پرسش:
اگر خداوند امامان را خیلی دوست داشت، چرا حاضر شد این همه بلاها بر سر آنان بیاید؟
پاسخ:
با سلام و احترام
خداوند نه تنها ائمه (ع) بلكه ساير انسان ها را نيز مىتوانست در مرتبه و رتبهاى بالا بيافريند كه ديگر نيازى به طى مراتب و كشيدن سختىها نداشته باشند.
ولى در اين صورت ديگر صحنه موجود جهان بدين گونه نبود. اراده خداوند در خلقت عالم طبيعت و آدميان بنابر حكمت بالغه او چنين تعلق گرفته است كه موجوداتى مختار و درگير در عالم ناسوت و طبيعت با اختيار خود و يا كوشش و رنج و مبارزههاى گوناگون راه كمال را بپيمايند و پيامبران و امامان از اين قاعده مستثنا نيستند ، چرا كه آنان نيز بشرند و همان خصوصيات را دارا هستند ولى بدان جهت كه با وحى مرتبط بوده و سنگينى رسالت الهى را بردوش دارند و وقايع و حقايق را دريافتهاند مسيرى دشوارتر را در راه دعوت و تبليغ خويش طى كرده كه البته موجب زيادى كمال و ترفيع درجه آنان مىشود و هر چه مسئوليت بيشتر باشد ، سختي ها و مشكلات نيز بيشتر است ، نيز هركس كه بخواهد به درجات بالاتر برسد ، طبعا مورد آزمون هاي سخت تري قرار مي گيرد .
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند.
بنابراين پيامبران و اولياى الهى نيز از ابتلا و امتحان مصون نبوده بلكه در مرحلهاى بسيار دشوارتر قرار داشتند.
از طرف ديگر اگر خداوند مىخواست پيامبران و انسانهاى شايسته تنها به حكومت و حكمرانى دست يابند و بر كافران و ستمگران تسلّط يابند ، راه يافتن انسانها به سوى دين و گرايش آنها به دين و پيامبران الهى با خلوص نيت صورت نمىگرفت ، يعنى چون مىديدند در هر حال پيامبران و انسانهاى برگزيده الهى به حكومت و سلطه دست مىيابند، آنها با انگيزههاى مادى به سوى دين روى مىآوردند و هدف پيامبران كه هدايت انسانها به سوى خداوند و رساندن بشر به سوى كمال و سعادت با پذيرش آگاهانه و خالصانه دين الهى بود، تحقق نمىيافت.
اميرمؤمنان در يكى از بخشهاى خطبه قاصعه مىفرمايد: «اگر خداوند اراده مىفرمود، به هنگام بعثت پيامبران، درهاى گنجها و معدنهاى جواهرات و باغهاى سرسبز را روى پيامبران مىگشود و پرندگان آسمان و حيوانات وحشى زمين را همراه آنان به حركت در مىآورد، اما اگر اين كار را مىكرد، آزمايش از ميان مىرفت و پاداش و عذاب بى اثر مىشد و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحان شده گان لازم نمىشد و ايمان آورندگان ثواب نيكوكاران را نمىيافتند و واژههاى (ايمان، كفر، خوب، بد و...) معانى خود را از دست مىداد... .
اگر پيامبران الهى، داراى چنان قدرتى بودند كه مخالفت با آنان امكان نداشت... مستكبران در برابرشان سر فرود مىآوردند و تظاهر به ايمان مىكردند، از روى ترس يا علاقهاى كه به ماديات داشتند. در آن صورت، نيتهاى خالص يافت نمىشد و اهداف غير الهى در ايمانشان راه مىيافت و با انگيزههاى گوناگون (غير الهى و خالص) به سوى نيكىها مىشتافتند».(2)
1. انفال(8) آيه 53.
2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 192، ص 389 - 387.