پرسش:
اينکه با توجه به اينکه آيات سوره مائده، جزء آخرين ايات نازل شده بر پيامبر است و به هر حال بايد آخرين احکام و دستورات قادر متعال در آن بيان شده باشد، چگونه با آيه 85 سوره ال عمران که ميفرمايد " و من يتبع غير اسلام دينا فلن يقبل منه مو هو في الاخرة من الخاسرين" قابل جمع است؟ در آن ايه خداوند اهل کتاب را با آن شرط در قيامت به آنها ترس و اندوهي نميرساند اما در اين آيه اگر غير از اسلام ديني را بپذيرند، در آخرت از زيانکاران خواهند بود؟چگونه قابل جمع است؟ و اگر منظور از اسلام تسليم شدن در برابر خداست، ما در همه ي اعصار فقط يک دين بحق داريم که در حال حاضر اسلام است که با اين تعبير باز هم با آيه 68 سوره مائده جور در نمي آيد.
پاسخ:
با سلام و ادب
اگر با دقت به آيه 69 سوره مائده( آيه اي است که به عنوان آخرين آيات سوره مائده نام برديد) توجه کنيد، متوجه خواهيد شد که هيچ منافاتي با آيه 85 سوره آل عمران ندارد و نيازي به جمع نيست، بلکه هر دو آيه يک چيز را بيان مي کنند که فقط بايد دين اسلام را پذيرفت:
در آيه 69 سوره مائده اين حقيقت را مورد تاكيد قرار داده است : « إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ ؛ تمام اقوام و ملت ها و پيروان همه مذاهب بدون استثنا اعم از مسلمانان و يهوديان و صابئان و مسيحيان در صورتى اهل نجات خواهند بود، و از آينده خود وحشتى و از گذشته غمى نخواهند داشت كه ايمان به خدا و روز جزا داشته باشند و عمل صالح انجام دهند »
اين آيه در واقع پاسخ دندان شكنى است به كسانى كه نجات را در پناه مليت خاصى مىدانند و ميل دارند ميان دستورات انبيا تبعيض قائل شوند، و دعوت هاى مذهبى را با تعصب قومى بياميزند،
آيه مى فرمايد : راه نجات منحصرا در كنار گذاشتن اين گونه سخنان است.
همان طور كه در ذيل آيه 62 سوره بقره كه مضمون آن با آيه فوق تقريبا يكى است، آمده است (1)، بعضى از افراد با بيان سفسطه آميز خواستهاند آيه فوق را دليل بر مسلك" صلح كل" بگيرند، تمام پيروان مذاهب را اهل نجات بدانند و فلسفه نزول كتب آسمانى را كه ناظر به پيشبرد جهان انسانيت در مسير تكامل تدريجى است، ناديده بگيرند.
اين آيه با تعبير((عَمِلَ صالِحاً)) مشخص مىسازد كه بايد در مورد تفاوت مذاهب(اديان) به آخرين قانون عمل كنند، زيرا عمل به قوانين نسخ شده، عمل صالح نيست بلكه عمل صالح به قوانين موجود و آخرين قانون الهي است.
به علاوه اين احتمال نيز در تفسير آيه قابل قبول است كه جمله" مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً" تنها به يهود و نصارى و صابئان مىخورد، زيرا" الَّذِينَ آمَنُوا" كه در آغاز آيه ذكر شده، نيازى به اين قيد ندارد، به اين ترتيب معنى آيه چنين مىشود:
افراد با ايمان و مسلمان- و همچنين يهود و نصارى و صابئان به شرط اين كه ايمان بياورند و اسلام را بپذيرند و عمل صالح كنند- همگى اهل نجات و رستگارى خواهند بود . سوابق مذهبى افراد هيچ گونه اثرى در اين قسمت نخواهد داشت . راه به روى همگى باز است . (2)
اين ترجمه و تفسيري از آيه 69 سوره مائده بود که آيه 85 سوره آل عمران به همين مطلب اشاره دارد که اگر اهل کتاب غير از اسلام دين ديگري انتخاب کنند، از زيانکارانند. پس هيچ تنافي يا تضادي وجود ندارد.
اما پاسخ به سوال دوم :
منظور از اسلام تسليم شدن است . در هر زماني يک دين به حقي داريم .الان اسلام به حق است . اين منافات با آيه 68 سوره مائده ندارد، زيرا اين آيه در اين مقام نيست که بگويد الان آن اديان و کتاب ها اعتبار دارند و بايد از آن تبعيت کرد، بلکه در اين مقام هست که آن ها هنوز برحرف خودشان و دين شان هستند . در اين آيه به سستي در ايمان و لجاجت وطغيان معرفي شدند .
قسمت قابل ملاحظهاى از آن آيات پيرامون كارشكني ها، گفتگوها، سؤال ها و ايرادهاى اهل كتاب (يهود و نصارى) بود، اين آيه نيز به گوشه ديگرى از اين مباحث اشاره مىكند، به منطق سست آن ها كه مىخواستند تورات را به عنوان يك كتاب مورد اتفاق ميان مسلمانان و يهود بپذيرند و قرآن را به عنوان يك كتاب مورد اختلاف كنار بگذارند، پاسخ مىگويد.
به اين ترتيب آن ها را مخاطب ساخته و مىگويد:«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ؛ اى اهل كتاب ! هيچ موقعيتى نخواهيد داشت مگر آن زمانى كه تورات و انجيل و تمام كتب آسمانى را كه بر شما نازل شده ، بدون تبعيض و تفاوت بر پا داريد» .
اين كتاب ها همه از يك مبدء صادر شده و اصول اساسى آن ها يكى است، اگر چه آخرين كتاب آسمانى، كامل ترين و جامع ترين آن ها است . به همين دليل لازم العمل است . به علاوه در كتب پيشين بشارت هاى متعددى درباره آخرين كتاب يعنى قرآن آمده است، آن ها مدعي اند تورات و انجيل را قبول دارند، اگر در اين ادعا صادق هستند ،بايد اين بشارت ها را نيز بپذيرند، هنگامى كه آن نشانهها را در قرآن يافتند، در برابر آن سر تعظيم فرود آورند.
آيه فوق مىگويد: ادعا كافى نيست. بايد عملا اين كتاب هاى آسمانى را بر پا داريد. به علاوه كتاب" ما" و" شما" مطرح نيست، آنچه مطرح است، كتاب هاى آسمانى است و آنچه از ناحيه خدا آمده، پس چگونه مىتوانيد با اين منطق سست، آخرين كتاب را ناديده بگيريد؟!
قرآن بار ديگر اشاره به وضع اكثر كرده، مىگويد:« وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْر؛بسيارى از آن ها نه تنها از اين آيات پند نمىگيرند و هدايت نمىشوند بلكه به خاطر روح لجاجت بر طغيان و كفرشان افزوده مىشود»
تاثير معكوس آيات حق و سخنان موزون در افكار بيمار و قلوب پر از لجاجت چنين است! در پايان آيه پيامبر خود را در برابر سرسختى اين اكثريت منحرف دلدارى مىدهد و مىگويد:" از مخالفت هاى اين جمعيت كافر غمگين مباش" زيرا زيان آن متوجه آن ها خواهد شد و به تو ضررى نمىرساند (فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ)(3)
1.نمونه ، ج 5، ص 283.
2.همان ، ص27 و28.
3.همان ، ص 26.