پرسش:
عقیده اهل تسنن درمورد اسماء الصفات چیست؟
پاسخ:
با سلام وآرزوی موفقیت برای شما
در مسئله اسماء و صفات الهی، بزرگان اهل سنت با رویکردهای کلامی و عرفانی، نکتههای دقیق و در خور توجه گفتهاند، که به اختصار نموداری از دیدگاههای آنان بیان میشود، ولی پیش از هر چیز لازم است اشاره شود که مباحث مربوط به اسما و صفات در طول تاریخ کلام و عرفان، مسیری پر فراز و نشیب را طی کرده، آنچه به اختصار قابل طرح است، در چند محور ارائه میشود:
1ـ در این باره که معبود یکتا با نامهای گوناگون خوانده شود، جای اختلاف نیست اما این که این نامها چه نسبتی با ذات و صفات معبود دارد، امری است که در کلام و عرفان اسلامی شیعی و سنی بحثهای فراوانی را برانگیخته است.
بحثهای کلام و عرفانی درباره اسما و صفات الهی، عمدتا از دو دیدگاه متفاوت پدید آمده است: نخست از دیدگاه شناخت معنا، یعنی این که اسما و صفات به درستی چه مفاهیمی دارند.
دیگر از دیدگاه شناخت وجود، یعنی از نظر وجود چه رابطهای میان صفات الهی با ذات باری و میان اسم و مسمی برقرار است.
از جمله اندیشههای پر سابقه در کلام اسلامی، نظریة «توقیفی» بودن اسما و صفات الهی است. علمای اهل سنت و پیروان مکتب «اعتزال» مثل تعداد بسیاری از بزرگان علمای امامیه بر این اعتقادند که در نیامدن و وصف کردن خدا نباید از نام و وصفهای منصوص در کتاب و سنت و اجماع (و از نظر شیعه کلمات ائمه تجاوز کرد، در حالی که برخی از معزلیها مثل بعضی از علمای امامیه بر این باورند که تسمیه و توصیف خداوند به غیر اسما و صفات منصوص (به شرط آن که شایسته ذات حق باشد) مانعی ندارد.(1)
2ـ دربارة شمار اسماء الله در منابع و آثار کلامی و عرفانی علمای اهل سنت به ارقام مختلف اشاره شده که مشهورترین آن 99 و 101، است چنان که در دعای معروف جوشن کبیر 101، اسم برای خداوند ذکر شده است.(2)
3ـ یکی از مباحث این است که آیا اسما و صفات عین هماند یا این دو تعبیر (اسما و صفات) هر کدام ناظر به مفهوم خاص است؟
از نظر علمای معتزله این دو اصطلاح دارای معنای متمایزند و اسم خدا دربردارندة صفت او نیست. معتزله معتقدند که میتوان خدا را به اسمهایی چون: حیّ، علیم و قدیر نامیدنولی نمیتوان خدا را به حیات، علم، و قدرت متصف کرد. در مقابل مخالفان مکتب اعتزال و علمای دیگری اهل سنت، نه تنها اسم را جدا از صفت از نظر نمیگیرند، بلکه اثبات اسما را بدون اثبات صفات، امری نا ممکن و غیر قابل شناخت میشمارند، از این رو اسم را عین صفت میدانند.
تنها فرقی که میان اسم و صفت قایلاند این است که صفات خاصیت اشتقاقی دارند، ولی اسما چنین نیستند. این مسئله از دید برخی محققان علمای شیعه چنین است و آنها نیز فرقی میان اسم و صفت قایل نیستند و هر دو را دربردارندة یک حقیقت میدانند، مثلاً میگویند همچنان که حیات به عنوان صفت، حقیقتِ صفتی از صفات خدا را بیان مینماید، اسم «حیّ» به عنوان یک اسم نیز بیانگر حقیقتی از ذات خداوند است. از این نظر تفاوتی بین اسم و صفات خدا وجود ندارد.(3)
4ـ مسئله دیگر این که عدهای از علمای اهل سنت معتقدند که اسماء الله قدیماند و خداوند پیش از هر فعلی به اسمای خود موسوم بوده است، نه این که پس از صورت دادن فعلی به اسمی نامیده شده باشد، مثلاً از ازل خالق و رازق بوده است، نه این که پس از خلقت و رزق دادن، این نامها را یافته باشد. در مقابل عدهای دیگر از آنها یعنی گروه معتزله معتقدند که اسماء الله زاییدة اعتبار و نام گذاری است، مثلاً پس از خلق و رزق دادن آدمیان، او را به خالق و رازق خطاب کردهاند، نه این که در ازل موسوم به خالق و رازق بوده است.
از نظر علمای شیعه، اسماء الله نه حادث است و نه قدیم، بدین معنا که علم خداوند به اسمای خود همیشگی و ازلی است، اما حروف و اصوات اسما نمیتوان ازلی باشد، زیرا اگر اسما را مثل خود ذات قدیم بدانیم، مغایر با توحید است، در حالی که خداوند اسما را اظهار داشت، تا واسطة میان خلق و خالق باشد.(4)
5ـ بالاخره درباره اسما و صفات مباحثی فراوانی دیگر نیز وجود دارد، به خصوص از دیدگاه علمای اهل سنت با رویکرد کلامی و عرفانی. تفصیل آن را در منبع زیر جویا شوید.(5)
1ـ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 8، ص 618.
2ـ همان.
3ـ همان، ص 619.
4ـ همان، ص 620.
5ـ همان، ص 618 ـ 623؛ دانشنامه امام علی(ع)، ج 2، ص 68، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1380ش.