پرسش:
خداوند در قرآن در چه مواردي انسان را مورد نكوهش و سرزنش قرار داده و در چه مواردي او را ستايش و تمجيد كرده است ؟
پاسخ:
با سلام و ادب و سلامتي، از ارتباط شما با سایت طلبه پاسخگو سپاسگزاریم
عالي ترين مدح ها و بزرگ ترين مذمّت هاي قرآن درباره انسان است ; گاه او را از آسمان و زمين و ازفرشته برتر و گاه از ديو و چهارپايان پست تر شمرده است :
1- انسان خليفه خدا در زمين است :
«روزى كه خواست او را بيافريند, اراده خويش را به فرشتگان اعلام كرد. آن ها گفتند: آيا موجودى مى آفرينى كه در زمين تباهى خواهد كرد و خون خواهد ريخت ؟ او گفت : من چيزى مى دانم كه شمانمى دانيد».(1) «او است كه شما انسان ها را جانشين هاى خود در زمين قرار داده , تا شما را در مورد سرمايه هايىكه داده است , در معرض آزمايش قرار دهد».(2)
2 ظرفيت علمى انسان , بزرگ ترين ظرفيتى است كه يك مخلوق ممكن است داشته باشد:
«تمام اسما را به آدم آموخت (او را به همه حقايق آشنا ساخت ); آن گاه از فرشتگان پرسيد: نام هاى اين ها را بگوييد چيست . گفتند: ما جز آن چه تو مستقيماً به ما آموخته اى نمى دانيم (آن چه را تو مستقيماً به مانياموخته اى , از راه كسب نتوانيم آموخت ). خدا به آدم گفت : اى آدم ! تو به اين ها بياموز و اين ها را آگاهى دهد. همين كه آدم فرشتگان را آموزيد و آگاهى داد, خدا به فرشتگان گفت : نگفتم كه من از نهان هاى آسمان ها و زمين آگاهم (مى دانم چيزى را كه حتماً نمى دانيد) و هم مى دانم آن چه را شما اظهار مى كنيد و آن چه را پنهان مى داريد».(3)
3- او فطرتى خدا آشنا دارد و به خدا در عمق وجدان خويش آگاهى دارد و همه انكارها و ترديدهايش ,انحراف هايى از سرشت اصلى است :
«هنوز كه فرزندان آدم در پشت پدران خويش بوده (و هستند و خواهند بود) خداوند (با زبان آفرينش )آن ها را بر وجود خودش گواه گرفت و آن ها گواهى دادند».(4)
«چهره خود را به سوى دين نگه دار; همان كه سرشت خدايى است و همه مردم را بر آن سرشته است ».(5)
4- در سرشت انسان علاوه بر عناصر مادّى كه در جماد و گياه و حيوان وجود دارد, عنصرى ملكوتى و الهى وجود دارد. انسان تركيبى از طبيعت و ماوراء طبيعت ; از ماد و معنا; از جسم و جان است :
«آن كه هر چه را آفريد, نيكو آفريد و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد; سپس نسل او را از شيره كشيده اى كه آبى پست است , قرار داد; آن گاه او را بياراست و از روح خويش در او دميد».(6)
5- آفرينش انسان , آفرينشى حساب شده است ; تصادفى نيست . انسان موجودى انتخاب شده و برگزيده است :
«خداوند, آدم را برگزيد و توبه اش را پذيرفت و او را هدايت كرد».(7)
6- او شخصيتى مستقل دارد و امانت دار خدا است و رسالت و مسئوليت دارد. از او خواسته شده است باكار و ابتكارِ خود زمين را آباد سازد و با انتخابِ خود يكى از دو راه سعادت و شقات و را اختيار كند:
«همانا امانت خويش را بر آسمان و زمين و كوه ها عرضه كرديم ; همه از پذيرش آن امتناع ورزيدند و ازقبول آن ترسيدند, اما انسان بار امانت را به دوش كشيد و آن را پذيرفت . همانا او ستم گر و نادان بود».(8)
«ما انسان را از نطفه اى مركب و ممزوج آفريديم تا او را مورد آزمايش قرار دهيم ; پس او را شنوا و بيناقرار داديم . همانا راه را به او نموديم . او خود سپاس گزار است و يا كافر نعمت (راه راست را كه نموديم , خواهدرفت و به سعادت خواهد رسيد و يا كفران نعمت كرده , منحرف مى گردد».(9)
7- از كرامت و شرافت ذاتى برخوردار است ; خدا او را بر بسيارى از مخلوقات برترى داد. او آن گاه خويشتن واقعى خود را درك و احساس مى كند كه كرامت و شرافت را در خود درك كند و خود را برتر از پستى ها ودنائت ها و اسارت ها و شهوت رانى ها بشمارد:
«همانا ما بنى آدم را كرامت بخشيديم و آنان را بر صحرا و دريا (خشك وتر) مسلّط كرديم و بر بسيارى از مخلوقات خويش برترى داديم ».(10)
8- او از وجدانى اخلاقى برخوردار است و به حكم الهامى فطرى , زشت و زيبا را درك مى كند:
«سوگند به نَفْس انسان و اعتدال آن كه ناپاكى ها و پاكى ها را به او الهام كرد».(11)
9- جز با ياد خدا با چيز ديگر آرام نمى گيرد. خواست هاى او بى نهايت است و به هر چه برسد, از آن سير ودل زده مى شود, مگر آن كه به ذات بى حدّ و نهايت (خدا) بپيوندند:
«همانا تنها با ياد او دل ها آرام مى گيرد».(12)
«اى انسان ! تو به سوى پروردگار خويش بسيار كوشنده هستى و عاقبت او را ديدار خواهى كرد».(13)
10- نعمت هاى زمين براى انسان آفريده شد:
«همانا او است كه آن چه در زمين است , براى شما آفريد».(14)
«آن چه در آسمان ها و آن چه در زمين است , مسخّر او قرار داد (پس او حق بهره گيرىِ مشروع از همه ءاين ها را دارد».(15)
11- او را براى اين آفريد كه تنها خدا را پرستش كند و فرمان او را بپذيرد; پس وظيفه اش اطاعت امر خدااست :
«همانا جنّ و انس را نيافريديم مگر براى اين كه مرا پرستش كند».(16)
در عين حال , همين موجود در قرآن مورد بزرگ ترين نكوهش ها و ملامت ها قرار گرفته است :
«او بسيار ستم گر و بسيار نادان است ».(17)
«او نسبت به پروردگارش بسيار نا سپاس است ».(18)
«او آن گاه كه خود را مستغنى (بى نياز) مى بيند, طغيان مى كند».(19)
«او عجول و شتاب گر است ».(20)
«او هر گاه به سختى بيفتد و خود را گرفتار ببيند, ما را در هر حال (به يك پهلو افتاد و يا نشسته و ياايستاده ) مى خواند; همين كه گرفتارى را از او برطرف كنيم , گويى چنين حادثه اى پيش نيامده است ».(21)
«او تنگ چشم و ممسك است ».(22)
براى آگاهى بيش تر به مجموعه آثار شهيد مطهرى , ج 2 ص 268به بعد مراجعه كنيد.
1.بقره (2) آيه 30.
2.انعام (6) آيه 165.
3.بقره (2) آيه 31.
4.اعراف (7) آيه 172.
5.روم (30) آيه 43.
6.سجده (32) آيه 7.
7.طه (20) آيه 121.
8.احزاب (33) آيه 72.
9.انسان (76) آيه 2و 3.
10.اسراء (17) آيه 70.
11.شمس (91) آيه 8و 9.
12.رعد (13) آيه 28.
13.انشقاق (84) آيه 6.
14.بقره (2)آيه 29.
15.جاثيه (45) آيه 13.
16.ذاريات (51) آيه 56.
17.احزاب (33) آيه 72.
18.حج (22) آيه 66.
19.علق (96) آيه 6و 7.
20.اسراء (17) آيه 11.
21.يونس (10) آيه 12.
22.اسراء (17) آيه 100.