نکات تفسیری سوره کوثر را بنویسید.

بسمه تعالی
تفسيرسوره تكاثر
1. سوره تكاثر
1.آيه اول
1.لهو
1.معناي لهو
الهاء: بمعني سرگرم شدن به كارهاي كوچك و غافل ماندن از كارهاي مهم.[راغب].
لهو، چيزي است كه انسان را به خود مشغول و از اهداف مهم باز مي‏دارد.
2.اسباب لهو
وسائل سرگرمي و غفلت:
ـ فخر فروشي:
أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ[تكاثر، 1].
ـ اموال:
لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ[منافقون، 9].
ـ اولاد:
وَ لا أَوْلادُكُمْ[منافقون، 9].
ـ تجارت:
لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ[نور، 37].
ـ آرزوها:
يُلْهِهِمُ الامَلُ[حجر، 3].
2.تكاثر
1.معناي تكاثر
تكاثر: به معناي تفاخر و مباهات بر يكديگر است. در فارسي به معناي ثروت اندوزي استعمال مي‏شود. تكاثر در روايات هم به معناي ثروت اندوزي استعمال شده.[نمونه].
2.خطر تكاثر
قال النبي(ص):ما اخشي عليكم الفقر و لكن اخشي عليكم التكاثر[در المنشور].
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):أَهْلَكَ النَّاسَ اثْنَانِ خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ[خصال صدوق، ج1، ص69].
قال ابن عباس:قرأ رسول الله(ص)أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ[(تكاثر/1)]ثم قال تكاثر الاموال جمعها من غير حقها (جمع نامشروع) و منعها من حقها (منع نامشروع) و سدها في الاوعية (كنز نامشروع)[روضه‏الواعظين، ج2، ص493].
قال رسول الله(صلي الله عليه و آله): "أيكم مال وارثه أحب إليه من ماله؟ قالوا: ما فينا أحد يحب ذلك يا نبي الله. قال بحسبكم، بل كلكم يحب ذلك". ثم قال: يقول ابن آدم مالي مالي، و هل لك من مالك إلا ما أكلت فأفنيت، أو لبست فأبليت، أو تصدقت فأمضيت[أمالي طوسي، ج81، ص915].
قال النبي(ص): "لا فخر لعربي علي عجمي و لا لابيض علي اسود الا بالتقوي
3.عوامل تكاثر و فخر فروشي
1ـاحساس حقارت:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): "مَا مِنْ رَجُلٍ تَكَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِي نَفْسِهِ[كافي، ج 2، ص312].
2ـغفلت و جهل به:
1ـ مسئوليت.
2ـ علم و هنر و خصلت و ايثار ديگران.
3ـ كمبودهاي خودش:
قال النبي(ص):لو لا ثلاثة في ابن آدم ما طأطأ رأسه شيء المرض و الموت و الفقر و كلهن فيه و إنه لمعهن وثاب[بحارالانوار، ج6، ص118].
روحيات بزرگان (كه با داشتن صدها برابر فخر نمي‏كردند.)
4ـ آسيب پذيري:
ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً[كهف، 36].
يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ[همزه، 3].
5ـ خطر اجتماعي (فخر فروشي درجامعه جايگاهي ندارد.)
6ـ خطر اخروي:
ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ[دخان، 49].
عَذابٌ مُهِينٌ[نساء، 14].
7ـ خطر رشد بشر (كسي كه به كمال خود دل گرم شد حركتش راكد مي‏شود.)
3ـشيطان دگر بين او.
4.زمينه هاي تكاثر و فخر فروشي
دوستانش فخر مي‏فروشند، او هم... (مثل زمان جاهليت)
كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ[بقره، 200].
رقابت‏هاي ناسالم (نحر صدها شتر براي شكستن رقيب در زمان حضرت علي(ع). به جاي:فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ[بقره، 148].
سارِعُوا إِلي مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ[آل عمران، 133].
سابِقُوا إِلي مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ[حديد، 21].
قال علي(ع): "حتي أسرح إليك في ميادين السابقين(دعاي كميل)[البلدالامين، 191]..
بهره‏گيري از ضعف‏ها و فقرها: (در محله فقرا و خانه زيبا ـ نزد افراد ساده ـ اظهارعلم ـ...)
پاسخ به تحقير مردم: اگر احترام لازم به مردم نگذاريم، زمينه فخر فروشي را در افراد زنده مي‏كنيم.
5.ابزار تكاثر و فخر فروشي
1ـاولاد:
وَ بَنِينَ شُهُوداً[مدثر، 13].
2ـقدرت:
أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ[زخرف، 51].
3ـمال:
فَخَرَجَ عَلي قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ[قصص، 79].
نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالا وَ أَوْلاداً[سبأ، 35].
الَّذِي جَمَعَ مالا وَ عَدَّدَهُ[همزه، 2].
4ـتكيه گاه:
كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ[عنكبوت، 41].
فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ[قصص، 81].
وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً[معارج، 10].
5ـزيبائي:
زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ[آل عمران، 14].
2.آيه دوم
1.معناي اول آيه
حَتّي زُرْتُمُ الْمَقابِرَ[تكاثر، 2].
تا لحظه مرگ دست از تفاخر و ثروت اندوزي بر نمي‏داريد.
2.معناي دوم آيه
حتي به مرده‏هاي خود افتخار مي‏كنيد و شمارش مي‏كنيد. (شأن نزول)
3.آيه سوم و چهارم
كَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَ[تكاثر، 4-3].
كَلا: چنين نيست كه شما مي‏پنداريد.
3 مرتبه دراين سوره آمده و 33 مرتبه در كل قرآن آمده و تمام موارد در آيات مكي است. جمعي از مفسران مي‏گويند تكراركَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَبراي تأكيد و بعضي مي‏گويند اولي اشاره به برزخ و دومي اشاره به قيامت دارد.[(حديثي از حضرت علي عليه السلام در مجمع البيان)].
با كنار رفتن حجاب‏ها و پيش آمدن مرگ خواهيد دانست كه اشتباه مي‏كرديد:
كَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَ
4.آيه 5و6و7
كَلا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ[تكاثر، 7-5].
اگر آگاهي شما جدي و عميق بود و آخرت را باور داشتيد، جهنم را در همين دنيا مي‏ديديد با چشم دل.
يقين، 3 مرحله دارد:
علم اليقين: از دود مي‏فهمد آتش هست.
عين اليقين: آتش را مي‏بيند.
حق اليقين: سوزش آتش را لمس مي‏كند.
امام صادق(ع)فرمود: از نشانه‏هاي صحت يقين اين است كه:
لا يُرْضِيَ النَّاسَ بِسَخَطِ اللَّهِ[كافي، ج 2، ص57].
وَ لا يَلُومَهُمْ عَلَي مَا لَمْ يُوتِهِ اللَّهُ
لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ[تكاثر، 6].
1ـ همه جهنم را خواهند ديد (نمونه مي‏گويد اين معنا مناسب‏تر است.)
2ـ اهل يقين در اين دنيا هم جهنم را با چشم دل مي‏بينند. دنياطلبي و ثروت اندوزي و تفاخرها بينش انسان را نسبت به آينده كور مي‏كند. لذا مي‏فرمايد:
لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِين[تكاثر، 5].
5.آيه 8
1.معناي آيه
ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ[تكاثر، 8].
1ـ به جاي اين كه وقت خود را با مسائل موهوم و افتخارات پوشالي پر كنيد به فكر حساب قيامت باشيد.
2ـ جهان هدفدار است. حساب و كتاب دارد، باز خواست دارد، ذي حسابي دارد.
3ـ ممكن است كسي در دنيا از سؤال و حساب فرار كند، اما در قيامت فرار هرگز.
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(ع):إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لا عَمَلَ[نهج‏البلاغه، خطبه 42].
2.بعضي از سئوالات قيامت
در قيامت از چه مي‏پرسند؟
1ـاز همه اعمال:
وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[نحل، 93].
2ـاز همه نعمت‏ها:
ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ[تكاثر، 8].
3ـاز همه اعضا:
إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْولا[اسراء، 36].
4ـاز عمر و جواني و مال و ولايت و حب اهل بيت.
5ـاز نماز چنانچه در رواياتي آمده است.
6ـاز حق الناس:
6.خطبه 221 نهج البلاغه و سوره تكاثر
1.كلام ابن ابي الحديد پيرامون اين خطبه
خطبه 221 و سوره تكاثر:
اين خطبه به قدري تكان دهنده است كه ابن ابي الحديد مي‏گويد: از پنجاه سال پيش تا كنون بيش از هزار مرتبه اين خطبه را خوانده‏ام و در هر باردرون قلبم لرزش و ترس و موعظه تازه‏اي احساس كرده‏ام و به ياد مرگ افراد افتاده‏ام و صحنه مرگ برايم مجسم شده است. چقدر شايسته است وعاظ و سخن وران اين خطبه را در دستور كار خود قرار دهند.
ينبغي لو اجتمع فصحاء العرب قاطبة في مجلس و تلي عليهم أن يسجدوا له كما سجد الشعراء لقول عدي بن الرقاع[شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج11، ص152].
2.متن خطبه
أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ حَتّي زُرْتُمُ الْمَقابِر[(تكاثر-2-1)]
فرمود:
يَا لَهُ مَرَاماً مَا أَبْعَدَهُ[نهج‏البلاغه، خطبه 221].
شگفتا چه هدف دوري!
وَ زَوْراً مَا أَغْفَلَهُ
چه زيارت كنندگان غافلي!
وَ خَطَراً مَا أَفْظَعَهُ
چه افتخار موهوم و رسوايي!
لَقَدِ اسْتَخْلَوْا مِنْهُمْ أَيَّ مُدَّكِرٍ وَ تَنَاوَشُوهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ
به ياد استخوان پوسيده كساني كه خاك شده‏اند،
أَ فَبِمَصَارِعِ آبَائِهِمْ يَفْخَرُونَ
آيا به محل نابودي پدران خود افتخار مي‏كنند؟
أَمْ بِعَدِيدِ الْهَلْكَي يَتَكَاثَرُونَ
يا با شمردن تعداد معدومين؟
يَرْتَجِعُونَ مِنْهُمْ أَجْسَاداً خَوَتْ

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

آخرین ارسال سایت