پرسش :
جنس خداوند از چه چیزی میباشد و خدا چیست؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
خدا هستي نامحدود و آفريدگار جهان و جامع همه كمالات است و نقص و عيبي در ذات وي راه ندارد و هستي او عين ذات مقدّسش مي باشد.
موجودات آفريده شده ي خدا هستند و هستي خويش را از خدا مي گيرند و هيچ گونه استقلالي ندارند . خداست كه آنها را آفريده و بدانها افاضه وجود مي كند چون خدا مستقل و موجودات غير مستقل هستند يعني وجود آنها از خداست نمي توان گفت خدا از موجودات جداست و با آنها ربط وجودي ندارد امّا بايد دانست كه چون خدا جسم نيست نزديك بودن او با موجودات مثل نزديك بودن جسمي با جسم ديگر نيست.
علي بن ابيطالب«عليه السلام» مي فرمايد: خدا داخل در اشياء است نه مثل دخول چيزي در چيز ديگر و خارج از وجود اشياء است امّا نه مثل خروج جسمي از جسم ديگر(1).
. اگر مقصود شما از چيستي، آگاهي از ماهيت خدا است، در پاسخ بايد توجه داشت كه اصولاً ماهيت خداوند به اين معنا كه مثلاً از چه چيز به وجود آمده يا ساخته شده است اصلاً صحيح نمي باشد ، زيراچنين فرض هايي، نشانه نقص و كمبود است و در ذات الهي راه ندارد. از چيز ساخته شدن به اين معنا است كه خداوند در وجود خود به آن چيز ها نياز دارد و اين با ذات بي نياز الهي سازگار نيست و نيز به اين معنا خواهد بود كه آن چيز ها قبل از وجود خداوند ، وجود داشته تا خداوند از آنها به وجود آمده باشد ، در حالي كه همه چيز آفريده او است و نيز او ازلي است و هيچ چيز قبل از وجود او نيست تا از آن ساخته شده باشد.
خداوند چيزی جز هستي و وجود نامتناهي نيست و هيچ چيز وجود او را محدود نمي كند . حقيقت ذات نامحدود الهي براي ما كه موجودات محدود هستيم قابل درك نيست و به همين جهت در روايات آمده كه در ذات الهي تفكر نكنيد ، بلكه در صفات خداوند تأمل كنيد.
هم چنين خدايي كه ما در تصور و خيال خود بياوريم ، خدا نيست و اصولاً خداوند در تصور و خيال ما در نمي آيد و عقل نيز به ذات الهي راه نمي يابد چون لازمه آن، احاطه به خداوند است و خداي نامحدود در احاطه موجود محدود و عقل ناقص داخل نمي شود.
خداوند داراي جا ومكان خاصي نيست زيرا مكان و زمان داشتن از خواص جسم است ، و مكان براى چيزى تصور مى شود كه داراى حجم و امتداد باشد و نيز هر چيز زماندارى از نظر امتداد و عمر زمان ،قابل تجزيه مى باشد و اين نيز نوعى امتداد و تركيب از اجزاء بشمار مى رود ؛ پس نمى توان براى خداى متعال مكان و زمان در نظر گرفت و هيچ موجود مكان دار وزماندارى واجب الوجود نخواهد بود .
اگر براي خدا جا و مكان خاصي فرض شود ، علاوه بر اين كه او را نيازمند به زمان و مكان دانستيم ، او را محدود نيز كرده ايم ، در حالي كه وجود الهي ، نامحدود و نامتناهي است . هم چنين بودن او را در مكان خاص وز مان خاص ، بدان معنا است كه در زمان و مكان هاي ديگر حضور ندارد و اين هم نشانه نقص است و هم با حضور خداوند در همه جا و هر زمان منافات دارد.
او هستي و وجود نامحدود است كه نمي توان او را در زمان و مكاني خاص محصور و محدود كرد و حقيقت وجود نامتناهي او در ذهن انسان محدود و متناهي داخل نمي شود ، اما آثار وجود او در همه جا نمايان است و انسان با عمق جان خويش او را در مي يابد.
پینوشتها:
1. توحيد صدوق، ص 306.