اقسام خبرها غیبی قرآن:
خبرهاي غيبي قرآن شامل موارد زير است:
در قرآن کریم اخبار گوناگونى از خداوند و اوصاف او، فرشتگان، اجنّه، عالم برزخ و آخرت، بهشت و جهنّم، چگونگى برپا شدن قيامت، رسيدگى به اعمال بندگان و ... ارائه شده است که مسلماً کسی که به منبع وحیانی متصل نباشد نمی تواند این توصیفات را ارائه بدهد.
اوصافی که قرآن برای خداوند بیان می کند اوصافی است که خداوندی که سزاوار پرستش است می بایست دارای آن باشد و نمی تواند حتی از یکی از آن ویژگیها بی بهره باشد.
مکانی که به عنوان بهشت و جهنم توصیف شده است بهترین و بدترین مکان ممکن است و مراحل حسابرسی که در مسیر دنیا تا این دو مقصد انجام خواهد شد کاملترین حسابرسی است.
نمونه ای از توصیفات ناقص از امور غیبی, در کتابهای مقدس که متنی بشری است مشاهده می شود. به عنوان مثال خداوند را کشتی گیرنده با بنده خویش, غیر مطلع از محل حضور حضرت آدم و حوا, مخالف با علم و منع کننده بهره گیری از درخت علم معرفی شده است.
2.سرگذشت و اخبار غيبى از امّتهاى گذشته:
الف: آیه در باره سوره سبأ:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در عصرى که کسى اطلاع دقيقى از گذشته نداشته و هيچ يک از وسايل اطلاع رسانى و يا علوم باستان شناسى موجود نبوده است، قرآن دقيقاً به بيان اخبار گذشته مى پردازد و پس از قرنها، امروزه بر اثر کاوشهاى باستان شناسى، نشانه هايى از آنها يافت مى شود که به عنوان نمونه مى توان به سرگذشت قوم سبا اشاره کرد؛ در حالى که تا قرن 19 م. مورّخان، جهان از وجود چنين قوم و تمدنى اظهار بى اطلاعى مى کردند.
جالب اينکه قبل از اکتشافات جديد، نامى از سلسله ملوک سبا و تمدن عظيم آن برده نمى شد و مورّخان «سبا» را فقط شخصى افسانه اى مى دانستند که مؤسس دولت «حمير» بوده است. در حالى که قرآن ضمن نام نهادن سوره اى به نام اين قوم، به يکى از مظاهر تمدّن آنها نيز که بناى سد تاريخى مأرب است، اشاره مى کند و قرنها بعد، پس از کشف آثار تاريخى اين قوم در يمن، عقيده دانشمندان دگرگون مى شود.
نکته جالب توجه آن است که يکى از علل عدم استخراج آثار تمدن سبا تا قرن 19 م.، سختى راه و گرماى شديد هوا بوده است تا اينکه عده معدودى از باستان شناسان به خاطر علاقه شديدى که نسبت به کشف اسرار آثار سبا داشتند، توانستند به قلب شهر «مأرب» و نواحى آن وارد شوند و از آثار و خطوط ونقوش فراوانى که بر روى سنگها ثبت شده بود، نمونه بردارى کنند و به جزئيات اين قوم و حتى تاريخ بناى سد مأرب و خصوصيات ديگر پى بردند و براى غربيان ثابت شد که آنچه را قرآن، قرنها قبل در اين زمينه بيان کرد، يک افسانه نيست، بلکه يک واقعيت تاريخى مى باشد که آنها از آن بى خبر بوده اند.
نکته مهم آن است که همه اين پيشگوييها قاطع، محکم و بدون هيچ گونه ترديدى بيان شده است. در حالى که اگر اين اخبار از طرف شخص پيامبر(ص) بدون واسطه وحى) مى بود، بايد با ترديد بيان مى شد؛ چرا که در صورت خلاف، مردم به نبوّت ايشان بدبين شده و از اطرافش پراکنده مى شدند.
الف: غلبه ناپذیری قرآن:
مهم ترين پيشگويى قرآن، آياتى است که غلبه ناپذيرى قرآن را در همه اعصار و قرون نفى کرده، مى فرمايد: «قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَن يأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْءَانِ لَا يأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرً»؛ «بگو:اگر انسانها و اَجنّه اتفاق کنند که همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد، هر چند يکديگر را [در اين کار] کمک کنند.»
و در آيه اى ديگر، ضمن اينکه همگان را به آوردن سوره اى همانند قرآن دعوت مى کند، مى فرمايد: «فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا وَ لَن تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَفِرِينَ»؛ «پس اگر چنين نکنيد که هرگز نخواهيد کرد، از آتشى بترسيد که هيزم آن، بدنهاى مردم [گنهکار] و سنگها (بتها) است و براى کافران آماده شده است.»
در آيه کريمه فوق «لَنْ تَفْعَلُوا» به معناى نفى هميشگى است. اين پيشگويى از 1400 سال پيش تاکنون ادامه يافته و تاکنون دشمنان نتوانسته اند همانند يک سوره را بياورند که اگر توانسته بودند، سريعاً آن را گسترش داده، عليه اسلام و قرآن تبليغات مى کردند.
مهم آن است که تحدى قرآن اختصاص به هيچ عصر و نسل و گروهى ندارد و هم اکنون نيز قرآن کريم براى اثبات معجزه بودن خود و حقانيت رسالت رسول اکرم(ص) همگان را - اعم از توده مردم، محققان و نوادر - به هماورد و مبارزه مى طلبد.
ب:پیروزی رومیان:
«غُلِبَتِ الرُّومُ * فِى أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُم مِّنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيغْلِبُونَ * فِى بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يوْمَئِذٍ يفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ»؛ «روميان مغلوب شدند [و اين شکست ] در سرزمين نزديکى رخ داد؛ امّا آنان پس از [اين] مغلوبيت، به زودى غلبه خواهند کرد. در چند سال. همه کارها از آن خدا است، چه قبل و چه بعد [از اين شکست و پيروزى ]. و در آن روز، مؤمنان [به خاطر پيروزى ديگر] خوشحال خواهند شد.»
در اين آيات چند پيشگويى وجود دارد:
تاريخ نشان مى دهد که هنوز نُه سال نگذشته بود که اين دو حادثه به وقوع پيوست. روميان که در مقابل ايرانيان شکست خورده بودند، در نبرد جديدى بر آنها پيروز و مقارن همان زمان، مسلمانان با صلح حديبيه پيروزى چشمگيرى در برابر دشمنانشان به دست آوردند.
اکنون اين سؤال مطرح است که آيا در زمانى که ايران در اوج توانايى و روم در اوج ضعف و ناتوانى بود، يک انسان با علم عادى و بدون تکيه بر ماوراى طبيعت و علم بى پايان خداوند، مى تواند پيروزى کشور بزرگى همچون کشور روم را پيش بينى نمايد و خبر دهد ؟!
ج: اختراع وسائل نقلیه جدید:
«وَ الْخَيلَ وَ الْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْکَبُوهَا وَ زِينَةً وَ يخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»؛ «همچنين اسبها و استرها و الاغها را آفريد تا بر آنها سوار شويد و زينت شما باشد و چيزهايى مى آفريند که نمى دانيد.»
خداوند در اين آيه بعد از آنکه به گروهى از حيوانات که براى جابجايى انسان آفريده شده اند، اشاره مى کند، افکار را به وسايل نقليه و مرکبهاى گوناگونى که در آينده در اختيار بشر قرار مى گيرد، متوجه مى سازد که بهتر و خوبتر از اين حيوانات مى تواند مؤثّر باشند.
تعبير ظريفى که در اين آيه به چشم مى خورد، کلمه «يخْلُقُ» است و منظور از آن، اين است که اختراعات انسان، در حقيقت جفت و جور کردن و به هم پيوستن اشيا بوده و مولود استعدادى مى باشد که خداوند متعال به او عنايت فرموده است. در واقع، ماشين و قطار و هواپيما مخلوق خدا است نه بشر. و کيست که نداند عقل و استعداد و طريقه استفاده صحيح از آن را خداوند به انسان مرحمت فرموده است؟!
د: گسترش توجه به قرآن:
«إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَلَمِينَ * وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينِ»؛ «اين [قرآن تذکّرى براى همه جهانيان است و خبر آن را بعد از مدتى مى شنويد.»
آيات فوق در اوج ضعف اسلام، خبر از گسترش و جهانى شدن آن در آينده مى دهد و به مخالفان اسلام گوشزد مى کند که ممکن است شما اين سخنان را جدّى نگيريد و بى اعتنا از کنار آن بگذريد؛ امّا به زودى صدق اين گفتار آشکار خواهد شد.
علامه طباطبايى، خبر پيشگويى قرآن در اين آيه را وعد و وعيد الهي و غلبه اسلام بر همه اديان ذکر مى کند.
ه: فتح مکه:
قبل از آنکه مکه توسط مسلمين فتح شود پيامبر در عالم رؤيا ديدند که به نشانه خروج از احرام موهاي سر خود را تراشيده اند و از آنجا که رؤياي انبياء رؤياي صادقه است به اصحاب خويش وعده دادند که بزودي وارد مسجدالحرام مي شوند. در سال ششم هجري آن حضرت به همراه جمعي از اصحاب به قصد زيارت خانه خدا راهي مکه شدند که در بين راه مشرکين در منطقه حديبيه از حرکت آنان جلوگيري کردند و کار به صلح حديبيه انجاميد و قرار شد مسلمانان برگردند و سال بعد براي انجام مراسم حج عازم شوند. پس از انعقاد پيمان صداي اعتراض بعضي از اصحاب برخاست و صدق رؤياي پيامبر را مورد ترديد قرار دادند در چنين شرايطي آيه زير نازل گرديد:
"لقد صدق الله رسوله الرؤيا بالحق لتدخلن المسجدالحرام ان شاءالله آمنين محلقين رؤسکم و مقصرين لا تخافون ما لم تعلموا فجعل من دون ذلک فتحا قريبا"(فتح 27)
"خداوند صدق خواب رسولش را آشکارخواهد ساخت که شما مسلمانان با دل ايمن به مسجدالحرام وارد شويد و سرها بتراشيد و تقصير کنيد بدون ترس و هراس. پس خداوند آنچه را شما نمي دانستيد مقرر داشت و از پس آن فتحي نزديک قرار داد."
در اين آيه ضمن تأييد رؤياي پيامبر فتح مکه را نيز به مسلمين نويد داده شده است. در سال هفتم هجرت بود که درستي خواب آن حضرت تحقق يافت و مسلمانان به زيارت خانه خدا نايل شدند و يک سال بعد نيز دومين وعده قرآن به وقوع پيوست و در پي شکستن صلح توسط کفار، مکه توسط مسلمين فتح شد.
و: پیروزی مسلمانان در جنگ بدر:
جنگ بدر نخستبن جنگ مسلمانان با کفار قريش بود. کارواني از کفار مکه با مال التجاره فراوان از نزديکي هاي مدينه عبور مي کردند. مسلمين از پيامبر اجازه گرفتند تا به جبران اموال و منازل آنها که در مکه به غارت رفته بود به کفار حمله کنند و اموال آنها را بگيرند. پيامبر اجازه فرمودند و در اين هنگام آيه ذيل نازل شد:
"و اذ يعدکم الله احدي الطايفتين انها لکم و تودون ان غير ذات الشوکه تکون لکم و يريد الله ان يحق الحق بکلماته و يقطع دابر الکافرين"
"و هنگاميکه خداوند به شما وعده داد که يکي از دو گروه براي شما خواهد بود و شما دوست مي داشتيد که آن يکي که خالي از رنج بود براي شما باشد و خداوند مي خواهد که حق را با کلمات خود تقويت و ريشه کافران را قطع نمايد."
اين آيه نتيجه وقايع جنگ بدر را بيان مي فرمايد. با وجودي که تعداد نفرات دشمن چند برابر نفرات مسلمين بود و نگراني در بين بعضي مشاهده مي شد ولي قرآن صريحا بشارت داد که يا پيروزي در جنگ و يا مال التجاره از آن مسلمين شود.
ز: بقاء نسل پیامبر:
هنگامي که فرزند پيامبر از دنيا رفت شخصي به نام عاص بن وايل گفت:" همانا محمد ابتر است. پسري ندارد که قائم مقام او باشد و وقتي مرد ياد او منقطع خواهد شد.در اين هنگام آيات سوره کوثر بر پيامبر نازل شد:
"انا اعطيناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانيک هو الابتر "
"ما به تو خير بسيار داديم پس براي پروردگارت نماز بخوان و قرباني کن همانا آن کس که تو را سرزنش مي کند همان ابتر است"
در اين آيات خبر داده ميشود که آن کسي که آنحضرت را ابتر خواند نسلش منقرض و نسل آن حضرت باقي خواهد بود.