آیا در برزخ و قیامت انسان اخیار دارد؟

پرسش:
با سلام
آیا در برزخ و قیامت برای انسانها اخیار وجود دارد یا خیر؟ممنون میشم توضیح بدید.با تشکر
پاسخ:
با سلام و ادب
خدمت شما هرض کنم در پاسخ به این پرسش که آیا در عالم برزخ اختیار و اراده وجود دارد یا نه؟ به طور کلّی دو دیدگاه قابل تصوّر است.
دیدگاه اول: در عالم برزخ اختیار و اراده نیست و اختیار و اراده مال زندگی دنیایی است نه برزخی، برخی از دانشمندان اسلامی از جمله مرحوم شیخ مفید رحمه الله از طرفداران این دیدگاه هستند.(1)
دیدگاه دوّم: در عالم برزخ اختیار و اراده وجود دارد.
فیلسوفان اسلامی غالباً طرفدار این دیدگاه هستند.
از میان دو دیدگاه مذکور دیدگاه دوم صحیح و قابل اثبات می ‏باشد که در این مقاله به اثبات آن می‏ پردازیم.
دلایل اثبات اختیار و اراده در عالم برزخ
ادّعای این مطلب که نفس انسانی در عالم برزخ دارای اختیار است از راه‏ های، مختلف ثابت می ‏شود که عبارتند از:
1 از راه دقت در مفهوم اختیار و اراده
2 از راه استدلال‏های عقلی
3 از راه نقل (آیات و روایات)
1. اثبات اختیار و اراده در عالم برزخ از راه دقّت در مفهوم اختیار و اراده
اراده یعنی تصمیمّ البته تصمیمی که موجود عاقل با ترجیح عقلانی می‏گیرد خواه این تصمیم آزادانه باشد یا از روی اکراه و اجبار.(2)
روشن است که در ترجیح عقلانی علم و آگاهی هم شرط است بنابراین فعل ارادی کاری است که با دخالت علم و اراده از فاعل سرمی‏زند.
البته اراده در تمام موجودات عاقل و صاحب اراده یکسان نیست بلکه تابع وجود آنهاست.(3) چون وجودها از نظر درجه و رتبه شدّت و ضعف دارند در نتیجه اراده‏های آنها هم شدّت و ضعف دارد. مثلاً وجود موجودات مجرّد، از وجود موجودات مادی قوی‏تر است در نتیجه اراده آنها هم قوی‏تر خواهد بود.
به همین علت فیلسوفان اسلامی فاعل‏های ارادی را چند نوع می‏دانند مانند فاعل بالقصد بالعنایه بالرضا وغیره.
اما اختیار یعنی کار را از روی آگاهی و میل و اراده قطعی انجام دادن، که این حالت مخصوص موجودات دارای آگاهی و شعور است در نتیجه عادت‏ها و غرایز و کارهایی که افراد نادان و دیوانه انجام می‏دهند اختیاری نیست.(4)
نسبت بین اراده و اختیار
بین این دو واژه نسبت عموم و خصوص من وجه است نه تساوی؛ یعنی گاهی اختیار هست اما اراده نیست مانند خود اراده یعنی خود اراده کردن فعل اختیاری انسان است.
گاهی اختیار نیست اما اراده هست مثل کاری که انسان تحت تأثیر غلبه دیگری و از روی اکراه و اجبار انجام می‏دهد. گاهی هم اختیار هست و هم اراده مانند کارهای دلبخواهی انسانی.(5)
با توجه به تعریف اراده و اختیار و نسبت بین آن دو به این نتیجه می‏رسیم که:
کارهایی که از ما صادر می‏شود از دو حال خارج نیست:
یا مربوط به اعضاء و جوارح ماست (جوارحی) و یا مربوط به قلب ماست (جوانحی).
در کارهایی که به واسطه اعضاء و جوارح ما انجام می‏گیرد، حتماً باید اراده و مقدّمات اراده که همان تصور تصدیق شوق و عزم است حاصل گردد تا کار انجام گیرد. اما در کارهایی که توسط قلب انجام می‏گیرد نیاز به اراده و مقدّمات آن نیست بلکه مستقیماً از خود نفس انسانی صادر می‏گردد چون اختیار در ذات نفس وجود دارد و دلیل آن هم وجدان است.(6)
بنابراین نفس انسانی و هر موجود عالم و عاقلی دارای اختیار ذاتی است که منشأ و مبدأ کارهای اختیاری او از جمله اراده‏اش می‏گردد. یعنی در کارهایی که اراده به عنوان جزء اخیر علّت تامّه نقش دارد خود همین اراده بر اثر اختیار ذاتی نفس حاصل می‏گردد؛ یعنی چون اختیار دارم اراده می‏کنم و می‏توانم اراده نکنم اما وقتی اراده کردم بعد از آن انجام کار حتمی است که البته این حتمی بودن کار با اختیاری بودنِ آن کار منافات ندارد.
جمع بندی: هر موجودی که حیات و علم و قدرت دارد اختیار هم در ذات او قرار داده شده است انسان علم و حیات و شعور دارد پس اختیار دارد. موجودات مجرد و در رأس همه آنها خداوند اختیار دارند چون علم و حیات و قدرت دارند. وجود برزخی انسان که همان وجود روحانی و مجرد انسان هست نیز اختیار دارد چون حیات و علم دارد.
2. اثبات اختیار و اراده در عالم برزخ از راه عقل
در علوم عقلی از جمله فلسفه، پنج قاعده عقلی وجود دارند به نام‏های: قاعده امکان اشرف. امکان اخس، علت و معلول تشکیک در وجود و قاعده الواحد. که این قواعد در جای خود به اثبات رسیده ‏اند.(7) نتایجی که از این پنج قاعده به دست می‏آید دلیل روشنی بر وجود اختیار در عالم برزخ است.
آن نتایج عبارتند از:
1) وجود و هستی به سه عالم کلی تقسیم می‏شود یکی عالم ماده یعنی همین عالمی که در آن زندگی می‏کنیم. دیگری عالم برزخ و عالم مثال یعنی عالمی که در آن ماده وجود ندارد اما آثار ماده مانند شکل و هیئات و غیره در آن وجود دارد. و سوم عالم عقل یعنی عالمی که در آن نه ماده وجود دارد و نه آثار ماده.(8)
2) این سه عالم مذکور از نظر هستی و وجود بر یکدیگر ترتّب دارند یعنی رتبه عالم عقل قبل از عالم مثال است و رتبه عالم مثال قبل از عالم ماده است.(9)
3) این سه عالم وقتی به ترتیب وجود پیدا کردند هر کدام که رتبه ‏اش مقدّم است علت است برای وجود و هستی عالمی که در رتبه‏ بعد از او قرار گرفته است، یعنی عالم عقل علّتِ عالم مثال و عالم مثال علّتِ عالم ماده است در نتیجه وقتی علّت شد تمام کمالات وجودی عالم ماده را با افاضات دیگر داراست.(10)
4) این سه عالم دارای نظامی هماهنگ و مشابه با هم می‏باشند، بنابراین در عالم برزخ نظامی مشابه عالم ماده وجود دارد امّا مادّی نیست بلکه مجرد است.(11)
به فرموده‏ حضرت امام‏ رحمه الله:
«نفس انسانی هر قدر حرکت کند و به هر عالمی وارد شود همه شوءون و مراتب قبل را داراست، لمس می‏کند؛ می‏بیند، می‏چشد، می‏بوید و خلاصه آنچه در مرتبه دیگر انجام می‏داد و یا قادر بود انجام دهد در مرتبه بالاتر (مانند عالم برزخ) هم همان قدرت و توان را داراست.(12)
نتیجه ‏ای که از این مباحث عقلی که در جای خود مفصلاً بحث شده است به دست می ‏آید این است که نفس انسان در عالم برزخ و در صورت مثالی خود از نظر وجود هستی کامل‏تر از وجودش در عالم دنیاست و تمام کمالاتی را که در عالم ماده داشت مانند حیات علم قدرت... در عالم برزخ به شکل کامل‏تری داراست بنابراین اراده و اختیار را که یکی از کمالات وجودی نفس انسانی و لازمه‏ی علم و حیات و قدرت است نیز دارا می‏باشد هم‏چنان‏که حضرت امام‏رحمه الله در این‏باره به طور گویا و شفاف می‏فرمایند: «وقتی نفس از عالم طبیعت بیرون رفت و یک موجود برزخی شد به مراتب قوی‏تر از اینجاست لذا چون قوی است منش‏آت و صور علمیه‏اش، وجودهای قوی عینی خارجی می‏باشند یعنی هر چه در عالم برزخ ایجاد و انشاء شود موجود خارجی قوی‏الوجود خواهد بود چون منشأ قوی الوجود است هرچه نفس بیشتر به تجرد برسد منش‏آتش قوی‏تر و دارای شدت وجودی بیشتر خواهد بود... نفس در برزخ با اراده موجودات موءلمه [دردناک] هم انشاء می‏کند بنابراین عقارب [عقربها] نیران [آتش‏ها] و... معلول نفس برزخی واقع می‏شوند».(13)
مطلب دیگری که موءیّد استدلال عقلی است این است که فیلسوفان اسلامی در بحث علت فاعلی درباره فاعلی که کارهایش را با علم و آگاهی یعنی با اراده انجام می‏دهند می‏ گویند:
فاعل ارادی یا فاعل بالجبر است یعنی کار را از روی خواست و اراده خود انجام می‏دهد.
یا فاعل بالرضا است یعنی کار را هنگام انجام دادن با اراده و رضایت کامل انجام می‏دهد.
یا فاعل بالقصد است یعنی قبل از انجام دادن کار به آن آگاه است و علاوه بر آگاهی انگیزه هم برای انجام‏آن دارد، یعنی آن را قصد می‏کند.
یا فاعل بالعنایه است یعنی قبل از انجام دادن کار به آن آگاه است اما به قصد و انگیزه‏ای نیاز ندارد بلکه علم او به کاری باعث انجام و صدور آن کار می‏گردد اما این علم او عین ذات او نیست بلکه زاید بر ذات اوست. یا فاعل بالتجلی است یعنی قبل از انجام دادن کار به آن علم دارد و علم او زاید بر ذات او نیست.(14)
بنابراین اراده در تمام فاعل ‏های ارادی وجود دارد اما اراده در هر فاعلی به تناسب وجودی‏اش معنا می‏شود مثلاً اراده در انسان وجود دارد اما انسان فاعل بالقصد است و در موجودات مجرّد هم به شکل دیگری وجود دارد و آنها فاعل بالرضا یا بالعنایه هستند و در خداوند هم به شکل فاعل بالتجلی وجود دارد.
در نتیجه وجود برزخی انسان هم چون حیات و علم و آگاهی دارد فاعل ارادی است و اراده دارد اما در معنای خاص خود یعنی فاعل بالرضا یا بالعنایه است.
3. اثبات اراده و اختیار در عالم برزخ از راه نقل (آیات و روایات)
آیات و روایات متعدّدی داریم که در یک جمع‏ بندی می‏ توان آنها را به سه دسته کلی تقسیم نمود
دسته اول: آیاتی که حیات را برای انسان در عالم برزخ ثابت می‏کند: مانند:
الف) آیاتی که جریان گفت و شنود میان انسان‏ها با ملائکه را بعد از مرگ نقل می‏کند: نساء / 97، موءمنون / 100، یس / 267، نحل / 32.
ب) آیاتی که درباره‏ی عذاب و رنج بدکاران و تنعّم خوبان است: آل ‏عمران / 169، موءمن(غافر) / 45.
ج) آیاتی که از مرگ تعبیر به توفّی می‏کند یعنی تحویل گرفتن: سجده / 11 نحل / 32 و 28
دسته دوّم: آیات و روایتی که حیات را برای تمام موجودات در برزخ ثابت می‏کند:
مانند عنکبوت / 64 «وان الدار الاخرة لهی الحیوان»: به درستی‏که آخرت خود زنده است.(15)
حدیث امام صادق‏علیه السلام در مورد نماز در وسایل ج3، ص‏کتاب الصلوة باب نهم از ابواب المواقیت، ج17 که می‏فرماید خود نماز در آنجا حرف می‏زند می‏گوید: حفظک الله کما حفظتنی یا می‏گوید: ضیّعک الله کما ضیّعتنی. یعنی خداوند تو را حفظ کند هم‏چنان‏که تو مرا حفظ کردی یا خداوند تو را ضایع کند همان‏گونه که تو مرا ضایع کردی.
دسته سوم: روایاتی که می‏گوید حیات برزخ از حیات دنیا بالاتر است.
مانند: حدیث امام علی‏علیه السلام: الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا(16) یعنی عالم برزخ بالاتر است چون عالم دنیا مانند خواب است و عالم برزخ مانند بیداری.
و مانند حدیث امام حسین‏ علیه السلام در روز عاشورا: صبراً بنی الکرام فما الموت الا قنطرة تعبر بکم عن البوءس والضراء الی الجنان الواسعة والنعیم الدائمة فایّکم یکره ان ینتقل من سجن الی قصر...(17)
جمع ‏بندی:
از مجموع آیات و روایات حیات برتر در عالم برزخ استفاده می‏گردد که مستلزم وجود تمام کمالات نفس انسانی در آنجاست از جمله اراده و اختیار که از کمالات وجوید نفس انسانی است.
دلیل دیگری که در کنار دلیل نقلی قابل طرح است این است که فرشتگان که موجودات غیرمادی هستند دارای اراده و اختیار می‏باشند زیرا دارای علم و حیات و قدرت هستند بنابراین صورت برزخی انسان هم که مجرد از ماده است می‏تواند دارای اراده و اختیار باشد.
نکته ‏ای که از این دلیل استفاده می‏ گردد این است که اراده و اختیار به شهوت و هواهای نفسانی و ماده وابسته نیست بلکه به حیات و علم مربوط است همچنین استفاده می‏شود که اختیار با تکامل هم ارتباط ندارد چنان‏که فرشتگان اختیار دارند اما تکامل و شهوت و... ندارند.(18)
البته تکامل دنیوی مورد نظر است و الاّبرای نفس انسانی در عالم برزخ نوع خاصی از تکامل وجود دارد و آن افکندن کدورت‏ها و اعراض جسمانی به وسیله فشار قبر و شکنجه‏ هاست: به این معنا که:
«اگر انسان در عالم قبر و برزخ بر اثر فشارها و زحمت‏ها و ذلت و عذاب‏های برزخی و قبر رفع کدورت‏های نفسانی شد در قیامت به سعادت می‏رسد.»(19)
نتیجه‏ گیری:
از مجموع مطالب ذکر شده استفاده می‏شود که عالم برزخ عالم اختیار و اراده است و حتی اختیار برزخی کامل‏تر از اختیار دنیایی است زیرا موجود برزخی کامل‏تر و بالاتر از موجود دنیایی است اما این‏که جزئیات اراده و اختیار به طور دقیق چگونه و تا چه حدّی است کاملاً مشخص نیست و ضرورتی هم در فهم کامل آن وجود ندارد زیرا فهم کامل عالم برزخ نیازمند کشف و شهود است.

1. بحارالانوار، ج6، ص274 ایشان در جواب از سوالی پیرامون حیات برزخی می‏فرمایند: فالحیاة لاصورة لها لأنّها عرض بین الأعراض وهی تقوم بالذات الفعّالة دون الأجساد الّتی تقوم بها حیاة النموّ دون الحیاة الّتی هی شرط فی العلم والقدرة ونحوهما من الأعراض. البته کلام ایشان صریح نیست اما لازمه‏ نداشتن علم و قدرت، نداشتن اختیار و اراده است.
2. فرهنگ علوم عقلی، ص44.
3. فرهنگ علوم عقلی، ص44 و 37.
4. ایضاح‏الحکمة، ج1، ص580.
5. ایضاح‏الحکمة، ج1، ص580.
6. الالهیات، استاد سبحانی، ج2، ص313.
7. فرهنگ علوم عقلی، صص90 و 457 و آموزش فلسفه، ج2، ص178 درباره قاعده امکان اشرف و امکان اخس بحث نموده است و نیز نهایه مرحله هشتم و مرحله اول فصل 3 و مرحله 8 فصل 4 درباره سایر قواعد بحث نموده است.
8. بدایة الحکمة، مرحله 11 فصل 2؛ معاد از دیدگاه امام خمینی، ص55، اسفار، ج1، ص300، آموزش فلسفه، ج2، ص178.
9. بدایة الحکمة، مرحله 11 فصل 2، صص144 و 172 و مرحله 12 فصل 9، ص171.
10. بدایة الحکمة، مرحله 11، فصل 2، صص144 و 172 و مرحله 12 فصل 9، ص171.
11. همان، ص172؛ معاد از دیدگاه امام خمینی، ص176؛ معادشناسی علاّمه تهرانی، ج2، ص280.
12. معاد از دیدگاه امام خمینی، ص124.
13. معاد از دیدگاه امام خمینی، صص19285.
14. بدایة‏الحکمة، مرحله 7، فصل 6.
15. المیزان، ج16، ص225: از صدر آیه که درباره دنیاست استفاده می‏گردد که آخرت که در مقابل دنیا قرار گرفته به معنی اعم از برزخ و قیامت است چنان‏که از کلام حضرت در کتاب معاد از دیدگاه امام خمینی، ص194 همین معنای عام استفاده شده است.
16. مهجة‏البیضاء، ج7، ص42.
17. معانی الاخبار، ص289، یعنی: مرگ پلی است که شما را از ساحل درد و رنج به ساحل سعادت و کرامت و بهشت‏های وسیع می‏رساند.
18. توضیح بیشتر: المیزان فارسی، ج19، ص561؛ مجمع‏البیان، ذیل آیه 29 انبیاء. وفی هذه الایة دلالة علی ان الملائکة لیسوا مطبوعین علی الطاعات علی ما قاله بعضهم وانهم مکلفون. برای آگاهی بیشتر ر.ک: علامه جعفری، ترجمه و تفسیر نهج‏البلاغه، ج2، ص122.
19. معاد از دیدگاه امام خمینی، ص374.

منبع:کلام اسلامی 1382 شماره 47

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

آخرین ارسال سایت