سوال و جواب در مورد محرم
پرسش1:
نظر مراجع قديم و جدید و روش برخورد آنان با اين هنر (تعزيه) چگونه بوده است؟
پاسخ:
از ديدگاه اسلام، عزاداري و سوگواري اهل بيت(ع) مي تواند در قالب ها، فرم ها و ابزاري كه در ميان ملل و اقوام مختلف مرسوم بوده، محقق شود و به شيوه هاي گوناگون تجلي يابد.
البته اين تا زماني است كه قالب ها ، شكل ها، شيوه ها و گونه ها، به اصل پيام و محتوا لطمه وارد نسازد، بلكه به بهترين نحو پيام را در ذهن و جان مخاطب جاي دهد. از اين رو استفاده از شيوه هاي عزاداري كه در صدر اسلام رايج نبوده (مانند زنجيرزني، سينه زني، تعزيه و...) نه تنها از نظر شرعي اشكال ندارد، بلكه مددكار اسلام بوده و مي تواند در حد خود، شعارهاي عاشورا و اهل بيت(ع) را به گوش انسان معاصر رسانده و قلب او را به سمت باورها سوق دهد.
البته بايد به اين نكته مهم نيز توجه كرد كه عزاداري مشروع و مجاز داراي حدود و چارچوب هاي خاصي است كه به وسيله شرع و عقل تعيين مي گردد. اگر عزاداري در شيوه هايي اجرا شود كه شور را بر شعور غالب سازد و به نوعي موجب انحراف از فلسفه عزاداري گردد خارج از حدود عزاداري مشروع،و معقول است.
اگر قالب هاي عزاداري به گونه اي باشد كه عقلاي جامعه، آن را تقبيح كرده، آن را موجب وهن مذهب و آموزه هاي اصلي عاشورا مي دانند، قطعا حد غيرمجاز عزاداري خواهد بود .(1)
شكل و صورت عزاداري بايد به گونه اي باشد كه بتواند هسته و محتواي اصلي پيام های عاشورا را به مردم ابلاغ كند و باور انسان ها را نسبت به آنها تقويت نمايد ولي اگر اين ظاهر به صورتي درآيد كه نه تنها باطن و مغز را نشان ندهد بلكه باعث گردد اصل مسأله و موضوع خدشه دار شود، شكل و صورت مناسبي نخواهد داشت.
در هر صورت تعزيه همچون ديگر سنت هاي مذهبي بايد به هنگام اجراي آن موازين شرعي رعايت گردد و ارزش هاي معنوي آن پايمال نشود و چون سنتي ديني است بايد مروج و مبلغ فضايل، مكارم و خصال نيكو باشد، مردم را دين شناس نمايد و روح معنويت را در آنان تقويت كند، پس تعزيه در صورتي موجب خشنودي خدا و اولياي الهي است كه در حدود بندگي پروردگار بوده و مشتمل بر دروغ، حرام و امور وهن انگيز نباشد.
مسأله شبيه خواني و تعزيه، از ديدگاه فقهي و اعتقادي مورد بحث و بررسي عالمان شيعه قرار گرفته است برخي آن را تحريم و بعضي تجويز كرده اند. از نظر علماي شيعه، خدمتي براي حفظ اسلام بالاتر از اين نيست كه بدعت ها از بين بروند و افكار موهوم، خرافي و مضامين سست از متون نوحه ها و شبيه نامه ها حذف شوند، لذا در صورتي كه جهات شرعي در تعزيه خواني رعايت گردد و تعزيه پيراسته از وهن و خرافات برگزار شود، بر آن اشكالي مترتب نمي باشد.
نظرات علماي شيعه درباره تعزيه:
1- آيت الله ميرزا محمد حسين نائيني در فتواي خود ضمن تأييد شبيه خواني، اين قيد را بيان نموده كه شعائر مزبور بايد از هرگونه امور ناپسند كه شايسته چنين شعاري نيست پاك شود. (2)
2- آيت الله سيد محسن حكيم، ضمن تأييد فتواي ميرزاي نائيني مي افزايد؛ بعضي مناقشاتي كه مي شود ناشي از منضم گشتن برخي چيزها و كارهايي است كه چه بسا با عزاداري و سوگواري براي سيدالشهدا مغايرت دارد.(3)
3- در رساله ذخيره العباد، آيت الله زين العابدين مازندراني با حواشي آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي، آيت الله سيد محمد كاظم يزدی و آيت الله سيد اسماعيل صدر، شبيه خواني به عنوان اعمالي ممدوح معرفي شده، مادامي كه مشتمل بر حرامي چون غنا و مانند آن نباشد.
در اين نوشتار آمده : بيان مصائب به زبان حال امام در صورتي جايز است كه با شؤونات آن بزرگوار تناسب داشته باشد.(4)
4- آيت الله شيخ عبدالكريم حائري يزدي در بخشي از نظر خويش درباره تعزيه مي فرمايد: «گمان ندارم كسي منكر خوبي آن باشد، مادامي كه برخي از محرمات شرعي را در بر نداشته باشد؛ مانند استعمال لهو و غير آنها» .(5)
5- علامه سيد محسن امين، تأكيد مي نمايد كه در عزداري ها بايد از سيره ائمه(ع) پيروي كرد و اگر آن بزرگواران تصريحي در اين امور نكرده اند، بايد از شيوه اي منطقي و عاقلانه متابعت نمود.(6)
6- آيت الله سيد عبدالحسين شرف الدين عاملي خاطرنشان مي نمايد: اگر رويدادهاي ملال انگيز اهل بيت به صورت نمايش برگزار شود، اثر خوبي بر دل ما خواهد گذاشت، ولي اين برنامه بايد از روي اصول صحيح به اجرا درآيد.(7)
7- آيت الله كاشف الغطاء نيز سوگواري به شكل شبيه خواني را در صورتي كه درست برپا شود، بدون اشكال مي دانست، ولي در ادامه افزوده است: «سعي كنيد عزاداري را از كارهايي كه با حزن و عزا جور در نمي آيد، جدا كنيد. زيرا عزاداري براي زنده ساختن فلسفه قيام امام حسين(ع) است، نه براي قصه گويي، نمايش و وقت گذراني. بكوشيد مراسم سوگواري را بدون نقطه ضعف برگزار كنيد و مردم را به ياد خدا بياندازيد و ايمان آنها را زياد كنيد».(8)
8- آيت الله ميرزا محمد علي شاه آبادي - استاد عرفان امام خميني - وقتي مشاهده كردند در صحن مطهر امام زاده حمزه(ع) مراسم تعزيه خواني با تحريفات و مضامين موهن برگزار مي شود، مانع اجراي آن گرديد و مجلس مذكور را به كانون وعظ و خطابه تبديل نمود.(9)
9- آيت الله بروجردي نيز وقتي ملاحظه نمود شبيه خواني هاي قم وضع نگران كننده اي دارند و توأم با بدعت و تحريف اجرا مي شوند، دست اندركاران تعزيه را فرا خواند و به آنان تأكيد نمود شبيه خواني با اين شكل حرام است و بايد يا اصلاح گردد و يا از برگزاري آنها با اين روند مخرب اجتناب شود و اجازه نمي دادند عزاداري هاي آفت زده اجرا شود.(10)
10- شهيد مطهري در خصوص پالايش و پيرايش تعزيه هشدار مي دهند: «علما بايد با عوامل پيدايش تحريف مبارزه كنند، جلو تبليغات دشمنان را بگيرند، با اسطوره سازي ها مبارزه كنند...».(11)
11- حضرت امام خميني در بخشي از بيانات خود فرموده اند: «اينجا بايد سخني هم در خصوص عزاداري و مجالسي كه با نام حسين بن علي(ع) برپا مي شود بگوييم. ما و هيچ يك از دين داران نمي گوييم كه با اين اسم، هر كس هر كاري مي كند خوب است. چه بسا علماي بزرگ و دانشمندان، بسياري از اين كارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن جلوگيري كرده اند، چنانچه همه مي دانيم كه در بيست و چند سال پيش از اين عالم بزرگوار مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري در قم شبيه خواني را منع كرد و يكي از مجالس بسيار بزرگ را مبدل به روضه خواني كرد...».(12)
12- حضرت آيت الله خامنه اي فرموده اند: اگر مراسم شبيه خواني مشتمل بر امور دروغ و باطل نباشد و مستلزم مفسده هم نباشند و با توجه به مقتضيات زمان باعث وهن مذهب حق هم نشوند اشكال ندارد ولي در عين حال بهتر است كه به جاي آنها، مجالس وعظ و ارشاد و ذكر مصائب حسيني و مرثيه خواني برپا شود.(13)
13- از ديدگاه آيت الله مكارم شيرازي، شبيه خواني، اگر امر خلاف شرعي در آن نباشد و موجب هتك مقدسات نشود اشكال ندارد.(14)
14- از نظر آيت الله ميرزا جواد تبريزي، تعزيه و شبيه خواني چنانچه مشتمل بر حرام نبوده و وهن به معصومين(ع) نباشد مانعي ندارد.(15)
پاورقی ها :
1 - فلسفه عزاداري، محمد رضا كاشفي، مركز فرهنگي نهاد، چاپ اول، 1381، ص 21.
2 -در اين خصوص ر.ك: كتاب بكاء الحسيني، سيد حسين طباطبايي، صص 482 - 502.
3 - فتاواي علماي سلف درباره عزاداري و شبيه خواني، فصلنامه هنر، پاييز 1362، ص 297.
4 - الدعاه الحسينيه، شيخ محمد علي نخجواني، ص 126 و 131.
5 - (همان).
6 -التنزيه لاعمال الشبیه، تأليف شده به سال 1347 ق (1307ش) كه در سال 1322ش توسط جلال آل احمد با عنوان عزاداري هاي نامشروع ترجمه و انتشار يافت.
7 -المجالس الفاخره في ماتم العتره الطاهره، سيد عبدالحسين شرف الدين، مقدمه.
8 -كاشف الغطاء، سوره خشم، محمد رضا سماك اماني، ص 72.
9 -روايت فضيلت، غلامرضا گلي زواره، مجله پاسدار اسلام، ش 160، ص 41.
10 - حماسه حسيني، شهيد مطهري، ج 1، ص 185.
11 - همان، ج 3، ص 293.
12 - قيام عاشورا در كلام و پيام امام خميني، ص 92.
13 -اجوبه الاستفتاآت، تهران، الهدي، 1381، ص 322.
14 - استفتاآت جديد، آيت الله مكارم شيرازي، 1381، ج 1، ص 158، ش 573.
15 - استفتاآت جديد، آيت الله ميرزا جواد تبريزي، انتشارات سرور، 1378، چاپ اول، ص 458، ش 2019.
پرسش 2:
قمه زدن در عاشورا، چه حکمی دارد و اگر کسی نذر کرده باشد حکم آن چیست ؟
جواب :
از مراسمى كه در بعضى از شهرستان ها و بلاد شيعى وجود دارد، قمه زنى است كه ظاهرا برای اظهار خون دادن و فداکاری در راه امام حسین (ع) انجام می شود.
اين عمل از ديرباز مورد اختلاف مراجع تقليد و پيروان آن ها بوده و مى باشد. عده اى آن را جايز مى دانند و گروه ديگربه خاطر تأثير نامطلوبش بر افكار ديگران و موجب وهن مذهب بودن ، آن را جايز نمى دانند. البته وضع زمانى در اين مسئله بى تأثير نيست . امام خمينى در اوايل انقلاب در پاسخ سؤالى در اين زمينه فرمود: در وضع موجود قمه نزنند. (1)
حضرت آيت الله فاضل لنكرانى مى فرمايد: با توجه به گرايشى كه نسبت به اسلام و تشيّع بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ايران در اكثر نقاط پيدا شده و ايران اسلامى به عنوان ام القراى جهان اسلام شناخته مى شود و اعمال و رفتار ملّت ايران به عنوان الگوى اسلام مطرح است ، لازم است در رابطه با مسايل سوگوارى امام حسين (ع)به گونه اى عمل شود كه موجب گرايش بيش تر به آن حضرت و هدف مقدس وى گردد.
در اين اوضاع مسئلهء قمه زنى نه تنها چنين نقشى ندارد، بلكه به علت نداشتن هيچ گونه توجيه قابل فهم ، ثمره اى جز نتيجهء سوء نخواهد داشت . لذا لازم است علاقه مندان به امام حسين (ع) از اين گونه اعمال خوددارى كنند.(2)
آيت الله مكارم در پاسخ اين مسئله چنين فرموده اند:
عزادارى خامس آل عبا از افضل قربات و مايهء بيدارى مسلمين است ، ولى از كارهايى كه موجب وهن مذهب مى شود و بهانه به دست دشمنان و مخالفان مى دهد، بايد اجتناب نمود(3).
آيت الله تبريزي نيز فرموده اند : عزاداري بايد طوري باشد كه موجب وهن بر شيعه نباشد .(4 )
رهبر فرزانه انقلاب ، حضرت آيت الله خامنه اى در ديدار جمعى از روحانيون در آستانهء ايّام عاشوراى سال 1373در ضمن بيانات مبسوطى در خرافه زدايى از عزادارى سيدالشهدا فرمود: قمه زدن هم از آن كارهاى خلاف است ... اين يك كار غلطى است كه عده اى قمه ها را بگيرند و به سر خود بزنند و خون بريزند. كجاى اين كار، حركت عزادارى است ؟ اين جعلى است ، اين ازچيزهايى است كه از دين نيست .
و در پاسخ به نامهء امام جمعهء اردبيل نوشتند:
امروز اين ضرر بسيار بزرگ و شكننده است و لذا قمه زدن علنى و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است (5).
قابل توجه است که نظر رهبر معظم انقلاب در مورد قمه زدن ، فتوا به حرمت است نه حکم حکومتی .
آن چه از مطالب فوق نتيجه مى گيريم ، عبارت است از:
1ـ قمه زدن امروز چون موجب وهن به مذهب است ، حرام است و ممنوع .
2ـ اگر هدف آن عده اى كه قمه مى زنند، اين باشد كه مى خواهند آمادگى خود را براى خون دادن در راه اسلام اعلان كنند، بهتر است به جاى اين كار به يكى از مراكز انتقال خون يا درمانگاه ها مراجعه كرده و خون خود را براى نجات جان بيماران هديه نمايند و آن را به قصد فداکاری در راه ابی عبدالله محسوب نمایند .
اما این که اگر کسی نذر کرده باشد قمه بزند ، چون باید متعلق نذر از افعال راجح و مستحب و یا لا اقل مباح باشد و با توجه به فتوا به حرمت از نظر برخی از مراجع و با توجه به بازتاب منفی این کار، در زمان فعلی چنین نذری صحیح نمی باشد و نباید بدان عمل نمود .
.جزوهء «پيرامون عاشورا»، مجموعه سخنان و استفتاآت و جواب هاى مقام معظم رهبرى كه در سال 1415از سوى دفتر تبليغات منتشر شده است .
پـاورقى ها :
1.فرهنگ عاشورا، ص 358
2.جامع المسائل ، ج 1 ص 622
3.استفتاآت جديد، ج 1 ص 55
4 .استفتاات جديد س 2014
پرسش 3:
آیا نمازظهرروزعاشورا توسط امام حسین(ع) درمیدان نبردکه خطر جانی بسیار داشت عمل صحیحی بوده است؟
پاسخ:
باتوجه به این که امام حسین (ع) امام معصوم است وازطرف خداوند به عنوان رهبر وراهنمای مسلمانان تعیین گردیده است وگفتار وکردارش حجت می باشد وبردیگران لازم است که از حضرتش پیروی کنند واعمال شرعی خودرا ازامام شان بیاموزند، می فهمیم که، بدون تردید نماز امام (ع ) در ظهر عاشورا صحیح بوده است . افزون براین امام ویارانش درمیدان نبرد و درمعرکه جنگ بودند وکاملا در معرض شهادت وخطر جانی قرارداشتند وبه هیچ وجه نمی خواستند ازموضعشان دست برداشته وعقب نشینی کنند، پس چه بهتر که نمازرا که وقتش رسیده بود درمیدان نبرد اقامه نمایند تابه فیض این فریضه بزرگ الهی هم نایل آیند. همان گونه که ابو ثمامه صائدی (صیداوی)اول وقت نماز ظهررا یادآوری کرد وخدمت امام عرضه داشت:یا ابا عبدالله نفسی لک الفداء انی اری هولاءقد اقتربوا منک، ولاوالله لاتقتل حتی اقتل دونک ان شاءالله واحب ان القی ربی وقد صلیت هذه الصلاه التی دنا وقتها؛
یا اباعبدالله جانم به فدایت ، می بینم این لشگر به جنگ با تو نزدیک شده اند ولی قسم به خدا که توکشته نشوی تا من در خدمت تو کشته شوم ودوست دارم که این نمازظهررا با تو بخوانم آنگاه خدای خود را ملاقات کنم.حضرت با تایید سخن این یار با معرفت وجان برکف ،فرمود:یاد نماز کردی خدا تورا از نماز گزاران قراردهد، و بعد فرمود از دشمن بخواهید تا ازجنگ دست بردارند تا مانماز بگزاریم . دراینجا می بینیم که امام(ع) برای اقامه نماز از دشمن می خواهد که دست از جنگ بردارند تابه هنگام نماز ازخطر،جلو گیری شود.
ازسوی دیگر،نماز از ارکان دین است و پایه دین برنماز استوار می باشد.جهادهای پیامبر(ص)ونبرد های علی(ع)ونهضت حسینی همه برای اقامه نماز وایجاد رابطه بندگی میان خالق ومخلوق است.
جواب دیگر در باره نماز امام حسین ع : به حكم اين كه نماز از اركان دين است و حسين بن علي(ع) براى احياى دين و سنت نبوى قيام نمودند، طبيعى است كه نماز در مكتب حسين از جايگاه ويژه اى بهره مند باشد.
امام حسين (ع) در عصر تاسوعا آن گاه كه متوجه شد لشكر ابن سعد آماده شده است تا با سپاهيان سيدالشهدا نبرد كند، حضرت به برادرش عباس دستور داد: « يا عباس ! اركب بنفسى أنت ـ يا أخى ـ حتى تلقاهم فتقول لهم: مالكم؟ و ما بدا لكم؟ و تسألهم عما جاء بهم؛ برادرم ! جان من فدای تو، سوار شو و نزد اينان برو و به ايشان بگو: شما را چه شده است و چه مي خواهيد؟ از سبب آمدن ايشان پرسش كن».
حضرت عباس رفت و بازگشت و به برادر خبر داد: مي گويند: يا با يزيد بيعت كن و يا آمادة نبرد باش.
حضرت اباعبدالله الحسين(ع) به برادر فرمود:
« إرجع إليهم فإن استطعت أن تؤخرهم إلى غدوه و تدفعهم عنّا العشيهْْ ، لعلّنا نصلّى لربّنا الليلهْْ و ندعوه و نستغفره فهو يعلم أنّى كنتُ أحبُّ الصلاهْْ له و تلاوهْْ كتابه و كثرهْْ الدعاء و الإستغفار؛ به سوى آنان بازگرد و تلاش كن جنگ را به فردا واگذارى تا ما امشب را نماز بخوانيم، دعا كنيم و استغفار نماييم. خدا مي داند من از كسانى هستم كه نماز و قرآن خواندن و زياد دعا كردن و استغفار را دوست دارم».(1)
در روز عاشورا و در ميدان جنگ آن گاه كه عمروبن عبدالله صائدى به حضرت عرض كرد: وقت نماز ظهر شده است، حضرت فرمود: «ذكّرت الصلاهْْ جعلك الله من المصلّين الذاكرين. نعم، هذا أوّل وقتها؛ نماز را به ياد ما آوردى ، خدا تو را از نماز گزاران و ذاكران قرار دهد. آرى هم اكنون وقت نماز ظهر است».
سپس فرمود: « به كوفيان بگوييد دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانيم».
حضرت اذان گفت، سپس دو نفر به نام های زهيربن قين و سعيد بن عبدالله جلو حضرت ایستادند و تیرها را به جان خریدند تا حضرت با برخی از اصحاب نماز جماعت خواندند.(2)
آرى امام حسين(ع) حتى در ميدان نبرد، نه تنها دست از نماز بر نداشت، بلكه در اوّل وقت ، نماز را با يارانش به جماعت برگزار كرد. در زيارت آن حضرت آمده است كه «أشهد أنك قد أقمت الصلاة ؛ شهادت مي دهم كه تو (يعنى امام حسين (ع)) نماز را بر پا داشته اى ».
یک احتمال در مورد نماز حضرت در برابر دشمن و در میدان نبرد این است که چون دشمن با تبلیغاتی که کرده بود که حسین ع خارجی است و دین ندارد و اصلا مسلمان نیست ، آن حضرت با این نماز بر دشمن اتمام حجت کرد تا بعدا ادعا نکنند ما رفتیم و یک نفر یا تعدادی بی دین را کشتیم .
پاورقی ها :
1. محمد دشتي، فرهنگ سخنان امام حسين(ع) ، ص 691 و 692.
2. همان، ص 689ـ 691.
پرسش 4 تکراری :
چه ضرورتي داشت امام حسين علیه السلام درميان سپاه دشمن، روز عاشورا نماز ظهر بخواند تا عدهاي از يارانش به اين خاطر شهيد شوند؟
جواب :
نماز عمود خيمه دين و استوارترين رشته پيوند ميان بنده و مولا است.(1)
مؤمن با نماز شناخته ميگردد و با نردبان آن تا عرش خدا بالا ميرود و قدم بر بساط قرب ميگذارد.(2)
نماز راه اُنس با خدا و روشني بخش چشمان پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم است.(3)
نماز اولين و آخرين سفارش پيامبران علیه السلام است.(4)
نماز بازدارنده از آلودگي و زشتي است. (5)
و حتي بيروحترين و ناقصترين نماز، سدي ميان انسان و گناهان است.(6)
«معاويه بن وهب» از ياران حضرت صادق علیه السلام از ايشان ميپرسد: برترين چيزي كه بندگان را به خدا نزديك ميسازد و محبوبترين كار در نزد خداوند چيست؟ حضرت فرمود: «ما اعلم شيئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلاة» ؛ «بعد از شناخت خداوند، چيزي را با فضيلتتر از نماز نميدانم».(7)
اگر نهضت جاويد حسين بن علي علیه السلام براي اقامه حق و زنده كردن دين خدا و رها ساختن آن از چنگال خرافات و هواپرستان ستمگر است و عمود دين خدا، نماز است؛ چرا نبايد نگهبان دين و شريعت محمديصلي الله عليه وآله وسلم عمود دين را در عرصه خونين كربلا و در برابر هجوم بي امان و ناجوانمردانه دشمن با خواندن نماز عشق، محكم و استوار سازد؟ «ابو ثمامه صيداوي» - كه در محبت مولايش حسين علیه السلام سر از پا نميشناسد - در ظهر عاشورا، در ميان حلقه تنگ محاصره دشمن، خدمت امام علیه السلام ميرسد و فرا رسيدن وقت نماز ظهر را به ياد امام علیه السلام ميآورد و آرزو ميكند بعد از خواندن نماز به امامت مولايش، به ديدار معبودش بشتابد. امام حسين علیه السلام در پاسخ او ميفرمايد: «نماز را به ياد من آوردي، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد».(8)
حسين بن علي علیه السلام و تني چند از يارانش در برابر تيرهايي كه از سوي دشمن ميآمد، نماز ظهر را به جا آورد وعدهاي از يارانش به هنگام نماز به خاك و خون افتادند و بر بال شهادت به ديدار دوست شتافتند.
صحنه عبادت، مناجات و تلاوت قرآن امام علیه السلام و خاندان و ياران بزرگوارش در شب عاشورا، زيباترين نمايش بندگي است. ابا عبدالله علیه السلام درس عشق ورزي به نماز و راز و نياز با معبود را از پدر بزرگوارش امیر المومنین فرا گرفته است. ابن عباس در گرما گرم جنگ صفين، آن حضرت را ديد كه سر را به سوي آسمان بلند كرده و در انتظار چيزي است. پرسيد: يا اميرالمؤمنين؛ آيا نگران چيزي هستيد؟ فرمود: آري، منتظر رسيدن وقت نماز ميباشم. ابن عباس گفت: در اين وقت حساس نميتوانيم دست از جنگ برداريم و مشغول نماز گرديم.
امير مؤمنان علیه السلام فرمود: «انما قاتلناهم علي الصلوة» ؛ «ما براي نماز با آنها ميجنگيم».
به راستي وقتي رهبران و پيشوايان ما در صحنه خون و جهاد، اين چنين ارزش و جايگاه نماز را پاس ميدارند و نماز را به تمام معنا در آن شرايط سخت و طاقت فرسا، اين گونه به پا ميدارند، آيا سستي و سهل انگاري نسبت به نماز براي ما - كه به دور از آن صحنههاي دشوار و در دامن آسايش هستيم - روا است؟ آيا منطقي و قابل قبول است كه نسبت به آن پاكان و برگزيدگان، اظهار عشق و محبت كنيم و خود را پيرو و مطيع آنان بدانيم، آن گاه نمازي را كه سرلوحه اعمال آنان است و جنگ و جهاد و فداكاري ايشان براي زنده نگه داشتن و برپا داشتن آن است، جايگاه واقعي خود را در زندگي ما نداشته باشد؟!
از خود بپرسيم در نماز و دعا و تلاوت كتاب خدا، چه رمز و رازي و چه لذّتي نهفته است كه امام حسين علیه السلام با وجود اين كه حسرت يك آه را بر دل دشمن گذاشت و شعار «هيهات مناالذلة» او - كه در تابلو عشق با خطي خونين بر سينه آسمان نصب شده و به همه جهانيان درس جنبش و آزادگي و پايداري ميدهد - در عصر تاسوعا كه لشكر نفاق به طرف خيام امام علیه السلام روي آوردند و آماده حمله و جنگ بودند، برادر دلاورش عباس علیه السلام را به نزد آنان فرستاد و به او فرمود: اگر ميتواني تا فردا جنگ را به تأخير بينداز و سپس فرمود: «لعلنا نصلي لربنا و ندعوه و نستغفره، فهو يعلم اني كنت احب الصلاة له وتلاوة كتابه و كثرة الدعاء والاستغفار» ؛ «می خواهیم امشب براي پروردگارمان نماز به جا آوريم و به درگاه او دعا نموده و طلب بخشش كنيم. خدا ميداند كه من نماز براي او و خواندن كتابش و زيادي دعا و استغفار را دوست ميدارم».(9)
نماز و دعا و راز و نياز با خداوند، از چه عزتي سرشار است كه سالار شهيدان علیه السلام به خاطر آن، از دشمن درخواست تأخير انداختن جنگ ميكند.
پاورقی ها :
1 - ميزان الحكمة، ج 5، ص 368، ح 10243.
2 - همان، ص367، ح10235.
3 - همان، ح10238.
4 - همان، ح10234
5 - عنكبوت(29): آيه 45.
6 - همان، ص 369، ح 10245
7 - میزان الحكمة، ج 5، ص 371 ح5-10254.
8 - بحارالانوار، ج44، ص 392.
9 - بحارالانوار، ج45، ص21.
سوال 5 :
اگر کسی نذر کند که در روز تاسوعا و عاشورا در حسینیه یا مسجدی به عزاداران غذا بدهد آیا می تواند پول آن را به مصرف دیگر برساند ؟ و اگر کس دیگر غذا داده باشد ، یا چند نفر نذر کرده باشند و غذا زیاد بیاید چطور ؟
جواب:
نذر لازم الوفا است و مكلف بايد طبق آن عمل كند؛ البته اگر به صورت صحيح و با تمام شرايط باشد، و از جمله آن شرايط اين است كه صيغه خوانده شود. البته لازم نيست به عربي باشد، بلكه اگر معناي صيغه عربي را برساند، كافي است. پس اگر بگويد چنانچه حاجت من برآورده شود «براي خدا بر من (لازم) است كه هزار تومان به فقير بدهم یا در شب یا روز عاشورا در فلان حسینیه به عزاداران غذا بدهم » نذر او صحيح است.(1)
چنانچه اصل نذر بدين صورت انجام شود، به هر كيفيتي كه نذر كرده، بايد به جا آورد ونمی تواند پول آن را بدهد . اگر در نذر شرط كرده باشد كه سفره ابوالفضل را مثلا در منزل بگيرد یا در مسجد یا در حسینیه یا به عزاداران غذا بدهد ، بايد به همين شكل عمل شود.
حال اگر در آن مکان نیازی به غذانبود یا دیگران نیز غذا تهیه کرده بودند می توان غذا را یا کلا نذر را در جای دیگری که مجلس عزای حضرت اباعبدالله ع برقرار است به مصرف آنان رساند .
چنانچه صیغه نذر طبق شرايط فوق نباشد، آن نذر اعتبار ندارد، و شرعاً لازم الوفا نيست. ولي با این حال مي تواند به دلخواه خود با توجه به عهد و نيتي كه كرده،گوسفندي قرباني كند يا كار خير ديگري انجام دهد یا غذایی به عزاداران بدهد .
پینوشتها:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 541، مسئلة 2641.
پرسش 6 :
حكم استفاده از طبل، سنج و زنجير در عزادارى امام حسين(ع) چيست؟
جواب:
استفاده از اين وسائل در عزادارى اگر مستهجن و موهن نباشد و مشتمل بر حرام نباشد، يعنى به نحو غنائى و مطرب نواخته نشود، اشكالى ندارد.(1)
به فتواى آيت الله بهجت از طبل و سنج و آلات موسيقى احتياطاً خوددارى كنند.(2)
سؤال: نظر مراجع مذكور دربارة علامت و نشانه هايى كه در مراسم عزادارى مرسوم شده چيست؟
جواب: استفاده از عَلَم و علامت در مراسم عزادارى اشكالى ندارد.(3)
سؤال: بيرون آوردن پيراهن و لخت شدن در عزادارى چگونه است؟
جواب: اشكالي ندارد، ولى بر زنان لازم است از نگاه كردن خوددارى كنند.(4)
سؤال: عزادارى خوب و مقبول براى ائمه چه ويژگى هايى دارد؟
جواب: عزاداري براى ائمه(ع) اظهار محبّت و علاقه نسبت به آنان و نيز اظهار تنفر و برائت از دشمنان آنان است. آنان كه با جانفشانى و شهادت مظلومانه درخت اسلام را سرسبز نگه داشتند. مخصوصاً بر حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و ياران او مصيبت بسيار سختى وارد شد كه دل عالَم و آدم را خون كرد. كمتر كسى است كه مصيبت او را بشنود و گريه نكند. مصيبتى كه بر آسمان ها و زمين بسيار سخت گذشت. در طول تاريخ چنين حادثه اى از نظر كمّى و كيفى كمتر واقع شده است. در زيارت عاشورا آمده است: «مصيبة ما أعظمها و أعظم رزّيتها في الاسلام و فى جميع السموات والارض؛ مصيبتى كه در اسلام و در جميع آسمان ها و زمين بسيار بزرگ و عظيم بود».
عزادارى و گريه براى آنان داراى اجر است و باعث همراه شدن با آنان است. در عزادارى براى حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و ساير معصومان بايد از رياكارى و خودنمايى و از اعمال و كارهاى زشت از قبيل خون آلود كردن بدن، قمه زدن كه باعث توهين تشيع ميشود، جدّاً خوددارى كرد. از مطالب دروغ و بى مبنا بايد پرهيز شود. بهترين شكل عزادارى تشكيل مراسم عزادارى همراه با سخنرانى و مداحى است، زيرا در آن ، مسائل حلال و حرام و پند و موعظه و ذكر فضائل و مناقب و مصائب اهل بيت و فلسفه و هدف قيام امام حسين(ع) و درس ها و عبرتهايى كه در آن وجود دارد، بيان ميشود و مردم در ساية عزادارى با معارف اسلامى آشنا ميشوند.بديهى است تشكيل هيئات عزادارى همراه با سينه زنى به صورت معقول بسيار مناسب است.
1. آيت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 2174؛آيت الله مكارم، استفتائات جديد،ج 1، س 516؛ آيت الله خامنه اي، اجوبه الاستفتائات،ج 2، متفرقات؛ آيت الله سيستاني، سؤال از دفتر ايشان.
2. سؤال از دفتر ايشان.
3. آيت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 2173؛آيت الله خامنه اي، اجوبه الاستفتائات، ج 2، متفرقات؛ آيت الله بهجت، سؤال از دفترايشان؛ آيت الله مكارم، سؤال از دفتر ايشان؛ آيت الله سيستاني، سؤال از دفترايشان.
4.آيت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 2162؛آيت الله بهجت، سؤال از دفتر ايشان؛ آيت الله مكارم، سؤال از دفتر ايشان؛ آيت الله سيستاني، سؤال از دفتر ايشان
پرسش7:
یکی از شرایط امر به معروف و نهى از منكر نداشتن خطر جانی یا مالی یا آبرویی برای شخص است حال چگونه امام حسین ع برای این فریضه خود را به خطر انداخت ؟
پاسخ :
امر به معروف و نهى از منكر يكى از اصول عملى اسلام است . اصلى است كه در قرآن كريم با صراحت و تاكيد آمده و در اخبار نبوى و آثار ائمه طاهرين درباره آن بسيار سخن گفته شده.
قرآن كريم مى فرمايد: «كنتم خير امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تومنون بالله ؛(1) شمامسلمانان بهترين امتى هستيد (يا بوديد) كه خدا براى مردم جهان نمايان فرمود، زيرا شما امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد و ايمان به خدا داريد».
با بودن چهار شرط، امر به معروف و نهى از منكر واجب مى شود:
1 علم و آگاهي به معروف و منكر.
2 احتمال فايده و اثربر امر و نهى باشد، بنابراين در جائي كه امر به معروف فايده نداشته باشد يا احتمال تاثير نداشته باشد ، واجب نيست.
3 كسى كه معروف را ترك كرده يا منكر را مرتكب شده ، در ترك واجب يا فعل حرام اصرار و استمرار داشته باشد
4 مفسده و ضررى در امر و نهي بر شخص يا برجامعه نباشد.
امر به معروف و نهى از منكر داراى سه درجه و مرحله است :
1 مرتبه قلب 2ـ مرتبه زبان 3 مرتبه دست و عمل .
فقهاء اين سه مرحله را تشريح كرده و تفصيل داده اند وگفته اند در درجه اول مسلمان بايد در قلب خود نسبت به خلافكارى ها و ترك واجبات الهى تنفرى احساس نمايد وكمترين حالتي كه از اين تنفر قلبى مى تواند داشته باشد، يك عمل منفى است يعنى اعتراض و ترك معاشرت وترشرويى است . در مرتبه زبان هم بايد اول از طريق پند و نصيحت و نرمى وارد شود و اگر فايده اى نكرد سخنانى درشت به كار برده شود.
پس از طي دو مرحله قبل ، گاهى احتياج مى افتد به اين كه برخورد عملى شود كه چه بسا صدماتى را همراه داشته باشد، فقها در اين جا توقف مى كنند و مى گويند اين ديگر وظيفه عامه مردم نيست و اين مرتبه امر به معروف و نهى از منكر وظيفه حاكم شرعى و دولت اسلامى است . اگر به عموم مردم اجازه اين كارها داده شود مستلزم هرج و مرج و نا امني در اجتماع مى شود.(2) و تشخیص این که در این مرحله چگونه باید عمل شود با حاکم اسلامی است اگر حاکم یعنی پیامبر یا امام یا فقیه جامع الشرایط صلاح دانست که سکوت شود یا صلاح دانست که اقدام عملی صورت گیرد باید بر طبق فرمان او عمل نمود در این مرحله از امر و نهی گاهی لازم است درگیری و جنگ و جانفشانی صورت گیرد چاره ای از آن نیست .
کلام امام خمینی ره
ایشان می فرمایند : اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد می دهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه ، باید ملاحظه اهمیت شود و مجرد ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال واجب است بذل آن .
در جای دیگر می فرماید : اگر بدعتی در اسلام واقع شود ... واجب است ... اظهار حق و انکار باطل.(3)
امام حسین (ع) که امام و جانشین پیامبر بود به خوبی از وضعیت زمانه و پلیدی یزیدیان آگاهی داشت و تمامی مراحل امر به معروف و نهی از منکر را در طول چند ماه از مدینه به بعد تا کربلا عملی کرد، در جایی که لازم به نصیحت بود نصیحت کرد ، در طول این مدت نامه ها نوشت ، سخنرانی ها کرد اما هیچ کدام موثر نیافتاد و چاره ای جز اقدام عملی و ایستادن در برابر خواسته های نامشروع یزیدیان ندید و در این راه محکم و مردانه ایستاد و فرمود: ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی(4) ، اگر دین محمد جز با کشتن من مستقیم و درست نمی شود پس ای شمشیرها مرا بگیرید .
پینوشتها:
1.آل عمران (3 آيهء 109
2.استاد شهيد مرتضى مطهرى ، مجموعه گفتارها، ص 36
3 .توضیح المسایل ملحقات م 2792 .
4 . علامه عسکری ، معالم المدرستین ، ج 3 ، ص 303 .
سوال 8 :
چرا امام حسين(ع) حجّ خود را نيمه تمام گذاشت و از مكّه در آستانه شروع اعمال حجّ خارج شد؟
پاسخ :
امام حسین (ع) حج خود را نیمه تمام نگذاشت ،چون اصلا آن حضرت محرم به احرام حج نشده بود و از ديدگاه فقهى، اين سخن مشهور كه امام حسين(ع) حجّ خود را نيمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زيرا امام(ع) در روز هشتم ذى الحجه «يوم الترويه» از مكّه خارج شد.در حالىكه اعمال حجّ - كه با احرام در مكّه و وقوف در عرفات شروع مىشود - از شب نهم ذى الحجه آغاز مىشود. بنابراين، امام(ع) اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نيمه تمام گذارد. گرچه معروف و مشهور است و در برخی کتاب ها مانند الارشاد شیخ مفید آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد و طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد چون نمی توانست حج خود را تکمیل کند . 1 ولی به نظر بعید می آید که آن حضرت به احرام حج محرم شده باشد چون کسی که می خواهد اعمال حج را انجام دهد علی القاعده روز هشتم یا روز نهم ذی الحجه محرم می شود و جهتی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر نیست .
برای تایید این مطلب روایاتی در کافی نقل شده که به برخی از آن ها اشاره می کنیم :
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ فِي أَشْهُرِ الْحَجِّ مُعْتَمِراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى بِلَادِهِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ إِنْ حَجَّ فِي عَامِهِ ذَلِكَ وَ أَفْرَدَ الْحَجَّ فَلَيْسَ عَلَيْهِ دَمٌ فَإِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِيَةِ بِيَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ كَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً .2
از امام صادق ع نقل شده که فرمود : امام حسین(ع) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد در حالی که قبلا در ماه حج با احرام عمره ، به قصد انجام عمره وارد مکه شده بود و عمره انجام داده بود .
از این روایت بر نمی آید که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرده باشد .
در روایت دیگر امام صادق ع فرمود :
قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع فِي ذِي الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ يَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِي ذِي الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا يُرِيدُ الْحَجَّ .3
امام حسین در ماه ذی الحجه عمره انجام داد و سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد و کسی که نمی خواهد حج انجام دهد می تواند عمره انجام دهد .
بله، مسلماً آن حضرت در هنگام ورود به مكّه، عمره مفرده انجام داده و چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مكّه و احتمالاً در فاصلههاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره كرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نیست.و شاید وقتی که خبر دار شد که نیروهای مخفی یزید قصد ترور آن حضرت را در حرم دارند و تصمیم گرفت به سوی عراق حرکت کند، برای انجام یک عمره دیگر محرم شد و آن را تکمیل کرد و از احرام خارج شد و در روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه به سوی عراق از مکه خارج شد .
پینوشتها:
1 – شیخ مفید ، الارشاد ج 2 ص 68 .
2و3 - الكافي ج : 4 ص :536