كه پيمودن مسير طبيعى به دلايلى غير ممكن يا در پيش گرفتن رويدادى ديگر، ضرورى به نظر برسد. خدا نيز در فرستادن پيامبران و رساندن پيام هاى خويش، همين روش را به كار گرفته است؛ چنان كه در آيه 4 سوره ابراهيم مى خوانيم: (وما اَرسَلنا مِن رَسول اِلاّ بِلِسانِ قَومِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم؛ ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا (حقايق را) براى آنان آشكار سازد.)
بنابراين، عربى بودن قرآن و سخنان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، هرگز به معنى محدود بودن پيام جهانى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در يك جغرافياى خاص نيست.
3. زبان شناسان عقيده دارند كه زبان عربى، در رساندن مفاهيم، از دامنه و گستره اى بسيار وسيع برخوردار است و از اين جهت، بر ديگر زبان ها برترى دارد. براى نمونه، افعال در زبان عربى به جاى شش صيغه، چهارده صيغه دارند؛ بيشتر اسم ها، ويژگى مونث و مذكّر دارند و افعال و ضماير و صفت ها نيز مطابق آن ها مى باشند. فراوانى اشتقاق كلمات و نيز دستور زبان و فصاحت و بلاغت آن، اين زبان را از ديگر زبان ها متمايز مى سازد.
بى ترديد، خداى متعال براى آخرين كتاب آسمانى خود ـ كه تا ابد زنده و پاينده خواهد بود ـ بهترين زبان را انتخاب كرده و براى دفع هر گونه ابهامى، همه جا انتخاب آن را به خود نسبت داده ؛ (اِنّا اَنزَلناهُ قُرآنـًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُم تَعقِلون[5] ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم شايد شما درك كنيد.)
بنابراين انتخاب زبان عربى براى قرآن، به سبب غناى اين زبان و توانايى آن در تفهيم مطالب گوناگون بوده است و مراد از «عربى بودن» ـ در آيه 2 سوره يوسف و مانند آن ـ تأكيد بر فصاحت و بلاغت اين زبان است نه ترويج زبان يك قوم خاص و محدود ساختن پيام قرآن به كسانى كه زبانشان عربى است.
4. با دقّت در محتواى پيام و دعوت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و خطاب هاى قرآن كريم روشن مى گردد كه دين اسلام براى همه بشر فرستاده شده و قرآن نيز رسالتى جهانى دارد. قرآن در هدايت گرى خود، هرگز به امّتى از امّت هاـ مانند عرب ـ يا طايفه اى از طوايف ـ مانند مسلمانان ـ محدود نگشته است؛ بلكه حتّى با طوايف خارج از اسلام نيز سخن مى گويد و كافران و مشركان و يهوديان و مسيحيان را هم مورد خطاب قرار مى دهد. قرآن خطاب هاى خود را به عرب بودن مخاطب مقيّد نمى كند و هيچ نشانه اى از محدود بودن قرآن به جغرافياى خاص در اين كتاب الهى وجود ندارد.
5. در آغاز طلوع اسلام كه دعوت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به بيرون سرايت نكرده بود، طبعاً آيات قرآن كريم به عرب ها القا شد؛ ولى از سال ششم هجرى كه اين دعوت به بيرون از شبه جزيره عربستان راه يافت، هيچ ترديدى در جهانى بودن دين اسلام باقى نماند.
با توجّه به آنچه گفته شده روشن است كه ما فارسى زبانان نيز مخاطب پيام پيامبر و آيات نورانى قرآن هستيم و خداى بزرگ، اين عنايت را در حقّ ما داشته كه بتوانيم از امّت پيامبر خاتم(صلى الله عليه وآله وسلم) باشيم و همچون سلمان فارسى، از سرچشمه زلال دين اسلام بهره مند گرديم.[6]
[1]. سبأ/28 .
[2]. انعام/19 .
[3]. ص /87 .
[4]. يس/70 .
[5]. يوسف/2 .
[6]. ر.ك: قرآن در اسلام، علاّمه طباطبايى، ص 23 ـ 26، دارالكتب الاسلاميه ؛ قرآن شناسى، درس هاى استاد محمدتقى مصباح يزدى، تحقيق و نگارش محمود رجبى، ج 1، ص 94 ـ 101، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى ؛ درسنامه علوم قرآنى، حسين جوان آراسته، ص 49 ـ 53، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى.