پرسش:
تفسير آيه 243 سوره بقره را بنويسيد. أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ
پاسخ:
سلام خدا بر شما
اين آيه اشاره سر بسته و در عين حال آموزندهاى به سرگذشت عجيب و عبرت آميز يكى از اقوام پيشين دارد. گرچه در شأن نزول اين آيه اختلافاتي وجود دارد اما طبق آنچه از روايات استفاده ميشود و در تفسير نمونه ذكر شده (1) اين آيه مربوط به برخي از أهالي يكى از شهرهاى« شام» است كه نقل كردهاند اين شهر را بيمارى طاعون فراگرفت و با سرعتى عجيب و سرسامآور مردم را از بين ميبرد؛ در اين ميان، عدّه بسيارى به اين اميد كه شايد از چنگال مرگ رهايى يابند، آن محيط و ديار را ترك گفتند؛ از آن جا كه آنها پس از فرار از محيط خود و رهايى از مرگ، در خود احساس قدرت و استقلالى نموده و با ناديده گرفتن اراده الهى و چشم دوختن به عوامل طبيعى دچار غرور شدند، پروردگار، آنها را در بيابان به همان بيمارى نابود ساخت.
البته از بعضى روايات استفاده مىشود كه اصل آمدن بيمارى مزبور در اين سرزمين به عنوان مجازات بود، زيرا پيشوا و رهبر آنان از آنان خواست كه خود را براى مبارزه آماده كنند و از شهر خارج گردند اما آنها به بهانه اينكه در محيط جنگ، مرض طاعون است، از رفتن به ميدان جنگ خوددارى كردند؛ پروردگار آنها را به چيزى كه از آن هراس داشتند و بهانه فرار قرار داده بودند، مبتلا ساخت و بيمارى طاعون در آنها شايع شد. آنها خانه هاى خود را خالى كرده و براى نجات از طاعون فرار كردند و همگى در بيابان از بين رفتند.
درباره نحوه زنده شدن ايشان نيز آمده كه مدت ها از اين جريان گذشت و «حِزْقيل» كه يكى از پيامبران بنى اسرائيل بود، از آن جا عبور نمود و از خدا خواست كه آنها را زنده كند؛ خداوند دعاى او را اجابت نمود و آنها به زندگى بازگشتند.
درباره اينكه مدت زندگي مجدد آنها چقدر بوده، روايتي در تفسير مجمع البيان(2) نقل شده كه شخصي به نام
حمران بن اعين از امام باقر (ع) سؤال كرد: آيا اين قوم كه خدا به آنها گفت بميريد و بعد، آنها را زنده كرده آيا آنها را زنده كرد تا مردم آنها را ببينند و مجدداً آنها را نابود كرد يا اينكه آنها را زنده كرد و بازگرداند به دنيا تا به خانه خود رفته و غذا بخورند؟
حضرت فرمود: نه! خداوند آنها را زنده كرد تا بار ديگر در خانههاى خودشان سكونت كنند و غذا بخورند و روابط زناشويي داشته باشند. مدتى كه خدا ميخواست زنده بودند و سپس هر كدام با اجلهاى خود مردند.
از اين آيه، إمكان «رجعت»(3) به خوبى استفاده مى شود.
در تاريخ گذشتگان مواردى را مىيابيم كه افرادى بعد از مرگ، به اين جهان بازگشتند مانند ماجراى جمعى از بنى اسرائيل كه همراه موسى (ع) به كوه طور رفتند كه در آيه 55 و 56 سوره بقره آمده و داستان عزير يا ارميا كه در آيه 259 همين سوره آمده، همچنين حادثه اى كه در آيه مورد بحث به آن اشاره شده است.
بنا براين مانعى ندارد كه همين مساله در آينده نيز تكرار شود.
دانشمند معروف شيعه، مرحوم « شيخ صدوق»(ره) نيز براى بيان إمكان مسأله رجعت، به اين آيه استدلال كرده است. (4)
همچنين اين آيه مىتواند دليلي بر إمكان معاد و إحياى مردگان در روز قيامت باشد.
همان گونه كه در شأن نزول آمد، آيه فوق، اشاره به گروهى از بنى اسرائيل مىكند كه براى فرار از زير بار مسئوليت جهاد، دست به بهانهتراشى زدند و خداوند آنها را به بيمارى طاعون مبتلا كرد، و همه را به طور سريع و برقآسا، از ميان برد، چنان كه هيچ دشمن خطرناكى در ميدان جنگ قادر به آن نيست. بنابراين نبايد تصور كنيم كه با فرار از زير بار مسئوليت و توسل به بهانههاى مختلف مىتوانيم در امان بمانيم، و تصور نكنيم كه در برابر قدرت و اراده پروردگار، مىتوانيم مقاومت كنيم:
« أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ في بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ(5) ؛ هر جا باشيد، مرگ شما را درمىيابد هر چند در برج هاى بلند و محكم باشيد». بنابراين خدا مىتواند با دشمن بسيار كوچكى، مانند ميكرب طاعون يا وبا كه حتى با چشم ديده نمىشود، ما را چنان درو كند كه اثرى از ما باقى نماند.
بعد از اين مقدمه سازي و درس بزرگ، خداوند در آيه بعد (6) ميفرمايد: « وَ قَاتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ سمَِيعٌ عَلِيم؛ در راه خدا، پيكار كنيد! و بدانيد خداوند، شنوا و داناست»
1. تفسير نمونه، ج2، ص218
2. تفسير مجمع البيان، ج2، ص605
3. «رجعت» يكي از اعتقادات شيعه است كه منظور از آن، بازگشت (زنده شدن) گروهي از بهترين مسلمانان و بدترين آنها در زمان ظهور حضرت مهدي(عج) ميباشد.
4. الاعتقادات في دين الإماميه، ص 605. سوره نساء، آيه 78
6. سوره بقره، آيه 244