چكيده:
پروردگار متعال مىخواهد كه همه ما سرشار از نيرو و اشتياق باشيم و جسم، ذهن و روحى سالم داشته باشيم.بىترديد، زندگى پر نشاط و با طراوت منظور پروردگار است و ذهنيتهاى نادرست، اين وضعيت مطلوب را برهم مىزند.يكى از ذهنيتهاى نامطلوب، «حسادت» است كه بايد علل و زمينههاى رشد آن را در خانواده، جامعه و از همه مهمتر، در خود جست و جو كرد و با توجه به آثار نامطلوب جسمى و روانى كه در ما ايجاد مىكند، با به كارگيرى شيوههاى اخلاقى و علمى، از بروز آن در خردسالى جلوگيرى كرده، در صورت شكلگيرى، با خشكاندن ريشههاى آن در بزرگسالى، خود را از دام اين هيجان نامطلوب رها سازيم.
مقدمه
«حسادت» (1) واكنشى هيجانى است كه از قريب دو سالگى آغاز مىشود و با رشد كودك، ممكن است تا بزرگسالى ادامه يابد و بر طبق الگوهاى مختلف فرهنگى، به صورتهاى متفاوتى جلوهگر شود.حسادتدركودك، پاسخى طبيعىاستبه محركهاوهنگامى ايجاد مىشود كه به اعتقاد وى، عاطفه يا محبتى را از دست داده باشد.در الگوى حسادت، غالبا نوعى ترس نيز وجود دارد; زيرا حسود احساس مىكند كه ديگرى عاطفه شخص مورد علاقه او را نسبتبه وى به خطر انداخته است و يا مقامى را كه او انتظار رسيدن به آن را داشته، ديگرى احراز كرده است.بنابراين، موقعيتى كه حسادت را برمىانگيزد، غالبا يك موقعيت اجتماعى است. (2)
كودكان در ابتدا، از احساسات درونى خويش (حسادت) و علل پيدايش و پيامدهاى آن در رفتار خود، آگاهى زيادى ندارند و نمىدانند كه چرا رفتارهاى آنان تغيير كرده است.به عبارت ديگر، رفتارهاى آزار دهنده كودك حسود تا حد زيادى ناآگاهانه يا نيمه آگاهانه است، ولى با رشد عقلى بيشتر و نزديك شدن به دوران بلوغ و نوجوانى و جوانى و پس از آن تا بزرگسالى و به دست آوردن تجربههاى درونى و بيرونى درباره علل و انگيزههاى رفتار حسادتآميز خود، اينگونه رفتارها بيشتر آگاهانه مىشود و به همين دليل، ازنظراسلام رفتارهاى حسادتآميز، پس از بلوغ مورد تكليف قرار مىگيرد و فرد وظيفه دارد به گونهاى آنها را مهار كند.
زمينه هاى رشد حسادت
منشا محركهاى حسادت را بايد در موقعيتها، شرايط خاص محيطى و روابط اجتماعى وبهخصوص دروجود اشخاص جست و جو كرد.بدينروى، در اينجا به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف - شرايط خانواده و تفاوتهاى فردى
رقابت و همچشمى يكى از فرزندان نسبتبه ساير خواهران و برادران، كه گاه «رقابت همشيرها» (3) ناميده مىشود، يكى از زمينههاى مساعد و عمده رشد حسادت در كودكان است و والدين آن را طبيعى و تقريبا غير قابل اجتناب مىدانند. (4) با توجه به چنين شرايطى، مىتوان گفت:
1.اولين فرزند نسبتبه كودكان بعدى حسادت بيشترى از خود نشان مىدهد; زيرا او مدتها تمام محبت و مواظبت پدر و مادر را به خود اختصاص داده بود.ولى با تولد فرزند دوم، اين فرصت از او گرفته مىشود و همين موجب تحريك حسادت او سبتبه او مىگردد.
2.در ميان كودكانى كه تفاوت سنى آنان بين 18 - 42 ماه است، بيش از ساير كودكان زمينه حسادت وجود دارد.بچه خردسال به هر مزيتى كه طفل بزرگ از آن برخوردار است، حسادت مىورزد و بچه بزرگتر از محبت و مواظبتى كه به بچه كوچكتر مىشود بدش مىآيد.
3.در خانوادههاى 2 يا 3 فرزندى، بيش از خانوادههاى پرجمعيتحسادت وجود دارد.
4.والدينى كه به فرزندان خود توجه افراطى دارند و شديدا نگران و مواظب آنها هستند، بيش از والدينى كه به كودكان خود توجه كمترى دارند با مشكل حسادت كودكانشان روبهرو هستند; زيرا اين والدين براى پيشرفت فرزندان خود قوانين معينى وضع كردهاند و وقتى كه اطفال نتوانند خود را با آن منطبق سازند، مورد سرزنش پدر و مادر قرار مىگيرند.اين فرزندان بيشتر اوقات با كودكانى كه پيشتر رفتهاند مقايسه مىشوند و اين موجب برانگيخته شدن حسادت نسبتبه ديگر كودكان مىشود.
5.در محيطهاى خانوادگى، كه مادران شيوه منظم و ثابتى در تربيت كودك خود ندارند و برخوردشان بىثبات و متغير است، بيش از ساير خانوادهها، رفتارهاى حسادتآميز مشاهده مىشود.
6.در دختران بيش از پسران حسادت ديده مىشود (5) و از هر سه بچه حسود دوتايشان دخترند. (6)
7.حسد در ميان اطفال باهوشتر بيشتر است.
8.حسد در روابط بين دختر با دختر بيشتر مشاهده مىشود تا روابط بين پسر و پسر و دختر و پسر.
9.اگر ميان همسران تضادى باشد، فرزندى كه از يك يا چند جهتبه يكى از آنها شبيه است، هدف خشم و قصاص ديگرى واقع مىشود.طفلى كه اينگونه مورد بىمهرى واقع مىشود، به خواهر يا برادرى كه بر خلاف خودش از محبت و نوازش برخوردار است، حسادت مىورزد. (7)
ب - برخوردهاى تبعيض آميز
به طور كلى، «امتياز و تبعيض» حسادت را به دنبال دارد.كسى كه نسبتبه ديگرى از امتياز ويژهاى برخوردار است در معرض حسادت ديگران قرار مىگيرد; چنانچه در حديثى از امام علىعليه السلام آمده است: «كل ذي رتبة سنية محسود» ; (8) هر شخص داراى امتياز و رتبه شايسته، مورد حسادت واقع مىشود.
برخى از پدران و مادران به دلايل گوناگون، بعضى از فرزندان را بر خواهران و برادران خود ترجيح داده، مورد توجه و محبتبيشترى قرار مىدهند; چنانچه گاهى جنسيت فرزندان عامل تبعيض مىگردد، به طورى كه مادران معمولا با پسران خود صميمى بوده و پدران بيشترين محبتخود را متوجه دختران مىنمايند.در نتيجه، فرزندى كه از طرف يكى از والدين محبت و ملاطفت كمترى دريافتمىكند و شاهد رفتارى غيرعادلانه است، نسبتبه فرزند ديگر حسادت مىورزد و از وى متنفر مىشود.
همچنين زمانى كه والدين بيشترين تماس و نوازش خود را با تولد نوزاد جديد به وى اختصاص مىدهند، ساير فرزندان احساس مىكنند كه اين نوزاد سبب بىمهرى و فراموشى آنان گرديده است.در نتيجه، به وى حسادت مىورزند.
ممكن است هريك از والدين برخى از فرزندان خود را به دليل زيباتر، باهوشتر، زرنگتر، خون گرمتر، ساكتتر و يا عاطفىتر بودن و يا به دليل معلوليت جسمى و ذهنى مورد محبتبيشترى قرار دهند و در نتيجه درخواستهاى اين كودكان سريعتر مورد پذيرش سرپرستخانه واقع گردد و به اعمال و گفتار آنان علاقه بيشترى ابراز شود; چنين رفتارهايى براى ساير فرزندان، بىمهرى و تبعيضى آشكار تلقى گشته، آنان را به حسادت وامىدارد.به طور كلى، در صورت مشاهده رفتارهاى غيرعادلانه در خانواده، وجود حسادت شديد و پر دردسر، امرى اجتنابناپذير است. (9)
متاسفانه اين رفتارها فقط در دوران كودكى، به خانه پدرى و خواهر و برادر محدود نمىشود و ريشههاى حسادت را براى آينده زنده نگه مىدارد و فرد را دچار مشكلات فراوانى مىكند.مثلا، ممكن است پس از ازدواج، نتواند تبعيض مادرزن خود را - هرچه اندك باشد - تحمل كند و نسبتبه ديگر داماد خانواده حسادت بورزد و موجب اختلافهاى خانوادگى و تلخشدن زندگى زناشويى و كانون گرم خانواده خود گردد.
ج - احساس محروميت
يكى ديگر از زمينههاى بروز حسادت، شرايطى است كه كودكان احساس مىكنند از دارايىهاى مادى و يا هر نوع دارايى ديگرى نظير دارايىهاى عاطفى محروم شدهاند; مثلا، اسباب بازى، لباس يا هر شىء مورد علاقه ديگرى ممكن است زمينه به وجود آمدن حسادت كودك را نسبتبه ديگرى فراهم آورد.اين نوع حسادت، كه از علاقهشديد به چيزىناشى مىشودگاهى «غبطه» (10) خوانده مىشود.لازم به ذكر است كه تهيه چند چيز و تقسيم آن به طور مساوىبين فرزندان، ضرورتا به حل مشكلات حسادت نمىانجامد; زيرا در هر صورت، كودكان بزرگتر به دليل ارشد بودن خود، احساس مىكنند كه بايد سهمى بيش از ديگران نسبتبه بقيه داشته باشند.اما والدين مىتوانند با توضيح و توجيه و فراهم كردن مقدمات فكرىوشناختى، ازبروزحسادت جلوگيرى نمايند.
آثار حسادت
از جمله آثار عمومى حسادت، كه در كودك و بزرگسال وجود دارد، «خشم» است.حسود فرد مورد حسادت واقع شده را هدف غضب خود قرار مىدهد; چنانچه از امام علىعليه السلام نقل شده است: «الحسود يغتاظ على من لا ذنب له» ; (11) حسود نسبتبه كسى كه هيچ گناهى ندارد خشمگين مىشود.تنها خطاى او برخوردارى از نعمتى است كه حسود از آن محروم مىباشد.حسود ممكن استبه دنبال حسادتى كه خشم او را بر افروخته حسادت خود را به طور مستقيم يا غير مستقيم ظاهر سازد.
1- واكنشهاى مستقيم: (12)
اين نوع واكنش در رفتار كودكان بيش از بزرگسالان ديده مىشود.كسانى كه عواطف فرد مورد علاقه كودك را به خود جلب نمايند، معمولا مورد خشم و غضب وى قرار مىگيرند.براى مثال، اگر با تولد فرزند جديد، عواطف مادر از فرزند بزرگتر به نوزاد جلب شود، نوزاد مورد خشم كودك بزرگتر واقع مىشود.او در اين هنگام، ممكن است قهر خود را با واكنشهاى لفظى علنى و روشن و يا حملات بدنى مثل گاز گرفتن، لگد زدن و هل دادن كودك تازه متولد شده آشكار سازد.
در برخى موارد، ممكن است كودك از درون به انجام كارهايى مانند دزدى و فريبكارى، كه از نظر اجتماعى ناپسند است، تحريك گردد تا شىء مورد علاقه خود را، كه در اختيار ديگرى است، به چنگ آورد.همچنين ممكن است كودكان نزد والدين خود از فرزندى كه از امكانات ويژهاى برخوردار استشكايت كنند و يا سعى نمايند شىء مطلوبى را كه در اختيار ديگرى است مورد تحقير قرار داده، كم ارزش جلوه دهند و يا والدين خود را به دليل تهيه نكردن آن سرزنش كنند. (13)
در روايتى از امام علىعليه السلام، به واكنش سريع و پرخاشگرانه حسود اشاره شده است: «الحسود سريع الوثبة» حسود زود پرخاش مىكند. (14)
2- واكنشهاى غير مستقيم: (15)
رفتارهاى حسادتآميز هميشه آشكار نيست; در برخى موارد، به ويژه در دوران پيش دبستانى و در سالهاى بالاتر، به گونههاى غير مستقيم و پوشيده ظاهر مىشود.بنابراين، برخورد با اين رفتارها تا حدى مشكلتر است.اعمال غير مستقيم عبارتند از:
الف.بازگشتبه دوران شير خوارگى و انجام رفتارهايى مناسب با سطوح اوليه رشد; مثل شب ادرارى و انگشت مكيدن;
ب.كوشش براى جلب توجه ديگران از طريق تظاهر به ترسهايى كه قبلا از او ديده نشده است، غذا نخوردن يا خواستن غذاهاى مخصوص، اظهار بيمارى بىمورد، تخريب و ويرانگرى، نافرمانى عمومى و ناسزاگويى، عيبجويى همراه با تظاهر به بىنيازى از محبت و توجه اطرافيان، خراب كردن اسباب بازىهاى خود و مانند آن;
ج.ديگر آزارى; مثل اذيت اطفال كوچكتر از خود، آزار جانوران، ايجاد نزاع بين بچهها و همانند اينها;
د.دست زدن به رفتارهاى ضد اجتماعى; مثل تكبر، تظاهر، تقلب، ترشرويى، گوشهگيرى و همچون آن.
گاهى كودك به نحو غير عادى نسبتبه فرد مورد حسادت اظهار علاقه و محبت مىنمايد و گاهى با انجام رفتارهاى مطلوب و جامعهپسند و جلب توجه والدين به سوى خود، سعى مىكند تا فرد مورد حسادت را شكست دهد. (16)
در برخى از روايات به بعضى از واكنشهاى غيرمستقيم حسود اشاره شده است: امام صادقعليه السلام به نقل از لقمان در ذكر نشانههاى حسود مىفرمايند: «...در پنهان، از فرد مورد حسادت بدگويى مىكند، اما در ظاهر، به چاپلوسى مىپردازد و هنگام مصيبت، شماتت مىكند.» (17)
آثار جسمى و روانى حسادت
حسادت گذشته از واكنشهاى مستقيم و غيرمستقيم نسبتبه ديگران، داراى آثار جسمى و روانى نامطلوبى در خود حسود نيز مىباشد كه در اينجا به برخى از آنها اشاره مىشود:
آثار جسمى حسد موضوعى استشايان توجه و تحقيق علمى بيشتر.فعل و انفعالات تنكردشناختى - همانند فعاليت غدد درونريز - و واكنش دستگاههاى عصبى هنگام بروز و ادامه يافتن اين حالت هيجانى بايد مورد توجه بيشتر قرار گيرد.
در روايات بسيارى، آثار جسمى حسد مورد توجه قرار گرفته است.به عنوان مثال، در تعدادى از آنها آمده است كه حسادت بدن را ذوب مىكند. (18) در بعضى ديگر، حسد به زنگار و بدن به آهن تشبيه شده است; همانگونه كه زنگار به تدريج موجب نابودى آهن مىگردد، حسد نيز بدن را از بين مىبرد. (19) در اجتماع، به وضوح اين آثار جسمى در افراد حسود مشهود است، اما گاهى به آن توجه نداريم و نمىدانيم كه از كجا ريشه گرفته است و فقط به درمان ظاهرى و برطرف كردن عوامل غير واقعى مىپردازيم، ولى با كمى تفكر و مراجعه به مشاوران متخصص و دلسوز، مىتوان به ريشه پىبرد و آن را خشكاند.
آثار روانى حسد، به ويژه در سالهاى بالاى رشد، از اهميت فراوانى برخوردار است. حسادت در سالهاى اوليه، رشد چندان عمقى ندارد و به همينرو، آثار آن زودگذر است و با از بين رفتن شرايطى كه باعثحسادت شده، آثار آن نيز از بين مىرود.به عنوان مثال، هنگامى كه يك اسباب بازى مورد علاقه كودكى قرار مىگيرد و با كودكى كه آن را در اختيار دارد درگير مىشود، اگر اسباب بازى بشكند يا اسباب بازى را از آنها بگيريم، ممكن است مدتى بعد رفتار صلحآميز از سر گرفته شود.ولى در سالهاى بالاتر، حسادت عميقتر و پابرجاتر است و گاه چندين سال ادامه مىيابد. در اين موارد، آثار روانى نامطلوب حسادت آشكار مىشود.اين نكته در روايات متعدد مورد تاكيد قرار گرفته و به آثارى از حسادت همچون اندوه مداوم اشاره شده است.حسود نسبتبه چيزى محزون است كه توانايى تغيير آن را ندارد.او از محروميتخود رنج مىبرد، در حالى كه نه قدرت سلب آن نعمت را از ديگرى دارد و نه توانايى كسب آن را براى خود.حسادت حتى بهرهمندى فرد را از چيزهايى كه در اختيار دارد و لذت بردن از نعمتهاى موجود را از او سلب مىكند (20) و بدينسان، او را از آسايش روانى محروم مىگرداند (21) و در دراز مدت، موجب ابتلاى او به بيمارىهاى سخت روانى مىشود.
راههاى جلوگيرى از رشد حسادت
1- درمان حسادت در كودكى
براى جلوگيرى از ظهور و رشد حسادت در كودكى، لازم است والدين توجه داشته باشند كه كودك را به دليل حسادت مورد ملامت و سرزنش قرار ندهند، بلكه با برخوردهاى حساب شده، در حذف علتهاى آن گامهاى مؤثرى بردارند.والدين مىتوانند با خوددارى از تنبيه و كنار كشيدن ظاهرى خود، رفتار او را ناديده بگيرند و احساس ارزشمندى، شخصيت و محبوبيت را در او تقويت كنند. (22) به عنوان مثال، براى كاهش حسادت كودك نسبتبه نوزاد، مىتوان پيش از تولد، كودك را از ورود وى آگاه ساخت و پس از تولد نيز در طول روز مدتى را با كودك بزرگتر سپرى نمود و او را مورد مهر و نوازش قرار داد.در مورد كودكان كوچكتر نيز مىتوان شيئى از طرف نوزاد به او هديه داد و در نگهدارى و انجام كارهاى نوزاد او را سهيم كرد.
اگر والدين در برخورد با كودك، واكنشهاى حسادتآميز وى را تشديد كنند و او را به شدت خشمگين سازند، تاثيرات منفى زيادى را در او ايجاد خواهند كرد.اگر والدين انتظار داشته باشند كه او هنگام حسادت، هيچ واكنشى نشان ندهد و هيجان درونى خود را ناديده بگيرد، در اين صورت، به تدريج و به طور طبيعى، ممكن استشيوههاى دفاعى نامطلوبى براى مقابله با اين موقعيتها در او شكل گيرد.همانگونه كه اشاره شد، بهترين راه از بين بردن زمينه حسادت در كودكان، به كارگيرى عدالت در بين فرزندان وتوجه ومحبتبههمهآنهاست.اين نكته در آموزشهاى تربيتى اسلام آمده و سفارش شده است كه نسبتبه فرزندانتان به عدالت رفتار كنيد. (23) همچنين با پنهان نمودن برترى و برجستگى يكى از فرزندان نسبتبه ديگرى، مىتوان جلوى حسادت آنها را گرفت; چنانچه حضرت يعقوبعليه السلام به فرزند برجستهاش، يوسفعليه السلام، سفارشمىكندكهخواب نويدبخش خود را براى برادرانش نقل نكند; مبادا باعثحسادت آنان گردد. (24)
2- درمان حسادت در بزرگسالى
براى درمان حسادت در بزرگسالى، ابتدا شناخت ريشه آن ضرورى است تا بتوان با مقابله و از بين بردن آن، حسادت را درمان نمود.مىتوان گفت: ريشه اصلى حسادت ضعف فكرى در نحوه تلقى امور و بدبينى است; اگر كودك نسبتبه نوزاد حسادت مىورزد كه چرا پدر يا مادر به او محبت مىكنند، براى اين است كه احساس مىنمايد ممكن نيست پدر هر دو را دوستبدارد; يا اگر اسباب بازى و چيزى از اين نوع در كار است، احساس مىكند فقط همين يكى است و دستيابى به مثل آن امكان ندارد.البته اين مساله در سالهاى اوليه رشد ناآگاهانه يا نيمهآگاهانه است، ولى در سالهاى بالاتر، به دليل آگاهى بيشترى كه فرد نسبتبه حالات خود پيدا مىكند، با ديد وسيعترى به امكانات موجود در جهان مىنگرد; يعنى اين بار بدبينى و كجفكرى هنگام حسادت به نظام عالم و خداى متعال تغيير جهت مىدهد; فرد وسعت فضل الهى را انكار مىكند و يا فكر مىنمايد خدا او را دوست نداشته كه فلان نعمت را به او نداده است.به همين دليل، در بعضى روايات، ريشه «حسادت» ، كفر و انكار فضل الهى ذكر شده است. (25) با توجه به ريشه حسادت، مىتوان راههاى فكرى و عملى براى رفع حسادت پيشنهاد كرد.
در فرهنگ اسلام (قرآن كريم، روايات اهل بيتعليهم السلام و كلمات دانشمندان اخلاق) ، براى جبران ضعفشناختى بزرگسالان كه منجر به حسادت مىشود، راههاى متعددى وجود دارد كه در ذيل، به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف - توجه به رحمت و حكمتخداى متعال: توجه به گستردگى نعمتها (26) و نيز كمتخداى متعال، كه هر كارى را از روى حكمت انجام مىدهد، مىتواند چاره بدبينى در حسود باشد.اگر نعمتهاى الهى را به دريايى از آب شيرين و گوارا تشبيه كنيم، هيچ كس بر سر سيراب شدن از آن، به ديگرى حسد نخواهد برد.از سوى ديگر، محدوديتهايى كه در بهرهمندى از اين درياى عظيم وجود دارد به دليل حكمتهايى است كه خداوند در اداره اين عالم به كار گرفته است.توجه به اين دو مطلب زمينه را براى قناعت و راضى بودن فرد به آنچه از امكانات برايش فراهم شده آماده مىكند و او را از حسادت نسبتبه نعمتهايى كه در دست ديگران است، باز مىدارد.
توجه به كمال نبودن بهرهمندى مادى - كه غالبا موضوع حسادت است - و توجه به فضيلت صبر بر تلخى محروميتها و نيز تلاش براى به دست آوردن خواستهها از راه صحيح، از ديگر انديشههاى سودمند براى مبارزه با حسادت است.اسلام پيروان خود را همواره به بىاعتنايى نسبتبه آنچه در دست مردم قرار دارد (27) و بىارزش شمردن و اصالت ندادن به بهرهمندىهاى مادى و بسنده نمودن به قدر كفايت همراه با پاكى و عفاف، دعوت نموده است. (28)
ب - توجه به موقعيتها و امكانات شخصى: علاوه بر توجه به گستردگى نعمتهاى الهى در اين جهان مادى و محدود و توجه به نعمتهاى فراوانى كه خداوند، به هر يك از ما داده است، توجه به آنچه را كه حسود به صورت بالفعل دارد، مىتواند راه عملى ديگرى براى مبارزه با حسادت باشد; (29) همينكه فرد محاسبه كند «من چه نعمتهاى زيادى دارم كه ديگران ندارند و مىتوانم با تلاش و به كارگيرى توان خود، بيش از اين هم به دست آورم» ، او را كمك مىكند تا ريشه حسادت را در درون خود بخشكاند.
ج - توجه به ضررهاى حسادت: تلقى حسادت به عنوان يك بيمارى خطرناك، مىتواند زمينه را براى درمان آن فراهم آورد.همانگونه كه گذشت، حسد موجب ضررهاى بدنى و نيز رنج و اندوه فراگير و طولانى مىشود.توجه به اينكه حسادت پيش از فرد مورد حسادت، اولين ضربه و مهلكترين آنها را بر حسود وارد مىآورد (30) و او را اسير غم و اندوه مىسازد، مىتواند به عنوان زنگ بيدار باش مورد توجه قرار گيرد.
راه هاى عملى درمان حسادت در بزرگسالى
با وجود آن كه ريشه حسادت فكرى است، ولى كسى كه به حسادت مبتلا شده غير از رسيدگى به جنبههاى فكرى و شناختى، بايد با آثار بدى كه حسادت به وجود آورده است - مانند نفرت و كينه - نيز به مقابله برخيزد و اين تنها با انديشه اصلاح نمىگردد، بلكه بايد از نظر عملى هم روشهايى را براى از بين بردن آثار نامطلوب حسادت به كار بندد.در اينجا، با توجه به نصايح و سخنان انديشمند بزرگ اخلاق، مولى محسن كاشانى، راههاى مبارزه با حسادت در دو مرحله بيان مىشود:
مرحله اول: تمرين بر ترتيب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر ضد آن; مثلا، فرد به جاى بدگويى، آگاهانه به مدح و ثناى طرف مقابل بپردازد و به جاى تكبر، تواضع نسبتبه او را در پيش گيرد.
مرحله دوم: ايجاد رابطه عاطفى مثبتبين خود و فرد مورد حسادت; به اين صورت كه وقتى حسود رفتار خود را اصلاح كند، طرف مقابل اين مساله را درك خواهد كرد و دلش نسبتبه او نرم مىگردد و زمينه روانى مناسبى براى محبت و دوستى فراهم مىشود.واكنش طبيعى فرد مورد حسادت در اين هنگام، نيكى و احسان خواهد بود. بدينسان، حسود نيز به سمت احسان و نيكى تمايل پيدا مىكند و زمينه توافق قلبى و برطرف شدن حسادت و از بين رفتن آثار روانى نامطلوب آن فراهم مىگردد. (31) اين روشى است كه - به طور كلى - قرآن كريم براى رفع كينهها در روابط بين افراد پيشنهاد مىكند. (32)
ناگفته نماند كه براى ريشهكن شدن حسادت، اطرافيان و اجتماع نيز وظايفى دارند و بايد به فرد كمك كنند; زمينههاى بروز حسادت و رفتارهاى حسادتآميز را از ميان بردارند تا تلاشهاى شخصى هر كس براى غلبه بر هيجان حسادت به ثمر برسد و جامعهاى باصفا و داراى آرامش روانى مطلوب داشته باشيم.
________________________________________
پىنوشتها:
1- jealousy.
2- Hurlock, Child Development, P. 203 .
3- Sibling rivalty.
4- Gardner Development In Early Childhood, P. 242.
5- Hurlock Developmental psychology, P 138.
6 و 7- علىاكبرشعارىنژاد، روانشناسى رشد، ص 455
8- آقاجمال خوانسارى، شرح فارسىغررالحكم، ج 4، ص 531
9- ر.ك.به: ايلينگورث، كودك و مدرسه، ترجمه شكوه نوابىنژاد، ص 36
10- غبطه اگر به حسادت نينجامد، خود مذموم نيست و اين مساله مورد توجه دانشمندان اخلاق اسلامى قرار داشته است.به عنوان نمونه، مرحوم فيض كاشانى در كتاب محجة البيضاء، ج 5، ص 325، مىفرمايند: اگر فرد از برخوردارى ديگرى از نعمتى احساس رنج نكند و علاقه به سلب آن از او نداشته باشد، اما از اينكه خودش را برخوردار از آن نعمت نمىبيند ناراحتباشد و دوستبدارد كه خود نيز مانند او داراى آن نعمتباشد، به چنين حالتى «غبطه» مىگويند كه ناپسند هم نيست.
11- محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 73، ص 256
12- direct responces.
13- Hurlock Child Development, P. 204.
14- محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 73، ص 251
15- indirect responses.
16- Ibid.
17- محمدباقر مجلسى، پيشين، ص 251: «للحاسد ثلاث علامات: يغتاب اذا غاب، يتملق اذا شهد و يشمتبالمصيبة»
18- آقا جمال خوانسارى، پيشين، ج 1، ص 17: امام علىعليه السلام: «الحسد يذيب الجسد.»
19- محمدباقر مجلسى، پيشين، ص 256
20- محمدباقر مجلسى، پيشين، ص250: امامعلىعليه السلام: «اقل الناس لذة الحسود.»
21- همان، ص 252: امام علىعليه السلام: «لايطمعن الحسود في راحة القلب.»
22- ايلينگورث، پيشين، ص 93
23- علاءالدين هندى، كنزالعمال، ج 16، ص 444: رسول خداصلى الله عليه وآله: «اتقوالله و اعدلوا بين اولادكم...».
24- يوسف: 5
25- محمدباقر مجلسى، پيشين، ص 255: امام صادقعليه السلام: «الحسد اصله من عمى القلب وجحود فضل الله تعالى و هما جناحان للكفر.»
26- «و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها» (ابراهيم: 34) ; «الهم اني اسالك برحمتكالتيوسعتكلشىء» (شيخعباس قمى، مفاتيحالجنان، دعاى كميل).
27- سيد رضى، نهجالبلاغه، قصارالحكم، ص 343: امام علىعليه السلام: «الغنىالاكبر الياس عما في ايدى الناس.»
28- محمدمحمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 6، ص 364: امام علىعليه السلام «ينبغي لمن عرف نفسه ان يلزم القناعة و العفة.»
29- در اين زمينه قرآن كريم مىفرمايد و اما بنعمة ربك فحدث
30- محمدباقر مجلسى، پيشين، ص 255: امام صادقعليه السلام: «الحاسد مضر بنفسه قبل ان يضر بالمحسود.»
31- ملامحسنكاشانى، محجةالبيضاء، ج5، ص342
32- فصلت: 34