پرسش:
با توجّه به مطالب آيات قبل و بعد آيه 67 سوره مائده (يااَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ...) ، به چه دليل دانشمندان شيعه اين آيه را به «واقعه غدير» خم مربوط دانسته اند؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
يكى از تفاوت هاى قرآن كريم با كتاب هاى معمولى و بشرى آن است كه مطالب قرآن، در فصل ها و باب هاى معيّنى دسته بندى نشده است و به گونه اى نيست كه براى مثال، فصل اعتقادات، از فصل احكام عملى يا اخلاق جدا شده باشد يا آن كه داستان ها و حكايات، جدا از پندها و موعظه ها آمده باشد؛ بلكه قرآن كريم بر اساس نگاه خاص تربيتى و بر اساس چينش مخصوص به خود و با نظر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)ـ كه از وحى الهى سرچشمه مى گرفت ـ به شكل كنونى در آمده است.
تنظيم قرآن، هماهنگ و همسان هيچ يك از كتاب هاى بشرى نيست. نه مانند كشكولى است كه اجزاى آن هيچ گونه ارتباطى با هم نداشته باشند و نه هم چون نوشته به هم پيوسته اى است كه هر بخش، در ارتباط تنگاتنگ با ديگر بخش ها بوده و نتوان نگاه استقلالى به هر يك از بخش ها داشت. قرآن، كتابى بى بديل است كه بخش هاى آن، بر اساس نظم خاصِ قرآن تدوين يافته اند. هر جا كه بخشى از آن جداگانه داشت، بايد آن را مستقلا در نظر گرفت و هر جا بخشى از آن با آيات قبل و بعد پيوند خورده بود، بايد آن را در ارتباط با آيات پيرامونى اش مورد توجّه قرار داد. از اين رو نمى توان در همه جاى قرآن، به مطالب قبل و بعد و به اصطلاح سياق آيات استناد كرد؛ بلكه تنها پس از اثبات پيوستگى ميان آيات مى توان بر اساس سياق، معنى خاصى از يك آيه برداشت نمود يا از معنى ظاهرى يك آيه چشم پوشيد.
در هر حال چون قرآن كريم، التزامى به مرتبط بودن آيات به هم پيوسته ندارد، استناد به سياق در همه جاى قرآن درست نيست.
آيه مورد اشاره پرسش نيز با آيات پيرامونى آن ارتباطى ندارد و اين با دو دليل ثابت مى گردد:
1. شأن نزول آيه ـ به گفته مفسّران شيعه و بسيارى از مفسّران اهل سنّت ـ مربوط به
ماجراى غدير خم است و به همين دليل با آيات اطراف آن متفاوت است.[1]
2. لحن آيه با لحن آيات قبل و بعد خود به كلّى فرق دارد و همين تفاوت لحن، نشان مى دهد كه آيه، درباره مطلبى كاملا متمايز از مطالب آيات پيرامونى خود سخن مى گويد؛[2] چنان كه در آيه تطهير، نيز قبل و بعد آيات تطهير درباره زنان رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)است؛ امّا آيه تطهير تنها در شأن اهل بيت(عليهم السلام) است.
[1]. ر.ك: مجمع البيان، مرحوم طبرسى، ج 3، ص 342 ـ 344، دارالمعرفة، بيروت.
[2]. همان، ص 18.