پرسش:
آیا قیام عاشورا تنها برای دلایلی بود که فقط امام مطرح کردند؟
پاسخ:
با سلام و ادب
امام حسین(ع) در موارد گوناگونی به علل قیام خود اشاره میکند که فلسفه قیام حضرت همانها است. اگر به مواردی دیگری درباره علل قیام حضرت اشاره شود، باز زیر مجموعه همان مطالبی است که خود حضرت میفرماید. در این باره برای روشنتر شدن موضوع به چند مورد اشاره میشود:
1ـ امام آن زمان که تصمیم گرفت از مدینه خارج شود، ضمن وصیت به محمد حنفیه (برادر خویش) میفرماید: «من برای خودخواهی، خوشگذرانی و تکبّر، یا فساد و ستمگری از شهر خود بیرون نشدم، بلکه هدف من امر به معروف، نهی از منکر، اصلاح امور جامعه، احیای سنت و قانون جدم و راه و رسم پدرم علی بن ابی طالب است».(1)
2ـ در نامهای به مردم بصره که از مکه به سوی آنان ارسال میدارد مینویسد: «ما شایستهترین افراد برای پذیرفتن رهبری هستیم و از آنان که عهدهدار این مقام شدند، لیاقت بیشتری داشتیم. اکنون پیک خود را به سوی شما فرستادم. (می دانید) که سنّت پیامبر از میان رفته و بدعت جای آن را گرفته است. اگر سخن مرا بشنوید، شما را به راه سعادت هدایت خواهم کرد»(2).
3ـ بعد از ورود به کربلا، امام ضمن خطبهای میفرماید:
«آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل دوری نمیگردد؟! در چنین محیطی شایسته است شخص با ایمان و با فضیلت، در راه خدا فداکاری کند تا به لقای پروردگار خود برسد»(3).
4ـ پس از آن که در روز عاشورا عدهای از یارانش به شهادت رسیدند، ضمن سخنانی فرمود: «آگاه باشید! به خدا سوگند! به هیچ یک از خواستههای آنان پاسخ مثبت نمیدهم، تا در حالی که به خون خویش خضاب شدهام، به لقای خدایم برویم»(4).
از مجموع سخنان امام آشکار میشود هدف ایشان زنده کردن سنّتها و روش پیامبر و امام علی(ع) و از بین بردن بدعتها و اجرای حق و دوری از باطل و اصلاح امور جامعه و پذیرفتن مسئولیتها توسط انسانهای لایق و شایسته است، که میتوان همه آنها را تحت عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» قرار داد. تمام عوامل قیام حضرت در نامه و سخنان امام به روشنی دیده میشود.
1ـ مقتل خوارزمی، ج 1، ص 273.
2ـ تاریخ طبری، ج 4، ص 266 وقایع سال 60.
3ـ لهوف، ص 34.
4ـ عبدالرزاق موسوی مقرّم، مقتل الحسین، ص 235.