پرسش:
آیا مؤمن مقیّد باید در تمام سکنات و رفتار خود از پیامبر پیروی کند؟ آیا سکنات عادی پیامبر منشأ وحیانی داشته است؟
پاسخ:
با سلام و تشکر از حسن اعتماد شما
خداوند پیامبر را به عنوان اسوه معرفی کرده، مقتدا بودن مطلق است و آیه اطلاق دارد و تا زمانی که دلیلی بر رفع اطلاق آیه وجود ندارد ، باید به همان اطلاق عمل نمود ، پس همه رفتار و سکنات پیامبر به امر خدا و مورد رضای اوست.
پیامبر بهترین بنده خدا در خلوت آشکار و در امور دنیا و آخرت است و اطاعت از او در همه افعال (چه واجب، چه مستحب و چه مباح) بهترین راه است.
علی بن ابی طالب(ع) افتخار میکند که: در تمام اعمال و رفتار، پا جای پای پیامبر گذاردهام(1) و ذرّهای این طرف و آن طرف نرفتهام. چون امام برترین بنده خدا بعد از پیامبر است، معلوم میشود اطاعت صد در صد از پیامبر بهترین راه بندگی است.
امام علی(ع) در سخن دیگری میفرماید: «همچون طفل دنبال مادر، به دنبال رسول خدا حرکت میکردم و او هر روز نکتهای تازه از اخلاق خود به من مینمایاند و مرا فرمان میداد که به او اقتدا کنم.»(2) این نوع از اطاعت مگر غیر از اطاعت از تمام سکنات و رفتار است؟
کسی که تربیت شده خداست(1) و خداوند به پیامبر فرمود: «تو بهترین اخلاق را داری»(2) آیا شایسته نیست که در تمام رفتار و سکنات مقتدا باشد؟
کسی که آینه تمام نمای صفات خداوند شده، تجلی عینی کلام الله مجید است، شایسته نیست که در تمام اعمال و سکنات مقتدا باشد؟
آیا مقتدای بهتری میتوان یافت؟ البته ما نمیتوانیم در همه اعمال و سکنات به آن بزرگوار اقتدا کنیم، ولی باید آن قدر که میتوانیم، پیروی نماییم. پیروی از تمام اعمال و سکنات آن حضرت، بهترین راه رسیدن به خداست.
آیا سکنات عادی پیامبر منشأ وحیانی داشته است؟
کردار و گفتار پیامبر(ص) وحی نبوده است، زیرا بسیاری از کارها و سخنان پیامبر(ص) درباره مسائل عادی زندگی بوده که نمیتوان آنها را وحی دانست، ولی به دلیل عصمت پیامبر(ص) تمام کردار و گفتار حضرت حجت و بیانگر حکم خداست، از این رو دانشمندان دینی بر این باورند که قول و فعل و تقریر معصوم به نام «سنت» نامیده میشود. بر این اساس نه تنها، گفتار و کردار پیامبر بلکه تقریر او نیز حجت است، زیرا اگر جز این بود، آن کا ررا نهی میفرمود:
1ـ بحار الانوار، ج 32، ص 284.
2ـ نهج البلاغه، خطبه 192، قسمت 119.
3ـ پیامبر فرمود: «خداوند مرا تربیت کرد و نیکو تربیت کرد». بحار، ج 16، ص 210.
4ـ «انک لعلی خلق عظیم» قلم (68) آیه 4.